#اجبار_ایرانیان_به_اسلام
📝شبهه 64
با بررسی کتابهای تاریخی و موضوع حملهی اعراب به ایران، به روشنی معلوم است که اسلام با زور شمشیر اعراب به ایرانیان تحمیل شده است.
پاسخ
1⃣ دین از مقولات آمیخته با فرهنگ است، امری اجبار بردار با پدیدایی یک شبه و یک ساله و... نیست؛ مسلمانی ایرانیان محصول قرنها تلاش و مجاهدت علمی و تبلیغی است؛ اتفاقا حملهی اعراب، این فرایند را مقداری کند کرد و سبب شد ایرانیان قدری در برابر فرهنگ اسلامی مقاومت کنند؛ اما هنگامی که با آموزههای اسلام آشنا شدند، خود مبلغ و ترویجگر آن شدند.
2⃣ شرايط اجتماعى، سياسى و فرهنگى نامناسب ايران در دورهی ساسانی، سبب شد كه مردم ايران با اختیار خود مسلمان شوند؛ چنانكه در بسيارى از شهرها، حاكمان بدون جنگ و درگيرى، به سبب عدم مقاومت مردم در مقابل سپاه اسلام، پرداخت جزيه را مىپذيرفتند و با سپاه اسلام صلح مىکردند.(1)
3⃣در قرن ده ميلادى، يعنى سه قرن پس از فتح ايران، آتشكدههاى زرتشتيان در عراق و فارس و كرمان و سيستان و خراسان و آذربايجان و در سراسر ايران برپا بود(2)؛ وجود پيروان زرتشتى در ايران تا عصر حاضر و آزادى آنان در اجراى مراسم دينى، بهترين دليل بر نبود اجبار و زور در پذيرش دين اسلام است.(3)
4⃣بزرگترين صاحب نظران در علوم مختلف اسلام از شيعه و سنى، از میان ايرانیان برخاستهاند و ايرانيان با اندك فاصله پس از رسيدن اسلام به ايران، در زمينهى علوم اسلامى با نوآورىهاى شگفت، به توليد علم پرداختند و اين شيوهى فرهنگسازى را به كشورهاى غربى انتقال دادند و مؤثرترين قدمها را در تكامل علوم اسلامى برداشتند.(4)
پی نوشت:
1. عبدالحسين زرين كوب، تاريخ مردم ايران پس از اسلام، تهران: اميركبير، چاپ سوم، 1371ش، ص 12 و 14.
2. على بن حسين مسعودى، مروج الذهب، ترجمهى پاينده، تهران: علمى فرهنگى، چاپ چهارم، 1370ش، ج 1، ص 603-615.
3. عبدالحسين زرين كوب، همان، (چ سوم)، ص 535.
4. ويل دورانت، تاريخ تمدن، تهران: علمى فرهنگى، چاپ چهارم، ج 4، ص 188و 417 ـ 428.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9460/
🆔@spasokh
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
#بقای_قانون_قصاص
📝شبهه 65
شيوه اجراي قانون قصاص و برخي از احکام حدود و ديات مطابق اقتضائات اجتماعي آن زمان و مهار خشونت آن عصر بوده است؛ دليلي ندارد اين احکام تا به امروز براي جوامع مختلف باقی بماند!
پاسخ
1⃣ نباید تحت تعصب کور کنندۀ روشنفکری هر امر قدیمی را برچسب بد و نیازمند کنار گذاشتن زد؛ صحیح آن است که به دور از هر تعصبی حکمت احکام مورد بررسی قرار گیرد.
2⃣ گرچه تشریع حکم قصاص مربوط به زمان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بوده ولی حکمتهای آن در دین مبین اسلام حکمتهای کلی، جاودانه و جهان شمول است. حکمتهایی چون «مهار خشونت» و «ضمانت حیات» برای همه نسل بشر معنادار است و نمیتوان آن را به محدود به زمان خاصی دانست.
