eitaa logo
سلوک معنوی ـ حیات عارفانه
789 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
202 ویدیو
5 فایل
🎈#سلوک_معنوی #حیات_عارفانه، معارفِ تدوین شده و بازنویسیِ سخنانِ ارزش‌مندِ توحیدی، ولایی، عرفانی و معنویِ سالکانِ راه در حوزۀ نظری و معرفتی (معرفتِ توحیدی، معرفتِ نفس، معرفتِ هستی)، و حوزۀ عملی (تهذیبِ نفس، و حضورِ دین در متنِ زندگی) است. @Useriran
مشاهده در ایتا
دانلود
🎈️شب است و هرکس به تعلّقی گرفتار ... @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 ♦بخاطر بسپار که در زمین مسافر و غریبی ... @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🗨 بحثی راجع به رضا و سَخَط، و قبض و بسط (قسمتِ ۵) ♦دلیلِ قبض چیست؟ 🔸دلیلِ قبض، غفلتِ لابدّ است؛ یعنی غفلتی که چاره‌ای برایش نیست و حتّی گریبانِ متّقین را گه‌گاه می‌گیرد. توضیح این‌که انسان تا در دنیاست، به سه چیز مبتلاست (یعنی این سه چیز مدام به او حمله می‌کنند): یکی، دشمنیِ دیگران؛ دوم، رنج‌های مادّی و بدنی؛ و سوم، غفلت (یعنی نسیانِ ذکرِ مدام). تا کسی در دنیاست و به مقامِ فنا نرسیده و در وادیِ ولایت داخل نشده، از این سه مورد ـ ابتدا مدام و بعداً گه‌گاه ـ متاثّر است. چارهٔ اوّلی مدارا و رفق و حلم است، و چارهٔ دومی صبر است، و چارهٔ سومی ذکرِ کثیر. 🔸امّا رعایتِ کاملِ حلم و صبر و دوامِ ذکر (و حفظِ حضور) ممکن نیست؛ پس سالک قهراً آلوده می‌شود به کثرت، و گَردِ غفلت بر دلش می‌نشیند؛ حتّی بعضی از این آلودگی‌ها، منشااَش خودش نیست و عداوت یا حسادتِ اطرافیان است. وقتی غبارِ شواغل به‌قدرِ کافی فزون گشت، خودبخود ایجادِ حالتِ قبض می‌کند. این قبض، بخشی از حرکت ، لازمهٔ راه، و بغایت خیر و برکت است؛ یعنی قبض باید باشد. چرا؟ 🔸چون قبض و رنجِ ناشی از آن، غفلت‌سوز است و گَردِ شواغل و نکبتِ توجّه به کثرات را پاک می‌کند. هم‌چنین اثرِ وضعیِ ترکِ مدارا و بی‌صبری و دل‌شکستن‌های ناخواسته را پاک می‌کند. وقتی این اتّفاق افتاد و آثارِ وضعیِ ناشی از رعونت و نفسانیّتِ سالک - به‌قولِ عرفان‌های شرقی: بخشی از کارمای شخص - سوخت، آن‌گاه قبض خودبخود به بسط تحویل می‌گردد و نشاط و توفیق به سالک بازمی‌گردد؛ پس سالک باز به راه می‌افتد و بسوی خدا خیز برمی‌دارد؛ امّا مجدّداً کثرات و غفلات و شطحیات (انتسابات به خویش) و تزاحمات و کمیِ ظرفیّت که به‌قدرِ کافی در اثرِ گَردِ راه بر سالک نشست، وقتِ قبضِ بعدی است؛ یعنی قبض، لابدّ و قهری در ضمنِ مسیرِ الهی است و منافعِ بسیار دارد؛ یا می‌شود گفت قبض مثلِ حمام است یا مثلِ کوره، که هر از گاهی لازم است. @sulookmanavi
🌷با سلام و احترام ♦فایل pdf مجموعه کتاب‌های "سلوک‌معنوی‌ ـ حیات‌عارفانه" ـ تٲلیفِ بنده ـ (در ۶ جلد) آمادهٔ ارائه می‌باشد. 🔸دوستانی که مایل به تهیّه فایل‌های pdf یادشده هستند، لطفاً پس از واریزِ مبلغ ۷۵۰٫۰۰۰ ریال بهای دورهٔ کاملِ ۶ جلدی به شماره کارتِ 6221061234736520 (بانک پارسیان؛ به نام: عباسعلی‌ جعفری‌ فوتمی) سفارشِ خود را به آیدیِ @useriran اعلام نمایند.
