هدایت شده از _زیر زمین
چون هیچ کودکی نباید نگاهش به مرگ مثل نگاهش به خوابیدن و خندیدن و گریستن باشه، هیچ کودکی نباید مرگ و سوگ رو روزمره بدونه، هیچ کودکی نباید روی ویرانههای وطنش بازی کنه، نباید با رنج دوست بشه و نباید به نبود مامان، بابا و خانواده عادت کنه. نباید هر روز رو در ابر بزرگی از ابهام نسبت به زندگی یا مرگ بگذرونه، بچه باید خونه داشته باشه، خندههای از ته دل، بدونه وطن باید چطوری باشه، خانواده باید چطوری باشه، یک زندگی اجتماعی نرمال چیه، بچه باید زندگی کنه.
من تا همین نیم ساعت پیش مدرسه بودم، یهو مامانم زنگ زد گفت چیشده و منی که تو سکوت پانسیون داشتم دونه دونه میرفتم سر میز همکلاسیام:
انقدر میزای پانسیون مردم خوشگله که روم نمیشه اصلا برم سمت میز خودم کسی بفهمه اونجا جای منه🤡
-
انقدر میزای پانسیون مردم خوشگله که روم نمیشه اصلا برم سمت میز خودم کسی بفهمه اونجا جای منه🤡
دو سه تا دونه کتاب روشه و یه جعبه دستمال کاغذی.
امروز خیلی افتخار دادم یه نوشته ام زدم خالی نباشه؛ البته یه بخش فوق العاده داره میزم که عکس گنبد امام رضاس✨
یکی تو ناشناس ازم سوال درسی پرسیده، حس کردم نخوای بذارمش اینجا ولی دوباره سایتو چک کن آیدیمو بهت میدم بیا پیوی بهت وویس بدم.
اصلا هم سوالت مسخره نیست و از بابت پرسیدنش نترس، به هرحال یه سری مفاهیم نیاز داره بیشتر توضیح داده بشن؛ خوشحال میشم کمکت کنم.