#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_دهم
#فصل_اول_کتاب
#نذر_عمویم_عباس
#از_زبان_مادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
آن روزها مصطفی و سمیه خانم
در ساختمان ما زندگی میکردند.
یک سال بعد
عروسیشان سمیه خانم ،فاطمه را باردارشد.😍
آن روزها مصادف شد با اتفاقات سال 88 و وقایع بعد انتخابات.😓
وقتی توی بعضی تجمع ها
به رهبری و آرمان های امام (ره) اهانت کردند😡😡
مصطفی طاقت نیاورد و برای آرام کردن اوضاع به خیابان های تهران رفت.👌
اما از آن جایی که دل مهربانی داشت،فقط کتک میخورد و دلش نمی آمد بزند.😞👏
حتی یکبار برایم تعریف کرد که یک خانم بدحجاب،
از درگیری ها ترسیده بود و نمیدانست چکار کند😔
مصطفی وقتی نگرانی زن را دیده بوده دلداریش داد و گفت
:((آبجی نگران نباش.این جا کسی کاری به شما نداره.)) 💪
بعد هم به زن کمک کرد تا از خیابان رد شود👌🌹
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار_مجموعه مدافعان حرم_انتشارات روایت فتح
@syed213
#کلام_امیر (ع)
💠با نفس خود سازِشکاری و سستی روا مدارید، که ناگهان در درون گناه سقوط می کنید...
📚 خطبه ۸۶
✨ ۱۲ روز تا عید غدیر ✨
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_یازدهم
#فصل_اول_کتاب
#نذر_عمویم_عباس
#از_زبان_مادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
یک روزصبح جمعه با صدای گاو بیدارشدیم.
با آقا محمدرفتیم پارکینگ تا ببینیم قضیه چیست.😁
دیدم محمد حسین به شوخی یک پلاکارد زده و مقدم گوساله ای را گرامی داشته!😅
مصطفی هم با لبخند به گوساله ته پارکینگ اشاره کرد و گفت ((چه طوره؟))😊
آقا محمد گفت ((این چه بساطیه راه انداختید؟))😐🤔
مصطفی دستی به بدن گوساله
کشید و گفت
✨ ((همیشه دلم میخواست گاو داری داشته باشم)) ✨
بعد رو به من کرد و گفت ((مامان این گوساله ماده برای شماست.))❤️
فردا همان روز برای گوساله اش
یک گاو داری در شهرک
اکبر آباد اجاره کرد👏 و
باخرید چند گاو دیگر یک گاو داری کوچک راه انداخت.😍😊
بخاطر اصرار و پافشاری من راضی شد پیشدانشگاهی را تمام کند و برود دانشگاه. الهیات گرایش ادیان و عرفان قبول شد.👌
جلسه اول وقتی استاد سر کلاس از بچه ها خواست اسم و فامیلشان را بگویند، مصطفی شیطنتش گل کرد و گفت: ((من مصطفی صدرزاده، متاهل هستم و شغلم گاوداریست))😂😁😅
همین شوخی باعث شد که خیلی از هم کلاسیها شیفتهاش شوند و از همان اول با او دوستی کنند.😍❤️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار_مجموعه مدافعان حرم_انتشارات روایت فتح
@syed213
✨هرڪس مولا علی علیهالسلام را دوست بدارد، به تمام معنا، سعادتمند و خوشبخت است.
📚قطرهای از فضائل اهلبیت، جلد۲
🌸 ۱۱ روز تا عید غدیر 🌸
#فقطحیدرامیرالمؤمنیناست
@syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شهادت امام محمد باقر (ع) تسلیت باد...
@syed213
اے ســفیـــران عــالـــم مــلڪــوت
دســتے برارید واین مرغان عاشــق
گرفتار را از این تعلقــات وارهیـــد ...
