فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم . . .
پیشاپیش میلاد باسعادت🌸🍃
حضرت فاطمه زهرا (ع) مبارڪ باد 🎉 🎊 🎉
۳روز مانده به #ولادت مادرجان😍
#حضرت_زهرا
#ولادت_فاطمه_زهرا
#روز_مادر
#قرارگاه_کوثر
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
🆔 @soyezohor
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
ما هم بریم از سوئیس واکسن ایرانی بخریم...! 😂
#قرارگاه_کوثر
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
🆔 @soyezohor
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
خدایا !
صبر می کنم چون تو می خواهی،
خدایا !
مگذار بی تاب شوم ...
خدایا !
تنها تو می توانی آتش دلم را با مهرت خاموش کنی ...
خدای من بر من رحم کن ! ...
من انسانم و از احساس سرشار ...
خدای من تو خود میدانی که انسان بودن چه سخت ست و چه می کشد آنکه انسان ست و از احساس سرشار ...
بر من رحم کن بزرگوارا...
🇮🇷#قرارگاه_کوثر
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
🆔 @soyezohor
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
📣📣📣🇮🇷🇮🇷🇮🇷
اطلاعیه :
سلام علیکم و رحمت الله
ضمن تبریک بمناسبت فرارسیدن ایّام الله دهه فجر؛به استحضار می رساند:
اعضای گردان بسیج پایگاه کوثر سه شنبه راس ساعت ۹صبح در مسجد امام باقر علیه السلام جلسه دارند.
حضور افراد الزامی است.
برای اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه کنید.
@ImamReza254
#معاونت_عملیات
🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷
#قرارگاه_کوثر
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
🆔 @soyezohor
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
🌿 قرارگاه کوثر
#سه_دقیقه_در_قیامت قسمت ششم(سفید پوش زیبا)👇 🌷همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که م
#سه_دقیقه_در_قیامت
📌قسمت هفتم (پایان عمل جراحی)👇
🌷زیر چشمی به جوان زیبا رویی که در کنارم بود دوباره نگاه کردم. من چقدر او را دوست دارم. چقدر چهره اش برایم آشناست. یکباره یادم آمد. حدود ۲۵ سال پیش ... شب قبل از سفر مشهد ... عالم خواب ... حضرت عزرائیل!
با ادب سلام کردم. حضرت عزرائیل جواب دادند.
🍁محو جمال ایشان بودم که با لبخندی بر لب به من گفتند: برویم
با تعجب گفتم: کجا؟ بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر جراح ماسک روی صورتش را درآورد و به اعضای تیم جراحی گفت: دیگه فایده نداره. مریض از دست رفت ... بعد گفت: خسته نباشید. شما تلاش خودتون رو کردین، اما بیمار نتونست تحمل کنه.
🌷یکی از پزشک ها گفت: دستگاه شوک رو بیارید ... نگاهی به دستگاه ها و مانیتور اتاق عمل کردم. همه از حرکت ایستاده بودند! عجیب بود که دکتر جراح من، پشت به من قرار داشت، اما من می توانستم صورتش را ببینم! حتی می فهمیدم که در فکرش چه می گذرد.
🍁من افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می فهمیدم. همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. من پشت اتاق را می دیدم! برادرم با یک تسبیح در دست، نشسته بود و ذکر می گفت. خوب به یاد دارم که چه ذکری می گفت.
🌷اما از آن عجیب تر اینکه حتی ذهن او را می توانستم بخوانم! او با خودش میگفت: خدا کند که برادرم برگردد. او دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است. اگر اتفاقی برایش بیفتد ما با بچه هایش چه کنیم؟ یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچههای من چه کند!؟
🍁کمی آنسوتر داخل یکی از اتاق های بخش، یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد. من او را هم می دیدم. داخل بخش آقایان، یک جانباز بود که روی تخت خوابیده و برایم دعا می کرد. او را می شناختم قبل از اینکه وارد اتاق عمل شوم با او خداحافظی کردم و گفتم که شاید برنگردم.
🌷این جانباز خالصانه می گفت: خدایا من را ببر، اما او را شفا بده. او زن و بچه دارد اما من نه. یکباره احساس کردم که باطن تمام افراد را متوجه می شوم. نیت ها و اعمال آن ها را می بینم و ... بار دیگر جوان خوش سیما به من گفت: برویم؟
🖇ادامه دارد ...
التماس دعا🌹
🌸هرکه رفته کربلا خیر دوعالم دیده است🌺
🌺کربلا رفته خیالش از دوعالم راحت است 🌸
#یا_اباعبدالله
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#نيايش_شبانه 🌙
💫ﺍﻟﻬﯽ ﻧﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺑﺼﯿﺮ ﮔﺮﺩﯾﻢ، ﺑﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩﯾﻢ
💫ﺍﻟﻬﯽ ﮐﯿﻨﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﯾﻤﺎﻥ ﺑﺰﺩﺍﯼ، ﺯﺑﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﺗﻬﻤﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ
💫ﺍﮔﺮ ﻧﻌﻤﺘﻤﺎﻥ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﺷﺎﮐﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ، ﺍﮔﺮ ﺑﻼ ﺍﻓﮑﻨﺪﯼ ﺻﺎﺑﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﺯﻣﻮﺩﯼ ﭘﯿﺮﻭﺯﻣﺎﻥ ﮐﻦ
#آرامش
#قرارگاه_کوثر
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
🆔 @soyezohor
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
🔔همه پل هاى پشت سر را خراب مكن ❗️
#نهج_البلاغه
💥ان اردت قطيعة أخيك فاستبقِ له من نفسك بقية يرجع اليها ان بدا له ذلك يوما ما.
💠اگر خواستی از برادرت جدا شوی ، جایی برای دوستی باقی گذار ، تا اگر روزی خواست به سوی تو بازگردد بتواند
📚#نامه_31
#قرارگاه_کوثر
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
🆔 @soyezohor
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