دکتر غنینژاد در مناظره با #دکتر_درخشان:
علت مشکلات نظام اقتصادی ایران، تدوین بندهای اقتصادی قانون اساسی براساس اندیشههای کمونیستی است.
امام خمینی رحمةاللهعلیه:
عدهای از خدا بیخبر برای از بین بردن انقلاب هرکس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فوراً او را «کمونیست» و «التقاطی» میخوانند
نسل آفتاب
مقام معظم رهبری:
امروز بیش از همیشه زمینهی این تحوّل اساسی در دسترس امّت و نخبگان دلسوز و صلاحاندیش آن است.
امروز بیداری اسلامی به معنی توجّه نخبگان و جوانان مسلمان به داراییهای معرفتی و معنوی خود، یک حقیقت انکار نشدنی است.
امروز لیبرالیسم و کمونیسم که در صد سال پیش و پنجاه سال پیش برجستهترین ارمغانهای تمدّن غرب شمرده میشد، بکلّی از جلوه افتاده و عیوب درمانناپذیر آنها آشکار شده است؛ نظام مبتنی بر آن یک، فروپاشید، و نظام مبتنی بر این دیگری هم درگیر بحرانهای عمیق و در شُرُف فروپاشی است.
نسل آفتاب
هدایت شده از نسل آفتاب
اشاره امام به خطر لیبرالها در ماجرای عزل منتظری:
از آنجا که روشن شده که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید...
#قیام_علیه_لیبرالها #بحران_نیلی #بچههای_شیکاگو
نسل آفتاب
فواید حجامت اطفال و نوجوانان
طبق تحقیقات انجام شده بر روی بیش از ۴٫۰۰۰ کودک #حجامت شده اثرات زیر بدست آمده است:
حجامت موجب افزایش توان سیستم ایمنی و قدرت دفاعی بدن کودک میشود و بعد از حجامت در صد سرماخوردگی و عفونتهای گوش و گلو و ریه در طفل بسیار کاهش مییابد
حجامت موجب افزایش قد و وزن و جهش رشد در کودکان و نوجوانان میگردد
حجامت موجب افزایش اشتهای نوزادان و کودکان و نوجوانان میگردد
رفتارهای عصبی تند خویی، پرخاشگری و لجبازی و به طور کلی اختلالات رفتاری نوجوانان حجامت شده به حداقل میرسد
حجامت در درمان ۹۱ نوع بیماری اطفال و نوجوانان (اوریون، آبله مرغان، میگرن، سرفه مزمن، سرماخوردگیهای مکرر، سینوزیت، آسم، آلرژی، زردی نوزادان، شب ادراری، دندان قروچه، ضعف بینایی و…) مؤثر میباشد
حجامت موجب شفافیت و زیبایی پوست و چهره اطفال و نوجوانان و هم چنین رشد و شادابی موها میگردد
حجامت در اطفال و نوجوانان و حتی شیر خواران هیچگونه ضرری ندارد و طی بررسیهای علمی حتی یک مورد عارضه منفی و آزار دهنده از سوی والدین کودکان حجامت شده گزارش نشده است
شروع حجامت در صورت لزوم و صلاحدید پزشک طب سنتی از ۴ ماهگی بوده و هر شش ماه یکبار میتوان کودک را حجامت کرد
حجامت نوزادان و اطفال بسیار ظریف و ملایم بوده و مقدار خونگیری حدود cc۵ تا ۲ میباشد و فقط چند خراش سطحی روی سطح کافی است
تأثیرات مثبت حجامت در سلامت جسم و رفتارهای کودک و نوجوانان به قدری قابل توجه است که اغلب اوقات والدین کودک اصرار به تکرار حجامت دارند
به دلیل سادگی و سهولت کار، اطفال به ندرت در طول حجامت گریه و بی قراری میکنند
حجامت اطفال فقط سه الی ۵ دقیقه طول میکشد
اکثر بیماریهای پوستی کودکان و نوجوانان با حجامت مرتفع میگردد
حجامت ضریب هوشی، قدرت حافظه، توان یادگیری اطفال را به شدت افزایش میدهد
حجامت، خونسازی بدن اطفال و نوجوانان را تحریک و درمان کمخونی است
حجامت نوجوانان، باعث ایجاد آرامش روانی و تعادل جسمی و عصبی طی بحرانهای بلوغ جنسی آنان میگردد
حجامت در درمان زردی نوزادان ابزاری بسیار مفید میباشد
حجامت در تنظیم و متعادل کردن قاعدگی دختران نوجوان و کاهش درد و ناراحتی عادت ماهانه بسیار مؤثر است
حجامت کودکان و نوجوانان موجب افزایش قدرت بدنی، رشد بیشتر عضلات و افزایش کارایی جسمی آنان در ورزش و بازی و فعالیت بدنی میگردد
