راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل چهاردهم :نفی خواطر
(قسمت اول )
یکی از دشوار ترین و پیچیده ترین مسائل و مراحل سیر و سلوک خواطر و نفی است که بر آن بسیار توجه و تاکید شده است. به طوری که برخی آن را مرز اسلام و کفر در طی سیر و سلوک به حساب آورده اند
از این رو، شناخت و نفی خواطر از جمله مسائلی است که همواره در طول تاریخ عرفان و تصوف یکی از دل مشغولی و دغدغه های عرفا بوده است.
تعریف لغوی خواطر :
خواطر جمع مکسر خاطر، از ریشه خطر در لغت به معنای وارد، فکر، خیال و اندیشه یا به معنای در دل آینده و آنچه در دل گذرد، آمده است. و در کتاب العین آمده است که: «خَطَرَ یَخْطِرُ الشیطانُ من الرجل و قلبه»؛ یعنى شیطان به قلب شخص، وسوسه را القاء کر د. ابن منظور آورده است که: «خاطر یعنى آنچه به قلب از تدبیر یا امر خطور مى کند... و گفته مى شود که چیزى به ذهنم خطور کرد و این زمانى است که چیزى به ذهن تبادر کند. «الخاطِر» به معناى فکر بوده و جمع آن خواطر است. و به نیزه خواطر گویند به خاطر اضطرابش.
برخی خواطر را جمع خطر پنداشته اند مانند امر که جمع آن می شود اوامر. و عده ای دیگر گفته اند خواطر جمع خاطر است مانند نواصب که مفردش ناصب می باشد.
اگر این کلمه جمع خطر باشد؛ آن را باید مرحله ای در عرفان دانست که در آن مرحله تمام لغزش ها و پراکندگی ها بر افق اندیشه انسان هجوم می آورد و اگر قول دوم برگزیده شود، آن عبارت خواهد بود از هجوم آوردن تمامی اندیشه های نادرست که در نتیجه موجب هلاکت و مصداق " یعدکم الفقر" می گردد. و این تعریف بیشتر با خواطر مذموم سازگار خواهد بود.
به هر حال ، هر دو قول در این مورد صحیح می باشد اما در نظر عرفا ،بیشتر قول دوم مراد است یعنی خواطر جمع خاطر می باشد نه خطر. چنان که صاحبان طریقت و ارباب معرفت خواطر را بدین معنی تعریف کرده اند.
وجه تسمیه خواطر آن است که خطور به خیال مى کند بعد از آنکه قلب غافل از آنها بود. و خواطر محرك اراده
بوده و اراده محرك اعضاء است. خواطر محرك اراده تقسیم مى شود به آنچه که به سوى شر فرا مى خواند؛ یعنى آنچه که به عاقبت ضرر مى رساند و به آنچه که به سوى خیر فرا مى خواند؛ یعنى آنچه که به عاقبت خیر مى رساند.
پس دو خاطر مختلف مى باشد که به دو اسم مختلف محتاج است. خاطر محمود إِلْهَام نامیده مى شود و خاطر
مذموم وَسْوَاس نامیده مى شود. این خواطر احوالى هستند که حادث نفس می شوند؛ پس محتاج سبب هستند، زیرا که تسلسل محال است. پس تمام خواطر به واجب الوجود ختم مى شوند.
ادامه دارد...
#نفی_خواطر
@sserfan
کنترل قوه خیال :
سالک باید از هر امرى که موجب تشویش بال و تفرّق خاطر است، زائد بر قدر ضرورت، اجتناب نماید و در مواقع نماز و ذکر چند دقیقه قبل از شروع به عبادت دست از امور روزمره کشیده و قلب خود را از خواطر تفریغنماید و سپس در توجّه به پروردگار متمرکز گشته و بعد از آن توجّهش را به پروردگار تثبیتنموده و آنگاه وارد نماز یا ذکر گردد. باید براى عبادت خود مکانى مناسب و آرام و خالى از امورى که نفس را به خود مشغول مىنماید فراهم کند، و ساعت خاصّى را براى عبادت و فکر خود معیّن کند، بلکه بهترین ساعات خود را براى ارتباط و انس با حضرتحقّ قراردهد.
