eitaa logo
کانال سیاست دشمنان مهدویت
1.2هزار دنبال‌کننده
104.6هزار عکس
137.1هزار ویدیو
637 فایل
پیشنهادات و انتقادات ⤵️ @seyedalii1401 سلام علیکم گرد هم جمع شده ایم تا در فتنه اکبر از یکدیگر چیزهایی یاد بگیریم و به مردم بصیرت دهیم وظیفه ما تولید محتوا ، و هوشیاری مردم در برابر فتنه های سیاسی دشمنان اسلام ومهدویت میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 ســـلام بـر آنـان کـه اول از ســیم خاردار نـفـــس گــذشـتـنـد و بَـعْد از سیم خار دار دشــمـن... ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق.. به نیابت از عجل الله و همه شهدا ...🌷🕊 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ...☘ ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🇵🇸🇮🇷 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
فالوور های واقعی يعنی اینا🥺❤️‍🩹 . ✍بزرگی می‌فرمود : اگر جایی راهت ندادن ؛ برو در خونه‌ی ِ حسین‌ع .. اونجا همه رو راه میدن❤️‍🩹((: ⚡️اربعین حسینی بر ساحت مقدس امام عصر و تمام شیعیان تسلیت باد...💔 ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🇵🇸🇮🇷 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
🕊هیچ شنیده ای که مرغی اسیر، قفس را هم بر دارد و با خود ببرد؟ 🌷 ✍ابراهیم برای این که جایگاه و پست و مقامی او را نگیرد، همه عوامل کبر و غرور رو از خودش دور می کرد. وقتی به ابراهیم ماشین تویوتایی می دهند تا با آن ماموریت انجام دهد. ماشین تویوتا را پس می دهد تا ماشین مدل بالا او را از مردم جدا نکند و غرور برایش به وجود نیاورد. برادر شهیدم ...🌷🕊 ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🇵🇸🇮🇷 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
📕رمان 🔻قسمت نهم ▫️از بهت آنچه می‌شنیدم فقط خیره نگاهش می‌کردم؛ دیگر خبری از خشم صدا و چشمانش نبود. ▪️هنوز خاکی که به صورتش پاشیده بودم، روی پلک و گونه‌هایش مانده و انگار دیگر آن مأمور تفتیش داعش نبود که با لحنی ملایم صحبت می‌کرد: «من برا شناسایی اومده بودم. موقع غروب حرکت اون ماشین به نظرم مشکوک اومد، ترسیدم انتحاری باشه که داره میاد سمت بغداد. با دوربین که نگاه کردم، حضور یه زن تو ماشین بیشتر مشکوکم کرد، از چشمای بسته تون فهمیدم اسیر شدید. قبل تاریکی همکارام منتظرم بودن، اما نتونستم برگردم، مجبور شدم مداخله کنم.» ▫️او می‌گفت و من در پیچ و تاب کلماتش معجزه امام‌زمان (علیه‌السلام) را به چشمم می‌دیدم و باور نمی‌کردم که نبض نفس‌هایم را شنید و مردانه نجوا کرد: «خیلی دلم می‌خواست همونجا نفسش رو بگیرم اما نباید کمین‌مون حوالی فلوجه لو می‌رفت، برا همین مجبور شدم با پول دهنش رو ببندم که فکر آدم‌فروشی به سرش نزنه تا چند روز دیگه که فلوجه رو براشون جهنم کنیم!» ▪️لطافت لحن و نجابت نگاهش عین رؤیا بود؛ تازه می‌فهمیدم در تمام آن لحظاتی که خیال می‌کردم برای تصاحبم دست و پا می‌زند، مردانه به میدان زده بود تا این دختر غریبه را نجات دهد که پای غیرتش چشمانم از نفس افتاد. ▫️یک دستش به فرمان بود، با دست دیگر پنجره را پایین کشید تا حال خرابش را در خنکای شب بیابان پنهان کند و نمی‌دانست با این دختر نامحرم در تاریکی این جاده چه کند که صدایش به زیر افتاد: «جایی رو تو بغداد دارید؟» ▪️نگاهم حیران روی لباس سیاهش می‌چرخید و هنوز زبانم جرأت جم خوردن نداشت که به جای پاسخ، یک کلمه پرسیدم: «تو کی هستی؟» ▫️از سرگردانی سوالم، اوج پریشانی‌ام را حس می‌کرد و هول غارت من نفسش را برده بود که ناشیانه طفره رفت: «اگه بغداد جایی رو سراغ دارید، آدرس بدید برسونم‌تون!» ▪️چراغ‌های بغداد و تابلوی ورودی شهر در انتهای مسیر پیدا شده بود، ایستگاه‌های بازرسی ارتش در هر قدم مدام باعث توقف ماشین می‌شد و من نایی به گلویم نمانده بود که بی‌صدا پاسخ دادم: «خانواده من فلوجه هستن، بغداد کسی رو ندارم!» ▫️در برابر بی‌کسی و ناامیدی‌ام، لبخندی فاتحانه لب‌هایش را گشود و با کلماتش قد علم کرد: «خیلی زودتر از اونی که فکر کنید، فلوجه