#شهدا_گاهی_نگاهی😔
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_دوازدهم
#فصل_اول_کتاب
#نذر_عمویم_عباس
#از_زبان_مادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔶 سال ۹۰ بود که یک روز آمد خانهمان و روبهرویم نشست و گفت: « یه استخر کرایه کردم!»😊
🔶 تعجب نکردم، چون مصطفی بود و هیچ کاری از او بعید نبود.✨
🔶 با لبخند گفت: « تازه خبر ندارید که دوشنبهها برای "بسیجیا" مجانیه!»👏🏻
🔶 این هم برایم عجیب نبود.✨
🔶 حتی وقتی گفت از یک روحانی خواستهام که بیاد استخر و به بهانهی تفریح، مسائل شرعی و نکتههای اخلاقی به بقیه یاد بدهد، باز هم تعجب نکردم.✨
🔶 بعد از مدتی متوجه شدم به خاطر فعالیتش در بسیج و برای آمادگی بیشتر و دیدن دورههای آموزش نظامی به قشم رفته است.
🔶 حتی دوره غواصیاش را کامل کرده بود.👏🏻
🔶 من هم همیشه تشویقش میکردم و میگفتم: « باید سرباز خوبی برای عمویم باشی!»👌🏻😊🌹
🔶 دورههای نظامی که تمام شد، مصطفی به دنبال یافتن راهی بود که بتواند وارد سپاه قدس شود، اما هم سربازی نرفته بود و هم متاهل بود و هم سنش برای کار در سپاه قدس بالا بود.😔
🔶 مسئول گزینش به مصطفی گفته بود: «تو هیچ کدوم از شروط استخدام رو نداری، حتی از دست خدا هم کاری برنمیاد!»😔
🔶 مصطفی هم با خنده گفته بود: «اما از دست حضرت عباس (ع) برمیاد!»❣😊
🔻داعش در عراق موقعیتهای مختلفی به دست آورده بود و کمکم اسمش در حال انتشار بود. همه به دنبال این بودند تا بفهمند داعش چیست.
🔻وقتی اوضاع سوریه خراب شد و کار دولت و مردم به جنگ داخلی کشید، داعش از موقعیتِ به دست آمده استفاده کرد و وارد خاک سوریه شد. چیزی نگذشت که داعش چند شهرک شیعه نشین را محاصره کرد.😔😱
🔻آن روزها مصطفی بدون سربازی رفتن و داشتن گذرنامه، بین عراق و ایران در رفتوآمد بود، البته به دلیل مسائل امنیتی، دربارهی موقعیت مکانیاش خیلی با ما صحبت نمیکرد.✨
🔻مدت زیادی نگذشته بود که مسئله هتک حرمت به حرم حضرت زینب (س) به اوج خودش رسید و مصطفی تصمیم گرفت برای دفاع از شیعیان و حرم بیبی به سوریه برود.🌹
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213
✨هرکس امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را دوست بدارد، از پاکیِ ولادت برخوردار است💯
📚قطرهایازفضائلاهلبیت/ج۲
🌸 ۱۰ روز تا عید غدیر 🌸
#فقطحیدرامیرالمؤمنیناست
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_سیزدهم
#فصل_اول_کتاب
#نذر_عمویم_عباس
#از_زبان_مادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔱 به پیشنهاد یکی از دوستان افغانیاش، یک گذرنامهی افغانستانی گرفت تا بتواند به سوریه برود.
🔱 در مدت کوتاهی زبان و لهجهشان را یاد گرفت و با آن لهجه صحبت میکرد تا هویتش فاش نشود.😁
🔱 همین باعث شد تا مصطفی بتواند از راه مشهد با اسم مستعار #سید_ابراهیم که نام پدربزرگ همسرش و نام شهید مورد علاقهاش #شهید_ابراهیم_هادی بود، وارد سوریه و گروه #فاطمیون شود.👏🏻
🔱به خاطر خلق و خوبی که داشت، کمکم بچههای فاطمیون شیفتهاش شدند.💗
🔱 مدتی بعد همه متوجه شدند او فردی دورهدیده است، به همین دلیل یک آموزش تیراندازی هم برایش گذاشتند و او هم با پشتکار، به سرعت این مرحله را پشت سر گذاشت و در مقام تکتیرانداز مشغول شد، اما این مقطع هم چندان دوام نیاورد و مسئولیت جدیدی به او دادند.
