😇عیدتون مبارک🪴 🧐ما اومدیم محرومیت زدایی کنیم، اما فهمیدیم محرومیت واقعی درون خودمون جاریه و ما ازش بی‌خبریم... 🪴ما اومدیم یاد بدیم ولی یاد گرفتیم 😊خدایا شکرت بابت این لبخندها 🌱@surprised

داشتیم کار میکردیم که این موجود زیبا توجه ما رو به خودش جلب کرد.😎 اولین باره همچین موجودی رو میبینم😊 🌱@surprised

بیاد فلسطین🇸🇩 🌱@surprised

🥘سحری جهادیش می‌چسبه 🌱@surprised

🪴خدایا! تو را شکر می کنم،که به من درد دادی و نعمت درک درد عطا فرمودی،تو را شکر می کنم که جانم را به آتش غم سوزاندی و قلب مجروحم را برای همیشه داغدار کردی،دلم را سوختی و شکستی،تا فقط جایگاه تو باشد. 🌱@surprised

🪴بعد از کلی کار، یکم باید با صاحب کار حرف زد 🤫اینا همون طلبه‌هایی هستن که فوش میخورن، اما الان از عید نوروزشون گذشتن تا بجای غر زدن کاری کنن، جایی رو آباد کنن و دلی رو شاد... 🌱@surprised

🪴خداروشکر دومین خونه هم رو به اتمامه 🌱@surprised

🗣بی معرفت پس کجایی! اومدی رو بهمون خبر نمیدی! زنگ نزدی تبریک عید بگی؟! این حرفا رو شاید یه جهادی بشنوه 🎬ولی یکم حرفای جهادی‌ها رو بشنویم که چرا بهترین اوقات سالشون رو اینجوری سپری میکنن؟ 🎭آدم توی زندگیش بین تموم دغدغه‌ها و شلوغی‌های روزمرگی، واقعا نیاز داره یه جا ترمز کنه. ترمز به برنامه‌های از پیش تعیین شده، نه به هر چیزی غیر از خودش راستش ما فرار کردیم، فرار کردیم از تکرار، از روزمرگی، از بی‌تفاوتی، فرار کردیم از بی‌فکری، فرار کردیم از پوچی.... اومدیم توی بیابون، یکم از سادگی و اصالت زندگی یادبگیریم، به خودمون یادآوری کنیم کی هستیم؟ چی هستیم؟ داریم کجا میریم؟ 🛖یکم به وضع مردم اینجا کمک کنیم،یکم از دورن خودمون محرومیت‌زدایی کنیم 🏘راستش توی شهر همش مردم غر میزنن و کاری نمیکنن و ما از این وضعیت خسته شدیم اومدیم خودباوری خودمون رو تجربه کنیم، صفا پیدا کنیم و انرژی بگیریم برای سال جدید... 🌱@surprised

🌋اینجا معدن استعداد است 🎥بهشون گفتم نمایش دوس دارید؟ میخواستم من بازیگر باشم ولی اصرار کردند که خودشان بازی کنند، بدون هیچ مقدمه و تمرینی تئاتری اجرا کردند از واقعیت‌های زندگیشان 🪞میشد تمام زندگی‌شان را حدس زد، تمام ذهنیت‌های خود را به نمایش گذاشتند و من از کیفیت اجرا شگفت‌زده شدم، ذهنیتم را به آنها تحمیل نکردم و اجازه ابراز به آنها دادم 🧾چه برنامه‌ای برای این استعدادها داریم؟... 🌱@surprised

🌾ساعت‌ها منتظر من بودند، شاید ۳یا۴ساعت انتظار کشیدند، ذهن فقیر من اجازه نمیداد محبت‌شان را درک کنم؛ 🍃بعد از کلی انتظار با روی گشاده و سادگی بچگانه، کیکی آماده کرده بودند تا نشان دهند انسان‌های قدرشناسی هستند، درس امروز این بچه‌ها برای من درس سپاس و احساس بود. 🎋به من آقا معلم میگویند درحالی که من دانش‌آموز آنها هستم و از روی مرام و سادگی و معرفت آنها مشق میکنم. 🌴بیش از همیشه احساس خجالت میکنم، بیش از داشته‌هایشان اقدام میکنند و ذهن شهری من همیشه دنبال بهانه میگردد... 🪴این روزها گذشت، اما محال است فراموش شود... 🌱@surprised

👷‍♂اوس سید‌مهدی 🛠چند روزیست که شاگردشم و از او کاشی کاری یاد میگیرم، تجسم یک شهید زنده است، به سختی کاری به من میگوید و باید کار را از دستش بگیرم وگرنه دلش نمی‌آید من اذیت شوم؛ 🍃هر وقت کاری میگوید، میگیم چشم، از چشم شنیدن خوشش نمی‌آید و خودش را کوچک‌تر از این حرف‌ها میداند. اوس سیدمهدی، استاد کار است و ۱۵ روز طلایی کارش را رها میکند و به اردوی جهادی می‌آید، اعتقاد دارد با ابن کار برای یک سال انرژی میگیرد... 🪴من تا به حال جوان بنایی با این خصوصیات ندیدم و میدانم دوس ندارد کسی از او تعریف کند، ولی همت من برای روایت کردن ایت و نمیتوانم از این صحنه‌ها بگذرم... 🌴او می‌گوید روزی در حرم حضرت معصومه دنبال برق میگشتم تا گوشیم را شارژ کنم، به ذهنم رسید من به دنبال شارژ گوشی خودم هستم اما از شارژ درون خودم غافلم، کی میخواهم خودم را شارژ کنم. 🌱@surprised

👷‍♂اوس عبدالعلی 🚩رزمنده‌ای که هنوز میجنگد 📌رزمنده جبهه و جنگ است و هنوز حال و هوای دفاع مقدس را با خود دارد... 🪴میگوید ۳۵۵روز برای خودم کار میکنم ۱۰ روز برای خدا، اینجا صاحب کار ما خداست و از او مزد میخواهیم 🛎فکر میکردم مردان بزرگ در داستان‌ها و فیلم‌ها پیدا میشوند ولی اگر کمی دقت کنیم انسان‌های بزرگوار زیادی در کنار ما زندگی میکنند... 🌱@surprised