۲ شهریور ۱۳۹۹
۲ شهریور ۱۳۹۹
با چشمای خیسم 😭
نامه مینویسم✍
سلام عشقم♥️
سلام عمرم 😊
سلام محبوب من❤️
رفیق قدیمی دلم تنگ واست😔
یه کاری کن برای این دل آشوب من 😞
سلامای بعد هر نمازم به کربلا عشقه♥️
مرور روزایی که میگشتم تو موکبا عشقه ♥️
#صبحتون_حسینے♥️
۲ شهریور ۱۳۹۹
🔔 مشغول عیب خود باش❗️
خوشا به حال آنکه #عیب خودش،
او را از پرداختن به عیب های مردم باز دارد.
🌱 #امیرالمؤمنین (ع)
📚 #نهج_البلاغه ، خطبه ۱۷۶
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
🕊 #نهج_البلاغه
@syed213
۲ شهریور ۱۳۹۹
اي هم تــو نــهان و آشــڪــار ادرڪــنــي!
اي مــخــزن ســر ڪــردگــار،ادرڪــنــي!
گــزيده بــراي خــويش هر ڪــســي ياري
اي در دو جــهان مــرا تــو يار ادرڪــنــي !
#الــتــمــاســ_دعــایــ_فــرجــ
@syed213
۲ شهریور ۱۳۹۹
۲ شهریور ۱۳۹۹
کتاب #سهدقیقهدرقیامت
حسابرسی جوان پشت ميز، به آن كتاب بزرگ اشاره كرد. وقتي تعجب من را ديد، گفت: كتاب خودت هست، بخوان. امروز براي حسابرسي، همين كه خودت آن را ببيني كافي است.چقدر اين جمله آشنا بود. در يكي از جلسات قرآن، استاد ما اين آيه را اشاره كرده بود: »اقرا كتابك، كفي بنفسك اليوم عليك اين جوان درست ترجمه همين آيه را به من گفت.
حسيبا.«
نگاهي به اطرافيانم كردم. كمي مكث كردم و كتاب را باز كردم. سمت چپ بالای صفحه اول، با خطي درشت نوشته شده بود: »13 سال و 6 ماه و 4 روز«
از آقايي كه پشت ميز بود پرسيدم: اين عدد چيه؟
گفت: سن بلوغ شماست. شما دقيقاً در اين تاريخ به بلوغ رسيدي. به ذهنم آمد كه اين تاريخ، يكسال از پانزده سال قمري كمتر است. اما آن جوان كه متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه هاي بلوغ فقط
اين نيست كه شما در ذهن داري. من هم قبول كردم.قبل از آن و در صفحه سمت راست، اعمال خوب زيادي نوشته شده بود. از سفر زيارتي مشهد تا نمازهاي اول وقت و هيئت و احترام به والدين و... پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: اينها اعمال خوبي است كه قبل از بلوغ انجام دادي. همه اين كارهاي خوب برايت حفظ شده.
قبل از اينكه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شويم، جوان پشت ميز نگاهي كلي به كتاب من كرد و گفت: نمازهايت خوب و مورد قبول است. براي همين وارد بقيه اعمال ميشويم.من قبل از بلوغ، نمازم را شروع كرده بودم و با تشويق هاي پدر و
مادرم، هميشه در مسجد حضور داشتم. كمتر روزي پيش مي آمد كه نماز صبحم قضا شود. اگر يك روز خداي ناكرده نماز صبحم قضا ميشد، تا شب خيلي ناراحت و افسرده بودم. اين اهميت به نماز را از
بچگي آموخته بودم و خدا را شكر هميشه اهميت ميدادم.خوشحال شدم. به صفحه اول كتابم نگاه كردم. از همان روز بلوغ، تمام كارهاي من با جزئيات نوشته شده بود. كوچكترين كارها. حتي ذره اي كار خوب و بد را دقيق نوشته بودند و صرف نظر نكرده بودند. تازه فهميدم كه »فمن يعمل مثقال ذره خيراً يره« يعني چه. هر چي كه ما اينجا شوخي حساب كرده بوديم، آنها جدي جدي نوشته بودند!
در داخل اين كتاب، در كنار هر كدام از كارهاي روزانه من، چيزي شبيه يك تصوير كوچك وجود داشت كه وقتي به آن خيره ميشديم، مثل فيلم به نمايش در مي آمد. درست مثل قسمت ويدئو در
موبايل هاي جديد، فيلم آن ماجرا را مشاهده ميكرديم. آن هم فيلم سه بعدي با تمام جزئيات! يعني در مواجه با ديگران، حتي فكر افراد را هم ميديديم. لذا نميشد هيچ كدام از آن كارها را انكار كرد. غير از كارها، حتي نيت هاي ما ثبت شده بود. آنها همه چيز را دقيق نوشته بودند. جاي هيچگونه اعتراضي نبود.
ادامه دارد...
با ما همراه باشید...
#کپیممنوع
@syed213
۲ شهریور ۱۳۹۹
۲ شهریور ۱۳۹۹
۳ شهریور ۱۳۹۹
۳ شهریور ۱۳۹۹
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
بہخدادࢪدلوجانـمنیسٺهیچ،
جزحسرتدیدارش...! :)♡
@syed213
۳ شهریور ۱۳۹۹
۳ شهریور ۱۳۹۹