🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت42
با این که بعد از مراسم خواستگاری از سکوتش خجالت می کشیدم ولی از اینکه هیچ اجبار و اعتراضی برای ازدواجم با محمود نکرده بود متعجب و خوشحال بودم.
ملوک در سالن جلوی تلویزیون نشسته بود.
روی مبل روبه رویش نشستم و بی مقدمه گفتم:
- محله ی قدیمی مان را یادتان هست؟
ملوک با سوالم سرش را به طرفم چرخاند و گفت:
- آره که یادم هست!
من و حاج آقا آن محله را خیلی دوست داشتیم.
حالا چی شده یادی از گذشته کردی؟
- من چند روز پیش ناخواسته، شاید از روی دلتنگی به آنجا رفتم.
توی پارک جلوی خانه ی قدیمی خودمان نشسته بودم که با بی بی آشنا شدم چند بار دیگر هم به آن مسجد رفتم که هر بار با بی بی و نوه اش همراه شدم.
حالا ما را به دعا دعوت کردند.
مشخص بود ملوک از حرف هایم چیز زیادی متوجه نشده بود.
دختری که خیلی وقت بود کاری به دعا و نماز نداشت حالا چه شده بود این حرفها را می گفت؟
ملوک کوتاه گفت:
- بی بی کی هست؟
گفتم:
- درست نمیشناسم ولی از قدیمی های محله هست.
در کمال ناباوری ام ملوک رنگ چهراش عوض شد و لبخند دلچسبی را چاشنی لبهایش کرد و گفت:
- چه عالی حتما می رویم!
من هم دلم برای آن محله و آدم های باصفایش تنگ شده بود.
تازه بیایم ببینم بی بی که می گویی کی هست که احتمالا دوست جدیدت شده!
خندیدم و گفتم:
- بله بی بی دوست جدیدم هست.
🍁 نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت43
فردا قرار بود برویم خانه ی بی بی
من هرچه دنبال لباس مناسب گشتم پیدا نکردم.
ناراحت یه گوشه نشسته بودم که ملوک متوجه کلافگی ام شد و پرسید:
- چرا ناراحتی؟چیزی شده؟
- گفتم:
- آره نمی دانم فردا برای دعا چه بپوشم. اصلا لباس هام مناسب نیستند!
ملوک چند روزی بود که رفتارش خیلی بهتر شده بود با محبت بهم گفت:
- عصری برو برای خودت خرید کن
هر لباسی که فکر می کنی مناسب هست را بخر ؛ سعی کن نماینده ی برازنده ای برای پدرت باشی.
احتمالا بیشتر میهمان های فردا تو را به نام پدرت، حاج آقا علوی میشناسند.
خودت می دانی که مردم قدیمی آن محله روی پدرت حساب ویژه ای داشتند.
پس در مرتبه ی پدرت لباس بپوش جوری که وقتی در آینه خودت را دیدی لبخند پدرت را هم احساس کنی.
اگر کمک هم خواستی روی من حساب کن.
شاید برای اولین بار بود که حرف های ملوک را دوست داشتم.
حرفهایش شیرین بودند
و برای گوش دادن عالی...
درست می گفت باید خرید می کردم.
منم به احترامش گفتم:
- پس عصر برای خرید با من می آیید؟
- حتما عزیزم ؛ عصر کاری ندارم ماهان را به کلاسش برسانم تا موقع تمام شدن درسش برای خرید وقت داریم.
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت44
جلوی پاساژ بزرگی که نزدیک کلاس ماهان بود ایستادیم.
مغازه های مجلل و لباس های گران قیمت و زیبا به چشم می آمدند. ولی چیزی که من می خواستم نبود.
رو کردم به ملوک و گفتم:
- این ها که مثل لباس های خودم هستند.
شلوار نودسانتی و مانتوی حریر جلوباز را که خودم دارم.
این هارا که نمی توانم فردا بپوشم.
ملوک گفت درسته بهتره بریم یک جای بهتر...
این بار جلوی مغازه ی بزرگی ایستادیم که سر در آن تابلوی" حجاب برتر" نصب شده بود.
با دیدن اسم مغازه امیدوار شدم.
با حال بهتری همراه ملوک به مغازه رفتم.
کلی مانتو های رنگی خوشکل داخل مغازه بود رنگ شاد مانتوهای بلند وپوشیده، روسری های گلدار و سنجاق های قشنگ نظرم راجلب کرد.
بعد از کلی گشتن بین اجناس بالاخره
چند دست مانتو و شلوار به رنگ های شاد همراه روسری ست برداشتم.
ملوک برای هر روسری یک سنجاق خوشکل هم برداشت
توی دلم گفتم:
- من که بلد نیستم از این ها استفاده کنم.
