سریال رو شروع کردم چون بهم وایب کلاسیک میداد؛ ادامش دادم با اینکه در عین حال که دوستش داشتم یک سری پارامتر ها اذیتم می کرد.
چیزی که دربارش پارادوکس خالص بود اسم و محتواش بود؛ تنها چیزی که ما تو این سریال ندیدیم "دوران خوش" بود.
ولی خب گذشت؛ دیدیم و دیدیم. تا تموم شد.
واقعا ارزشمند بود. لی دوهاک،چوی چول وونگ، اوه جونگ شین، شما کاراکترای ارزشمند واقعا ازتون ممنونیم.
~از سری چرت و پرت ها پارت¹
1402/02/06 - 21:32
بی توجه به اطراف از روی کوه پایین می اومدیم که لابلای سنگ ها یک کاغذ توجهم رو جلب کرد ؛ وقتی بازش کردم این بیت نوشته شده بود
"ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد"
درسته به تمسخر گرفتیمش اما بیت قشنگی بود.
از احساساتی که بهت دارم میترسم چون امروز که حرف از گذشته ها شد، متوجه شدم خیلی از اینکه کسی چنین کاری کنه خوشت نمیاد و این واقعا برام بد میشه.
اعتماد؟ وقتی جوری حرف میزنید که انگار بهت اعتماد نداریم، انگار جات اینجا نیست و بذار خصوصی حرف بزنیم واقعا ازتون بدم میاد و شاید کمتر از ثانیه ای بغضی که جمع شده تو گلوم بریزه بیرون
اگر بهم اعتماد ندارین چرا از همون اول این رو بهم نمیفهمونید؟ بعد از این مدت آخه لعنتیا؟
اینجور مواقع نمیدونم چیکار کنم
یه بخشی از وجودم میگه : just I wanna die
و بخش دیگم : just go away, I hate you.
حالا جدا از همه ی اینا
I hate them ; just this.
اینا باید انگلیسی گفته میشدن تا هم حقیقت ماجرا باشن هم عمق مطلب گفته بشه.