3⃣ اسلام به جای تجویز انتقامهای کور و ظالمانه، قانون منصفانه قصاص تعیین کرد. در واقع اسلام از یک سو، آن را از الگوی رفتاری بیقید و بند و مهارناشده، به الگوی رفتاری مهارشده و حوزه قاضی و قضاوت کشاند و از سوی دیگر آن را از صورت انتقام کور خارج کرده و به قصاص عادلانه تبدیل کرد. کشتن چند برابر از خویشان قاتل در برابر یک قتل، انتقامجویی سبعانه و کور بود که دامان افراد بیگناه فراوانی را میگرفت.
4⃣ حکم قصاص صرفا براي مهار خشونت نيست تا عملکردي محدود به جوامع بدوي و خشن داشته باشد؛ بلکه جنبه پيشگيري از خشونت را هم در خود دارد. حکمتهای دیگری مثل تشفی خاطر قربانیان و فرونشاندن احساس انتقام آنها، حق مقابله به مثل، بازدارندگی و عبرتآموزی، جلوگیری از ارتکاب مجدد، ... در جعل حق قصاص مؤثر بوده و هست. به عبارت دیگر اگرچه تأمین حيات فرد و جامعه علت اصلی حق قصاص است، شواهد و دلایلی بر این که اهداف و علل فرعی دیگری هم در این حکم مرثر است، وجود دارد.
5⃣ اگر چه اسلام قصاص را اصالتا به عنوان حقی براي ولي دم قرار داده است اما بر اجراي کامل اين قانون براي همه افراد به عنوان حکم شرعي لازم الاتباع اصراري ندارد؛ توصيه قرآن به عفو و بخشش اولیای دم، نشاندهنده اين است که اسلام می خواهد به این قانون جنبه بازدارندگی بدهد نه اینکه ضرورتا و در همه جا اجرا شود، از این رو قانون قصاص، داراي انعطاف لازم جهت اجرا حتي در جوامعي است که به سبب بالا بودن فرهنگ عمومی و بسترهای مناسب اجتماعی از خشونت و پرخاشگری کمتری رنج میبرند.
6⃣ علاوه بر اين، تاکنون هیچ جایگزین بهتری برای قصاص پیشنهاد نشده است؛ به گونهای که از یک سو بتواند قربانی و خانواده او را بدون الزامها و تحمیلهای قانوني، راضی کند و احساس انتقام را در آنها فرونشاند و از سوی دیگر مجرم ، به اندازه کافی مجازات شود و درس عبرتی برای دیگرانی که در معرض ارتکاب جنایتاند، پدید آید.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9461/
🆔@spasokh
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
#حوادث_طبیعی_امتحان_الهي_يا_نوعی_کیفر_الهي_برای_گناهکاران
📝شبهه ۶۶
این ادعا که زلزله ها و دیگر حوادث طبیعی نوعی کیفر الهي برای گناهکاران است قابل پذیرش نیست.
پاسخ
حوادث طبیعی علت های متعددی می توانند داشته باشند و تشخیص تمام علتها توسط همه افراد امکان پذیر نیست؛ علت برخی حوادث مادی است و برخی حوادث ممکن است علل یا زمینه سازهای غیرمادی داشته باشند؛ داوري صحیح دربارة حوادث، بستگي به اين دارد كه وضع عمومي جهان با تمام ابعاد آن براي ما روشن باشد و واضح است كه چنين احاطه اي بر اوضاع عمومي جهان براي ما ممكن نيست؛ افراد خاص از اولیاء الهی و یا برخی دیگر از افراد، ممکن است تحت شرائط خاصی به اذن الهی اطلاع از ماهیت و یا رخ دادن حادثه ای داشته باشند.
بنابر آیات و روایات، حوادث که گاه چهره بلا به خود می¬گیرند می توانند علت های زیر را داشته باشند:
1⃣گاهي یک حادثه نه بلا است و نه آزمایش بلکه دستاورد خود انسانهاست؛
2⃣آزمايش الهی و تكامل انسان است؛
3⃣گاه بلایا آثار طبیعی گناهان محسوب می شوند.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9462
🆔@spasokh
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
#تفاوت_جواب_خداوند_به_فرشتگان_و_شیطان
📝شبهه ۶۷
وقتي شيطان به خداوند، در جريان سجده، شكايت و اعتراض كرد، از درگاه او رانده شد ولي فرشتگان ديگري كه به اصل خلقت انسان اعتراض كرده بودند نهتنها رانده نشدند؛ بلكه خداوند متعال با كمال احترام به آنها جواب كريمانه داد؟!