علامه طهرانی کتاب نور مجرد
#نفی_خواطر
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل چهاردهم :نفی خواطر
(قسمت دوم )
ادامه...
تعریف اصطلاحی خواطر:
خواطر در معنای عرفانی اندیشه و خطابی است که بی اختیار بر ضمیر انسان می گذرد و زمینه اندیشه و عمل اختیاری را پدید می آورد. به عبارتی دیگر«خطابی که بر قلب وارد می شود یا واردی بر قلب که عمل عبد دخالتی در آن ندارد و بی اختیار است .»
صاحب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه مراد خویش را از خواطر این گونه بیان می دارد: « خواطر ، واردی است که بر دل گذر کند در صورت خطابی یا تعریفی یا طلبی. و وارد از خاطر عامتر است؛ زیرا در مجموع می توان گفت که : هر خاطری وارد است ولی هر واردی خاطر نیست ، مانند: حزن و سرور و قبض و بسط ،که اینها با وجودی که بر قلب انسان وارد شده اند و جز "واردات " محسوب می شوند ،ولی جز خواطر نیستند .
محی الدین خاطر را افکاری می داند که در بخش ادراکات نفس عارض می شود و بر انگیزاننده اراده و مبدأ افعال است: "اگر گویی: خاطر چیست؟ گوییم: چیزی است که بر قلب و ضمیر از خطاب- خواه ربانی باشد و خواه غیر ربانی – وارد می شود، بدون اقامت و درنگ، پس اگر (در قلب و یا ضمیر) اقامت و درنگ کرد، آن حدیث نَفس است و در آن صورت صاحبش نیاز به جهاد و مبارزه و تزکیه نفس به منظور طرد و نفی آن خواطر را دارد."
از نظر ابن عربی، خاطر، عبارت از خطابی است که به ضمیر و قلب وارد می شود، اعم از اینکه زبانی باشد، ملکی، نفسانی یا شیطانی، بدون اینکه در قلب اقامت نماید وگاهی عبارت از واردی است که بدون سابقه تفکر ظاهر می شود .
پس با این تفاسیر در تعریف نفی خواطر می توان گفت : "نفی خواطر عبارتست از تسخیر قلب و حکومت بر آن تا سخنی نگوید و عملی انجام ندهد و تصور و خاطره ای بر او وارد نشود مگر به اذن و اختیار صاحب آن ".
ادامه دارد ...
#نفی_خواطر
@sserfan
پاك كردن ذهن از خاطرات :
پراكنده نفس خواطر و صاف كردن ذهن و فكر از اغيار و تمركز قلب و روح در ياد حبيب كه همان خدا ـ جل جلاله ـ باشد از مهم ترين امور سالك است. اكثر شكاياتي كه در مراجعه ي سالكين به ما مي شود راجع به همين موضوع است. براي علاج مؤثراين معضل توصيه مي كنيم كه هيچ گاه جانب مراقبه را از دست ندهند و دائما در تمام حالات، اعمال شب و روز، در منزل و مسافرت و تنهايي و جمع به ياد خدا باشند. چرا كه تلقيتات و تذكرات دراحساس قلب به حضور كم كم ياد او ملكه ي ذهن مي شود و غفلت الهي را كاهش مي دهد. وبدين ترتيب سالك با غلبه ي جنبه ي محبت و عشق الهي بر روح، از خاطرات سوء و ذهنيات بدخلاصي پيدا مي كند.در پايان اين مطلب سالكين را هشدار مي دهيم كه در اين راه شتاب زدگي به خرج ندهند و يأس روحي را از خود دور كنند چرا كه هر امري هميشه در وقت خودش حاصل مي شود.
استاد محمد صالح کمیلی
مطالب السلوکیه
#نفی_خواطر
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل چهاردهم :نفی خواطر
(قسمت سوم )
انواع خواطر:
خواطر بر چهار دسته اند:
1) خواطر ربّانی (حقّانی): از طرف خداوند متعال است که بیواسطه بر دل اهل قرب گذرد.
