#روضه_امام_صادق
دلی که با احادیث غریبت آشنا باشد
چرا دنبال علم جِفر و علم کیمیا باشد
به سِحر و غمزههایش خاک را زر میکند آن چشم
که خوب آگاه از فرق مُطَلّا و طلا باشد...
در آن مکتب که حرفی یا حدیثی از شما آید
نباید سردرش نامی به جز دارالشفا باشد
نفسهای شما پیچیده اینجا حجره در حجره
در و دیوارِ اینجا نیز غرق ربنا باشد
فقاهت کودکی نوپاست، تا روز ابد باید
به پای منبرت زانو زند تا روی پا باشد
چرایش را نمیفهمند جز شیخ کلینیها
اگر این قال صادقها نباشد دین چرا باشد؟!...
به دنبال چه میگردد زمانه، ما که دنبال
تنور گرم میگردیم، تا قسمت چهها باشد
چرا حرف تنور و آتش آمد باز، قسمت چیست؟
گریز روضه باید باز سمت کربلا باشد...
سید_محمد_جواد_میرصفی
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_امام_صادق
بازم مدینه،آتیش گرفته
یه خونه ای که،خونه ی نوره
بازم مدینه،داره میبینه
امامی رو که،اسیره زوره
داره میبینه،قصه ی کوچه
یه بارِ دیگه،باز میشه تکرار
داره میبینه،یه عده نامرد
یه پیرمرد و،میدنش آزار
یکی بیاد کمک کنه
توون نداره پیکرش
تا که میفته رو زمین
میکنه یاد مادرش
یکی بگه آخه مگه
این پیرمرد زدن داره؟
بدونه تکیه به عصا
اون پای اومدن داره؟
برهنه پا بردنش و
افتاد عمامه از سرش
از روی خاک بردنش و
خاکی شده بال و پرش
واویلتا یا صادقا
نشسته روی،صورت آقا
خاکای کوچه،اشکش روونه
جسمش نحیفه،نداره قوت
شبیه مادر،قدش کمونه
میکِشه درد و،میکِشه آه و
میزنه ناله،با یاد مادر
با درد پهلو،میخونه روضه
روضه ی تلخ،اون یاس پرپر
یکی بیاد کمک کنه
به مادرم تو کوچه ها
یکی نجاتش بده که
افتاده زیر دست و پا
چرا تماشا میکنید
به حال زاره مادرم
دست بابامو وا کنید
بیاد کناره مادرم
چهل نفر بی غیرت و
یک زن تنها پشت در
با لگد یه نانجیب
افتاده از پا پشت در
واویلتا وای مادرم
آقارو بردن،تو کاخ منصور
تو اون فضای،غمگین و دلگیر
تا اون میبینه،امام ما رو
میکنه تهدید،سه بار با شمشیر
عین سه بارم،میبینه هر بار
که میشه ظاهر،روح پیمبر
گریزه روضت،میره به سمت
گودال و شمر،حنجر و خنجر
کاشکی بودی محمدا
جات خالی بود تو کربلا
لحظه ای که افتاده بود
حسین تو گودال بلا
تو بودی جرات نمیکرد
سر از حسین کنه جدا
هیچ کسی جرات نمیکرد
حمله کنه به خیمه ها
نشسته شمر رو سینتو
داره میبینه خواهرت
فریاد یا محمدا
که روی نیزه رفت سرت
واویلتا غریب حسین
کربلایی امیرحسین سلطانی
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_امام_صادق
شب بود و یک سکوت
تو لحظه ی قنوت
بودم تنها
قلبم و شیکوندن
خونه مو سوزوندن
اون نامردا
وقت نمازم «دله مضطر۳»
دستامو بستن «مثه حیدر۳»
سیلی میخوردم «مثه مادر۳»
ای وای از غریبی ای وای ای وای
️بنددوم
یه حرومی رسید ،سجاده رو کشید
از زیر پام