پاسخ
1⃣ اعتراض و سؤال فرشتگان از قسم پرسش استفهامی یعنی برای طلب فهم مطلب نادانسته بود و پس از سؤال تسلیم شدند! این سؤال نه تنها پرسش استکباری یا استنکاری نبود بلکه مؤدبانه هم بود؛ هم در اول و هم در آخر سؤال،"تسبیح" مطرح است و به نزاهت و پیراستهبودن خداوند از کارهای غیرحکیمانه اعتراف دارند.
2⃣ فرشتگان بعد از فهم اینکه سجده (تواضع) در برابر انسان، سجده بر جسم او نیست، بلکه تواضع در برابر مقام انسانیت و خلیفهاللهی اوست، در برابر آدم سجده کردند و خاضعانه به فرمان الاهی گردن نهادند! بنابراین، سؤال فرشتگان نه تنها زشت نبود، بلکه ممدوح نیز بود و به همین سبب، پس از بر طرفشدن "شبهه" همهی آنها در برابر عظمت انسان سر تعظیم فرود آورند.
3⃣پرسش شیطان، پرسشی انکاری و از سر استکبار در برابر امر خدا بود؛ شیطان صریحا گفت که من از آدم برترم و بر او سجده نمیکنم و هنگامی که خداوند به او اعتراض کرد که چرا فرمان مرا اطاعت نکردی، به جای عذرخواهی و طلب بخشش، خداوند را موجب گمراهی خود معرفی کرد و آشکارا او را تهدید کرد که بندگانت را گمراه خواهم کرد! شیطان نگفت: من نمیدانم! بلکه گفت: میدانم ولی سجده نمیکنم! یعنی ربوبیت تو را قبول ندارم!
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9463/
🆔@spasokh
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
#تناقض_در_قرآن
📝شبهه ۶۸
در چند سوره از قرآن، داستان عذاب قوم ثمود و صالح پیامبر با تناقضاتی ذکر شده است؛ در حالی که قرآن باید مصون از تعارض باشد. ضمن اینکه نابودی یک قوم، صرفا به دلیل شکستن پای شتربچهای عادلانه نیست!
پاسخ
1⃣ قرآن کریم، کتاب قصهسرایی نیست تا با ذکر جزئیات، باعث دورشدن از هدف گردد؛ بلکه تنها به آن قسمتی از واقعه اشاره میکند که پیامی در بر دارد و به مخاطب هشدار میدهد که درصورت عبرت نگرفتن و توجه نکردن به سرگذشت پیشینیان، به سرنوشت مشابه آنها، دچارخواهد شد.
2⃣ در مورد اختلاف آیات سورههای اعراف، قمر، هود، شمس و شعرا در ذکر نوع عذاب قوم ثمود، گفتنی است آیهای که در آن از کلمهی عذاب استفاده شده، حاوی واژهای عام است که مصادیقی دارد و این مصادیق در آیات دیگر بیان شده است. پس کلمهی رجفه، صیحه وصاعقه، همگی مصداق عذابند.
3⃣علت عذاب قوم ثمود، تنها شکستن پای ناقه نبود؛ بلکه عذاب آنها نافرمانی از قوانین الهی و تجری بر خداوند بود که با کشتن ناقه به اوج خود رسیده بود. آنها خود از صالح خواسته بودند تا برای اتمام حجت از جانب خدا شتری را از دل کوه بیرون بیاورد و آنان اگر چنین صحنهای را ببینند، ایمان میاورند؛ اما آنها نهتنها ایمان نیاوردند بلکه به کشتن ناقه مصمّم شدند.
