با توام ای رفته از دست🌹
هرکجا باشم غمت هست🌹
کاش روز رفتن تو🌹
گریه چشمم را نمی بست🌹
@syed213
♥️ امیرالمومنین علیه السلام:
✍️ انسان ها
مورد سؤال واقع می شوند.حتی
در مورد #زمین ها و #چهارپایان
📚 اصول کافی ج۲ ص۳۳۱
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
🕊 @syed213
#مهدےجان❤️
ما کی از لطف خدا لایقِ دیدار شویم
تا به خال لبت ای دوست گرفتار شویم
سالها دل به تمنّای تو بیدار شده
ما هم از هجر رخت واله و بیمار شویم
ظلم ها رنگ تباهی به جهان انداخته
در تمنّای روز ظهور سوی دادار شویم
در یمن یار یمانی به نبرد برخاسته
ما پیِ یار خراسانی هوادار شویم
نادم از شوق ظهورت به خدا دل بسته
چون حرّ گشته و ما در پیِ اقرار شویم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آقا_مجید
بعضی آدما زیاد تو چشم نیستن و در پوشش گمنامی، مردانِ نامآوری رو پرورش میدن.
جرأت پریدن و پرواز کردن رو، خوب بلدن یاد آدما بدن.
ساده، بیتعلق، بیتکلف و سبکبال و رها، به این خاطر خوب آداب وصل رو بلدن و بهونهی وصل خیلی از آدما میشن.
شهیدانه زندگی میکنن و شهیدپرورن
لذا با شهادت رفتن، تقدیرِ مُسلمِ اونهاست.
آقا #مجید_فتحیِ عزیز که دیگه یه سالِ از پروازش میگذره، از این جنس آدما بود.
دلمون براش تنگ شده
نمیدونم آیا ایشون، دمِ محرمی، محضر ارباب، دلتنگ ما شده و به یاد ما هست یا نه؟!
#حسین_یکتا
@syed313
#خنده_های_حلال😂😂😂
✅#خواستگاری
🔹آقا مصطفی فرمانده پایگاه نوجوانان بسیج مسجدمون بود ، هرکجا که میرفت ما رو هم با خودش میبرد ، راهیان نور ، مشهد ، شمال و....
🔹ما رو دیگه به اسم نوجون های آقا مصطفی میشناختن، از بس که همیشه دورش می چرخیدیم
🔹آقا مصطفی ۲۰ سالش شده بود
یک شب با بچه ها توی مسجد بودیم که یکی از بچه ها، بدو اومد و گفت:
اقا مصطفی رفته خواستگاری خونه فلانی
🔹ما پاشودیم و رفتیم درب خونه همسر ایشون ، گویا مراسم خواستگاری تموم شده و آقا مصطفی اینا رفتن خونه خودشون و ما دیر رسیدیم
بعدا، متوجه شدیم که این جلسه فقط یه جلسه اشنایی بوده و هنوز جوابی بین طرفین رد و بدل نشده بود
🔹ما توی کوچه نیم ساعتی منتظر بودیم تا جلسه خواستگاری تموم بشه و آقا مصطفی رو ببینیم
و....
🔹هرچه منتظر شدیم نیومدن!
یکی از بچه ها زنگ خونه پدر زن آقا مصطفی رو زد گفت ؛ سلام اقا مصطفی این جاست!
اون بنده خدا شوکه شد و گفت یه لحظه صبر کنید ، اومد دم در خونه ولی همین که پدرخانوم آقا مصطفی رو دیدیم شروع کردیم به فرار کردن
خخخخ
🔹فرداش دیدیم آقامصطفی داره با خنده میاد
بعد بهمون گفت؛
آبرومو بردید ، بزارید حداقل من جواب بله رو بگیرم بعد برید درب خونشون سراغ منو بگیرید .
🔹این خاطره رو همیشه خودش با خنده برای دیگران تعریف می کرد.
#شهید_مصطفی_صدرزاده
@syed213
[ #آیه_گرافے🌴]
وَ کَفىٰ بى فَخْراً اَنْ تَکُونَ لى #رَبّاً
و براى افتخارم همین بس که #تو_پروردگارم باشى