افتادم رو زمین ،با یک قلب حزین
مثل بابام
با آه خسته«زمین خوردم ۳»
با دست بسته «زمین خوردم ۳»
قلبه شکسته «زمین خوردم ۳»
ای وای از غریبی ای وای ای وای
️بندسوم
بردنم بی عصا ،بی ردا بی عبا
با قده خم
شبیه مرتضی ،میونه کوچه ها
کشوندنم
با دل رنجور،«تن بیمار۳»
میبردنم با«هزار ازار ۳»
قصه ی کوچه«شدش تکرار۳»
ای وای از غریبی ای وای ای وای
️بندچهارم
اومدن تماشا ،مردم بی حیا
تو کوچه ها
بردنم شبونه،از تو آشیونه
با ناسزا
توی دله شب «من و بردن۳»
دنبال مرکب «من و بردن۳»
شبیه زینب«من و بردن۳»
ای وای از غریبی ای وای ای وای
️بند پنجم گریز کربلا
میسوزم ای خدا، ازین زهر جفا
ای وای ای وای
میگم با چشم تر یاد جد بی سر
ای وای ای وای
آتیش به قلبم «زده رخنه۳»
میاد به یادم «شه تشنه۳»
که دست و پا زد«زیر دشنه۳»
ای وای از غریبی ای وای ای وای
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_امام_صادق
اول قرن دوم هجری
در هیاهوی جنگ قدرت ها
شیعه دوران تازه ای را ساخت
فارغ از بازی حکومت ها
پایتخت خلیفهی اموی
پای تخت خلیفهی بغداد
بعد یک ماه جنگ و خونریزی
با مذلت به روی خاک افتاد
صبح فرداش نامهای آمد
نامهای از سپاه ایرانی
به امام المصدقین صادق
از ابومسلم خراسانی :
- جان عالم فدای حضرتتان
ارتش ما به فکر جان شماست
همه چیزش زمینه سازی شد
این حکومت فقط از آن شماست -
حضرت ساسة العباد امّا
بهتر از هر کسی خبر دارد
جوهر نامه جوهر مکر است
خط به خطش فقط ضرر دارد
کاخ سبز دمشق در نظرش
کمتر از یک بنای متروکه ست
در نگاهش حکومت بغداد
کمتر از استخوان یک خوک است
صحبت تاج و تخت اگر باشد
وارث حضرت سلیمان بود
صحبت از کیمیا و زر باشد
خادمش جعفر بن حیّان بود
اعتقاد امام بر این بود
که خلافت فقط برای علیست
در زمین هر حکومتی باشد
منسبش سهم بچههای علیست
تکیه زد روی کرسی تدریس
و به عالم چنین امیری کرد
جعفر بن محمد اینجا هم
از سیاست کناره گیری کرد
از سیاست کناره گیری کرد
چون سیاست مقابل دین بود
او که خود «قَد تَبیّنَ الرُشد» است
کارزارش جهاد تبیین بود
در مسیر جهاد تبیینش
واژه ها را سپاه میدانست
شاعران را مبارزان غیور
شعر را هم سلاح میدانست
گفت هر کس که بیتی از ما گفت
خانهای در بهشت خواهد داشت
تا که حرف از امام معصوم است
ادبی چون کمیت باید داشت
سید حمیری رجز میگفت
خط به خطش عقائدش بودند
جمله های امام مضمون
بیت های قصائدش بودند
توصیه داشت حفظ میکردند
کودکان شعرهای عبدی را
صرخه میزد تمام ابیاتِ
روضهی کربلای عبدی را
خانهاش تکیه بود هر هفته
دور خانه تمام شاعرها
مینشستند و روضه میخواندند
در حضور امام شاعرها
گفت هر کس که بیتی از ما گفت
دست روح القدس به همراهش
حالت گریه ها عوض میشد
با همین جمله های کوتاهش
شعر تازه چه گفتهای عفّان ؟!
