eitaa logo
💗زندگی بانوی بهشتی
9.6هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
37 فایل
از کانال خوشتون اومد یه فاتحه برای همه اموات خلقت از ازل تا ابد بفرستید کانال ما به خاطر راحتی اعضا تبادل نداره و تبلیغات لازمه رشد کانال هست از صبوری شما متشکرم ادمین @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(قسمت اول) 👈 شیعه باید همه کاراش رو بزاره کنار و خیلی سریع تکلیفش رو با خودش روشن کنه❗️ ما تکلیفمون با خودمون روشن نیست ❗️ نمیدونیم میخوایم چکار کنیم ❗️ راه رو اشتباه رفتیم...... ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
سلام استاد، 28 سالمه من مشکلم سر جلو نشستن مادر شوهر بدون این که اصلا چیزی بگن خودشون میرن جلو میشینن نه تارفی نه چیزی منم رو این گزینه خیلی حساسم یعنی خودشون متوجه نیست زن شوهر باید کنار هم بشینن چطوری باید این موضوع درست کنم آخه این جلو نشستن چیه که نشونه احترامه اصلا تو خانواده ما چنین چیزی نیست 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
♨️ دقت کردین شیطون چه داره ؟؟؟ پله به پله یواش یواش هفته به هفته شااااید یه آجر الان بزاره و آجر دوم رو چند هفته یا چند ماه بعد 💟 همون دختری که جواب پسرا رو نمیداد الان شب و روزش شده یک پسر مجازی 🆘 اینا یکدفعه اتفاق نمی افته {کلا این شیطون خیلی تو زدنه مخ ما ادما صبوری به خرج میده به هیچ وجه عجله نمیکنه(یه روانشناسه حرفه ایه) مثلا به یه دختره چادری همون اول نمیگه برو همش با نامحرم چت کن دیونه نیس که اینو بگه اول میره ده مرحله قبل ترشو بهش پیشنهاد میده و اروم اروم به همون جایی که میخواد میکشونه یا خیلی از همین دخترایی که پوشش بدی دارن همون اول بهشون نگفته که با این پوششی که الان هستن برو بیرون اول گفته با یه مو بیرون گزاشتن که چیزی نمیشه و الان اینجا رسیدن حالا زرنگ واقعی کیه؟ اونی که تو همون اول مرحله اخر رو پیش بینی کنه و بزنه پیشنهاده اون ملعونو رد کنه😌 👍 ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
ڪے نامحرم‌تره⁉️ ▫️نمی‌دونم چرا خیلی از ما دخترا فکر می‌کنیم نامحرمی که فامیل باشه کمتر نامحرمه 📌اما نامحرمی که آشنا نباشه بیشتر نامحرمه😐😂 👈🏻درسته به خاطر رفت وآمد های فامیلی ممکنه ما ارتباط بیشتری با نامحرم های فامیل داشته باشیم اما این ارتباط نمیتونه از میزان نامحرمی پسر دایی یا پسرخاله کم کنه 📌اصلا ببینم ؛ اگه دو انسان که در قید حیات نیستن رو بهت نشون بدن و بگن که تشخیص بده کدوم مُرده تره تو میتونی بگی فلانی بیشتر مُرده🧐 ▫️حالا قصه ی نامحرمان عزیزه! بگو ببینم کدوم نامحرم تره ⚡️+حواسمون باشه فامیل هم نامحرمه درست به اندازه ی نامحرم های دیگه!☺️