2) خواطر مَلَکی: از طرف مَلَک و موکّلی باشد و انسان را بر واجب و مستحب ترغیب کند و به این نوع خواطر «الهام» هم میگویند.
3) خواطر نفسانی: که حظوظ نفسانی در آن دخیل است و «هاجس» نام دارد و نفس سماجت میکند تا به خواهش خود برسد و آدمی را بر شهوات ترغیب دارد.
4) خواطر شیطانی: با اوامر و نواهی مخالفت دارد و آدمی را امر کند تا به آنچه خداوند امر فرموده مخالفت میکند و آنرا تکذیب نماید. خاطر شیطانی را «وسوسه» گویند.
خواطری که بر دل و نفس سالک آید یا الهی است یا روحانی و یا شیطانی و یا نفسانی.
علامت خواطر الهی آن است که متضمّن علوم و معارف و حقایق و اسرار علمی و شهودی باشد و حاصلش تجلّیات الهی غیبی است.
علامت خواطر روحی و ملَکی آن است که مضمون همه، امر به تحصیل فضایل و اکتساب کمالات و اجتناب از رذایل باشد.
علامت خواطر شیطانی آن است که مضمون همه، امر به ارتکاب مناهی و انس به معاصی و تفریق و غم دنیا و طلب زیادی و شک در امور دینی و حقایق است.
علامت خواطر نفسانی آن است که مضمون همه، میل به زینت و تفاخر جاه و راحتی و مأکول و منکوح و لذّات باشد.
بدان که آدمی از فکر و خیال خالی نمیباشد و پیوسته محلّ خطور و ورود خیالات و افکار است. هرچند گاهی او به آنچه که در خواطرش میگذرد ملتفت نیست.
درانـدرون مـن خـستـه دل ندانـم کیـست
که من خموشم و اودرفغان ودرغوغاست (حافظ)
خواطر دو قسم اند: بعضی رسل غیب و فعل حق که؛ خواطر مثبت مظهر لطف حق و خواطر منفی مظهر قهر حق باشد. و بعضی احادیث نفس است که دل را به آن مشغول میدارد، چنانچه دایه طفل را به افسانه مشغول کند. و هر دو نوع به هم ممزوجند.
خطورات و وارداتی که بر نفس وارد میشود، آنچه الهی است ممدوح و نور است و آنچه اشتغال فکری میآورد منفی بوده و بر نفس ضرر وارد میکند و بیرون کردن و محو آن کار آسانی نیست.
سالکین در دفع، یکسان نیستند. چه بسا در کسی، مثل کشتی که در جایی لنگر می اندازد، در نفس او جای گرفته و نتواند آنرا به زودی بیرون کند. و چه بسا سالکی به ساعت و زمانی کوتاه آنرا بیرون کند. پس جدول خاصّی برای دفع خطورات همگان نیست. چون مراتب و درجات سالکین در معرفت و مراقبت نفس مختلف است لذا بیرون کردن این مطرب دغل هم از نظر زمانی مختلف است.
منبع :استاد علی اکبر صداقت _الفبای سلوک
ادامه دارد ...
#نفی_خواطر
@sserfan
گرفتاری دل :
گرفتاری مردم زمانه از پریشانی است و این پریشانی مربوط به پریشانی دل است و پریشانی دل مربوط به پریشانی دلبرها، دلبری زن،دلبری شوهر، دلبری فرزند، دلبری خانه، دلبری اتومبیل، دلبری پست و مقام و دلبری پول. نگویی که در میان دلبران اسم خدا را نیاوردی. این چه دلبری است که اگر دربیست و چهار ساعت هفده دقیقه آن سهم این دلبر شد ، دلبران دیگر نگذارند تا تو بااین محبوب ازلی سر وسرّی داشته باشی.
برگرفته شده از کتاب عبادت عاشقانه اثر استاد کریم محمود حقیقی
#نفی_خواطر
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل چهاردهم :نفی خواطر
(قسمت چهارم )
ادامه...