بهترین زمان حجامت اطفال بهار و پاییز میباشد
حجامت یک دستور و توصیه دینی پیامبر خدا صلّىاللّهعليهوآلهوسلّم و ائمه علیهمالسلام میباشد
نسل آفتاب
کفر به طاغوت علمنمای غرب
آیتالله محیالدین حائریشیرازی رحمةاللهعلیه:
آنچه از غرب بهعنوان علوم انسانی آمده کم نيست
زلزلهای که آمده کوچک نيست
ديواری که بر سر ما فرو ريخته بسیار سنگین است
ما جامعۀ زلزلهزدهای هستيم از نظر فرهنگی، مخصوصاً از نظر جامعهشناسی و شناخت
ما بايد از زير اين سنگها بيرون بيائيم
تا بتوانيم قرآن را بفهميم و قرآن را بپذيريم
ما بايد به خيلی از طاغوتها کفر بورزيم تا زمينۀ ايمان به الله در ما تقويت شود:
فَمَنْ يَکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِن بِاللّهِ
ما بايد به طاغوت فرهنگی، کفر پيدا کنيم، فرهنگی که میخواهد به ما
شک در فطرت
شک در ذاتيات انسان
شک در آگاهی انسان
شک در عقل
شک در جهتيابی را تزریق کند، کفر بورزيم
کفر به اين طاغوت، مقدمۀ ايمان به خداست
برگرفته از کتاب اخلاق اسلامی
نسل آفتاب
۱۳۳ روز #مانده_تا_اربعین
در پی رسیدن نامههای مردم در رمضان سال ۵۹ و دعوت از امام برای رفتن به کوفه، اباعبدالله علیهالسلام سفیرانی را به سوی کوفه و بصره فرستادند که یکی از آنها، پسرعموی ایشان، جناب مسلمبنعقیل بود.
مسلم در روز ۵ شوال به کوفه رسید. ایشان مأمور بود تا پیغام امام را به کوفیان برساند و از آنها به نمایندگی از اباعبدالله بیعت بگیرد.
در صورت مساعد بودن شرایط و صحت ادعای کوفیان، نامهای به حضرت ارسال کند تا ایشان به عنوان امام و زعیم مردم، وارد کوفه شوند.
امام در بخشی از نامه خود برای کوفیان چنین نوشته بودند:
بسماللَّهالرحمنالرحیم
از طرف حسینبنعلى به سوى گروه مؤمنین و مسلمین…
گفته اکثر شما این بود که ما امام نداریم.
تو به سوى ما بیا.
شاید خدا ما را به وسیله تو به حق هدایت و نزدیک نماید…
اگر مسلم براى من بنویسد که آراء عموم و عقلاء و فضلاء شما متحد شده باشد، همانطور که فرستادگان شما آمدند و نامههاى شما را قرائت کردم، من با خواست خدا به زودى به سوى شما میآیم.
به جان خودم که امام طبق دستور قرآن و عدالت قضاوت خواهد نمود.
امام کسى است که دین حق را پذیرفته و جان خود را در راه خدا وقف کند، والسّلام.
نسل آفتاب
استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی:
يكعده از مقدسينِ كماطلاع را انسان میديد كه اگر فرزندشان به سينما میرفت و به فِسق آلوده میشد، پدر، خيلی ناراحت بود، ولی اگر میرفت روانشناسی غربی میخواند و به كفر و ترديد آلوده میشد، افتخار میكرد كه: آقازادهام در روانشناسی دارد دكترا میگيرد
افرادی، نمیتوانند درک کنند كه مفاسد عالم از كجاست؛ ریشۀ هجوم را نمیتوانند بفهمند
الآنم فقط رو شال حساسن
حتی بیحجابی بدون شال هم دغدغشون نیس
نسل آفتاب
علامه حسینی از سال ۱۳۵۰ که با بعضی از گروههای انقلابی همکاری فکری داشتند، برای آنها بحث روش اجتهاد حوزه را تدریس میکردند
ایشان معتقد بودند که بعضی از گروهکها چون روش فقاهت را اصل قرار نمیدهند، طبیعتاً به انحراف میافتند
خطرناکترین لایۀ التقاطی در تحقیقات حوزوی، استفاده از روش تحقیق غربی است
علامه حسینی بهدنبال این بودند که جلوی التقاط در مقیاس روش تحقیق را بگیرند
استاد سید محمدمهدی میرباقری:
دغدغه اصلیِ علامه سید منیرالدین حسینی تحقق اسلام در زندگی اجتماعی بود
ایشان معتقد بودند عقلانیت و تفکر نظری، کاربردی و تجربی جامعه باید مذهبی شود تا جامعه بتواند مذهبی زندگی کند
طبیعتاً اگر کسانی، ملتزم به عقلانیت مدرن باشند، امکان اینکه اسلام را در عینیت، لااقل بهنحو کامل، پیاده کنند نیست