🔴سلام من یه دختر ۷ ساله دارم که خیلی کنجکاو هستش ودو سال که من و همسرم در یک بستر نمیخوایم و احساس میکنم که هردو دل سردیم چه کار کنیم که این مشکل بر طرف بشه مشکل من هم دخترم هست که حس میکنم دوست نداره که من و باباش کنار هم بخوابیم دخترم همیشه کنار خودم میخوابه و هر کاری میکنم که از من دوربخوابه یعنی تو اتاق ولی بازم پیشم میاد وخیلی هم کنجکاو واز من می پرسه که چرا پیش بابام میخوابی بخاطر همین شوهرم دو سال که از من دور میخوابه وحس میکنم که خیلی سرد شده نسبت به گذشته ها ومن هم هرچقدر بهش توجه میکنم انگار براش مهم نیست و خودم حس میکنم که به من بی توجهی میکنه حسمو بهش میگم ولی فایده ای نداره که خیلی رفتارها وبی توجهی هاش منو آزار میده و درضمن خودم هم مدتی هست که سرد شدم خواهش میکنم در مورد هر سه نفرمان راهنمایی کنید 🔴سلام من چند ماه هست نامزد کردم شوهرم خیلی حساس هست خیلی هم دل نازک سریع ناراحت میشه حتی سر اتفاقای کوچیک توقع هاش خیلی نسبت ب من زیاده دوست داره از طرف من خیلی بهش توجه بشه ولی منم تو توجه کردن دوست دارم اون به منم توجه کنه تا من ب اون هر دومون همیشه منتظریم ک اون یکی اول قدم ورداره واسه همین همیشه ب مشکل میخوریم لطفا راهنمایی کنید🙏 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر بزرگوار ♻️در رابطه با مسئله شما در بحث جداخوابی دختر 7 ساله تان نیاز به بررسی بیشتر هست که چه راهکاری در این زمینه به کار بردید. آیا در وقت مناسب اقدام به جدا کردن محل خواب کودکتان داشته اید یا خیر؟ بهترین سن جدا کردن اتاق خواب کودک سن دو سالگی هست و بهتر است از قبل مقدمات جداخوابی فراهم گردد. و در این زمینه صبوری کرد چون برخی کودکان تا به این رویه عادت کنند ممکن است چند ماه هم طول بکشد. این احتمال می‌رود که طبق روش صحیح پیش نرفته اید. و علت دیگر وابستگی دو طرفه شماست که آن هم به دلیل تک فرزند بودن کودک شماست. حضور فرزند دوم خیلی کمک کننده هست و بهتر بود زودتر اقدام میشد اگر برای شما امکان پذیر هست در این زمینه اقدام داشته‌ باشید. پیشنهاد میکنم مجموعه تربیت فرزند از تولد تا ده سالگی را از کانال تهیه و گوش کنید. نکات تربیتی مطرح شده برای شما بسیار مفید خواهد بود. ♻️در رابطه با دلسردی پیش آمده بین شما و همسرتان نیز تلاش کنید کسب مهارت کنید و با رفتار با مهارت عشق و علاقه بینتان را پویا و سرزنده نگه دارید. لازم هست مهارت کلامی خود را تقویت کنید. و به بهترین نحو پاسخگوی نیاز عاطفی و جنسی همسر خود باشید. 🦋پیشنهاد میکنم مجموعه "هنر زن بودن" و مجموعه "طلاق عاطفی و راهکار برون رفت از آن" را از کانال تهیه و گوش کنید. نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید و با به کار بردن مهارت های مطرح شده به مرور زمان ان شاء الله بتوانید گرما و محبت و صمیمیت را بر روابط خود حاکم کنید. 👌در صورت امکان با یک مشاور امین به صورت حضوری و یا تلفنی ارتباط بگیرید. ♻️در رابطه با بخش دوم سوال که فرمودن دوران نامزدی هستند به هر حال ابتدای آشنایی هستند و نسبت به اخلاقیات یکدیگر شناخت دقیق ندارند. باید صبور و با گذشت باشند و در جهت یادگیری مهارت های زندگی برآیند. سطح توقعات و انتظارات را کم کنند. و اساس رابطه را بر محور محبت و احترام قرار دهند. در زندگی زناشویی من و تویی وجود ندارد. باید همدلی و همراهی لازم و درک متقابل نسبت به هم داشته باشند. 