ولی وسوسه شدم که امتحان کنم.
با دیدن گلهای قشنگشون سر ذوق آمده بودم.
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت 45
وقتی رسیدم خانه خیلی خسته شده بودم.
ولی خوش رنگی لباس هایم و مدلشان برای من جالب و جدید بود.
دوست داشتم تک تکشان را دوباره بپوشم. مثل بچه ها برای داشتن لباس نو ذوق کرده بودم.
امروز قرار بود برای دعا آماده شوم.
داشتم به لباس های جدیدم نگاه می کردم که در اتاق به صدا درآمد.
- رها جان هنوز آماده نشدی؟
دیر می شود!
- نمی توانم انتخاب کنم.
ملوک نگاهی به من کرد و گفت:
- می توانم کمکت کنم
- حتما... خیلی هم عالی...
- به نظرم این مانتوی سورمه ای که گلهای آبی را روی آستین و پایین لباس دارد را می توانی بایک روسری آبی آسمانی سِت کنی.
رنگ آبی به چهره تو خیلی هم می آید عزیزم
بااستقبال از حرفش مانتوی سورمه ای راپوشیدم و روسری آبی ام را روی سرم انداختم.
ملوک آرام کنارم آمد و گفت:
- خیلی خوشکل شدی!
خیلی تغییر کردی!
ولی این گیره ها را هم خریده ایم استفاده نمی کنی؟؟
گفتم:
آخه من تا حالا از این ها استفاده نکردم. چه جوری بزنم؟
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضرت عشق ❤️❤️
خدایا🙏
به دوستانم فردایی بهتر
لبخندروی لب😇
شادی در دل ❣
استجابت در دعا🙏
و آرامش درقلبشان عطا فرما🙏
آمیـــن یا رَبَّ 🙏
ای روزی دهنده بی منت
ما را به سمت درهای
گشوده از رحمتت
هدایت کن...
تا بهترینها نصیب تک تکمان گردد.
✨لطف خداوند نصیب حال تون باد✨
✨با آرزوی شروع هفته ای بینظیر✨
✨و به امید طلوع آرزوهاتون ✨
دوستان عزیزم❤️
✨شبتـــون آروم و در پناه خدا✨
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلام آخر
خـــدایا
عاقبت دوستانم را به خوشبختی ختم کن
و زندگیشان را قرین سلامت بدار
ای صاحب فضل و کمال و عزّت و عظمت
امـشب را شب خوب و آرامی
برای عزیزان و دوستان همیشه همراهم قرار بده
آمیـــن🌺
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای امشب🤲
💫شبتون معطر،
🍃به بوی مهربانی خدا،
💫یاد خدا همیشه در ذهنتان
💫الهی دلتون شاد،
🍃و قلب مهربان تان
💫همیشه تپنده باد ..
💫شب خوبی
🍃در کنار عزیزانتون داشته باشید
💫 شبتون شاد و آرام
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امید غریبان تنها کجایی💔
آقااینجمعههمنیامدی😭
الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَج❣
ای عشقِ بینشان⭐️
ای ماهِ جمکران
عجل ظهورک 🌜
یا صاحبالزمان
شب بخیر عشق من⭐️
ایها_العزیز روزهایچشمبراهی😭
سالهایبدونمهدی (عج) 😭💔
کلیپمهدوی
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
سلامٌعلىأرواحٍطاهرةٍأبتالموت
إلاشرفاًفاستُشهِدت ..
سلامبرروحوجانهایپاكیكه
چيزیجزشرفازمرگنخواستند
وشهیدشدند ...
#جان_فدا
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
14.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیقراری زائران مزار شهید سلیمانی در دومین سالگرد شهادت سردار دلها
#جان_فدا
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷you're gone (martyred)
but you stay in my heart...
💠 تو رفته ای و در دلم میمانی...
#جان_فدا
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔💔
⚘حاجی
دل آقا برایت تنگ شده....😭
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حوالی یک وبیست دقیقه
گر چه بر پیکرمان زخم زیاد است ولی
ما چو نخلیم که تا سر نرود جان ندهیم....🕊
۱۲ روز تا سالگرد شهادت حاج قاسم...💔
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
18.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صوتی زیبا از شهید آوینی و تصاویری زیباتر از حاج قاسم سلیمانی
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
17.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#به وقت دلتنگی ⚘️🕊
جمعه پرواز ۱:۲۰
اجرا شده بر روی کشتی اسرائیلی توقیف شده توسط یمنیها...
#امام_زمان
#حاج_قاسم
#طوفان_الاقصی
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره شنیدنی از دختر شهید #حاج_قاسم سلیمانی در مورد شبهای یلدا و پدر
#جان_فدا
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