آزاد میشه و برمی‌گردید پیش خانواده‌تون.» ▪️ترافیک سرشب ورودی بغداد معطل‌مان کرده و من هنوز گیج اینهمه وحشت نگاهم در تاریکی شب و بین ماشین‌های مقابل‌مان می‌چرخید که خودش دست دلم را گرفت: «دیگه نترس! هر چی بود تموم شد.» ▫️شاید همچنان ناله یاصاحب‌الزمانم در گوشش می‌پیچید و سوالی روی سینه‌اش سنگینی می‌کرد که نگاهش به ردیف اتومبیل‌ها ماند و گرمی لحنش بر دلم نشست: «شیعه هستی؟» ▪️اکثریت فلوجه اهل تسنن بودند و شاید باورش نمی‌شد همین دختر اسیرِ داعش اتفاقاً شیعه باشد که چشمانم از شرم آنچه از زبان آن نانجیب در موردم شنیده بود، به زیر افتاد و صدایم شکست :«بله!» ▫️نگاهش نمی‌کردم اما از حرارت نفس بلندش فهمیدم تصور بلایی که دور سرم می‌چرخید، آتشش زده و دیگر خیالش راحت شده بود که به جای من، به پای امام زمان (علیه‌السلام) افتاد :«مگه میشه حضرت ولیعصر (علیه‌السلام) شیعه‌هاشو بین اینهمه گرگ تنها بذاره؟» ▫️و همین اعجاز حضرت نجاتم داده بود که کاسه صبرم شکست و دوباره اشک از چشمانم چکید. دیگر خجالت می‌کشیدم اشک‌هایم را ببیند که گریه را در گلو فرو می‌بردم و باز نغمه بغضم به وضوح شنیده می‌شد تا وارد بغداد شدیم. ▪️سوالش هنوز بی‌پاسخ مانده و شاید شرم می‌کرد دوباره بپرسد که خودم پیش‌دستی کردم: «یکی از دوستای زمان دانشجویی‌ام تو بغداد زندگی می‌کنه!» و همین یک جمله، گره کور فکرش را گشود که بی‌معطلی پرسید: «خب آدرسش کجاست؟» ▫️نمی‌دانست برای رفتن به خانه نورالهدی تا چه اندازه معذب هستم که با مکثی طولانی پاسخ دادم: «شهرک صدر.» تا ساعتی پیش خیال می‌کردم بین داعشی‌ها دست به دست می‌گردم و حالا همین آزادی به حدی شیرین بود که راضی شده بودم با پای خودم به خانه نورالهدی بروم. ▪️شهرک صدر، شرق بغداد واقع می‌شد و عبور از روی پل رودخانه دجله، یعنی تمام خاطرات دانشگاه بغداد و نورالهدی و عامر که بیشتر در خودم فرو رفتم. ▫️تا رسیدن به شهرک صدر، دیگر کلامی صحبت نکرد و خلوت حضورش عین آرامش بود که پس از چند ساعت اسیری و تحمل آواری از ترس و درد، چشمانم خمار خواب سنگین می‌شد و به خدا هنوز باورم نمی‌شد کابوس کنیزی‌ام تمام شده که دوباره قلبم در قفس سینه پَرپَر می‌زد. ▪️مقابل خانه نورالهدی رسیدیم، اتومبیل را خاموش کرد و تازه می‌دید حیوان داعشی مچ باریک دستم را با چند دور زنجیر پیچیده که چشمانش آتش گرفت و خاکستر نگاهش روی دستانم نشست... 📖 ادامه دارد... ✍ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد
همیشه می گفت اگر خواستید با کسی رفاقت کنید چهار چوب معلوم کنید این نباشد که رفاقت کنید و خوش گذرانی باشد و جایی بروید و مسافرتی بروید؛ نه. گفت رفیق هم خوشی دارد هم ناخوشی ولی اصل کار این است که اگر در چارچوب دین رفاقت کردی و این رفاقت خدایی بود ماندگار می شود و اگر هم نبود هیچ فایده ای ندارد می گفت اگر قرار است با کسی رفاقت کنید بگردید یک صفت خوب در طرف پیدا کنید و عاشق این صفتش بشوید با او رفاقت کنید و این صفت را از او یاد بگیرید ...🌷🕊 ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🇵🇸🇮🇷 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی زیبا از شهیدی که با زنگ ساعت نماز شبش، پیدا شد...💔🌷🕊 ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🇵🇸🇮🇷 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
14.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥‌ در راه کربلا 🔹️رزمندگان آرزومند کربلا در دوران دفاع مقدس و راهپیمایان امروز اربعین ➕سخنان و بازخوانی نوحه ماندگار «کربلا کربلا ما داریم می‌آییم» ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🇵🇸🇮🇷 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
«اسمی» برای مهدی‌یاوران.mp3
9.2M
از میان هزار اسم خدا، فقط یک اسم هست که تا در کسی ایجاد نشه؛ امکانِ پیوستنش به مقام سربازی امام مهدی علیه‌السلام نیست. | ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🇵🇸🇮🇷 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