به نام خدا
نامي كه هرگز از وجودم دور نيست و پيوسته با يادش آرزوي وصالش را در سر داشتم.
سلام بر حسين(ع) سالار شهيدان اسوه و اسطوره بشريت.
مادر گرامي و همسر مهربانم پدر و برادران عزيزم!
درود خدا بر شما باد كه هرگز مانع حركتم در راه خدا نشديد.چقدر شماها صبوريد.خودتان مي دانيد كه من چقدر به شهيدان عشق مي ورزيدم غنچه هايي كه(كبوتراني كه)هميشه در حال پرواز به سوي ملكوت اعلايند.الگو و اسوه هايي كه معتقد به دادن جان براي گرفتن بقا (بقا و حيات ابدي)و نزديكي با خداي چرا كه «ان الله اشتري من المومنين».
من نيز در پوست خود نمي گنجم.گمشده اي دارم و خويشتن را در قفس محبوس مي بينم و مي خواهم از قفس به در آيم.سيمهاي خاردار مانعند.من از دنياي ظاهر فريب ماديات و همه آنچه كه از خدا بازم مي دارد متنفرم(هواي نفس شيطان درون و خالص نشدن)
در طول جنگ برادراني كه در عمليات شهيد مي شدند از قبل سيمايشان روحاني و نوراني مي شد و هر بي طرفي احساس مي كرد كه نوبت شهادت آن برادر فرا رسيده است.
https://eitaa.com/spec_shohada
لطفاً با نظرات خود ما را یاری نمایید👇
🌐https://EitaaBot.ir/poll/0qvcb?eitaafly
May 11
دراز کشیـده بودیم
با کلی ذوق و شوق بهش گفتم:
اوج آرزوم اینه که پــولــــدار باشم
یه خــــونه تو بـهترین نقطه اصفهان
ســــفر های خـارج، گشت و گذار و...
پرسیدم خب تـو آرزوت چـیـه؟!
نه گذاشت نه برداشت
گفت:"شـــهــادت..!💔
#شهید_محسن_حججی
« در شب مرحلهٔ سوم عملیات والفجر۴
ستون نیروهای گردان مالک، به چند رشته سیم خاردار حلقه ای دشمن رسیدند که راه گردان را سَد کرده بود
آنجا یکی از برادرها وقتی می بیند خطر اِتلاف وقت و عقب ماندن گردان مالک از سایر گردان ها، دارد عملیات را تهدید می کند
با شکم روی سیم های خاردار حلقوی می خوابد و به بچه های گردان مالک می گوید:
برادرها؛ معطل نکنید، پایتان را روی من بگذارید و از اینجا رد بشوید
بچه بسیجی ها، از سر ناچاری پذیرفتند و همگی پا بر روی پشت آن برادر گذاشتند و از آنجا عبور کردند
بر اثر فشار تدریجی وارد آمده بر سیم های حلقوی این سیم ها به زمین نزدیک می شوند و مینی که دشمن در زیر سیم های خاردار کاشته بود
عمل می کند و زیر شکم آن برادر منفجر می شود و شهیدش می کند
کسی این قدر عاشق؟
مگر عشق بدون شناخت معشوق مُیسّر است؟
عشق بدون شناخت و معرفت، معنا ندارد.
در تمام ارتش های دنیا، نیروهایی که انگیزهٔ بدون معرفت عمیق دارند
وقتی به میدان جنگ می آیند
می بینی کُپ می کنند و از جای خودشان تکان نمی خورند و از گلوله می ترسند
شناخت می خواهد که انسانی داوطلبانه روی مین بخوابد
سینه اش را بگذارد روی سیم خاردار
تا دیگران از روی بدن او، رد بشوند
شوخی نیست
تا درک عمیق در کار نباشد
نیّت ها پاک نمی شوند »
بخشی از سخنرانی
سردار شهید محمد ابراهیم همت
فرمانده وقت لشگر۲۷ حضرت محمّد رسول اللّه {صلی اللّه علیه و آله و سلم}
۱۳ آذر ۱۳۶۲
🌐https://eitaa.com/spec_shohada