این سخن اخیراً هم در فلسفه علم به یک معنا مورد پذیرش واقع شده و معتقد شدهاند که علوم، تابع پارادایمها و چارچوبهای نظری و فلسفی هستند
در تفکرات اجتماعی هم این نظر مورد توجه قرار گرفته است، منتها عمقی که ایشان به آن عنایت میکردند با بقیه متفاوت است؛ دیگران حداکثر در حد چارچوبهای فلسفیِ حاکم بر علم، و فلسفههای مضاف، توجه میکردند، ولی مرحوم حاج آقای حسینی بحث را از این هم عمیقتر میدیدند
به نظر میرسد باید ایمان و تعقل و تجربه در هم تنیده شود تا یک عقلانیّـت مذهبی ایجاد شود
آنوقت این عقلانیت مذهبی در تشخیص موضوعات هم حجت است. به تعبیر دیگر، موضوعشناسی هم باید به حجیت برسد و راه رسیدنش هم این است که عقلانیت جامعه، ایمانی شود؛ مرحوم حاج آقای حسینی این را هم در حد فلسفۀ علم کافی نمیدانستند، بلکه در حد روش تحقیق علوم جاری میدانستند و معتقد بودند که ما باید از این حوزه شروع کنیم و روش پژوهش را بهگونهای طراحی کنیم که جای تفقه دینی در موضوعشناسی معیّن شود
طبیعتاً اگر تفقه دینی بخواهد منظومه تحقیق اجتماعی بشر و از این طریق، حیات اجتماعی بشر را سرپرستی کند باید خود فقه و روش تفقه تکامل پیدا کند
ایشان منظومۀ تکامل تفقه دینی و روش علوم و مدلهای اجرایی را منظور نظر قرار داده بودند و دنبال این بودند که مبتنی بر مذهب این کار را هم انجام دهند؛ یعنی در نقطۀ مقابلِ برخی روشهای هرمنوتیکی که میخواستند معرفت ایمانی را تابع معرفت تجربی قرار دهند، ایشان میفرمودند باید معرفتهای فقهیِ ما محور منظومۀ معرفتی و عقلانیت اجتماعی باشد و تولید آن هم مبتنی بر همان روش فقاهت باشد. در نهایت هم معتقد بودند که حوزه و دانشگاه باید درون یک سیستم بزرگتر هماهنگ شوند
نکتهای که مرحوم حاج آقا واقعاً جدی گرفته بودند، مسئلۀ تعبد به دین است؛ یعنی اینکه بالأخره اگر آدم بخواهد کاری انجام دهد یا خدمتی به دین کند، نباید «واو یا تایی» اضافه شود
من گاهی اشاره میکردم آن زحمتی که یک فقیه میکشد تا یک اَحوط را اولیٰ کند یا بالعکس، و آخرش هم نمیتواند (چیزی كه ارزشش بیشتر از یک چله ریاضت كشیدن است)، تعبدش در استناد به دین است
دغدغۀ اصلی ایشان این تعبد بود و حتی از سال پنجاه که با بعضی از گروههای انقلابی همکاری فکری داشتند برای آنها بحث اجتهاد و روش اجتهاد حوزه را میگفتند
معتقد بودند که بعضی از گروهکها چون این روش را در تفقه و اعتقاداتشان دنبال نمیکنند طبیعتاً به انحراف میافتند
حتی با بعضی از بزرگان هم سر همین موضوع اختلاف داشتند و آخر هم معلوم شد که ایشان درست فهمیدهاند
دورههایی هم كه تا سال ۶۰ بود، اولین بحثی که میگفتند، بحث روش اجتهاد بود
بعدها این بحث تبدیل به کتاب شد که البته تنقیح همان روش فقهاست و چیز جدیدی نیست و همان روش را در مقایسه با روشهای تأویل قدیمی مثل قیاس اهل سنت یا تأویلهای جدید مثل دینامیزم قرآنِ گروهکها یا روشهای علم زیستی جدید مقایسه میکردند و تفاوتهایش را میفرمودند و حجیت و عدم حجیتش را بیان میکردند
هماكنون نیز به نظر میرسد چیزی که رد پایش گاهی در تحقیقات محققین حوزه دیده میشود و شاید خطرناکترین لایۀ التقاطی در تحقیقات حوزوی هم هست، روش تحقیق غربی است که متأسفانه چون بهراحتی تشخیص داده نمیشود که کجای این روش تحقیقات مشکل دارد، کموبیش وارد فضای تحقیق حوزه میشود
آنچه ایشان دنبال میکردند این بود که جلوی التقاط در مقیاس روش تحقیق را بگیرند
همچنین روش تحقیق در حوزۀ علوم و روش تحقیق در مدلهای اجرایی و در نهایت، تکامل در تفقه در حوزه هم بهگونهای نشود که به انفعال تفقه در مقابل روش تحقیق غرب منتهی شود
نسل آفتاب