7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نذر عباس | روایت ویژه مادر شهید #مصطفی_صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر #تاسوعا
➕ سخنان شهید سلیمانی در وصف شهید صدرزاده
❤️❤️من واقعا عاشقش بودم ❤️❤️
هدیه کنیم صلواتی نثارارواح مطهر همه شهدا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@srdarha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀🥀🥀
ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم...
مصطفی همیشه به بچه ها میگفت: یه شهید انتخاب کنید برید دنبالش بشناسیدش، باهاش ارتباط برقرار کنید، شبیهش بشید، حاجت بگیرید، شهید میشید....
شهید مصطفی صدرزاده🌷
@srdarha
#شمر_ که بود؟؟💠
🔸️با زندگی عجیب شمر آشنا شوید
🔥شمر بن ذی الجوشن از فرماندهان سپاه امیرالمؤمنینعلی علیه السلام در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت
شمر شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است.
اهل صورت نماز و نافله بود
❓چه خصوصیاتی باعث شکل گیری شخصیت های منفی می شود؟
1.اولین خصوصیت شمر این بود
که میگفت: شکم از همه چیز برای من مهم تر است. مهم بود که غذای خوب بخورد و برای دست یافتن به این غذا دست به هر کاری می زد. شمر عبدالبطن یعنی اسیر و بنده ی شکم بود و این اسارت او را بیچاره کرد.
۲.حسادت بیش ازحد داشت
مخصوصا به عمر سعد و در واقعه ی کربلا هم برای همین حضور یافت.
۳.حب دنیا داشت.
۴.بسیار بد دهن و بی ادب بود
۵. زبان تند و گزنده ای داشت
و نیش زبان می زدو مسخره می کرد.
💎این رذایل اخلاقی بصیرت او را گرفت و نظرش را فاسد و وارونه کرد طوری که جز به کشتن امام راضی نمی شد. "فاقد البصر فاسد النظر"
💮در کربلا وقتی امام حسین علیه السلام
پشت خیمه را آتش روشن کردند تا دشمن نیاید؛ شمر با زبان کنایه
به امام گفت: به پیشواز جهنم می روی حسین؟
💫 دوستان خوبم مراقب اخلاق خود باشیم
واقع بینانه به خود و اخلاق مان
فکر کنیم....
در کنار عبادت باید تفکر کرد
و بصیرت داشت.
در تزکیه نفس و مهار نفس اماره و خوش خلقی،
و خودسازی خود تلاش کنیم.
❌مبادا ما هم تیغ بر امام زمان خود بکشیم.؟؟
🌷اندکی تامل و تفکر
تعجیل در ظهور امام عصر عج صلوات...
#پایگاه_مقاومت_بسیج_شهدای_کرمجگان
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حال و هوای حرم حضرت ابوالفضل العباس در روز تاسوعای حسینی
@srdarha
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 🖤
امشبی را شه دین
در حرمش مهمان است
مکن ای صبح طلوع
عصر فردا بدنش
زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع
@srdarha
- روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد ..
قربان آن آقا که انگشتر ندارد ..
▪️عاشورا، یک پیام آسمانی در زمین که پژواک آن همواره به گوش وجدانهای بیدار آزادگان در هر زمان و مکان میرسد و آنان را به خود فرا میخواند.
◾️عاشورای حسینی تسلیت باد.🥀
@srdarha
✨﷽✨
⚠️ لطفا بخوانید
✍ امام حسین، یکبار عاشورا بر او گذشت. گویند ظهور در روز عاشورا است.
یعنی ما بفهمیم در عاشورایی که امام زمان را درک نکنیم، کم کاری کردهایم و او مثل جدش طَرد شده، تنها و آواره و بییاور است.
امام زمان، 1183 سال با همان کیفیت عاشورا را درک می کند. عاشورا بر قلب ابراهیمیاش نازل میشود و خون گریه میکند و اَعمال ما سبب فاصله میان او و خودمان شده...
امام زمان در عاشورا داغ میبیند و همدرد میخواهد اما چه کنیم که او میان ماست و ما درک حضور نداریم تا قوّت قلبش باشیم و تسلّی خاطرش.
اما انگار میشود کمی قلبش را آرام کنیم. او از مادر به ما مهربانتر است. گفتهاند با سردرد ما سردرد میگیرد. حال، یک روز ما نگران قلب مهربانش و سلامتی وجود بارانش باشیم
برای آرامی و سلامتیاش در #عاشورا هرچه میتوانیم صدقه برای سلامتیاش میدهیم تا مبادا صاحبمان، قلب رئوفش در فشار باشد.
#صدقه در روز عاشورا برای امام زمان فراموش نشود...
@srdarha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀🥀
فکر انقلاب...
خطّ امام خمینی
اسلام سیاسی...
@srdarha
#کتاب
🔴#سه_دقیقه_در_قیامت
(قسمت ۱۴)👇👇
📘از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که برخی از آشنایان که قبلا از دنیا رفته بودند را دیدم.
🔆 یکی از آنها عموی خدابیامرزم من بود، او را دیدم که در یک باغ بزرگ قرار دارد.
✅سوال کردم: عموجان تین باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی به شما دادند؟
🔰گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم. پدر ما یک باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما جا گذاشت
اما شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند.