راههای تشخیص انواع خواطر از یکدیگر:
عارف و سالک از ابتدای سیر و سلوک تا آخرین مرحله منازل تهذیب نفسانی و پذیرش انوار و تجلیات الهی ملزم به کوشش در باره شناخت و نفی خواطر است. البته کار این شناخت بسیار دشوار و پیچیده است. و از عهده هر کسی بر نمی آید. به همین دلیل سید حیدر آملی کار تشخیص خواطر را در حیطه عارف کامل و امام معصوم و پیامبر(ص) می داند که به باطن و حقیقت اشیاء و قابلیت موجودات آگاه اند.
با این همه عرفا برای برون رفت از این مشکل راه هایی را توصیه کرده اند که به مهمترین آنها اشاره می شود.
بر اساس یک ملاک کلی، هر خاطری که موجب خیر شود، با ارامش همراه باشد، زود زوال پذیرد و توجه تمام به حق و لذت و رغبت در عبادت را در پی داشته باشد، ملکی و رحمانی است و هر آنچه غیر از آن باشد ، در زمره خواطر شیطانی به شمار می آید.
نکته اساسی این است که خاطر شیطانی محدود به حرام و مکروه نیست. از آنجا که هدف از خلقت شیطان امتحان بندگان است، خداوند به او انواع علوم اغواء و گمراهی مردم را تعلیم داده است تا بتواند وسوسه هایش را با کمک نفس به قلب بندگان وارد کند . بنابر این ، با توجه به اقتضاءات و مراتب افراد و از طریق ترغیب یا منع از همه احکام شرعی پنجگانه بر ضمیر آنان ورود پیدا می کند به همین خاطر ظرافت کار بیشتر است و در تشخیص مکر شیطانی باید بسیار مراقب بود و هشیارانه عمل کرد.
معيار و ميزان، و فرق بين خواطر و القائات و واردات در كتب اهل سلوك و رياضت و متأدبين بآداب و شريعت اسلامى مسطور است. القائات را تقسيم بالقاء صحيح و فاسد نموداند.
القائات صحيحه قابل وثوق و اعتماد است بر خلاف القائات فاسد.
آنچه مربوط بعلوم و معارف باشد، القاء ربانى و آنچه كه سالك را به طاعت خداوند و بجا آوردن واجبات و مستحبات، و بالجمله آنچه كه در صلاح سالك باشد، القاء ملكى است؛ و يكى از انواع الهام نيز بشمار مىرود. القائات فاسد، منقسم بالقاء شيطانى و نفسانى مىشود. القاء شيطانى موجب تمايل انسان بمعاصى مىشود. القاء نفسانى موجب رغبت انسان به امورى كه موجب التذاذ و حظوظ نفسانى است مىگردد.
ادامه دارد...
#نفی_خواطر
@sserfan
پرهیز کردن از افکار سوء :
در مثل، فكر مانند شير درنده است و دلها به مانند بيشه زاران است. پس از انديشه ها بايد پرهيز كردن تا قلب از فكرهاى وحشى حفظ شود. مادام كه بيشه دل، از خواطر پريشان خالى نباشد، به خاطر هجوم شيران درنده ،از جوشش معارف خبرى نباشد. پرهيز كردن از دوا دادن بهتر است، چه آن كه جاى زخم بيشتر خارانده شود بيمارى اش وخيمتر مى گردد. مانع گذاشتن براى نيامدن خواطر مزاحم بهتر از آنست كه خواطر سوء بيايد، و بعد بخواهد دفع كند.
احتماها بر دواها سرور است
ز آنكه خاريدن، فزونى گر است
پرهيز ريشه هر علاجى است بعد از آن خوب قوت روحى خود را ببين.
احتما اصل دوا آمد يقين
احتما كن قوه جان را ببين
احتما(از ریشه محو به معنی محو کردن ،پرهيز كردن)
از اين جاست كه رسول خدا(ص) فرمود: پرهيز كردن سرچشمه هر درمان مى باشد. (الحمية رأس الدواء) و بالاترين رياضت نگاه داشتن دل از خواطر سوء و افكار خراب است.
گلستان کشمیری
استاد علی اکبر صداقت
#نفی_خواطر
#مراقبه
#سکوت
#ذهن
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل چهاردهم :نفی خواطر
(قسمت پنجم )
نفی خواطر و مراتب آن :
نفي خواطردر عرفان عملي يا سير وسلوك كاربرد دارد و مشارطه ومراقبه و محاسبه در بين علماي اخلاق درتزكيه نفوس بكار ميرود.