4⃣بر طبق تصریح قرآن کریم همه قوم ثمود هلاک نشدند؛ بلکه خداوند صالح پیامبر و مؤمنان را به رحمت خود نجات داد. همواره روش خداوند در سرکوبی ظالمان چنین بوده است که با نجات گروه مؤمنان و حق جویان، تنها معاندان و مخالفان لجوج را به عقوبت دچار میکند.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9464/
🆔@spasokh
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
#توهین_قرآن_به_انسان
📝شبهه ۶۹
قرآن اکثریت انسانها را با صفاتی چون نادان، بیعقل و بیایمان معرفی کرده است، گویا تنها کسانی که به اسلام گرویدهاند، انسان یا انسان کاملاند و دیگر انسانها بیشعور و فاقد فهم و درک هستند! حتی در قرآن به برخی از انسانها القابی مانند میمون، سگ و الاغ داده شده و پارهای انسانها از جانوران بدتر شمرده شدهاند! آیا تمام این القاب بدان سبب نیست که عدهای نمیخواستند مطیع سخنان بیمنطق قرآن و پیامبر آن شوند؟!
پاسخ
1⃣ برخلاف تصور باطلی که قرآن را توهین کننده به انسان معرفی میکند، بررسی دقیق و منصفانه نشان میدهد که قرآن کریم به کرامت ذاتی انسان باور دارد و آن را مبنایی ضروری برای کرامت اکتسابی او میداند؛ برخی از خصوصیات انسان که معلول و نتیجۀ کرامت ذاتی اوست عبارتند از مسجود ملائکه(1)، جانشین خداوند در زمین(2)، امانت دار خداوند(3)، دارای روح خدایی(4)، دارای اختیار(5) و ویژگیهای دیگری(6) که در قرآن برای انسان بیان شده و نشان از جایگاه والای انسان در دیدگاه قرآن دارد.
2⃣ آنچه معیار و میزان قضاوت نهایی درباره انسان به حساب میآید، همانا کرامت اکتسابی است که در قرآن تحت عنوان "تقوا" (7) از آن یاد شده است؛ از منظر قرآن، کرامت ذاتی بشر هرگز مانع آن نیست که با سوءاختیارش راه نادرست را برگزیند و به مانند حیوانات زندگی کند؛ از نگاه قرآن، انسان موجودی است که هم دارای غرایز، امیال و نیازهای حیوانی است و هم استعداد پرواز تا مراتب بلند معنوی را دارد؛ اگر به نیازها و کششهای عالی خود پاسخ مناسب ندهد و به تزکیه و تهذیب نفس خویش همت نگمارد، در غرایز و شهوات حیوانی فرو رفته و شاید وجودی گمراهتر از حیوان هم پیدا کند.
3⃣ چگونه ممکن است قرآنی که پیروان خود را از دشنام دادن منع می کند(8) خود از آن استفاده کند! آنچه تحت عنوان فحاشی های قرآن به منظور سیاه نمایی بر علیه قرآن مطرح است نه فحاشی که توصیف واقعیت است؛ قرآن به عنوان آخرين کتاب الهي در پی آن است که خوب و بد، زشت و زیبا و درست و غلط را بیان کند و انسانها را با توصیف وضعیت خودشان، آگاه کرده و معیار انسانیت از غیر آن را بازشناساند چنانکه امیرالمومنین علیه السلام در مواجه شدن با فحاشی سپاهیان خود نسبت به سپاهیان دشمن در جنگ صفین فرمودند: من خوش ندارم كه شما فحاش باشيد، اگر شما به جاي دشنام، اعمال آنها را توصیف کنید و حالات آنها را یادآوری کنید در سخن به صواب نزدیک¬تر و براي اتمام حجت بهتر است(9).
پی نوشت:
1. اعراف، آیۀ 11.
2. 3.بقره، آیۀ 30.
3. احزاب، آیۀ 72.
4. سجده، آیۀ 9.
5. ملک، آیۀ 2، سورۀ کهف، آیۀ 7 و ... .
6. فطرت خداگرايی، انسان آزاد و امانت دار، دارای وجدان اخلاقی و ... .
7. حجرات
8. انعام، 108
9. تفسير نمونه396.5.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9466/
🆔@spasokh
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
#نظم_جهان_ایده_ای_ذهنی
📝شبهه 70
خداوند، علیم مطلق است و از آینده خبر دارد، پس میداند چه انتخابی میکند و این نشان میدهد که خداوند گزینههای مختلفی برای انتخاب ندارد؛ بلکه باید فقط بر اساس علم خود انتخاب کند؛ از این رو اختیار خداوند با علم او در تناقض است.