📚 ﷽ 📚 🗨 بحثی راجع به رضا و سَخَط، و قبض و بسط (قسمتِ ۶) 🔹بنابر فلسفهٔ قبض، می‌توان نتیجه گرفت که هرچه سالک در سلوک پیش‌رفت کند، قبض‌ها کم‌تر و کم‌عمق‌تر می‌شوند و در اواخرِ راه بکلّی ناپدید می‌گردند؛ چون نیازی به آن‌ها نیست. این فلسفهٔ قبض؛ امّا در قبض چه باید کرد؟ در قبض دو کار می‌شود کرد: یکی مبادرت به طاعت است، و دوم استقبال و درکِ محضر. 🔹مبتدین چون تحمّلِ قبض برای‌شان سخت است، لاجرم به کارِ اوّل رُو می‌آورند؛ یعنی مبادرت می‌کنند به استغفار و طاعتی ساده و صوری و انتظار برای گذشتنِ قبض. (آن طاعتِ ساده هم معمولاً صورتِ ساده و مختصرِ طاعاتی است که همیشه داشته‌اند. در هر حال راه‌کارِ طایفهٔ اوّل، عمل است). 🔹سالکانِ متوسّط - که در میانهٔ راهِ سلوک‌اَند - متوجّهِ نکتهٔ جالبی می‌شوند؛ این‌که قبض درواقع تجلّیِ جلال خداوند است؛ لذا یاد می‌گیرند در همان قبض و در عمقِ آن، خدا را شهود کنند و خود را تسلیمِ وی کرده و در چنگالِ قدرتِ او رها سازند. تا به چنین شهودی می‌رسند - یعنی در خودِ قبض، خدا را می‌یابند و به خدا متوجّه می‌شوند - قبض خودبخود نقشِ غفلت‌سوزی‌اَش محقّق شده، لذا بغتتاً تحویل به بسط می‌گردد. 🔹پس راه‌کارِ این طایفه، شهود است که نسبت به عمل - که راه‌کارِ طایفهٔ اوّلی بود - بر درک و وجدان و شهود - یعنی معرفت و علم - بنا شده نه عمل. فرقِ این سالکان با طایفهٔ نخست در این است که قبض برای این‌ها رنج‌آور و محزون‌کننده نیست، بلکه وسیله‌ای است برای به خود آمدن و با خدا تنها بودن و ستردنِ آگاهانهٔ غفلت؛ حال آن‌که غفلت‌زدایی و کارماسوزیِ قبض برای طایفهٔ اوّل فرایندی آگاهانه نیست و در ضمنِ رنج رُخ می‌دهد. 🔹سالکانِ به کمال رسیده یا قریبِ کمال هم گفته شد که معمولاً قبض ندارند یا قبض‌شان گه‌گاه و کم‌عمق است و به صِرفِ توجّه به خدا، زود زائل می‌گردد. @sulookmanavi
🎈️يَا مَنْ يُعْطِي الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ  🎈️ای آن كه در برابرِ عبادتِ اندک، مزدِ بسيار عطا می‌كند. 🖌دعای ماهِ رجب @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🗨 بحثی راجع به رضا و سَخَط، و قبض و بسط (قسمتِ ۷ و آخر) 🔸به این نکته توجّه کنید که اگر قبض در مسیرِ سالک وجود نمی‌داشت، امکانِ شناختِ اسماءِ جلالهٔ خدا برای وی ناممکن می‌بود و سالک درنهایت به عرفانِ برخی از اسماءِ حق‌تعالی نائل نمی‌گشت. یعنی عارفانِ بهشتی برای ورود به بهشت، حتماً باید دوزخ را هم تجربه کنند؛ برای همین همهٔ ما - به تصریحِ قرآن - باید گذارمان به جهنّم بیفتد و بفهمیم چیست، و بعد عبور کنیم: وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا (مریم، ۷۱). 