امانفي خواطر از مهمّات وصول به مقصد در سلوک الي الله است، و اكثر افرادى كه از راه بازمانده و نتوانسته اند به مقصد برسند، در اين مرحله توقف كرده اند. خطرات اين منازل عبارت است از عبادت اصنام و اوثان و كواكب و آتش و گاه زندقه و فرعونيت و دعواى حلول و اتّحاد و نفى تكليف و اباحه و امثال آن. حلول و اتّحاد كه از خطرات مهمّ است، از صاف نمودن ذهن به وسيله نفى خواطر براى سالك پيدا ميشود. چون سالك هنوز از وادى اسم و رسم بيرون نرفته است، از اين رو ممكن است در اثر تجلّى صفاتيه يا اسمائيه چنين تخيل كند كه الله با خوديت و شخصيت او متّحد است، و اين همان معناى حلول و اتّحادى است كه كفر و شرك است و حال آنكه معناى وحدت وجود به كلّى معناى تعدّد و تغاير را نفى مىكند و در برابر وجود مقدّس حضرت احديت تمام وجودات را جزء موهومات مىشمرد و همه را سايه مىشمرد. سالك به واسطه ارتقاء به اين مقام تمام هستى خود را از دست مىدهد و فانى مىشود و غير از ذات مقدّس او در عالم وجود ذى وجودى را ادراك و ذوق نمىنمايد.
نفى خواطر عبارت است از تسخير قلب و حكومت بر آن، تا سخنى نگويد و عملى انجام ندهد و تصوّرى بر او وارد نشود، مگر به اذن و اختيار صاحب آن. و تحصيل اين حال بسى دشوار است. چون سالك در مقام نفى خاطر مىافتد ناگهان متوجّه مىشود كه سيل بنيادكن خواطر و اوهام و خيالات او را فرا مىگيرد و حتّى خاطراتى كه باور نمىكرد به خاطرش خطور كند از وقايع كهنه گذشته يا خيالات غير قابل وقوع بر او راه مىيابند و پيوسته او را مشغول به خود مىكنند. سالك بايد در اين مقام ثابت بايستد و هر خاطرى كه پيدا شود و زحمت دهد او را با شمشير ذكر هلاك كند. و مراد از ذكر در اينجا همان اسماء الهيه است كه بايد سالك در وقت خطور خاطره به يكى از آن اسماء توجّه كند و توجّه خود را بر آن مستدام بدارد تا آن خاطر از خانه دل بيرون رود.اين مرحله حتما بايد با ولي يااستاد خاص همراه گردد وگرنه به ظلمات منتهي خواهد شد.
طريقه مرحوم ملاحسينقلي همداني در نفي خواطر مرحوم آخوند ملا حسين قلى همدانى و شاگردان وي هرگز نفى خواطر بدون ذكر عملى نداشته اند، بلكه رويه ايشان التزام در امر مراقبه و اهتمام به مراتب آن بوده است.
مراتب مراقبه اوّل درجه مراقبه اين است كه سالك از محرّمات اجتناب كند و تمام واجبات را به جاي آورد، و در اين دو امر به هيچ وجه مسامحه نورزد.
دوّم درجه، آن است كه مراقبه را شديد نمايد و بكوشد هر چه مىكند براى رضاى خدا باشد و از امورى كه لهو و لعب ناميده مىشود، اجتناب نمايد. چون در اين مرتبه اهتمام نمود براى او تمكّن پيدا مىشود كه ديگر خود را نبازد و اين خوددارى در او به سر حدّ ملكه برسد.
سوّم درجه، آن است كه پروردگار جهان را پيوسته ناظر خود ببيند، و كمكم اعتراف مىنمايد كه خداى متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است. و اين مراقبه در تمام حالات و در همه اوقات بايد رعايت شود.