🔱 کمکم تیپ فاطمیون بزرگ و به لشکر تبدیل شد.
🔱 یک بار که دیگران دربارهی علت رفتنش به سوریه پرسیدند، جواب داد: «براچی ۱۴۰۰ ساله داریم روضه میگیریم؟ برای اینکه به ائمه و شیعیان توهین نشه. برای اینکه اصالت اسلام باید خفظ بشه. کاری که امام حسین (ع) در عاشورا کرد، زنده نگهداشتن دین پیغمبر بود و با اسلامی که معاویه عَلَم کرده بود جنگید. پس وظیفهی شرعی من اینه که برم. من که هیچ، زن و بچه و تمام جد و آبادم فدای یک کاشی حرم حضرت زینب (س)»✨🍃🌸🍃
🔱 من و پدرش به راهش اعتقاد داشتیم و هیچوقت نمیگفتیم نرو.
🔱 حتی چند بار که برای سرزدن آمد، به او گفتم: « من و بابات از حق خودمون گذشتیم. تو باید سمیه جان رو راضی کنی!»
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213
زیارت حضرت شاهعبدالعظیمحسنی (ع) به نیابت از #شهید_مصطفی_صدرزاده و تمامی اعضای محترم کانال #سید_ابراهیم
@syed213
خدایا درانتهای شب✨
قلبهای همه عاشقانت را
رابه تو می سپارم🌟
باشد که با یادتو به آرامش رسیده
وفارغ از دردها و رنجها✨
طلوع صبحی زیبا رابه نظاره بنشینند
الا بذکرالله تطمین القلوب 💫💫💫💫
#شبتون_سرشاراز_آرامش🌟
@syed213
#کلام_امیر (ع)
✨ پیش از این که نسبت به کاری تصمیم بگیری مشورت کن ، و قبل از این که وارد عمل شوی ، فکر كن...
🔰 ۹ روز تا عید غدیر 🔰
#فقطحیدرامیرالمؤمنیناست
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_چهاردهم
#فصل_اول_کتاب
#نذر_عمویم_عباس
#از_زبان_مادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✳️ وضعیت شهرکهای شیعهنشینی که داعش آن را محاصره کرده بود، خیلی دردناک بود.
✳️ هیچ راهی برای ورود به این شهرکها نبود.😔
✳️ برای دارو و غذا حسابی در مضیقه بودند.💊🍲
✳️ مصطفی تعریف میکرد که مجبور بودند با هلیکوپتر بالای این شهرکها بروند و شبانه بستههای موادغذایی را برای شهرک نشینها بیندازند.🚁
✳️ گاهی به مصطفی ایراد میگرفتند و میگفتند: «ممکنه از بین این همه غذا و دارو یکی از این بستهها به دست مردم برسه و بقیه به دست داعش بیفته!»❓
✳️ مصطفی میگفت: «همین که یکی از دهتا بسته به دست شیعههای حضرت علی بیفته، بازم الحمدلله!»🙏😊
✳️ اوایل، هر دوماه یک بار مرخصی میآمد، اما یک مدت که گذشت، پا و دلش با هم بند شد تا جایی که فقط وقتی مجروح میشد، برمیگشت.
✳️ آن موقع هم در خانه و بیمارستان قرار نمیگرفت.
✳️ مدام در حال رفتوآمد بود: یا با خانوادهاش مسافرت و تفریح بودند یا در حال سر زدن به خانوادهی شهدا.☺️
✳️ هر بار که برمیگشت حتما برای فاطمه (دخترش) وقت میگذاشت.💕
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213