کسانی که میگویند علت تورم نقدینگی است، منظورشان این است که خورد و خوراک ملت زیاد است، باید کم شود؛ منتهی شجاعت و صداقت کافی ندارند که صریح حرف بزنند
میگویند حقوق کارگر و کارمند را زیاد نکنید تا قدرت خریدشان کم شود و از مصرف محروم شوند و تقاضای کل پایین بیاید تا تورم کنترل شود
#نه_به_نئولیبرالیسم
در سالی که گذشت جناب میرکاظمی با همکاری #بچههای_شیکاگو و پشتیبانی مخبرالدوله توانست راهِ دولتِ منحوسِ قبل رو در سیاستگذاریهای اقتصادی ادامه بده
#نه_به_نئولیبرالیسم #بحران_نیلی
دیروز کارگر امروز معلم
دقت کردید با رابطه مغشوش، مجهول و مجعول "نقدینگی باعث تورم" است همیشه یقه مردم رو میگیرند؟
مثلاً چرا سراغ بانکهایخصوصی نمیرن؟
#اقتصاد_علمنما
مرحوم رستمقاسمی (وزیر سابق مسکن):
ما آمده بودیم تا شعار ساخت یکمیلیون مسکن را محقق کنیم که سازمانبرنامهبودجه به ما گفت هیس
#نه_به_نئولیبرالیسم
تنها نرخی که دولت برای کاهش آن چانه میزند، دستمزد کارگران است.
سایر نرخها را دولت رأساً افزایش میدهد. نرخهایی مثل:
نرخ بیمه شخص ثالث (که ۳۰ درصد افزایش یافت)
نرخ عرضه محصولات پتروشیمی و پالایشگاه در بازار (با دلاری سازی)
سقف دستمزدهای طبقات خاص
و…
پرنده اقتصاد ایران آماده جهش است اگر آن را از قفس و دام لیبرالیسم آزاد کنیم
#گام_دوم_انقلاب_اسلامی #نه_به_نئولیبرالیسم
سالهاست رسانههای زرد #دنیای_اقتصاد مردم ما را متهم به اسراف میکنند تا به گرانسازی برسند.
آمارهای واقعیِ بدون تحلیل، ما را کشور ۱۲ام مصرف بنزین میداند که اگر مساحت، سبکزندگی، نبود خطوط هوایی و ریلی، ماشینهای نسبتاً پرمصرف و… را دخیل در تحلیل کنیم ملتی بسیار کممصرفیم
سیدیاسر جبراییلی:
علت قاچاق، ارزانی نامعقول اجناس در ایران نیست، گرانی نامعقول ارز در ایران است
تا زمانی که ارزش پول ملی را با سیاستهای لیبرالی کاهش میدهند آن چیزی که از آن "قاچاق" تعبیر میکنند ادامه خواهد داشت، راهکار هم حفظ ارزش پول ملی است نه افزایش قیمتها که دچار دور باطل سقوط ارزش پولملی میکند
ایران و نمایندگانش در IMF
صندوق بینالمللی پول (IMF) پس از جنگ جهانی دوم و در ۱۹۴۴ (۱۳۲۳ ش) تأسیس شد و مقرش در واشنگتن است. ایران از ۱۳۲۴ ش (دوران پهلوی دوم) تا به امروز، عضو آن بوده است.
یافتن اسامی نمایندگان ایران در IMF ساده نیست. ما تنها نام ۵ نفر را یافتیم:
محمدعلی مولوی (۱۳۵۸)
عباس میرآخور (مدت مسئولیت؟)
محمدجعفر مجرد (۱۳۸۷-۱۳۹۹)
حسین میرشجاعیان (۱۳۹۹)
و بهادر بیژنی (نمایندهی کنونی ایران در IMF)
اسامی نمایندگان ایران را در بازههای زمانی که اسمی نیاوردیم، نیافتیم. البته قطعاً بانک مرکزی از اسامی کل نمایندگانی که خود به این نهاد گسیل داشته آگاه است، چرا که رییس بانک مرکزی، مسئول تعیین نمایندهی ایران در صندوق بینالمللی پول است. هر نماینده، برای ۲ سال معرفی میشود که این زمان، قابل تمدید است.