پاسخ
1⃣ اختیار یعنی توان انجام و ترک فعل، بدون اجبار و اضطرار؛ و خداوند در این معنا مختار است؛ اما تردید، نشانه نقص است و در ذات لایزال الهی راه ندارد؛ علم الهی، هم از صفات ذات و هم از صفات فعل اوست؛ از آنجا که ذات الهی، بسیط محض است پس در ذات او، هیچگونه دوگانگی نیست که بخواهد تعارض ایجاد کند؛ قدرت و علم الهی در مرتبه ذات، غیریت مفهومی و عینیت مصداقی دارند؛ علم الهی در مقام فعل، همان فعل خداوند است که آن هم هیچ تعارضی با اختیار او ندارد؛ فعل خداوند به محض اراده، لباس هستی میپوشد. فیاضیت او دائمی است؛ هیچ نیرویی او را بر انجام فعلی مجبور نکرده است؛ فیاضیت او قبلیت و بعدیت و زمان ندارد؛ فیض او از ازل و با یک اراده در عالم جاری است اما به علت ضعف قابلیت عالم ماده در دریافت آن، زمانی و تدریجی است!
2⃣ اگر هم اختیار و علم الهی را به معنای حق انتخاب یکی از گزینههای مختلف بدانیم، باز هم هیچ تناقضی میان علم و اختیار خداوند وجود ندارد؛ انسان عاقلی را در نظر بگیرید که از پیش میداند اگر کنار درهای برود خود را به پایین دره پرتاب نمیکند؛ حال اگر کنار دره رفت و خود را به پایین نینداخت، آیا مجبور بوده است که چنین نکند؟! آیا کسی هست که او را بدین معنا، مجبور بداند؟! بسیاری از کارهای بد و زشت و زیانبار هست که انسان نسبت به پیامدهای آن علم قطعی دارد و از آنها کاملا و صددرصد پرهیز می¬کند با اینکه قدرت بر انجام آنها هم دارد وپارهای از افعال مفید و خوب هست که با علم پیشین و اطمینان درباره آن انجام میشود و هیچ کس هم او را مجبور نمیداند.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9465/
🆔@spasokh
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
#صحت_روایات_نبوی_پیرامون_امام_مهدی
📝شبهه
شیعیان قائل به وجود امام مهدی موعود هستند و این اعتقاد را بنا بر روایاتی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت می¬دهند؛ شیعیان حتی ادعا کرده¬اند که آن حضرت نام، کنیه، خصوصیات ظاهری و شخصیتی، غیبت، ظهور و خصوصیات زمان حکومت امام دوازدهمشان را به تفصیل بیان کرده است! در حالی که اين روايات همگي جعلي و ساختۀ دست علمای آنهاست.
پاسخ
1⃣ بسيارى از صحابه و تابعان، روايات مربوط به امام مهدی (عج) را نقل كردهاند. شيخ عبدالمحسن العباد از نويسندگان معاصر اهلسنت در ضمن مقالهاى مفصل با عنوان «عقيدة اهل السنة و الاثر فى المهدى المنتظر» اسامى 26 نفر از صحابه نقلکننده این احاديث را جمعآورى كرده است. یکی دیگر از محققان، شمار راویانی از صحابه که روایات مهدی را نقل کردهاند 33 نفر ذكر كرده است.
2⃣ علاوه بر كتابها و منابع شيعه كه اين مطلب در آنها به نحو مسلم، مورد مقبول افتاده، دانشمندان بزرگ اهلسنت نيز به صحت آن اعتراف کردهاند. در این میان میتوانیم به افرادی چون ابوداود، احمدبن حنبل، ترمذي، ابن ماجه، حاكم، نسائي، طبراني و... اشاره کنیم که اخبار مهدی را با تفصیل در کتابهای خود ثبت کردهاند. (1)
3⃣صحت احادیث مهدی (عج) توسط بیشتر بزرگان اهلسنت مورد تأیید قرار گرفته است. بر اساس تحقیق مفصل آقای العمیدی شمار علمایی که به صحت احادیث مهدی (عج) تصریح کردهاند بالغ بر 60 نفر است.