🦋پیشنهاد میکنم مجموعه هنر زن بودن را تهیه و گوش کنند. و جهت بررسی بهتر و دادن راهکار قطعی نیز با یک مشاور امین به صورت تلفنی و یا حضوری ارتباط بگیرند. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام وقتتون بخیر من ی دختر خانم ۱۸ساله هستم و نامزد دارم،با نامزدم مشکل دارم یعنی احساس می کنم منو دوس نداره اگر از چیزی گله کنم اصلا قبول نداره که کارش اشتباه بوده،همیشه منو مقصر می دونه، ابراز محبت نمی کنه،و حرفای خیلی سردی میزنه،چن وقت دیگه قرار عقد کنیم،لطفا کمکم کنید چیکار کنم صله رحم فقط مهمانی رفتن نیست ،مثلا بریم کلی خرج رو دست فامیلم بذارم خوش خوشان برگردم بگم من چقدر خوبم صله رحم کردم ،بابا فقط ناهارخوردن که صله رحم نیست آیا تو مشگلی از فامیلت رفع کردی؟یا فقط رفتی ناهار خوردی و اومدی؟یا فقط رفتی پای درد دلش نشستی بعنوان فضولی که بری برای بقییه تعریف کنی؟ اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
خطر در کمین بچه مذهبی ها❌❌ پشت پرده لایو حسن آقامیری و خواننده های مستهجن❗ http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
بخونید 👇 برگرفته از داستان واقعی یکی از اعضا متناسب با (فضای مجازی ) نوشته شد. سلام خسته نباشید من خواستم داستان زندگیمو خدمتتون بگم به بهانه مطلبی از خانوم پرتو اعلم، که توی کانالتون زدید👏👏 چون کاملا درسته و من به عینه دیدم و تجربه کردم. مطلبی خانوم دکتر پرتو اعلم توی ویسهاشون مطرح کردن درباره خانومهای باردار... بنده و شوهرم ۴ سال بود ازدواج کرده بودیم و من بچه دومی رو حامله بودم، و متوجه تغییراتی در رفتار همسرم شده بودم و روی حس ششم که در خانومها قوی هست ،حس کردم رفتارش مثل همیشه نیست ، وابستگی زیادی به گوشیش پیدا کرده بود مدام توی دستش بود ،جدیدا هم رمز زده بود و این منو حساس کرد که چندساله گوشیش رمز نداشته الان یهو چرا باید رمز بذاره؟ تا یکبار دم در صداش کردن و یادش رفت گوشیشو برداره و همینطور که داشت کار میکرد، ول کرد و رفت... منم مثه عقاب پریدم سر گوشی، سریع گوشیو باز کردم اولین چیزی که به چشمم خورد شماره دختر خالم بود 😳😳 باز کردم چشمتون روز بد نبینه دیدم بعععله خبرا اینجاست گل گفتن و گل شنیدن چقد دل و قلوه به هم دادن لاو ترکوندن و ووووخیلیاش قابل گفتن نیست😭😭دنیا رو سرم خراب شد اخه چرا؟