eitaa logo
سلوک معنوی ـ حیات عارفانه
794 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
202 ویدیو
5 فایل
🎈#سلوک_معنوی #حیات_عارفانه، معارفِ تدوین شده و بازنویسیِ سخنانِ ارزش‌مندِ توحیدی، ولایی، عرفانی و معنویِ سالکانِ راه در حوزۀ نظری و معرفتی (معرفتِ توحیدی، معرفتِ نفس، معرفتِ هستی)، و حوزۀ عملی (تهذیبِ نفس، و حضورِ دین در متنِ زندگی) است. @Useriran
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتن به اوّلین پیام در کانال: 👇👇👇👇 https://eitaa.com/sulookmanavi/3
پیش از این زنجیرِ صدها غم به پایم بسته بود حال، تنها بندهٔ عشقم؛ رهایی بیش از این؟! ➰ @sulookmanavi
🎈کسی به حُسن و مَلاحَت به یارِ ما نرسد ... @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🖋حضرتِ محمّد صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم‏: يَا أَبَاذَرٍّ لِيَكُنْ لَكَ فِي كُلِّ شَيْءٍ نِيَّةٌ حَتَّى فِي النَّوْمِ وَالْأَكْلِ؛ ای ابوذر، در همهٔ کارهایت با "نیّت" باش؛ حتّی در خواب و خوراکت. (بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۸۴). @sulookmanavi
عشق یک‌روز دلم را غزلستانِ تو کرد عشق رحمان و رحیم است خدا می‌داند ➰ @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 ♦پیش‌بینیِ آینده‌ لازم نیست؛ زندگی ساختنی است، نه دانستنی ... گام به گام جلو برو و به رحمتِ خدا امیدوار باش. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🗨 تمثیل 🔸مردی به نابود شدن محکوم می‌گردد. کارگزارِ حاکم، حکم را به او ابلاغ می‌کند. محکوم - اگرچه حکم را می‌خوانَد امّا - از زمان و مکانِ اجرای حکم و چگونگیِ آن چیزی نمی‌داند. 🔸مرد به اندوهی ملایم دچار می‌شود. کارگزار - که او را اندوه‌گین می‌بیند - می‌گوید: "می‌توانی تا زمانِ اجرای حکم، آزادانه زندگی کنی، عشق بورزی، ازدواج کنی، صاحب و مالکِ آن‌چه می‌خواهی بشوی، و به هر مقام و شغلی که بخواهی و تلاش کنی دست یابی. تو، آزادی طعمِ شکست و پیروزی را بچشی". و مرد را - که انگار کابوسی دیده باشد - ترک می‌کند. 🔸مرد می‌ترسد؛ انگار که نیستی بر او آشکار شده باشد. چند زمانی بعد، آن‌چه رخ داد را کم‌کم فراموش می‌کند و تنها خاطره‌ای وَهم‌گونه برایش باقی می‌مانَد. شادیِ او با هرچه به‌دست می‌آورَد افزون می‌شود و با هرچه از دست می‌دهد به خشم و اندوه دچار می‌شود. امّا وضعیّتی که در پس‌زمینهٔ همه آرزوها و شادی‌ها و غم‌ها جای دارند، اندوهِ ابلاغِ حکم است که هم‌چنان آزارنده است؛ مانندِ تبی ناچیز از یک سرماخوردگی که خوب نمی‌شود امّا ناتوان‌کننده هم نیست. 🔸پس از گذشتِ سال‌ها زندگی، انتظارِ اجرای حکم - هم‌چون بخشی از کیفر - خود را نشان می‌دهد؛ مانندِ بالیدنِ زخمی نهان در میانهٔ یک تبِ ملایم. از این پس اندیشهٔ اجرای حکم به‌سانِ شادی و غم در رابطه با مرد قرار می‌گیرد. زمان انگار با شتابِ بیش‌تری می‌گذرد و مرد در فشردگیِ اضطرابِ راهی که می‌رود پایان گیرد، به راه‌های شناختِ مرجعِ حکم می‌اندیشد. 🔸او - در انبوهِ آرزوهایش - هیچ تلاشی برای در ارتباط قرار گرفتن با مرجعِ حکم نکرده؛ مثلاً جست‌و‌جو برای یافتنِ فرد یا دستوری که به بخشش - یا عوض شدنِ حکم - بیانجامد. او به این خاطر که می‌توانست آزادانه زندگی کند، هیچ‌گاه به این امرِ ساده که چرا حکم برای او صادر شده نیندیشیده بود. او حتّی خود را برای اجرای حکم آماده نکرده، چون همیشه درگیرِ چیزهای ریز و درشتی بود که "آزادی" برایش ایجاد کرده بود؛ چیزهایی هم‌چون رقابت، داد و ستد، مقام، عشق، دوستی، مالکیّت، دروغ، و ... 🔸سرانجام کارگزارِ مرجعِ حکم نزدِ مرد - که هم‌چنان در اندوهی چاره‌ناپذیر زندگی می‌کند - می‌آید؛ به او می‌گوید: "زمانِ اجرای حکم است". و نبشته‌ای را بر او می‌خوانَد: "ما نخست حکم به نابودیِ تو دادیم و سپس تو را دعوت به آزمونی برای بخشش کردیم، امّا مهلتی که می‌توانست صرفِ تغییرِ حکم شود صرفِ آرزوهایت کردی و در این مدّت نه یک‌بار برای طلبِ بخشش - از مرجعِ حکم - تلاش کردی و نه یک‌بار برای نزدیک شدن به او. اینک تو برای همیشه به نیستی محکوم می‌شوی؛ همان چیزی که از آن ترس داشتی". 🔹و مرد همان‌دم مُرد ... @sulookmanavi
♦ما نه از رفتنِ آن‌ها، که از ماندنِ خویش دل‌تنگیم ... 🖋سیّدمرتضی آوینی 🇵🇸 🇵🇸 🇵🇸 @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🔹انسانی که به انباشتِ اطّلاعات رُو می‌آورَد، به اندیشیدن پشت می‌کند. اوّلین تٲثیرِ بیگانگی با اندیشه، آوارگی است. 🔹انسانِ بیگانه با اندیشه، روی زمین جایی برای سُکنی گزیدن و ریشه دوانیدن پیدا نمی‌کند. (ما اغلب مسکن داریم ولی سُکنی، نه. به همین جهت انسانِ آواره، به توریسم و سپس به مهاجرت رُو می‌آورَد؛ ولی هیچ مقصدی برای توریست یا مهاجر، محلّی برای سُکنی نیست). 🔹انسان بدون اُنس با اندیشه، همه جا آواره است؛ او با زمینی که ریشه‌هایش را بپروراند، بیگانه است. @sulookmanavi