تعداد 17 نفر از دانشمندان بزرگ اهلسنت، به متواتربودن احاديث مهدي در كتابهاي خود، تصريح كردهاند. (2)
4⃣شيخ عبدالمحسن العباد از عالمان معاصر سعودی تحقیق مفصلی درباره مهدی منتظر (عج) انجام داده و به اثبات صحت روایات مهدی و ظهور او پرداخته است. استاد خسروشاهی آن را با عنوان «مصلح جهانى و مهدى موعود از ديدگاه شيعه و اهلسنت» به فارسی منتشر کرده است.
پی نوشت:
1. ر.ك: آيةالله صافي گلپايگاني، نويد امن و امان، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ص91-92.
2. ر. ك: مهدی پيشوائي، سيره پيشوايان، قم، انتشارات موسسه امام صادق، چ هشتم، 1378ش، ص 698.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9467/
🆔@spasokh
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
#امام_علی_نفس_پیامبر_ص
📝شبهه 72
طبق روایات اهل سنت، آیه مباهله (1) در شأن رسول خدا و امام علی و حضرت فاطمه و حسن و حسین (علیهمالسلام) نازل شده است؛ در این آیه، امام علی مصداقی از مصادیق ابنائناست نه مصداق انفسنا! در نتیجه کسی نمیتواند برای اثبات خلافت و وصایت امام به این آیه استناد کند.
پاسخ
1⃣ بسیاری از علمای اهل سنت ذیل آیه مباهله؛ امام علی (علیه السلام) را نَفْس پیامبر شمردهاند؛ چنانکه حاکم نیشابوری به سند صحیح از جابر بن عبدالله انصاری، قصه ورود عاتب و سید و شرفیاب شدن به محضر رسول خدا را نقل کرده و در آخر آن میگوید: «... و در حق آنها نازل شد آنگاه جابر میگوید: مراد از «انفسنا و انفسکم» رسول خدا و علی و مراد از «ابنائنا» حسن و حسین و مقصود از «نسائنا» فاطمه (سلاماللهعلیها) است». (2)
2⃣ برخی از علمای اهل سنت تصریح کردهاند که تفسیر مذکور از لحاظ ادبی هم اشکال دارد؛ زبرا معقول نیست که انسان خودش را دعوت کند؛ بلکه همواره دیگری را میخواند؛ مگر این که مجازاً قائل به چنین معنایی شویم و روشن است که همیشه اصل بر معنای حقیقی است مگر اینکه خلاف آن با قرینه، اثبات شود و در اینجا قرینهای بر معنای مجازی وجود ندارد!
3⃣اگر احتمال مصداقیت امام برای ابنائنا را بپذیریم، لازمه آن این است که کلمه «انفسنا و انفسکم» زائد باشد؛ زیرا شخص پیامبر داخل در جمله «تعالوا ندع» است؛ ضمنا یقینا مقصود از اینکه امام علی (علیهالسلام) نفس پیامبر است، معنای حقیقی مثلیت و عینیت دو نفس نیست؛ بلکه مراد از نفسیت امام، مساوات آن دو در فضل و کمال است.
پی نوشت:
1. «فَمَنْ حاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جائَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْنائَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِسائَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْكاذِبينَ»؛ آل عمران، آيۀ 61.
2. جلال الدین سیوطی، الدر المنثور،بيروت: دار الفكر، ج2، ص230 - 231.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9468/
🆔@spasokh
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
📝شبهه 73
در برخی از کتابهای روایی شیعیان، از جمله کتاب «فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب» از میرزا حسین نوری طبرسی روایاتی وجود دارد که تحریف قرآن به نقیصه را اثبات میکند؛ وی برای اثبات تحریف قرآن، ضمن استفاده از روایاتی که از دیدگاه او موثق است، قائل به تحریف شده و اکثر علمای متقدم شیعه را موافق با این نظر می داند؛ مگر معدودی از آنها را که عبارتند از: شیخ طوسی، سید مرتضي، شیخ صدوق و طبرسي صاحب مجمع البیان و دلیل عدم همراهی این بزرگان با علمای متقدم را تقیه داند. برائتنجستن شیعیان از کلینی، به سبب گردآوری روایات تحریف قرآن در کتاب کافی، دلیل یا تأیید دیگری بر اعتقاد شیعیان به تحریف قرآن است.