🔸هرچه سالک زودتر بفهمد که هم بسط و هم قبض - هر دو - محالّ معرفت‌الله‌اَند، و در اوّلی معرفت به جمال و در دومی معرفت به جلالِ حق صورت می‌پذیرد، تحمّلِ قبض و خویشتن‌داری در بسط برایش راحت‌تر می‌شود. التفات بفرمایید که همان‌قدر که قبض واجدِ آفاتی چون ترکِ طاعت و کسالت است، بسط هم آبستنِ آفاتی است. ریشهٔ آفاتِ قبض در جنبهٔ نابودگری و سوزانندگیِ آن است و ریشهٔ آفاتِ بسط در جنبهٔ ایجاد و حیات‌بخشیِ آن است؛ لذا وقتی بسط در سالکِ ناپخته ظاهر می‌گردد، نفسِ خفته هم بالتبع بیدار می‌شود و خودبینی و خودخواهی و خودپرستی و شطحیات و اسراف‌کاری و ظلم به دیگران کاملاً امکانِ ظهور دارد، بخصوص که بسط زیادی طول بکشد یا زیادی باشد و به قبض، تدارک و درمان نگردد. 🔸به عبارتِ اُخری، قبض رشحه‌ای از اماتهٔ حضرتِ حق است؛ یعنی مرگِ خفیف است. برکتش هم بخاطرِ جنبهٔ نابودگری است که در آن است، لذا می‌تواند نفسِ سالک را بسوزانَد و او را کم‌کم با هر قبض، قدمی به فنا - که کمالِ انسان است - نزدیک کند. 🔸بسط هم درواقع رشحه‌ای از احیاءِ حضرتِ حق است، یعنی زنده کردنِ مجدّد است. برکتش هم بخاطرِ جنبهٔ زنده‌کنندگیِ آن است؛ لذا هر بار که تجلّی می‌کند، به سالک، نور و نشاط می‌دهد برای طاعت و خدمت. 🔸در آخر هم با همین عنایت است که بقاءِ بعدِ فناء - یعنی بقاءِ بالله - برای عارف، محقّق می‌گردد. یعنی قبض و بسط، در اواخرِ مسیر می‌شود فناء و بقاء. 🔸در اواخرِ سلوک همان‌طور که قبض‌ها کم‌تر و کم‌عمق‌تر می‌شوند، بسط‌های مستی‌آور و مُسرف‌زا نیز کم‌تر و کم‌عمق‌تر می‌شوند و اندک‌اندک سالک به حالتی از سکینه و طمٲنینه و رضای محض دست می‌یابد که فوقِ طورِ اضدادی مثلِ قیض و بسط - و بسیار شیرین‌تراز قبض و بسط - است. چنین که شد، بیش از آن‌که با اسماءِ حق - که بعضاً با هم متضادند - مشغول باشد، سر و کارش به ذاتِ حق افتاده و روندِ فناءِ وی در ذاتِ حق، نسبتاً تکمیل شده است. 🔸درواقع آن‌قدر قبض و بسط از پیِ هم می‌آیند که حالتی ورای هر دو از آن‌ها حاصل می‌گردد و رجوع به سمتِ حق تکمیل می‌شود: ... وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْسُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (بقره، ۲۴۵). @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🎈️ (امشب اوّل تکلیفت را با خودت مشخّص کن ...) 🔹شخصی پیشِ یکی از اولیای خدا رفت و گفت: من هیچ مشکلِ ظاهری ندارم، ولی در به رویم بسته است! نه مشکلِ مالی دارم، نه مشکلِ همسر دارم، نه مشکلِ خانه دارم، ولی انگار راهِ کمال به‌سوی من بسته است. ولیّ خدا گفته بود: اوّل تکلیفت را با خودت مشخّص کن. 🔹خداوند تبارک و تعالی اگر در قلبِ بنده‌اش ببیند که می‌خواهد خالص باشد، خودش متولّی‌اش می‌شود و هدایتِ وجودش را به‌عهده می‌گیرد. هرکسی که خداوند خلق می‌کند، چراغِ ابدیّت به رویش همیشه باز است؛ وقتی که آرزوها جلو می‌آید، سعی و تلاشش برای دنیا می‌شود و به همان اندازه آن ابدیّت خاموش می‌شود (حتّی اگر خدمت کردن باشد). 🔹طبقِ آیهٔ شریفه، همهٔ انسان‌ها به خداوند تعهد دادند: أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا ... (اعراف، ۱۷۲) . مراقب باشیم کارهای‌مان طوری نباشد که حالِ نماز و مراقبه را از ما بگیرد و ـ با سوءِ اختیارِمان ـ آرزهای‌مان را پیشِ روی‌مان بیاوریم و چراغِ ابدیّت را خاموش کنیم. @sulookmanavi
