eitaa logo
کانال سیاست دشمنان مهدویت
895 دنبال‌کننده
88.6هزار عکس
113.5هزار ویدیو
561 فایل
پیشنهادات و انتقادات ⤵️ @seyedalii1401 سلام علیکم گرد هم جمع شده ایم تا در فتنه اکبر از یکدیگر چیزهایی یاد بگیریم و به مردم بصیرت دهیم وظیفه ما تولید محتوا ، و هوشیاری مردم در برابر فتنه های سیاسی دشمنان اسلام ومهدویت میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان ها به سمت کسانی جذب می‌شوند که می‌دانند چطور از زندگی لذت ببرند و شاد باشند. پس شاد باشید و شادی را به اطرافیانتان هدیه دهید. ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥راز موفقیت یک مادر ایرانی از زبان خودش در تربیت فرزندان خود 💥 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اميرالمؤمنين امام علی علیه السلام: «من غلب عقله هواه افلح، و من غلب هواه عقله افتضح » کسی که عقلش بر هوای نفس غالب باشد به رستگاری و سعادت نائل می شود، و آن کس که عقلش مغلوب تمایلات نفسانیش باشد، سرانجام رسوا و مفتضح می گردد. (مستدرک، ج 2، ص 287). ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به کسانیکه دوستشان داری احساست را بگو ... چه بسیارند قلبهایی که به خاطر حرف هایی که گفته نشده شکسته اند آدم گاهی چه گرم می شود به یک ” هستــــــم ” ؛ به یک ” نتـــــــرس ” ، به یک ” نـــــــوازش ” ! به یک ” آغـــــوش” … ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرا رسیدن هفته‌‌ی سربازان گمنام ولی‌عصر (عج) گرامی‌ باد ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۵) رستم گره های بقچه را گشود. اوراق کوچک و بزرگی که شیرازه ای نداشت ، نگاه کشیش را به خود جلب کرد . ورق های کاغذ پاپیروس مصری ، قلب کشیش را لرزاند صندلی اش را جلوتر کشید و خودش را روی میز خم کرد و با چشم هایی که هر لحظه ریز و ریزتر می شد به ورق های پاپیروس نگاه کرد. با دو انگشت دست و با احتیاط بسیار، ورق رویی را لمس کرد تا مطمئن شود آنچه می بیند یک رؤیا نیست ، بلکه شاید یک معجزه باشد. طاقت نشستن نداشت. از جا بلند شد و ایستاد و روی میز خم شد. از جیب بغل قبایش عینکش را درآورد و به چشم زد. حالا بهتر می توانست رنگ زرد و کهنهٔ اوراق را ببیند. رنگ صورت کشیش قرمز شده بود. رستم پرسید: حالتان خوب است؟ کشیش گفت : بله فکر کنم فشارم بالا رفته. سپس با صدایی پر از خش خش که از گلوی خشکش بیرون می زد پرسید : «تو این کتاب را از کجا آوردی؟» با فروپاشی شوروی مثل اینکه خاک ها شخم می خوردند، همهٔ آن کتاب های قدیمی از دل خاک بیرون می آمدند. این کتاب اما با همهٔ آنها فرق می کرد ؛ اوراق کاغذ پاپیروس مصری داد می زد که باستانی اند. با اینکه هنوز کلمه ای از نوشته ها را نخوانده بود، حسی به او می گفت این کتاب گنجی است که آشکار شده و معجزه ای آن را به دست او رسانده است. کاغذهای پاپیروس و اوراق پوست آهو ثابت می کرد که قدمت این نسخهٔ خطّی بیشتر از آن است که بشود تصوری از آن داشت. کشیش جانِ تازه ای گرفت، شروع کرد به ورق زدن اوراق. ادامه دارد... ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 ❓چه کسی را انتخاب کنیم؟ شخصی از امام صادق (ع) پرسید: بین دو حاکم در تردیدم؟ امام فرمود: عادل، صادق، فقیه و باتقواترین را انتخاب کن. شخص گفت: اگر به تشخیص نرسیدم؟ امام فرمود: ببین افراد متدین به کدام مایلند. شخص گفت: اگر نفهمیدم؟ امام فرمودند: بنگر مخالفان آیین ما کدام را بیشتر می پسندند، او را کنار بگذار و ببین کدام بیشتر، آنها را خشمگین میکند، او را برگزین 📚 منبع: اصول کافی جلد 1ص 68 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در جوانى پاك بودن شیوه پیغمبریست ورنه هر گبری به پیری میشود پرهیزگار.. 