صاحب منتخب التواریخ می نویسد در کربلا عطاری که مشهور به تقوا بود مریض می شود و مرضش طولانی می گردد یک نفر از دوستان به عیادتش می رود و می بیند از وسائل زندگی و خانه چیزی برایش نمانده، حصیری زیر پایش و متکائی زیر سرش هست، این آقای تاجر به چنین روزی افتاده است! پسرش وارد شد گفت: پدر برای نسخه امروز پول نیست تا دوا بخرم، متکای زیر سرش را به او داد و گفت: این را هم ببر و بفروش ببینم راحت می شوم یا نه؟
دوست عیادت کننده می پرسد مطلب چیست؟ می گوید: من در کربلا نمایندگی فروش آبلمیوی شیراز داشتم، آبلیمو وارد می کردم به مبلغ گزاف می فروختم، ناگهان در کربلا تب حصبه عمومی شد و طبیب ها مداوای عام کردند که آبلیمو نافع است، روز اول کاری نکردم، از فردا به خودم گفتم چرا آبلیمو را ارزان بفروشم حالا که خریدار فراوان دارد، دو برابر و بعد چند برابر کردم، مردم بیچاره هم ناچار می خریدند.
بعد دیدم آبلیمو دارد کم می شود و هر چه گران می کنم می خرند ولی تمام می شود، شروع کردم آب در آبلیمو کردن و سپس آبلیموی مصنوعی و تقلبی درست کردم، مال فراوانی به دست آوردم، لیکن چندی بعد بستری شدم، در اثر این بیماری آنچه پول آبلیمو به دست آوردم دادم تا امروز که دیدی همین متکا باقی مانده بود این را نیز دادم ببینم راحت می شوم یا نه؟
👌«فاعتبروا یا اولی الابصار» پس ای هوشیاران عالم پند و عبرت گیرید. (حشر/2
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
زن ميانسالی با پسر شش، هفت سالهاش عقب تاكسی نشسته بود.
پسربچه داشت با آب و تاب برای مادرش تعريف ميكرد كه امروز با سه تا از دوستانش كشتی گرفته، از دو نفر برده ولی به آخری باخته است.
مادر با اشتياق به حرفهای پسرش گوش و سفارش ميكرد كه موقع كشتی گرفتن، مواظب هم باشند.
مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود، با حسرت گفت: «من جوان كه بودم ازدواج نكردم، ولی الان پشيمونم، چون خيلی تنهام.»
راننده كه پا به سن گذاشته بود، گفت: «من ازدواج كردم، چهار تا بچه دارم با هفت تا نوه ولی فكر كنم از شما تنهاتر باشم.»
مرد گفت: «مگه ميشه؟» راننده گفت: «زنم عمرش را داده به شما، دو تا از بچههام خارج هستند، يكی
شون شهرستانه، يكی هم تهرانه كه سال تا سال خبری ازم نميگيره، نوهها هم كه هيچی.»
زنی كه عقب تاكسی نشسته بود، گفت: «والا منم كه هم شوهرم زنده است، هم دو تا بچههام تو خانه هستند، تنهام.»
مرد گفت: «پس آدم بايد چی كار كنه كه تنها نباشه؟»
پسربچه گفت: «بايد دوست خوب داشته باشه.»
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
اربابی آوازه کنیزی نوجوان و زیباروی را شنید، که قدی بلند و چشمانی خمار و صدایی دلکش داشت. 20 هزار دینار قیمتش بود و هر کسی را توان پرداخت این مبلغ برای خرید آن نبود، این کنیز ماهها در خانه بود، همه میدیدند، اما کسی توان خرید او را نداشت.
ارباب به غلام خود یک گونی سکه داد و او را روانه شهر کرد تا آن کنیز ماهرخ را بخرد.
پسر ارباب به پدر گفت: «پدر میخواهم دیوانگان شهر را لیست کنم تا به آنها طعامی دهیم.»
پدر گفت: «اول مرا بنویس و دوم غلام مرا.»
پسر پرسید: «چرا پدرم؟»
گفت: «اولین دیوانه منم که به غلامی اعتماد کرده و یک گونی زر به او دادم. اگر او هم کنیز را بخرد و برای من بیاورد او هم دیوانه است، چون من بهجای او بودم، اگر پول را نمیدزدیدم، کنیز زیباروی را دزدیده و به بیابانی روان شده و تا آخر عمر با او زندگی میکردم. در این حالت هر دو دیوانهایم.»
غلام کنیز را خرید و در حال برگشت کنیز گفت: «بیا هر دو سمت بیابانی روان شویم، من دوست ندارم دیگر در بند و همخوابی اربابی باشم. به خود و من رحم کن.»
غلام گفت: «من غلامم و هیچ گنجی روی زمین ندارم، اما در دلم گنجی به نام امانتداری و صداقت است که هرگز آن را با آزادی و لذت خود عوض نمیکنم و جواب ارباب را با خیانت نمیدهم، چون اگر چنین کنم مردهام و مرده از لذت بینصیب است.»
غلام کنیز را به خانه آورده و به ارباب تسلیم کرد. ارباب چون داستان را شنید از صداقت غلام گریست و کنیز زیباروی را به او بخشید و هر دو را آزاد کرد
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فرزند شهید بود...
زل زده بود به عکس حاجی...
میگفت:
عروسکمو بهت بدم برمیگردی؟!💔
⊰•🌱•⊱¦⇢#ماه_رمضان
⊰•💫•⊱¦⇢#شهیدانه
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🇮🇷
📝#حاج_قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند،
🔸چراغ انداخت چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند!
🔹او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از #داعش بود شناخت!
🔸سردار دستور داد خانم رو به بیمارستان برسانند و ماشین را هم به تعمیرگاه...
🔹خود سردار هم دنبال کار خودش رفت!
🔸چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند!
🔹وقتی سردار آمد، دید همون فرمانده داعش هست که به سردار میگه به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی... ۶۰۰۰ هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم!
🎙 نقل خاطره توسط سردار رفیعی
⊰•☁️•⊱¦⇢#شهیدانه
⊰•🌹•⊱¦⇢#نشر_رگباری
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰•♥️🍂•⊱
کارش دعا و گریہ و اَمَّن یجیب بود:)
⊰•♥️•⊱¦⇢#حاج_قاسم
⊰•🍂•⊱¦⇢#شهیدانه
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
#عڪسنوشتــه | #حاج_قاسم
◻️ شهید حاج قاسم سلیمانی
▫️جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
✍خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، اِی کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه دادهاید و جانها را بر کف دست گرفته و در بازار عشقبازی به سوق فروش آمدهاید، عنایت کنید: #جمهوری_اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.
امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص)
📚فرازی از وصیتنامه شهید سلیمانی
#جان_فدا
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید سلیمانی: «ملت ایران ایستاده است»
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚جمهوری اسلامی قدرتمند است.✌️🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | تنها دلخوشی
⁉️ ماجرای برخورد حاج قاسم با مادر شهید...
#داستان_پانزدهم
___________
🔰 بازنشر مجموعه پرجاذبه #میراث_سلیمانی ، برشهایی زیبا از زندگانی سردار #حاج_قاسم سلیمانی تا سالروز شهادت ایشان
📚 منبع: کتاب سلیمانی عزیز
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat