میدونم وقتتون رو گرفتم ولی برای آروم کردن خودمم که شده میگم، طبیعتا هیچ اجباری بر بودنتون اینجا نیست و خب چون اینجا مال منه و قبلا هم گفتم با یادداشت ها و پیام های ذخیره ی خودم خالی نمیشم همینطوری قراره اینارو بنویسم و اینجا پست کنم.
اینارم میدونم اقتضای سنمه این حرفا و بعدا قراره بگم کدوم احمقی اینارو نوشته ولی اصلا برام مهم نیست و منِ الان و این احساسات چیزیه که مهمه.
هدایت شده از -غلطایی که نباید بخوریم ²
دوستی های مجازی این مدلیه که یه مدت باهم چت می کنید، درد و دل می کنید، کلی برنامه ریزی میکنید برای بعدا که همدیگه رو ببینید، بعد چند وقت یهو همه چی کمرنگ میشه، غریبه میشید و از لیست کانتکتهای هم پاک میشید.
هدایت شده از -غلطایی که نباید بخوریم ²
نمیدونم کی نیاز داره اینو بخونه ولی مجبور نیستی اون سریال مزخرف رو تموم کنی. حتی کتاب مزخرف. ولش کن خودتو نجات بده.
اِبیلین اِبیلین بیا از امروز برات بگم!
چندین ساعت سرپا بودم و خسته کننده ترین کار ممکن رو انجام دادم؛ خرید کردن. هربار که لباسا رو میدیدم بیشتر اعصابم خورد میشد که چرا یه چیز درست و حسابی پیدا نمیشه و بعد به طرز معجزه آسایی.. همون چیزی که واقعا بهش فکر میکردم رو پیدا کردم. آره در نهایت اون رو نخریدم، در نهایت مثل همیشه وقتی اومدم خونه از نصف خریدم انقدر ناراضی شدم که میخواستم بندازمش دور ولی ولی اون حس اون موقع، اون خانم مغازه دار باعث شدن حس کنم من هنوز زنده ام!