🌺ولادت حضرت علی اکبر (ع)بر تمامی جوانان مومن و پیرو راه آن حضرت، تبریک و تهنیت باد🌺 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرفها سـه دستـه انـد؛ دستـه اول : گفتنـی ها ... دستـه دوم : نوشتنـی ها ... و دستـه سوم : قورت دادنـی ... دو تاے اول سبکت مـی کنند ... امـا سومـی سنگینـت میکند.💔 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کاش یاد میگرفتیم عصبانیتمون از دست دیگران رو سر کسی که از همه جا بی خبره و واسه خوشبختی ما داره تلاش میکنه ؛ خالی نکنیم ...! ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
🧡زندگی فقط ⚪️رسیدن به اهداف نیست 🧡زندگی مسیرِ آرامش است ⚪️آرامشت را بساز 🧡در راهِ رسیدن‌های بی‌جا نجنگ ⚪️گاه کوتاه بیا و آرام بگیر 🧡و در خلوتِ خویش ⚪️چایِ آرامش را خوش طعم بنوش ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی گفت : چه دنیای بدی ! حتی شاخه‌هاي‌ گل هم خاردارند…! دیگری گفت : چه دنیای خوبی ! حتی شاخه‌هاي‌ پرخار هم گل دارند…! عظمت در تفکر ماست نه در آن چیزی کـه بـه آن مینگریم . ‌ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
اگر زلال باشی دنیا با زیبایی هاش در وجود تو منعکس می شود ‌ ‌ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
دوری از ماست وگرنه تو به ما نزدیکی ما که مُردیم؛ جدایی زِ تو آقا تا کی ؟؟ 🌹 جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام صلوات! ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🌷💚🌷🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تسبیح فیروزه ای💗 قسمت سی و ششم در حیاط و باز کردیم ،یه نگاهی به هم انداختیم و خندیدیم  رضا: نا سلامتی ما عروس و دوماد بودیماا ،چه استقبالی شد از ما... - خوب ،تو کلید داشتی دیگه ،کسی که خبر نداشت ما داریم میایم ،به نظرم الان بریم با هم تو خونه همه ذوق زده میشن رضا: چشم - چشمت بی بلا  درو باز کردیم وارد خونه شدیم  همه با دیدنمون اول جا خوردن بعد شروع کردن به دست زدن  نرگس: کجا بودین تا حالا - رفته بودیم گلزار  نرگس:ععع میگفتین منم میاومدم دیگه ،خیلی لوسی - انشاءالله دفعه بعد همراه آقا مرتضی، ۴ تایی میریم نرگس: هییییسسسسس ! لال شی دختر مامانش اینا هم اینجان - ععع بی ادب ،عشق ادبم ازت گرفته هااا... یه دفعه یکی از خانوما گفت: نرگس جان ،این عروس خانمو ول کن بزار ما هم یه کم ببینیمش  نرگس: ببخشید ،رها جان برو  رضا رفت یه اتاق دیگه که آقایون بودن ،خانوما هم یه اتاق دیگه بودیم  بعد از خوردن شام یکی یکی رفتن  خیلی خسته بودم  عزیز جون: رها جان ،دخترم برو تو اتاق رضا ،خسته شدی - چشم  نرگس: زنداداش ،ساکت هم تو اتاق داداش گذاشتم - دستت درد نکنه نرگس جون  در اتاق و باز کردم ،باز همون اتاق ،باز همون آرامش  یه دفعه رضا زیر گوشم آروم گفت: دنبال کسی میگردی؟ (خجالت کشیدم با این حرفش، که نرگس اومد ) نرگس: داداش ،دایی یوسف کارت داره  رضا: الان میام  رضا رفت و منم چادرمو برداشتم  لباسای راحتی و از داخل ساک بیرون آوردم پوشیدم  موهامو باز کردم  لباسامو گذاشتم داخل کمد رضا  بعد روی تخت نشستم و این بار با دقت به اطرافم نگاه میکردم  دراتاق باز شد و رضا اومد داخل ،با چشمام براندازش میکردم اومد کنارم نشست  موهامو نوازش کرد رضا: چقدر موهای قشنگی داری... راستی لفظی سر عقدت و باز کردی ببینی چی بود؟ - نه  رضا : عع چه بی ذوق ... - وقتی بهترین هدیه زندگیم بودن کنار توعه ،چیز دیگه ای نمیخوام... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