کاش از کل دنیا یکیو داشتیم
وقتی دلمون میگرفت میرفتیم بغلش میکردیم تو بغلش کلییییییییییییی گریه میکردیم اونقدر که آروم شیم
اونم هیچی نمیگفت فقط مثل بچه ها بغلمو ن میکرد دلداریمون میداد نوازشمون میکرد آروممون میکرد
کاش یکی بود زخم زبون نمیزد
به جون خودم از بس حرف شنیدم
من یکی دیگه بریدم
از همه چی از هرچیزی که دوست داشتم و نداشتم بریدم...
کاش یکی بود میشد مرحم زخمهایی که شبا سر باز میکنه و بخاطر درد با اشکها کل صورتمو خیس میکنه... ❤️🩹🥺
انقدر حرف شنیدم که نه تنها دلم نمیخواد از تنهایی بیرون بیام
بلکه اگه بیرون بیام دلم نمیخواد حرفم بزنم...
میدونید چرا همه چیو به خانواده هامون نمیگیم؟ چون اونا همیشه با حرفا و حرکتاشون نشون دادند لایق شنیدن حرفامون نیستند...
دخترک ارباب
میدونید چرا همه چیو به خانواده هامون نمیگیم؟ چون اونا همیشه با حرفا و حرکتاشون نشون دادند لایق شنید
بیایید اینجور پدرو مادری نشیم..
یه جا خوندم که دختره به پسره گفت"دوست دارم وقتی بچه هامون بزرگ شدن اگه اتفاق بدی براشون افتاد بجای اینکه بگن وای اگه بابام بفهمه میکشتم بگه بیا بریم به بابام بگیم درستش میکنه.."