او صبر خواهد از من من وصل خواهم از وی 🖌 @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🖌فَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا ۖ وَ مِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ (طه، ۱۳۰)؛ صبوری کن در برابرِ حرف‌های بی‌ربط و نیش‌دارِ کافران و مُعرضان؛ و قبل از طلوع و غروبِ آفتاب، خدا را از سرِ سپاس تسبیح کن، هم‌چنین در ساعاتی از شب و روز؛ تا به رضایت رسی! 🔹این آیه از مهم‌ترین آیهٔ سلوکیِ این سوره، و واجدِ دستورالعملِ جامعی است: در برابرِ خلق، صبر؛ و در برابرِ خالق، ذکرِ بسیار را توصیه کرده و جمعِ این‌دو را منتجّ به رضا دانسته. رضا به داده بده وز جبین گِره بگشای که بر من و تو درِ اختیار نگشادست 🔹"رضا" یک مقام است و کسی‌که بدان نائل گردد، در برابرِ تقدیرِ حق تسلیم و به آن خشنود است. رضا نقطه مقابلِ ضَنکی است که در آیاتِ قبل به مُعرضین نسبت داده شده بود. راهِ حصولِ این رضا - که گویا بالاترین درجهٔ تکاملِ بشریّت است و استجابتِ دعوی را در پی دارد - ذکرِ کثیر و صبر بر خلقِ حقیر است. @sulookmanavi
🖌 ... يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ و َتَثْبِيتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ ... (بقره، ۲۶۵)؛ مالِ خویش را انفاق کنید تا دلِ خدا را به‌دست آورید! و هرگز از انفاقِ خویش پشیمان نگردید. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🔹راجع به صرفِ مال در صالحات گفته‌اند که: هروقت آمدند و پول خواستند، نده! اِلّا حالتی که لابدّ منه. کاری که برای آن‌ها صالحات است، معلوم نیست برای تو هم صالحات باشد. صالحات را خودت پیدا کن. چطور پیدا کنی؟ با دلت. وقتی با حوالهٔ خودت روبرو می‌شوی، واضح و روشن به دلت می‌افتد و شک و شبهه‌ای برایت نمی‌مانَد؛ البتّه دلِ سلیم مراد است نه دلِ قسی. 🔹مطلبِ دیگر ـ که توصیهٔ رسولِ خدا (ص) است ـ آن است که بینِ تو و کارِ خیر کسی واسطه نباشد. هیچ‌جا در تاریخ دیده نشده که انبیاء و اوصیاء، از این و آن پول گدایی کرده و پیشِ خود جمع نموده و صرفِ کارِ خیر کرده باشند؛ این، دَٲبِ کلیساست و به‌تازگی به جامعهٔ مۆمنان راه یافته. باید به‌قدرِ داشته مبادرت به خیر کرد نه آن‌که دیگران را واداشت پول‌شان را به ما بدهند برای کاری که ما خیر می‌شناسیم و به دستِ ماست. این نکتهٔ ظریفی است. هر مسلمان باید یک خیریه باشد در حدّ خودش. واسطه‌گری در خیر، سنّت نیست، استثناست؛ ولی الان سنّت شده و مباشرت در خیر - که بخشِ عظیمی از آثارِ انفاق مربوط به آن است - بَدَل شده به یک استثناء. 