همیشه کلی باید با داداش کوچیکم رو مخشون راه بریم تا غذا از بیرون بگیریم من امشب فقط یه تعارف زدم و درکمال ناباوری هیچ مخالفتی نکردن اونم درحالیکه داداش کوچیکه ی بیچارم مریض شده و نتونست چیزی بخوره و منم درحال مریض شدنم
هدایت شده از توییت فارسی 🇮🇷
منم یه جوک ریاضی بگم
یه فیزیکدان و یه شیمیدان و یه ریاضیدان میرن کوه
به قله میرسن و یه کنسرو رو در میارن که بخورن و میبینن در بازکن ندارن
فیزیکدان میگه اگه یه اهرم اینجا بود من بازش میکردم
شیمیدان میگه اگه یه محلول حلال بود من بازش میکردم
ریاضیدان میگه فرض کنیم بازه، بخوریم
》آقای DA《
@farsitweets