پاسخ
1⃣ هرگز این گونه نیست که شیعیان از باب تقیه قائل به عدم تحریف قرآن باشند؛ بلکه با اعتقاد راسخ به عدم تحریف قرآن معترفاند. زیرا مسأله تحریف قرآن، پیش از آنکه بحثی روایی باشد، بحثی عقلی و مبنایی است؛ بنابراین نمی توان با استناد به روایاتی که در صورت صحت سند، قابل تأویلاند، به وقوع تحریف در قرآن معتقد شد. حال زمانی که عالمان شیعه برای عدم امکان و وقوع تحریف در قرآن به دلائل عقلی تمسک میکنند، دیگر دلیلی برای طرح موضوع تقیه وجود ندارد!
2⃣ برائتجستن و مرتد دانستن یک محدث، آن هم تنها به سبب گردآوری روایاتی که همه قابل تأویل است، چیزی است که حتی در مذهب اهلسنت هم کسی به آن قائل نیست؛ بنابراین برائتجستن از شیخ کلینی امری غیرعقلایی است و عدم آن دلیلی بر اعتقاد شیعه به تحریف قرآن نخواهد بود.
3⃣حتی اگر محدث طبرسی و یا برخی دیگر از عالمان شیعه، به وقوع تحریف در قرآن اعتقاد داشته باشند، دلیل بر این نیست که همۀ شیعیان چنین اعتقادی داشته باشند.
4⃣حتی اگر همه روایاتی که در باب وقوع تحریف وجود دارد، از لحاظ سندی صحیح باشد، یقینا ادله روایی لزوم عرضۀ روایات بر قرآن، حاکم بر روایات تحریف است و از این رو باید از ظاهر روایات تحریف، دست کشیده و آنها را تأویل کنیم؛ پس دلیل موجهی برای وجوب از بینبردن روایات تحریف وجود ندارد تا گفته شود که هرکس آن روایات را در کتابش بیاورد، مرتد و کافر است.
5⃣ همه روایاتی را که طبرسی به عنوان دلیل تحریف ذکر کرده است، یا ضعیفاند یا قابلتأویل، و ادعای «اجماع اکثر» قابل خدشه است؛ چرا که افراد زیادی از علمای طراز اول شیعه برخلاف نظر طبرسی، به عدم تحریف قرآن باور دارند.
پی نوشت:
1. ر.ک: مقاله قرآن و خرافه باوری، سید حیدر علوی نژاد، فصلنامه پژوهشهای قرآنی.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9469/
🆔@spasokh
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
#نقش_امام_علی_ع_در_جنگ_جمل
📝شبهه 74
در رخداد جنگ جمل تقصیری از ناحیه طلحه و زبیر نبوده و در واقع جنگ از ناحیه شورشیان و سبائیان بر امام علی(علیهالسلام) تحمیل شده بود. این دو با عایشه ملاقات کردند و از او خواستند تا فتنه مدینه را دفع کند؛ آنان عایشه را راضی کرده و با خود به جایی غیر از مدینه، یعنی بصره، بردند. ولی شورشیان به رهبری عبدالله بن سبا، احساس خطر کرده و جنگ را آغاز کردند و الا رنجشی در میان نبود؛ حتی امام علی (علیهالسلام) به قاتل زبیر بشارت دوزخ داد و با دیدن جسد طلحه، دستش را بوسید!
پاسخ
1⃣ داستان عبدالله بن سبا ساخته و پرداخته فردی به نام سیف بن عمر تمیمی است؛ عبدالله بن سبا کسی که حتی بزرگان اهل تسنن او را قبول ندارند و او را ضعیف و بی دین شمرده اند.1 علمای شیعه از جمله علامه سید مرتضی عسکری نیز اورا شخصیت موهوم وناشناخته دانسته است ؛
2⃣ از میان مورخین، تنها طبری است که درباره نقش سبائیان سخن گفته است و اینگونه تلقی ای را ایجاد کرده است، در حالی که برخی گزارشها از نقش داشتن معاویه در این رخداد حکایت دارد؛ به هر حال ادعای نقش داشتن عبدالله بن سبا در برپایی جنگ پذیرفته نیست زیرا علاوه بر ایراداتی همچون ضعف سندی این ادعاها، دشمنی سپاه بصره با امام علی (علیهالسلام) قابلانکار نیست.