اما او با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد. آنها باغ را فروختند و البته هیچکدام عاقبت به خیر نشدند و در اینجا نیز همه آنها گرفتارند...
⛔️ چون با اموال یتیم این کار را کردند، حالا این باغ را به جای باقی که در دنیا از دست دادم به من دادهاند تا با یاری خدا در قیامت به باغ اصلی برویم.
🌴بعد اشاره به در دیگر باغ کرد و گفت:
این باغ دو در دارد که یکی از درهای باغ برای پدر شماست که به زودی باز می شود...
🌲 باغ بزرگ دیگری آنجا بود که متعلق به یکی از بستگان ما بود.
به خاطر یک وقف بزرگ صاحب این باغ شده بود.
☘همانطور که به باغ خیره بودم یکباره تمام باغ سوخت و تبدیل به خاکستر شد!
🍁 بنده خدا با حسرت به اطرافش نگاه میکرد...
شگفتزده پرسیدم: چرا باغ شما سوخت؟؟
🎋 گفت: پسرم اینها همه از بلایی است که پسرم بر سر من می آورد،او نمی گذارد ثواب خیرات این زمین به من برسد...
✨پرسیدم:
حالا چه میشود؟ چه کار باید بکنید؟!
گفت: مدتی طول میکشد تا دوباره با ثواب خیرات باغ من آباد شود به شرطی که پسرم نابودش نکند.
💥 من در جریان ماجرای زمین وقفی و پسر ناخلف اش بودم، برای همین بحث را ادامه ندادم.
✨آنجا می توانستیم به هر کجا که میخواهیم سر بزنیم یعنی همین که اراده می کردیم بدون لحظه ای درنگ به مقصد میرسیدیم.
💫 پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس شهید شده بود ،دوست داشتم جایگاهش را ببینم.
بلافاصله وارد باغ بسیار زیبایی شدم.
🌕 مشکلی که در بیان مطالب آنجاست عدم وجود مشابه در این دنیا است...
🌏 یعنی نمی دانیم زیباییهای آنجا را چگونه توصیف کنیم؟!
کسی که تاکنون شمال ایران و دریا و سرسبزی جنگلها را ندیده و تصویر و فیلمی از آن جا ندیده هرچه برایش بگویم نمی تواند تصور درستی در ذهن خود ایجاد کند.
❄️حکایت ما با بقیه مردم همینگونه است. ما باید به گونهای بگوییم که بتواند به ذهن نزدیک باشد.
🌴 وارد باغ بزرگ شدم که انتهای آن مشخص نبود.
از روی چمن هایی رد می شدم که بسیار نرم و زیبا بودند.
بوی عطر گلهای مختلف مشام انسان را نوازش می داد.
🌳درختان آنجا همه و میوهای را داشتند، میوه های زیبا و درخشان...
بر روی چمن ها دراز کشیدم. مثل یک تخت نرم و راحت و شبیه پرقو بود.
بوی عطر همه جا را گرفته بود .
🌾صدای پرندگان و شرشر آب رودخانه به گوش میرسید.
اصلا نمی شد آنجا را توصیف کرد.
🍀 به بالای سرم نگاه کردم درختان میوه و میوه و یک درخت نخل پر از خرما دیدم .
✅با خودم گفتم: خرمای اینجا چه مزهای دارد؟ یک باره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد.
🔆 دستم را بلند کردم و یکی از خرماها را چیدم و داخل دهان گذاشتم.
♻️ نمیتوانم شیرینی آن خرما را با چیزی در این دنیا مثال بزنم، اینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد باعث دلزدگی میشود. اما نمیدانید آن خرما چقدر خوشمزه بود.
💠 از جا بلند شدم به سمت رودخانه رفتم.در دنیا معمولا در کنار رودخانهها زمین گل آلود است و باید مراقب باشیم تا پای ما کثیف نشود.
💠اما همین که به کنار رودخانه رسیدم دیدم اطراف رودخانه مانند بلور زیباست... به آب نگاه کردم آنقدر زلال بود که تا انتهای رود مشخص بود دوست داشتم بپرم داخل آب.
✅ اما با خودم گفتم بهتر است سریعتر بروم سمت قصر پسر عمه.
آن طرف رود یک قصر زیبای سفید و بزرگ نمایان بود نمیدانم چطور توصیف کنم.
♻️با تمام قصر های دنیا متفاوت بود. تمام دیوارهای قصر نورانی بود میخواستم به دنبال پلی برای عبور از رودخانه باشم اما متوجه شدم می توانم از روی آب عبور کنم
🔆با پسر عمه صحبت می کردم، او گفت:ما در اینجا در همسایگی اهل بیت هستیم.میتوانیم به ملاقات امامان برویم و این یکی از نعمتهای بزرگ بهشت برزخی است...
ادامه دارد...
@srdarha
Mahmoud Karimi - Be Qolet Amal Kon Dobareh.mp3
15.53M
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 🏴🏴
50.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیایید امشب
عاشقانه برای همدیگر دعا كنیم
برای سلامتی
برای آرامش
برای رفع گرفتاریها
برای بیماران
و هرچه خیره
مطمئن باشید
وقتی برای دیگران دعامیكنید
هزاران برابر به خود مامیرسد
التماس دعا
@srdarha