هدایت شده از محسن مجتهدزاده « شیخ قمی »
اسلام ستیزی در کشور های اسلامی، تحریک مردم مسلمان علیه اسلام، چهارشنبه های سفید (2).mp3
25.47M
🎙از کشف حجاب تا براندازی
➖آیا در خود غرب هم زنان اینقدر پوشش های تحریک آمیز جنسی دارند؟
➖چرا افراد غربزده در تهران پوشش زشت تری از خود زنان غربی دارند؟
➖به اینها که کشف حجاب می کنند چی بگیم؟
➖از چهارشنبه های سفید تا براندازی و اغتشاشات
لینک :
https://eitaa.com/TablighGharb/3228
➖➖➖➖
به جمع ما ملحق شوید↙️
https://eitaa.com/joinchat/23527424Cc6ba52ee21
🗨 این چند خط از حاج قاسم به قدری آموزنده است که امشب هم خواندم و گریه کردم؛ خصوص اون فرازی که میگن خیلی خسته ام و ...
«بسم الله الرحمن الرحیم
آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضیام. در این سفر برای تو می نویسم تا در دلتنگیهای بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید.
هر بار که ســفر را آغاز میکنم احساس می کنم دیگر نمی بینمتان. بارها در طول مســیر چهرههای پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کردهام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریختهام.
دلتنگتان شدهام، به خدا ســپردمتان. اگر چه کمتر فرصت ابراز محبت یافتهام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم هرگز دیدهای کسی جلوی آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق میافتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هر چه در این عالم فکر می کنم و کردهام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی توانم و این به دلیل علاقهی من به نظامیگری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما.
من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند. یکی تجارت می کند کسی دیگر زراعت می کند و میلیونها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم چه راهی را می بایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است انتهای آنها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی می مانند و می روند. بعضیها چند سال برخیها ده سال اما کمتر کسی به یک صد سال می رسد. اما همه می روند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین. اما آنها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد . فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهماید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همهی وجودم را درد فرا میگیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعلههای آتش می بینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می ریزد. اما دیدم چگونه می توانم حلال این خوف و نگرانیهایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست. وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرضهای صعبالعلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنــم؛ هرگز نمی خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمیآمد. من کلمهی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گندهگویی است و بار خورجین را سنگین می کند.
ادامه ...
🗨ادامه وصیت نامه حاج قاسم
عزیزم از خدا خواستم همه شریانهای وجودم را و همهی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند . وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفتهام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعهی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچهبهسینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم.
عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا ماندهام.
دخترم خیلی خستهام. سی سال است که نخوابیدهام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بیپناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم.
والسلام علیکم و رحمت الله»
📌عقربه های ساعت بی رحمانه به سمت
بامداد یک و بیست دقیقه سیزدهم دی ماه
در حرکتاند..
و تو!
در این لحظات با خدای خود
چگونه سخن میگویی؟
😭😭😭😭😭
#جان_فدا
.
داریم نزدیک میشیم ...
به وقت #حاج_قاسم
به وقت #یک_و_بیست
کرمان، مزار حاج قاسم سلیمانی
مداحی_آنلاین_قلب_تاریخ_میثم_مطیعی.mp3
7.37M
🍃چرا هر چی میگذره
🍃داره تازه تر میشه
🎤 #میثم_مطیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"🥀♥️"
#جان_فدا
🌹أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🌹
.
1"20
.
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
.
به #چشمهای خمینی وارش که نگاه میکردی از بیخوابی قرمز شده بود، آنقدر بیداری کشیده بود که هروقت اراده میکرد #چشمهایش را میبست و از شدت خستگی بیهوش میشد..
برای دستهایش فرقی نداشت که دخترک یتیمی را که از چنگال داعش نجات میدهد #شیعه است یا #سنی اصلا مسلمان است یا غیرمسلمان
برای سیل خوزستان که رفت اصلا از خودش نپرسید تو اینجا چه کار میکنی مگر فرماندار نداردشهردار ندارد کارمند ندارد آن ادارهی مسئول
برای پاهایش فرق نداشت کجا میروند
خیابانهای تهران خودمان رد منافقین را میزند یا در خرابههای سوریه با تکفیریهایی میجنگد که اگر پایشان به مرزهای ایران برسد به صغیر و کبیرمان رحم نمیکند
بعضی همسن و سالهایش، همانها که دیگر جنگیدن خستهشان کرده بود، حقوقِ سرداری را میگرفتند و کارشان شده بود از این یادواره به آن یادواره فقط نقل خاطره کنند! خاکِ میدان را بوسیده بودند و کنار گذاشته بودند! حاجی اما هم حرف میزد هم عمل میکرد! حاجی هنوز وصیّ امام بود، برای او جنگ ادامه داشت، آخر ملتِ خمینی چشم امیدشان به او بود
ما افتخارمان این است که در کشوری نفس کشیدیم که او نفس میکشید، برای عقیدهای جنگیدیم که او برایش جان داد، بعضی وقتها فکر میکنم من آخرین سربازِ جنگ هستم، که بیخبر از قطعنامه هنوز میجنگم! به این فکر میکنم که مرگ برای من تمام شدن نیست، شروعی ست با قدرت بیشتر! به آن مستطیل خاکی، به قبرم، به تاریکیاش.. فکر نمیکنم میدانی؟ برای ما شیعههای علی علیهالسلام زندگی تمامی ندارد.. مگر قاسم سلیمانی خسته شده بود که ما خسته شویم مگر او از #انقلاب اسلامی شاکی بود که ما باشیم شاید به دل خسته بود از ناعدالتیها، اما تلاش میکرد، قدم برمیداشت، روشنفکر نبود، ادای اپوزیسیونِ ریشو را هم در نمیآورد! #حاجقاسم خودش بود، ولی خودش خوب بود! نقد داشت و راه حل! غر نمیزد و خسته نمیشد! جان داد اما تو میبینی که هنوز ادامه دارد..
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴شهید سلیمانی را تحریف نکنیم!
⏪اگر فقط دیالوگ اول شهید سلیمانی که میگه "اوندختر کمحجاب،دخترمنه" رو دیدی و انتشار میدی، دیالوگ دوم شهید درمورد لزوم هرس کردن #علفهای_هرز را هم ببین و انتشار بده
⏪دیالوگ اول معطوف به وظیفهی ایجابی مردمی در قبال بدحجابی است؛ دیالوگ دوم مربوط به وظیفهی سلبی حاکمیتی درمقابل پدیده خطرناک ولنگاری است و لزوم حمایت از امربهمعروفونهیازمنکر
⏪آقایان مسئول که فقط دم از شهید سلیمانی میزنید و سر خویش را در برف فرو برده و دسترویدست گذاشتهاید، یقین کنید که روسیاه خواهید شد و خون شهدا یقهی تکتک شما را خواهد گرفت
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حاج_قاسم
#جان_فدا
.
41.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز جوانها میپرسند چگونه قاسم سلیمانی شویم؟! استاد حسن عباسی پاسخ میدهند
به همراه زیرنویس انگلیسی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حاج_قاسم
#جان_فدا
.