🔹رسولِ خدا (ص) که واسطهٔ پخشِ یک انبارِ پُر از خرما به وصایتِ شخصی بود، پس از پخشِ خرماها، نیم‌دانه‌ای که کفِ زمین جا مانده بود را برداشت و فرمود: اگر همین را خودش به دستِ خودش انفاق کرده بود، بهتر از این انبار است که منِ خاتم‌النبیّین از طرفِ او انفاق کردم. 🔹احسان به والدین و هدیه به دوستانِ مۆمن و بخشش به ارحام - به نصّ روایات - ثوابی به مراتب بیش از صدقه به ناشناسان دارد، و برای همه در دست‌رس است. (اگر کسی بگوید من دور و بَرَم کسی را نمی‌شناسم که به او محبّت و از مالِ خود به او اهداء کنم، چنین کسی واقعاً بی‌توفیق است). @sulookmanavi
🖌وَ مَكَرُوا مَكْرًا وَ مَكَرْنَا مَكْرًا وَ هُمْ لَا يَشْعُرُونَ (نمل، ۵۰)؛ آن‌ها موذیانه نقشه کشیدند، ما هم نقشه کشیدیم بی‌آن‌که بویی ببرند. ♦به‌محضِ آن‌که کسی می‌رود در وادیِ مکر زدن به دیگری، مکرِ خدا با خودش شروع می‌شود و بی‌آن‌که حواسش باشد در نقشه مکرِ خدا افتاده. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🔸انسان‌ معمولاً از لحظه‌ای که بیدار می‌شود تا هنگامی‌که به خواب می‌رود، در حالِ ارتباط با دیگران است و بدونِ این‌که خودش بداند، در هر ارتباطی، بخشی از انرژیِ معنوی و توان‌مندی‌های روحی‌اش را از دست می‌دهد، مگر این‌که ارتباطِ او با انسانی کمال‌یافته باشد که استثنائاً در این ارتباط نیرو دریافت می‌کند. 🔸اُفتِ نیروی روحانی در هر ارتباط، بستگی به دو عامل دارد: شدّتِ اخذِ نیرو در یک طرف و شدّتِ صرفِ نیرو در طرفِ دیگر. اگر فردی که با او ارتباط می‌گیرید خیلی منفی باشد و شما نیز با حرارتِ زیاد با او ارتباط گیرید و خیلی با وی درآمیزید، بیش‌ترین اُفتِ معنوی برای شما رُخ خواهد داد. 🔸یکی از شدیدترین حالات، صرفِ انرژیِ روحی در حالتِ سخن گفتن است؛ وقتی انسان در حالِ تکلّم است، به‌شدّت توانِ روحیِ خود را از دست می‌دهد. انسان فکر می‌کند که حرف‌زدن هزینه‌ای ندارد و از کلامش بی‌حساب هزینه می‌کند و نمی‌داند همین کلام، پرهزینه‌ترین است. @sulookmanavi
🎈اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَاللهِ في ظُلُماتِ الاَْرْضِ ولادتِ حضرتِ ابن‌الرضا، جواد‌الائمه، امام محمّد بن علی التقی علیهماالسّلام به محضرِ حضرتِ بقیةالله‌الاعظم ارواحنافداه و یکایکِ شیعیان و محبّینِ آل‌الله مبارک باد. ♦صلواتِ خاصّه حضرتِ امام محمّد بن علی الجواد علیهما‌السّلام: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَلَمِ التُّقَى وَ نُورِ الْهُدَى وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ وَ فَرْعِ الْأَزْكِيَاءِ وَ خَلِيفَةِ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ‏. اللَّهُمَّ فَكَمَا هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلاَلَةِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَى وَ زَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّى فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ بَقِيَّةِ أَوْصِيَائِكَ إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‏. