الان نه نیازی به تنهایی و رفتن تو یه کلبه چوبی وسط جنگل دارم
نه تنهایی خونه موندن
نه دورهمی
نه خیلی چیزای دیگه
میدونین الان چی نیازمه؟
به شدت نیاز دارم یه مدت برم یه حرمی از اماما،بدون هیچ مشغله ای بدون هیچ دغدغه ای دور از همه
چیز و همه کس
یکم برگردم به خودم؛من باشم و خدامو و امامم(:
ببین من منت کشی بلدم خوبم بلدم
خیلی خوب میتونم غرورمو بشکنم
اگر آدمش باشی!اگر توهم به من اهمیت بدی
.
.
.
گذشت؛هنوزم بلدم منت کشی کنم
هنوزم میتونم پا رو غرورم بذارم برات
ولی دیگه خستم خیلی خسته تر از قبل(:!
میگذره؟ درسته میگذره و بعدش همه چیز خوب میشه ؛ گذروندن هنر نیست وقتی میتونی بگی هنر کردی که خوب بگذرونیش!
بخند و خوب بگذرون🌧🌫
خیلی دوست دارم بنویسم
افکارم پره
ولی همین پر بودن اجازه نوشتن رو نمیده
اجازه بیان
اجازه خودم بودن
گفتی تمام شد
کابوسم تمام شد
اما چه فایده که از همان فردا ادامه یافت؟
و کابوس من شدید تر شد
این ثبات شخصیتی داشتنه که من در تو نمیبینم.