هر کشوری که به عضویت بانک جهانی یا IMF در میآید باید مانند سهامدار یک شرکت، قسمتی از سرمایه را تأمین کند. ایران ۰.۷۴% از سهم IMF را در اختیار دارد. به عبارتی، سهم رأی ایران در صندوق بین المللی پول ۰.۷۴% است (به نظر میرسد که حق رأی کشورها در این نهاد با هم برابر نیست، بلکه هر کشوری که بیشتر پول دهد، قدرت رأی بیشتری هم خواهد داشت). البته این رقم، به GDP کشورها هم مرتبط است و هرچه کشوری GDP بالاتری داشته باشد، میتواند حق سهم بیشتری را در اختیار گیرد.
در صندوق بینالمللی پول (و نیز بانک جهانی) حق رأی، ارتباط مستقیم با سهمیهی آن کشور در صندوق دارد. از همین جا مشخص میشود که قدرت بالادست در این نهاد (و یا بانک جهانی) با چه کشوری میتواند باشد: کشوری که حق سهم بیشتری داده باشد، حق رأی بیشتری هم دارد. بالاترین حق سهم در IMF، مربوط به ایالات متحده، به میزان ۱۱۸$ میلیارد است (یعنی حدود ۱۷%).
یکی از نکات بسیار قابل تأمل در خصوص وضعیت کنونی ایران و این نهاد، درخواست وام 5 میلیارد دلاری ایران از IMF در داستان کروناست. این درخواست در اوایل مارس ۲۰۲۰ (بهمن یا اسفند ۹۸) ارائه شد. (به تاریخ درخواست خوب دقت کنید، تاریخ اعلام کرونا در ایران، ۳۰ بهمن ۹۸ بود) به نظر میرسد، این وام به ایران پرداخت نشد. از جمله علل این امر، تحریمهای آمریکا و مخالفت این کشور با آن بود. آیا با لغو تحریمها کرونایی توسط آمریکا در خرداد ۱۴۰۰، این وام پرداخت شد؟
رحیمی نمایندهی مجلس در 8 فروردین 99 اعلام کرد که با بخش قابل توجهی از درخواست این وام موافقت شده. فروردین ۱۴۰۰، در خبرها عنوان شد که صندوق بینالمللی پول گفته در حال بررسی درخواست ایران هستیم. بعد از آن هم دیگر ردی از این خبر نیافتیم.
عباس میرآخور، نمایندهی اسبق ایران در IMF، هم اکنون ساکن آمریکاست. همچنین از کارنامهی کاری ۱۲ سالهی مجرد هم اطلاعات چندانی در دست نیست. اساساً "در طول سالهای مختلف که جمهوری اسلامی ایران نمایندگانی در این نهادها داشته است، گزارشی از عملکرد و فعالیت نمایندگان ایران در این نهادها منتشر نشده است" (اینجا).
کوبا از جملهی ۷ کشوری است که عضو این نهاد نیست و در واقع عضویت این نهاد را در 1964 میلادی، ترک کرد.
حقوق سالیانهی نمایندهی عضو این نهاد، 200 هزار دلار است.
اکنون، با دانستن تمامی این اطلاعات، چند سؤال مهم را باید مطرح نمود:
ثمرهی مثبت عضویت ایران در این نهاد چیست؟
تصمیمات اقتصادی این نهاد، چه تأثیری در روند تورم و وضعیت نابسامان اقتصادی کشورمان دارد؟
چرا به رغم آنکه ایران همیشه در این نهاد حضور داشته و نمایندهی دائم به آن ارسال مینموده، هیچگونه گزارشی از عملکرد و صحبتهای نمایندهی ایران منتشر نشده و به اطلاع عموم نرسیده است؟ نمایندهی ایران در IMF چه میکند؟ آیا مسئول انتقال فرامین اقتصادی این صندوق (که عملاً قدرت بالادستی آن با شیطان بزرگ، یعنی آمریکاست) به داخل کشور است؟
پیشتر، به نقش IMF در ارائهء کمک فنی برای CBDC (#رمزریال) اشاره شده است. اساساً چه لزومی دارد که ساختار مالی اقتصادی کشور، تحت نظارت این صندوق، پیریزی شود؟
به نظر میرسد که با در نظر گرفتن اطلاعات فوق و استنکاف نمایندهی ایران از ارائهء گزارش به مردم در خصوص عملکردش، باید احساس خطر بیشتری در مورد رمزریال و اجرایی شدن آن در کشور داشت.
سوای اینها، یکبار دیگر باید از خودمان بپرسیم، نقش IMF و فرامین احتمالیش در آشفتگی اقتصاد کشورمان، در ۴۴ سالی که از پیروزی انقلاب میگذرد چیست؟