بعد روز دهم به هر مجلس
راوی و روضه خوان شدی بانو
🏴 5 ربیع الاول سالروز #وفات_حضرت_سکینه(سلاماللهعلیها) تسلیت باد
@sticker_eitaa313
جملات طلایی علماء_شهدا_۲۰۲۳_۰۹_۲۱_۰۸_۰۴_۰۰_۴۵۲.mp3
2.1M
🏴راوی کرب وبلادارد روایت میکند،ازجدایی وسرتنهاحکایت میکند😔😭
🎙حاج مهدی رسولی
🏴سالروز وفات حضرت سکینه (سلاماللهعلیها) بر مولایمان حضرت بقیه الله وشیعیانشان تسلیت باد
@sticker_eitaa313
🍃⇨﷽
🌷حضرت آیت الله جوادی آملی:
🌤⇦ همه چیز را برای رضای خدا بخواهیم. همه چیز دنیا دوست داشتنی و زیباست، به این شرط که در خدمت انسان و برای ساختن زندگی ابدی او باشد. همسر، فرزند، ثروت، مقام و... همگی نعمتهایی هستند که انسان را در جهت رشد معنوی یاری می کنند.
🌤⇦ به این شرط که برای خدا و طبق خواست او با آنها ارتباط برقرار کند. اما اگر تعلّقشان وارد قلب شود و سبب فراموشی یاد خدا گردند، وزر و وبالاند که سودی ندارند.
🌤⇦ همان گونه که آب تا وقتی بیرون از کشتی است، باعث حرکت آن می شود، امّا اگر داخل بیاید، کشتی را غرق می کند.
@sticker_eitaa313
🌀 با این سه ذکر با خدا صحبت کنید
✍️مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
➊ همین که گردی بر دلتان پیدا میشود،
↞یک سبحان الله بگویید، آن گرد کنار میرود.
➋ هر جا هم فیضی و نعمتی به شما رسید،
↞الحمدلله بگویید، چون شکرش را به جا آوردی گرد نمیگیرد.
➌ هر وقت خطایی انجام دادید،
↞استغفرالله چارہ است.
💠با این سه ذکر با خدا صحبت ڪنید.
صحبت کردن با خدا غم و حزن را از بین میبرد.
@sticker_eitaa313
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ برکت « نیت نــــذر فـــرزنـــد» در راه خدا
🎤 استاد مهدوی ارفع
#جهاد_فرزندآوری
🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ
@sticker_eitaa313
#قرآن
خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملا تسلیم باشید
#سوره احزاب #آیه 56
@sticker_eitaa313
May 11
✨﷽✨
🌼آیا خداوند برای بندهاش کافی نیست؟
✍️آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند: ما با کاروان و کجاوه به «گناباد» میرفتیم. وقت نماز شد. مادرم کارواندار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگهدار میخواهم اول وقت نماز بخوانم. کارواندار گفت: بیبی! دو ساعت دیگر به فلان روستا میرسیم. آنجا نگه میدارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت: نه! میخواهم اول وقت نماز بخوانم. کارواندار گفت: نه مادر. الان نگه نمیدارم. مادرم گفت: نگهدار. کارواندار گفت: اگر پیاده شوید، شما را میگذارم و میروم. مادرم گفت: بگذار و برو. من و مادرم پیاده شدیم. کاروان حرکت کرد. وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟
من هستم و مادرم.دیگر کاروانی نیست. شب دارد فرامیرسد و ممکن است حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزه آبی که داشت، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد، رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر میشد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلل پشت سرمان میآید. کنار جاده ایستاد و گفت: بیبی کجا میروی؟ مادرم گفت: گناباد. او گفت: ما هم به گناباد میرویم. بیا سوار شو. یک نفس راحتی کشیدم. گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم.
سورچی گفت: خانم! فرماندار گناباد است. بیا بالا. ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد. مادرم گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم! در دلم میگفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است. ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح میگفت! آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت مادر بیا بالا. اینجا دیگر کسی ننشسته است. مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. در بین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. اگر انسان بنده خدا شد و در همه حال خشنودی خدا را در نظر گرفت، بیمه میشود و خداوند تمام امور او را کفایت و کفالت میکند. «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ» (زمر، آیه36) آیا خداوند برای بندهاش کافی نیست؟
@sticker_eitaa313