ما که عاشق هم بودیم نمیدونم چرا یهو دست به تایپ شدم😭 گفتم سلام عشقم ،فردا بیا کافی شاپ همیشگی من باید برم سمیرا به من شک کرده نمیتونم بهت پی ام بدم بیا اونجا سوپرایزا دارم واست 😭💔 اینو گفتمو گوشیو بهمون شکل اول سرجاش گذاشتم و رفتم تو اتاق حال بدددددددد و مزخرفی داشتم بچه م تو شکم هم انگار بو برده بود ،مامانش بدبخت شده و اروم و قرار نداشت و هی تکون پشت تکون لگد رو لگد منو مهمون میکرد روی تختخواب درازکشیدم و اون پیامکها جلوی چشمم رژه میرفتن 😓😓😓 نمیدونم چه مدت گذاشت و من حال خودم نبودم که سینا شوهرم اومد داخل گفت خوابی یا بیدار متنفر بودم ازش جوابی ندادم و فکر کرد خوابم رفت بیرون... فرداش رفتم سر قرار ،اون کافی شاپ توی یک پاساژ خیلی بزرگ بود وسط شهر، زنگ زدم به شوهرم که اومدم خرید به کمکش احتیاج دارم ... اونم گفت چشم میام الان ،وقتی رسید یه طوری ادرس دادم نزدیک کافی شاپ باشه قبلش دیدم که دختر خاله م از دور داره میاد بسمت کافی شاپ😭😓 داشتم از ناراحتی منفجر میشدم چیزی که میدیدم رو باور نمیکردم چطور تونسته با زندگی من بازی کنه با دوتا بچه؟ چی شده که حیا رو به حراج گذاشته روی آواره یک زندگی داره برای خودش زندگی میسازه؟ رسید و رفت داخل کافی شاپ،بعد ربع ساعت هم همسرم رسید بهش گفتم من زبونم از خشکی به سقف دهنم چسبیده، بیا بریم همین کافی شاپ یه چیزی بخوریم بعد بریم خونه، بی هوا گفت باشه از در کافی شاپ که پا گذاشتیم داخل دیدم دختر خاله م طوری نشسته که پشتش به ماست، منم یکراست به طرف همون میز رفتم شوهرمم پشت سرم،تا به میز رسیدم زدم رو شونه ش و گفتم: به به محبوبه خانوم تو اینجا چکار میکنی؟ مثه برق هزار، از جا پرید به ت ت پ ت افتاده بود برگشتم به شوهرم نگاه کردم اونم رنگش پریده بود عین میت تو غسالخونه شده بود، گفتم دیدم شما که بفکر خودتون نیستین قرار بذارین من براتون قرار گذاشتم دل و قلوه هاتونو اینجا به هم بدید شوهرم گفت چی میگی زن؟ معلومه اینجا چه خبره؟ من از حرفات سر درنمیارم دختر خاله م که رو همون حس ششمش تا اخرشو خونده بود که شوهرم گند زده و من فهمیدم همه داستانو، فقط با نگرانی نگاه میکرد منم نامردی نکردمو و همون تیکه های عاشقانه ای که بهش گفته بودو پشت هم گفتم ازش پرسیدم اینا واست اشنا نیست؟ اینارو باید به من میگفتی که زن زندگیت بودم نه به این دختره بی حیا که مثلا هم خون منه فامیل منه زندگی منو اتیش زده دیگه تحمل اون جو برام سخت بود و با عصبانیتی که حالاگریه شدید هم بهش اضافه شده بود هق هق کنان از کافی شاپ زدم بیرون.... همینطور که با سرعت داشتم پاساژو به سمت در خروج میرفتم دیدم از پشت سر شوهرم داره صدام میکنه، توجه نکردم و به راهم ادامه دادم رفتم کنار خیابون دست بلند کردم تاکسی نگه داشت تا قبل رسیدن اون نشستم و درو بستم رفتم خونه.. خلاصه بعد ۲۰ دقیقه اونم رسید رو مبل تمبرگید منم اونطرف مبل مثل یک جسد متحرک نشسته بودم سکوت حاکم بود شاید ده دقیقه ای گذشت گفتم میرم خونه مامانم تا زایمانم همونجا هستم بعد زایمان تکلیف باید روشن بشه شوهرم گفت ببخشید غلط کردم شکر اضافی خوردم حرفهاش اندازه ارزنی برام معنی نداشت مدتی گذشت خونه پدرم بودم پسر ۳ سالمم با من بود چون فرداش بهونه گیری کرده بود باباش اوردش پیش خودم... یکماه از داستان گذشت هنوز وسط بارداریم بودم میگفتم با این حجم از خود خوری که من کردم این بچه ای نمیشه واسم خدا بخیر کنه یک روز......... یک روز زنگ خونه رو زدن برداشتم دیدم سیناست
