از کربلا که برگشت،
ازش پرسیدم:از امام حسین"؏" چی خواستی؟
گفت:یه نگاه به گنبد حضرت ابوالفضل"؏" کردم،
یه نگاه به گنبد سیدالشهدا"؏"
و گفتم آدمم کنید💔🌿!'
#شهیدمجیدقربانخانی
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زن ها در بالای کوه متولد میشن
مردها در دره ها ی اطرافش
مرد بر اساس میزان صعودش قضاوت میشه
و زن بر اساس میزان سقوطش
مرد باید به دست بیاره
زن نباید از دست بده
مردانگی ساخته میشه
زنانگی حفظ میشه
✨😇
#نه_به_روابط_حرام
#باطن_کثیف_روابط_حرام
#دوستی_با_جنسمخالف
اینم داستان خانم هایی که فکر میکنن زرنگن
و نمیدونن از دست دادن پاکدامنی و عفت ،
قابل مقایسه نیست با پولی که دارن در ازای روابطشون به دست میارن
یه سری چیزارو نمیشه قیمت گذاری کرد...
🥀
#نه_به_روابط_حرام
#باطن_کثیف_روابط_حرام
#دوستی_با_جنسمخالف
سلام
روز شهادت اما جعفر صادق (علیه السلام) را به تمام اعضای کانال تسلیت عرض می کنم🥀💔
روایتی از واپسین لحظات عمر حضرت..
سید ابن طاووس رضی الله عنه روایت کرده است: چون منصور دوانیقی در سالی که به حج آمد به ربذه رسید، روزی بر حضرت امام جعفر صادق علیه السلام خشمگین شد و به ابراهیم بن جبله گفت: برو و جامههای جعفر بن محمد را در گردن او بینداز و بکِش و به نزد من بیاور. ابراهیم گفت: چون بیرون رفتم آن حضرت را در مسجد ابوذر یافتم و شرم کردم آن چه را او گفته بود انجام دهم. به آستین او چسبیدم و گفتم بیا که خلیفه تو را میطلبد.
حضرت فرمود: «اِنا لله و انا الیه راجعون»؛ بگذار تا دو رکعت نماز بخوانم. پس دو رکعت نماز ادا کرد و بعد از نماز دعائی خواند و بسیار گریه کرد و بعد از آن متوجه من شده فرمود: به هر روشی که تو را امر کرده مرا ببر، گفتم به خدا سوگند که اگر کشته شوم تو را به آن طریق نخواهم برد و دست آن حضرت را گرفته و بردم و مطمئن بودم که حکم به قتل او خواهد داد. چون نزدیک پرده اتاق منصور رسید دعای دیگری خواند و داخل شد.
چون نظر منصور بر آن حضرت افتاد شروع به تهدید کرد و گفت به خدا سوگند که تو را به قتل می رسانم. حضرت فرمود: که دست از من بردار که زمان کمی با تو خواهم بود و بزودی بین ما جدائی میافتد. منصور چون این خبر را شنید، آن حضرت را مرخص گردانید و عیسی بن علی را پشت سر حضرت فرستاد و گفت: برو و از او بپرس که جدائی من از او به وفات من خواهد بود یا به وفات او؟ چون از حضرت پرسید فرمود: که به وفات من. او برگشت و این خبر را به منصور رساند، که منصور نیز از شنیدن آن شاد شد.😭😭
می گویند امام صادق (علیه السلام)
هفده هزار شاگرد داشتند
ولی برای یاری هفده نفر یارهم نداشتند.......🥀💔
خیلی سخته ها
ایشونم غریب بودن
ترو خدا مواظب اباصالح باشیم
اباصالحی که ۱۴۰۰ساله منتظر ۳۱۳ نفره ......😭💔
یه جایی رو اشتباه رفتیم رفیق...
معنی درک را زمانی فهمیدم که
دیدم پدری زخم کودکش را بجای مرحم با نمک می پوشاند
همان کودکی که در تنگدستی
بخاطر مراعات حال پدرش پا روی دلش گذاشت
پدری که حال خراب کودکش را می بیند و باز تحقیرش میکند
باز میشکندش
انگار خوشش می آید نقص های فرزندش را مانند پتکی بر سرش بکوبد
شاید او فکر میکند بتواند با خورد کردن کودک خودش را بزرگ کند
یا با تحقیر کردنش او را زیر دست خودش نگهدارد
ولی تا کی؟
چقدر؟
بالاخره کودک بزرگ می شود
میفهمد که او هم آدم است
او هم حقی دارد
و از پدرش متنفر می شود
و آن زمان است که باید بگویم کودک حق دارد....(((
حواسمان باشد با خورد کردن کسی به جایی نمیرسیم و او همیشه زیر دستما نخواهد ماند....🥀💔