چهارم درجه، اين است كه خودش خداى را حاضر و ناظر ببيند و به طور اجمال مشاهده جمال الهى نمايد. وصيت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله به ابىذرّ غفارى اشاره به اين دو مرتبه اخير از مراقبه است: «خداى را چنان عبادت كن مثل آنكه گوئى تو او را مىبينى و اگر نمىتوانى او را ببينى او را طورى عبادت كن كه بدانى او ترا مىبيند». بنابراين عبادت در مرحلهاى كه خدا او را مىبيند پائينتر است از مرتبهاى كه او خدا را مىبيند. چون سالك بدين مرتبه رسد براى آنكه بتواند به كلّى اغيار را از ذهن خود خارج كند بايد نفى خاطر را در ضمن يكى از اعمال عباديه به جاى آورد.
ادامه دارد...
منبع: سيد محمد حسين حسینی تهرانی رساله لب اللباب.
#نفی_خواطر
@sserfan
#نفی_خواطر_مراقبه
در آن ساعت که تنها نشستی و در بر خود بستی و از اغیار رستی ،نه تصور کنی که از همه رمیدی که بسا غوغای نفس در همان خلوت سرا از غوغای بیرون بیشتر بود؛ لازم است در انجا که نشستی فقط به خود نگری و هیچ خیال نه خوب و نه بد بر اندیسه نگذرانی که خلوت حقیقی وحدت بود و چون با همین علم حضوری به درون نگری ،هر چه از ان سوی رسد جز نور نباشد.
حضرت استاد کریم محمود حقیقی
ساغر سحر ص 181
@sserfan
ذوق مناجات :
آتش عشقم بسوخت خرقه طاعات را
سیل جنون در ربود رخت عبادات را
مسئله عشق نیست در خور شرح و بیان
به که به یک سو نهند لفظ و عبارات را
دامن خلوت ز دست کی دهد آنکس که یافت
در دل شبهای تار ذوق مناجات را
هر نفسم چنگ و نی از تو پیامی دهد
پی نبرد هر کسی رمز و اشارات را
جای دهید امشبم مسجدیان تا سحر
مستم و گم کرده ام راه خرابات را
خاک نشینان عشق بی مدد جبرئیل
هر نفسی میکنند سیر سماوات را
دوش تفرج کنان خوش ز حرم تا به دیر
رفتم و کردم تمام سیر مقامات را
غیر خیالات نیست عالم و ما کرده ایم
از دم پیر مغان رفع خیالات را
بر سر بازار عشق کس نخرد ای عزیز
از تو به یک جو هزار کشف و کرامات را
وحدت از این پس مده دامن رندان ز دست
صرف خرابات کن جمله اوقات را
#شعر_وحدت_کرمانشاهی
@sserfan
در کوی خرابات، کسی را که نیاز است
هشیاری و مستیش همه عین نماز است
آنجا نپذیرند صلاح و ورع امروز
آنچ از تو پذیرند در آن کوی نیاز است
اسرار خرابات به جز مست نداند
هشیار چه داند که درین کوی چه راز است؟
تا مستی رندان خرابات بدیدم
دیدم به حقیقت که جزین کار مجاز است
خواهی که درون حرم عشق خرامی؟
در میکده بنشین که ره کعبه دراز است
هان! تا ننهی پای درین راه ببازی
زیرا که درین راه بسی شیب و فراز است
از میکدهها نالهٔ دلسوز برآمد
در زمزمهٔ عشق ندانم که چه ساز است؟
در زلف بتان تا چه فریب است؟که پیوست
محمود پریشان سر زلف ایاز است
زان شعله که از روی بتان حسن تو افروخت
جان همه مشتاقان در سوز و گداز است
چون بر در میخانه مرا بار ندادند
رفتم به در صومعه، دیدم که فراز است
آواز ز میخانه برآمد که: عراقی
در باز تو خود را که در میکده باز است
#شعر_عراقی
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل چهاردهم :نفی خواطر
(قسمت ششم )
نفی خواطر پنجره ای به سوی نیستی و فنا :
اگر برای سالک ،نفی خواطر به خوبی صورت گیرد ،بلاخره وی را به عالم نیستی می رساند که هستی محض است؛بطوریکه دیگر نه تنها خاطره ای بر او وارد نمی شود،بلکه ممکن نیست که وارد بشود ،و سالک چنان در عالم توحید مستغرق می شود که مجال نزول به کثرات را پیدا نمیکند و خاطره ای بر او نمی گذرد ،تو گویی که میان او و میان خواطر سد سکندر کشیده اند که به هیچوجه قابل رخنه و شکاف نمی باشد.