گفت میشه باهم حرف بزنیم؟ گفتم هیچ حرفی نمونده ایفونو گذتشتم دوباره زنگ زد من برنداشتم مامانم برداشت و درو باز کرد اونم اومد تو... نشست به مامانمم گفت شما لطفا بیایید حاج خانوم اینجا واسطه بشید ،که من همینجا پیش شما قول مردونه بدم و از کارای زشت و خیانتی که کردم عذرخواهی کنم تا سمیرا مطمئن بشه من پشیمونم و زندگیمونو خراب نکنه . سرتونو به درد نیارم با همین چرب زبونیاش منو خام کرد برگشتیم خونه..... اما من دیگه اون سمیرای قبل رفتن نبودم، بااینکه سر وعده وعیدای که داده بود نمیدونم گوشیو میذاره کنار دست از پا دیگه خطا نمیکنه و همین اراجیفی که همه میگن بازم من دلشکسته بودم دیگه دوسش نداشتم💔 مدام کارم گریه بود نمیتونستم فراموش کنم و از ته دل ببخشمش . یادمه سر غذا فکر گذشته ولم نمیکرد تا اون چتای کذایی یادم می اومد فحش میدادم به هردوشون که فاتحه خوندن به زندگیم . کلا زندگیم شده بود نفرین این دو نفر ، ظاهرا داشتیم زندگی میکردیم اما کیلومترها از هم دور بودیم، قبل اومدنش از سر کار غذاشو آماده میکردم با یک بیتفاوتیه عجیبی که بعد من برم تو اتاق به بهانه استراحت، اون خودش تنهایی غذا بخوره . خانوم دکتر گفتن خانومای بارداری که با غیظو خشم و نامهربونی برای شوهرشون غذا پختن بچه های نوجوونشون با پدر مشگل دارن پدر هر چی میگه میگن به توچه میگه اینجا بشین میگه به توچه. میگه اون ور بشین میگه به توچه دقیقا همینه منم سر غذا پختن پر از خشم و کینه بودم فقط از سر وظیفه و زوری آشپزی میکردم😔😔 خلاصه الان که دارم این خاطرات تلخو مینویسم پسرم که اون موقع تو شکمم بود ۱۷ سالشه روزی نیست که با باباش نجنگه ساعتی نیست که باباشو به فحش و بدوبیراه نبنده کارد و پنیرن باهم مدام دعوا میکنن باهم منم این وسط دلم خونه ،که چرا باید شوهر من با بچه خودش اینقدر بد باشه که به اینجا برسه؟ چندروز پیش توی کانالتون صوتی صحبتهای خانوم دکترو که گوش کردم گفتم سبحان الله عین واقعیته سر پسردومم که زندگی ما چالش بدی داشت و من با حرص و تنفر برای شوهرم غذا میپختم و میرفتم تو اتاق همه منتقل شده به بچم اونم از باباش متنفر شده اما پسراولم که فضای عاشقانه بدنیاش اوردم ...... اما پسراولم که فضای عاشقانه بین منو همسرم بود و من در محیط ارام و رمانتیک و فوق العاده بارداری رو سپری کردم بینهایت ارام مهربان خوش خو هم با من هم با پدرش هر کسی این دوتا بچه رو ببینه فکر میکنه اولی پسر شوهرمه بس که تابلو متفاوتن در ارتباط با شوهرم اولی صمیمی و خوب هست دائم باهم شوخی و بگو بخند دارن پسر دومم تا پدرش تو پذیرایی نشسته باشه تا بتونه از اتاقش بیرون نمیاد و خیلی رابطه شون خرابه متاسفانه و زمین تا اسمون رابطه این دو برادر باپدرشون فرق