3⃣ بر اساس گزارشهای معتبر تاریخی هنوز مدت زیادی از بیعت اکثریت قاطع مسلمانان از جمله طلحه و زبیر با امام علی (علیهالسلام) نگذشته بود که آن دو، که از عدالت امام ناخشنود بودند و چشم طمع به خلافت داشتند با استفاده از موقعیت عایشه و به بهانه خونخواهی عثمان از مکه رهسپار بصره شده و جنگ جمل را بر امام (علیهالسلام) تحمیل کردند؛ امام علیه السلام کوشید با نصایح و اقدامات باز دارنده از بروز آتش جنگ پیشگیری کند اما در آنان تاثیر نگذاشت.
1. ر.ک: کتاب عبدالله بن سبا و دیگر افسانه های تاریخی، ترجمه عطا محمد سردارنیا، بی جا، مجمع علمی اسلامی، ۱۳۷۵.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9470/
🆔@spasokh
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
#منابع_تاریخی_زندگی_پیامبر_ص
📝شبهه 75
زندگینامه محمد (صلیاللهعلیهوآله) ساختگی است؛ عدهای آن را ساخته و یا براساس زندگینامه برخی دیگر از پیامبران و یا شخصیتهای مهم تاریخ نوشته و پروبال دادهاند مثلا مقطع تولدش را همزمان با ماجرای حمله ابرهه به مکه گفتهاند در حالی که چنین ماجرایی از اساس موهوم و خرافه است!
پاسخ
1⃣ مدارک و اسناد و دلایل قابلتوجهی بر صحت داستان اصحاب فیل گواهی میدهد و محقق منصف را وا میدارد که به واقعی بودن این حادثه اعتراف کند؛ یکی از مهمترین دلایل این است که سوره فیل در حالی نازل شد که بسیاری از مردم مکه خود در آن ایام زنده بودند و ماجرا را از نزدیک مشاهده کرده بودند؛ مسلما اگر چنان اتفاقی، واقعیت خارجی نداشت، مکیانی که منتظر کوچکترین نقص و خطایی در رفتار و گفتار پیامبر بودند تا از آن برای بیاعتبار ساختن دعوت او سود ببرند، بیکار نمینشستند و از این ادعای پیامبر کمال بهره را میبردند؛
2⃣ شعر از مهمترین بلکه تنها وسیله های ثبت وقایع مهم در زمان اعراب جاهلی بوده است؛ با مرور اشعار عرب در جاهلیت و اسلام، به خوبی روشن میشود که این حادثه در میان آنان شهرت زیادی داشته و در اشعار شعرای عرب جاهلی انعکاس گستردهای داشته است؛ در کتاب اخبار مکه ازرقی و سیرهی ابن هشام، فصل مبسوطی به انعکاس جریان اصحاب فیل در اشعار عرب اختصاص یافته و تمام آن جمعآوری شده است؛
3⃣ در خصوص این ادعا که زندگینامه پیامبر از زندگی بودا و یا هر کس دیگر اقتباس شده است باید گفت اولا هر ادعایی دلیل می خواهد و این مطلب ادعایی بدون دلیل است مضافت بر اینکه با واقعیتها و مدارک تاریخی سازگار نیست ثانیا کار نگارش سیره در دوران صحابه و تابعین شروع شده است که اطلاعات زیادی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وجود داشته است و مسلمانان از لحاظ شناخت سیره و یا منابع شناخت آن، دچار مشکل نبودهاند تا بخواهند سیرهی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را تحت تاثیر زندگینامهی دیگران نگارش کنند.
پاسخ کامل:
http://www.andisheqom.com/fa/telegram/View/9471/
🆔@spasokh
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