از سر شاه و نیزه دار بگو
آه از عصر روز عاشورا
از «عَلیکُنّ بالفَرار» بگو
محسن_سلطانی
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_امام_صادق
چقدر روضه تو روضه مادر دارد
آتش خانه تو خاطره از در دارد
مثل آنروز در خانه پر از هیزم شد
ناله اهل حرم بین هیاهو گم شد
تا که درسوخت عجب سوختن در دیدی
ناله ها را که شنیدی به خودت لرزیدی
سر بی عمامه پای برهنه محزون
میدویدی پی مرکب به چه حالی دلخون
پای پر آبله داری جگر سوخته ای
چشم امید دلت را بخدا دوخته ای
نیمه شب در بر منصور عرق میریزی
در بر آئینه ای کور عرق میریزی
نامسلمان به دلش کینه حیدر را داشت
به علی تهمت زد حجب و حیا را بر داشت
نام زیبای علی آمد و چشمت تر شد
یادت آمد که چگونه گل او پر پرشد
مادرت خورد زمین و کمرش درد گرفت
آخرش حق علی را او ز نامرد گرفت
منزلت چشم به راهند شما دیر نکنی
همسرت پیر شده بیشترش پیر نکنی
محمد_حبیب_زاده
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_امام_صادق
دو تا اباعبدالله یکی رئیس مذهب یکی عزیز زینب
داره یه اباعبدالله حرم و شور اربعین
داره یه اباعبدالله یه مزار خاکی همین
غربت گریه و ناله آخره ماه شواله
روضه ی حضرت صادق یک گریزش به گوداله
غریب آقام
چه بی وفان این مردم، دوباره تاریخ انگار
برای تو شد تکرار
میسوخت خونه تو اما همسر تو سیلی نخورد
میسوخت خونه تو اما بچه ای پشت در نمرد
اما چند سال قبل اینجا، بین دیوار و در زهرا
ناله زد کشته شد محسن
وای من از دل مولا
غریب آقام
شهید زهر کینه، تشنه لب و تنهایی، به یاد عاشورایی
شمشیر رو سرت بود اما سر تو روی نی نرفت
شمشیر رو سرت بود اما خواهرت بزم می نرفت
نیمه شب چی کشیدی تو پشت مرکب دویدی تو
کی میدونه چه حرفا از یک یهودی شنیدی تو
غریب آقام
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_امام_صادق
#روضه_امام_حسین
نيمه شب زادهء مصباح هدى را بردند
بی عبا نور دل آل عبا را بردند
سر و سامان همه بر سرش عمامه نداشت
مهلتی خواست که عمامه گذارد نگذاشت
شان اورا همگی بهر خدا حفظ کنید
احترام پسر فاطمه را حفظ کنید
پیر مرد است به کوچه نکشانید او را
لااقل پای برهنه ندوانید او را
به زمین خورد و عجب روضه غمناکی شد
خاک عالم به سرم پیرهنش خاکی شد
بی عصا مانده کسی یار و هواخواهش نیست
پسرش حیف که در کوچه به همراهش نیست
به زمین خوردن او مرثیه زهرا بود
خانه سوخته هم ارثیه زهرا بود
ظلمت محض کجا ، نور علی نور کجا
حجة الله کجا ، مجلس منصور کجا
کوه از غصه اگر آب شود جا دارد
بی حیا با پسر فاطمه دعوا دارد
داد پیش که برم زین همه ظلم و بیداد
نسبت کذب به آن حجت صادق میداد
غضب آلود همان لحظه که شمشیر کشید
در جنان باز پیمبر جگرش تیر شد
آمد از راه پیمبر نگذارد این بار
که شود روضه گودال حسینش تکرار
آمد از راه نبی فاطمه گریان نشود
پسری دیگر از او بی سر و عریان نشود
تا ابد بر دل زهرا غم گودال بس است
روضه آن بدن زخمی و پامال بس است
دید زهرا به حسینش چقدر نیزه زدند
پیش چشمش سر او را روی سرنیزه زدند
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مدح_امیرالمومنین
هر کسی هست گرفتارِ خط و خال کسی
از همه کار جهان من به علی مشغولم
دور او گشتم و میگردم و خواهم گردید
سالیانیست به شغل زُحلی مشغولم
خبری نیست در این دهر خبر نامِ علیست
غیر او من به امور بدلی مشغولم
از نجف آمده بودم به نجف خواهم رفت
من برای نجفم من به علی مشغولم
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
🤲🤲 خدایا ، می شود دوباره آتش را بر #ابراهیم گلستان کنی ⁉️ 🤲🤲
#رئیسی
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313