در این حال خاطرات با اجازه وی و با اذن نفسانی وی وارد می شوند ،یعنی اگر اجازه داد، خاطره ای بر ذهنش عبور میکند و الا فلا.
بنابراین حال سالک در این حال با حال قبلی او در دو جهت عکس قرار میگیرد : در وهله اول خواطر بدون اذن و رخصت او هجوم می آوردند و زوایای قلب را تصرف می کردند و بقول ما کودتایی در دل او حاصل می شد که باید سالک با رنج و تعب مدتها زحمت بکشد تا بتواند حضور قلب پیدا کند و خواطر را بالمره دفع نماید ،ولیکن در این وهله سالک پیوسته با خدا و در حرم خداست و خاطره ای حق ورود ندارد .
ممکن است روز ها و ماهها بگذرد و خاطره ای بر ذهنش مرور ننماید مگر خاطرات نیک و بدون ضرر که لازمه معیشت است ،مثل لزوم آب آشامیدن در موقع عطش و پاسخ سلام دادن و امثال ذالک...
علامه طهرانی
روح مجرد
#نفی_خواطر
#سکوت
@sserfan
در کوی خرابات، کسی را که نیاز است
هشیاری و مستیش همه عین نماز است
آنجا نپذیرند صلاح و ورع امروز
آنچ از تو پذیرند در آن کوی نیاز است
اسرار خرابات به جز مست نداند
هشیار چه داند که درین کوی چه راز است؟
تا مستی رندان خرابات بدیدم
دیدم به حقیقت که جزین کار مجاز است
خواهی که درون حرم عشق خرامی؟
در میکده بنشین که ره کعبه دراز است
هان! تا ننهی پای درین راه ببازی
زیرا که درین راه بسی شیب و فراز است
از میکدهها نالهٔ دلسوز برآمد
در زمزمهٔ عشق ندانم که چه ساز است؟
در زلف بتان تا چه فریب است؟که پیوست
محمود پریشان سر زلف ایاز است
زان شعله که از روی بتان حسن تو افروخت
جان همه مشتاقان در سوز و گداز است
چون بر در میخانه مرا بار ندادند
رفتم به در صومعه، دیدم که فراز است
آواز ز میخانه برآمد که: عراقی
در باز تو خود را که در میکده باز است
#شعر_عراقی
@sserfan
نفی خواطر و مبتدیان :
در رساله ی سیر و سلوک منسوب بحرالعلوم ، تعداد منازل سلوک، از یک دیدگاه ،به بیست و پنج منزل تقسیم شده و منزل بیست و سوم، نفی خواطر قرار داده شده .
بنابراین نفی خواطر تقریبا جز منازل پایانی سلوک می باشد و مبتدیان نباید متوقع باشند که از همان ابتدا بتوانند نفی خواطر کنند و انتظار برداشتن گام های بلند در این وادی را داشته باشند ، بلکه هرکس باید ببیند در کدام منزل قرار دارد و آداب و تکالیف همان منزل را انجام دهد تا به منزل بعدی صعود نماید.
تا دل و جان سالک در کوره سلوک گداخته نشود، آمادگی رهایی کامل از افکار و خواطر دنیوی را نخواهد داشت ، موفقیت نهایی در این وادی مستلزمه بکار بستن کلیه دستورات سلوکی در عرض سالیانی دراز می باشد.