داره از خانوما میخوام تجربه منو تو زندگیشون پیاده نکنن من اگه عقل الانمو داشتم کلا نباید تو کار شوهرم تجسس میکردم که باعث لو رفتن اون بشه که به روش بیارم که خودم مقدمات بی آبروی شوهرمو بچینم که خودم اینقدر اذیت بشم که با سرنوشت روحی بچم بازی کنم که خلاصه اینقدرررر بیعقلی کنم زن و شوهر همونقد که برای هم هستن اونها دوتا انسان جدا از هم هستن من حقققی نداشتم تو کارش اونهمه فضولی کنم.. من باید فقط وظیفه زنیت خودمو انجام میدادم من باید زندگیمو گرم نگه میداشتم تا شوهرم از تو گوشی و لاک خودش بیاد بیرون بدون سرو صدا و دعوا .... من زنیت بخرج ندادم و خودم زندگیمو تا یکسال تلخ کردم ، ما ظاهرا مسلمون هستیم اما اگر مسلمون واقعی باشیم و تک تک حرفهای خدارو قلبا باور و اجرا کنیم خدا گفته تجسس حرامه فضولی گناهه همین یک جمله رو رعایت کنیم خیلی حرمت ها حفظ میشه . ببخشید حرفهام به درازا کشید 🙏🌺 فقط نکته اخرو حداحافظی😊 خانومای جووون به شوهرتون شک کردید خدایی نکرده 👇 بیتوجه باشید تغافل کنید چون دیدی ندیدی ،کردی فقط زندگی رو گرم تر میکنید خودش هر جا بره برمیگرده بدون اینکه حرمتی شکسته بشه سرنوشت روحی انسانی خدشه دار بشه )زندگی هارو گرم کنیم هر کی هر جا رفته برمیگرده چون گرم نبود رفته گرم بشه برمیگرده( یاعلی❤️
من و شوهرم مشکل داریم و تا حدی که الان من شش ماهه خونه پدرم هستم و شوهرم منو اورده گراشته و اقدام به طلاق کرده .من هرچی که بگید کم گذاشتم نه زنانگی نه لطافت نه گرمی نه خوش سرزبونی هیچی نه اقتدار نه تمیزی خونه و اراستگی هیچ کاری برا زندگیم نکردم خیلی هم افسرده و مایوس هستم البته مادرم هم بیماری روحی شدیدی دارن و منم انگار دارم روز به روز مثل ایشون میشم در حال درمان هستم با طب سنتی و هم روانپزشک .خیلی کم حوصله و عصبی ام البته الان بهتر شدم شوهرم درخواست طلاق داده و با هر پادر میونی هم قبول نمیکنن من برگردم و حتی منو تحدید هم میکنه و به تهمت زدن هم دست زده من پشیمونم و قدر زندگیمو ندونستم با یه پسر سه ساله و نزدیک چهارده سال زندگی مشترک دیگه نمیدونم باید چه کار کنم سوالم اینه ایا امکان داره با رفتار یا کاری بتونم ایشونو دوباره برگردونم ؟ صله رحم فقط مهمانی رفتن نیست ،مثلا بریم کلی خرج رو دست فامیلم بذارم خوش خوشان برگردم بگم من چقدر خوبم صله رحم کردم ،بابا فقط ناهارخوردن که صله رحم نیست آیا تو مشگلی از فامیلت رفع کردی؟یا فقط رفتی ناهار خوردی و اومدی؟یا فقط رفتی پای درد دلش نشستی بعنوان فضولی که بری برای بقییه تعریف کنی؟ اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
به روز ترین لباسهای زیبای زنانه پوشاک خاتون😍 اسپرت مجلسی و راحتی ✨ ارسال به تمام نقاط ایران ✨ هر کی وارد کانال میشه فکر میکنه قیمتها عمده هست ولی نه ما تکی میفروشیم به قیمت عمده😍👌✨ فروش عمده هم داریم ❤️✨ سریع جوین شو👇🏻👇🏻👇🏻🦋✨ https://eitaa.com/joinchat/4148887599Cfdeb46df60