شاید اینجارو افتتاح کردم که خالی تر بشم و آدما اکثرا ناراحتی هاشونو بیان میکنن ، اما من سعی کردم خوشحال هام رو هم باهاتون تقسیم کنم
به هر دلیلی که اینجایین واقعا ازتون ممنونم✨
نمیدونم چرا، مگه اینجا مال من نیست؟ چرا خیلی چیزا رو میام بگم و نمیگم؟
بی سر و ته صحبت کردم.
صرفا بدونید گاهی چیزها نوشته میشن که بمونن ؛ هرچند کوتاه.
آدم میخواد برگرده یه روز بخونتشون و بره تو حال و هوای اونموقع و تجدید خاطره.
ترکیب بارانی که جان هم برایش میدهی و آهنگی که از او که در انتظارش بودی میرسد..ارمغان آور زندگیست!
این شبا عجیبه
یهو بعد از یه ساعتی یه حالی دارم که نباید داشته باشم..
ولی دلم تنگ میشه
برای این حال!
هدایت شده از Nemesis;
خب اوضاع از این قراره که شما هیچ مرگ سیاهی رو فوروارد نمیکنید و من میام به ادمین های مورد علاقه ام خلاصه و یه سری چیز دیگه از کتابی که وایبشون رو میده (شایدم نمیده) رو تقدیم میکنم و این دفعه هم کسی فوروارد نمیکنه💓🙏.