بقول شاعر :
"گر حفظ مراتب نکنی زندیقی"
منازل بیست و پنج گانه به شرح زیر است:
أوّل : ترك عادات•
دوّم : عزم•
سيّم : رفق و مدار•
چهارم : وفا .•
پنجم : ثبات و دوام•
ششم : مراقبه•
هفتم : محاسبه•
هشتم : مؤاخذه•
نهم : مُسارعت•
دهم : ارادت•
يازدهم : ادب نگاهداشتن نسبت به جناب مقدّس باري و رسول و خلفاي او•
دوازدهم : نيّت•
سيزدهم : صَمْت•
چهاردهم : جوع و كم خوري• پانزدهم :خلوت•
شانزدهم : سَهَر•
هفدهم : دوام طهارت•
هيجدهم : مبالغه در تضرّع و ذلّت و مسكنت و خاكساري در درگاه ربّ العزّه•
نوزدهم : احتراز از مشتهيات به قدر استطاعت•
بيستم : كتمان سرّ•
بيست و يكم : شيخ و اوستاد
• بيست و دوّم : ورد•
بيست و سوّم: نفی خواطر.
بيست و چهارم : فکر.
بيست و پنجم: ذکر.
#نفی_خواطر
@sserfan
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل چهاردهم : نفی خواطر
(قسمت هفتم )
ادامه...
روشهای نفی خواطر :
بزرگان عرفان برای نفی خواطر روشهایی را بیان داشته اند که به مهمترین آنها اشاره می شود:
1_ محاسبه انفس
محاسبه انفس به اين صورت بوده است كه اهل طريق هر روز گفتار و كردارشان را در دفترى مى نوشتند و شب پس از نماز عشاء در خانههايشان به خلوت مىنشستند و به دفترهايشان مىنگريستند و هر عمل و قولى را به آنچه شايسته آن بود مقابله مىكردند، اگر شايسته توبه بود توبه مىكردند و اگر سزاوار شكر بود شكر تا از محاسبه آنچه در آن روز از آنان سر زده بود آسوده مىشدند و بعد مىخوابيدند و اين را محاسبه اقوال و افعال مىگفتند. ابن عربى تقييد و محاسبه خواطر را نيز بر آن افزوده است و او علاوه بر اقوال و افعال آنچه را كه بر خاطر مىگذشته و نفس قصد آن را مىكرده مىنوشته و در همان وقت شب به محاسبه جمع اقوال و افعال و خواطر مىپرداخته است.
2_تقویت روح از راه ذکر و عبادت
این روش برای اهل زهد و ذکر و عبادت است که در اثر کمال مراقبت و اشتغال به ذکر و به دست آوردن روحانیت و نورانیت و قدرت روحی ، پیشرفت در سلطه روحی برای محدود ساختن و نفی خواطر پدید می آید.
3_ تمرکز و تقویت ذهن و فکر
سالک با سیر مراحل طبیعی و توسل به مقدمات عادی خارجی به جلوگیری و محدود ساختن تهاجم خواطر پرداخته و در نتیجه خواطر را در تسلط و اختیار خود در می آورد. که بدینگونه که به یکی از محسوسات چشم می دوزد و با تمام قوای ظاهر و باطن به آن متوجه می شود و این عمل را حداقل اربعینی مواظب می دارد و در تمام این مدت تعلیم استاد به اوراد و اذکار ی می پردازد تا به نفی خواطر نایل آید. این روشی است همگانی که هر کسی می تواند از آن برای تمرکز فکر و نفی خواطر بهره جوید.
ادامه دارد...
#نفی_خواطر
@sserfan
مراقبه، نفی خواطر ،ذکر :
تکرار اذکار و حتی تداوم بر آنها چندان دشوار نیست ،آنچه مفید است تمرکز فکر و حضور قلب نسبت به معبود و نفی خواطر است و این امری است بسیار دشوار ،زیرا در حین ذکر انواع افکار و خواطر گوناگون بر انسان هجوم می آورند و او را از یاد خدا غافل میکند، بنابر این تا نفی خواطر نشود نفس لیاقت پذیرش افاضات و اشراقات الهی را پیدا نمی کند، قلبی می تواند محل تابش انوار الهی قرار گیرد که از اغیار خالی باشد.
نفی خواطر نیاز به عزم و تصمیم جدی و جهاد و مراقبت و پایداری دارند، چنان نیست که یک مرتبه به بدون تمرین و ممارست امکان پذیر باشد .
خودسازی ابراهیم امینی
#مراقبه
#نفی_خواطر
#ذکر
@sserfan