هدایت شده از
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
پدرم
"محمد صدرزاده"پاسدار و جانباز جبهه و جنگ و مادرم "بانوی خانه دار" بود
✅ @syed213
هدایت شده از
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
بعد از مدتی با امیر حسین حاج نصیری(جانباز قطع نخاع)، سجاد عفتی(شهید مدافع حرم)، محمد آژند(شهید مدافع حرم) رفیق شدم.
✅ @syed213
هدایت شده از
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
رفاقتمون بوی خدا رو میداد، آخه همه جا با هم بودیم هیئت، نماز جماعت، بسیج و...
به خاطر همین الان، کنار همدیگه ایم
به بقیه دوستام هم قول دادم که اسمشون رو پیش ارباب ببرم.
✅ @syed213
هدایت شده از
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
از سوم دبیرستان همزمان با شروع کار فرهنگی وارد حوزه علمیه تهران شدم و پس از مدتی تصمیم رفتن به حوزه علمیه نجف گرفتم،که موفق نشدم.
✅ @syed213
هدایت شده از
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
اینم عکس اردوی شمالی هست که با نوجون ها رفتم. تمام سعی و تلاشم این بود که این نوجون ها رو بسیجی واقعی بار بیارم
یکی از آرزوهام این بود که این بچه ها به سر و سامان برسن.
✅ @syed213
هدایت شده از
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
سال ۱۳۸۶ در سن بیست سالگی، با خانم ابراهیم پور ازدواج کردم، خدا رو شکر از زندگیم راضی بودم و خدا بهم دو تا دسته گل داد
محمد علی یکساله و فاطمه 7 ساله
✅ @syed213
هدایت شده از
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
فتنه ۸۸ شد. غیرتم قبول نمی کرد که در برابر بی حرمتی ها به ولایت ساکت بشینم .دانشگاه و خانواده رو رها کردم و به دفاع از ولایت سینه سپر کردم دوباری مجروح شدم
اینم انگشت شکستم!
✅ @syed213