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🔹️انسان با انتخابش زنده است. كسى‌كه كم‌تر را انتخاب كرده، يا خويشتن را انتخاب كرده و يا انتخاب نكرده است ـ انتخاب نكردن هم خود نوعى انتخاب است ـ شخصيتش در همان سطحى است كه انتخاب كرده است. 🔹كسانى‌كه يافته‌اند شخصيّتِ انسان در انتخابِ اوست و انسان هم ناچار از انتخاب است، و قطره‌هايى كه فهميده‌اند در كنارِ دريا، دريا خواهند بود، و يافته‌اند در كنارِ بيش‌ترها و بزرگ‌ترها، بزرگ‌تر مى‌شوند، ناچار بزرگ‌ترها را انتخاب مى‌كنند و حق را مى‌طلبند و با اين انتخاب، شخصيّتِ خود را نشان مى‌دهند. (شخصيّتِ انسان هنگامى مى‌شكند كه انتخاب نداشته باشد و به او تحميل و تزريق كرده باشند). @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 💔 دلتنگی، یعنی بسیار مشتاق و بسیار محروم ... @sulookmanavi
🖌قتل الانسان ما اکفره (عبس، ۱۷)؛ مرگ بر انسان! چقدر ناسپاس است. ♦این آیه از تندترین نفرین‌های خدا نسبت به انسان است، و از آن برمی‌آید که ناسپاسی زشت‌ترین صفتِ انسان است. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 ♦ گناه مانعِ پروازِ انسان 🔹در دعای ابی‌حمزه، امام سجّاد علیه‌الصّلاة والسّلام عرض می‌کند: "فرّق بینی و بین ذنبی المانع عن لزوم طاعتک"؛ یعنی ای پروردگارِ من! بینِ من و گناهی که نمی‌گذارد ملازم با اطاعتِ تو باشم، جدایی بینداز. 🔹پس معلوم می‌شود که گناهان ـ که اساس در معنای گناه، همین چیزهایی است که انسان به تبعِ شهوات و نفسانیّاتِ خود به آن‌ها دست می‌زند و مرتکب می‌شود ـ نمی‌گذارند که انسان پرواز کند و اوج بگیرد. 🖌؛ حضرت‌ِ آيت‌اللّه‌العظمي‌‌ امام‌ سيّد علي‌ حسيني‌ خامنه‌اي [ادام‌ اللّه‌ تعالي ظلال سيادته] (۱۳۷۲/۰۱/۰۴) 💘 اَللّهُمَّ احفَظ لَنَا سَیِّدَنَا وَ نُورِ عَینَنَا وَ قَلبِنَا الَذَّی بَینَ جَنبَینَا قَائِدِنَا اِمَامَنَا الخَامِنِه‌ای اِلَی قیام مولانا المهدی (عج) @sulookmanavi
🗨 ‏دل‌سوزانه‌ترین نصیحت 🖌هشدارِ امیرالمؤمنین (ع) به انسان‌ها: الْأَمْرُ قَرِیبٌ، وَ الِاصْطِحَابُ قَلِیلٌ؛ فرمانِ مرگ نزدیک است و مدّتِ هم‌راهی با دنیا کوتاه. (نهج‌البلاغه؛ حکمت ۱۶۸). ♦خیلی زود همه چیز تمام می‌شود. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🔸در ، ذکرِ به انسان می‌دهند. استغفار فقط همين لفظ نيست! ـ البتّه لفظ هم هست ـ امّا حقايقِ استغفار در دستِ ولی‌ّ خداست؛ اوست که اجازهٔ استغفار می‌دهد. معصوم، "بابِ استغفار" را در ماهِ رجب باز کرده است و می‌خواهد ما را کند و منتظر است ببیند ما چه می‌کنیم! با شفاعتِ اوست که انسان طیّ مسير می‌کند. 🔸پس، حقيقتِ استغفار در دستِ امام است. اگر به ما می‌گويند "استغفار کنيد يا فلان ذکر را بگوييد"، یعنی باب را باز می‌کند. @sulookmanavi