༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡ 🌸 عرفا می گویند 👈 اهل دل دو خصلت دارند؛ دل سخن پذیر، سخن دل پذیر. 🍀 خود را در این جمله پیدا کنید. کدام یک هستید ⁉️ ☘ سقراط بر این باور است که در آن پگاه سبز وهم آلود که حضرت دوست انسان را آفرید، روح او را همچون سیبی از وسط به دو نیم کرد و به این دنیا فرستاد. به همین دلیل است که 👈 انسان ها در این دنیا پیوسته به دنبال نیمه ی گمشده شان می گردند. 🍃 اما نیمه گمشده ما آن چنان که از نامش پیداست 👈 نیمی از وجود خود ما است که با رسیدن به آن، کامل می شویم. 🍃 نیمه ی گمشده ما می تواند انسان های انگشت شماری باشند مانند 👈 پدر و مادر و برادر و خواهر و یک دوست 🌾 🍃 یا می تواند شئ ای باشد مانند 👈 یک قلم، یا عکس، یا کتاب، یا یک دست نوشته 🍃و حتی می تواند غیر ملموس باشد مانند 👈 یک آرزو، یک ایده، یک آرمان و یا خاطره ای معطر ☘ خلاصه هر چیزی که اتصال او به ما و ما به او حضور انسان را متعالی و لب ریز و سرشار از بودن سبز و شعفناک خداگونه ی خویش نماید. ص ۴ ༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡

༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡ 🌸 به عبارتی دیگر نیمه ی گمشده ما 👈 همان قلب ما می باشد که بیرون از بدنمان می تپد. 🍀 دقت کنید اگر در مناطق شمالی کشورمان محل تلاقی رود به دریا را خوب نگاه کنید، رود پس از طی مسافتی با جوش و خروش خاصی حرکت می کند و وقتی به دریا می ریزد آرام م بی صدا می شود. آن نقطه تلاقی را که رود به دریا می ریزد، خوب نگاه کنید. به شکل مبهمی زیبا است، زیبا و وهم انگیز... ☘ رود را کودکی های دریا می گویند، زیرا همیشه دارای سر و صدا و بازیگوشی های خاص کودکان است. وقتی این کودک بازیگوش پس از طی طریق ها و برخورد با موانع و سنگلاخ ها پخته می گردد و به دریا تبدیل می‌ شود، مانند انسانی که به بلوغ فکری کامل رسیده، دیگر از آن طغیان ها و شیطنت ها خبری نیست. 🍃 رود بعد از رسیدن به دریا و به آغوش کشیدن و محو شدن در آن، دیگر فغان و ضجه ی قبل را ندارد. مانند کودک گمشده ای که بعد از سال ها فراق به آغوش مادر می پیوندد و با تمام حضور خویش مادر را به آغوش می کشد. ص ۵ ༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡

༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡ ✍🏻 مادر، نیمه ی گمشده💫 🌸 در این جا چون صحبت مادر به میان آمد، داستانی را درباره ی این زیباترین، لطیف ترین، فداکارترین و وفادارترین عزیز خداوند بگویم. 🍃من مادر را یک عشق بی بهانه، یک شوق شعفناک شیرین نام نهاده ام. اشاره ای دارم به ارزش و اعتبار مادر در پیشگاه حضرت دوست. 🍀 از ابوسعید ابوالخیر سؤال کردند 👈 این حسن شهرت را از کجا آورده ای ❓ 🍃 ابوسعید گفت 👈 شبی مادر از من آب خواست، دقایقی طول کشید تا آب آوردم؛ وقتی به کنارش رفتم مادر به خواب رفته بود، دلم نیامد بیدارش کنم. تا صبح کنارش نشستم. مادر چشمان خویش را باز کرد و وقتی کاسه ی آب را در دست من دید، به ماجرا پی برد و گفت: فرزندم امیدوارم که نامت عالمگیر شود. بدین سان ابوسعید ابوالخیر مرد خرد و آگاهی و عرفان، شهرت خویش را مرهون یک دعای مادر می داند. ☘ در این جا است که ما از جایگاه حقیقی و شگرف مادر و تقرب او به آن قدرت مطلق آگاه می شویم. ص ۶ ༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡

༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡ ✍🏻 حکایت بهشت و موسی💫 🌸 روزی حضرت موسی در خلوت خویش از خدایش سؤال می کند 👈 آیا کسی هست که با من وارد بهشت گردد⁉️ خطاب می رسد 👈 آری. موسی با حیرت می پرسد: آن شخص کیست ❓ خطاب می رسد 👈 او مرد قصابی است در فلان محله. 🍀 فردای آن روز موسی به محله ی مرد قصاب می رود، او را ملاقات کرده و می گوید: من مسافر غریبی هستم، آیا می توانم شبی را مهمان تو باشم ❓ قصاب در جواب می گوید 👈 مهمان حبیب خدا است. اندکی بنشین تا کارم را انجام دهم. ☘ موسی با کنجکاوی به حرکات مرد قصاب می نگرد. دید که او قسمتی از گوشت ران گوسفند را برید و قسمتی از جگر آن را جدا کرد و در پارچه ای پیچید و کنار گذاشت. گفت: کار من تمام است برویم. 🍃 موسی به خانه ی قصاب رفت. به محض ورود به خانه، دید که قصاب طنابی را به درخت در حیاط بسته، آن را باز کرد و آرام آرام طناب را شل کرد. شئ ای در وسط توری که مانند تورهای ماهیگیری بود نظر موسی را جلب کرد. دید پیرزنی در آن توری است. وقتی تور به کف حیاط رسید، مرد قصاب با آرامش و صبر و حوصله به پیرزن غذا داد. دست و صورت او را تمیز کرد و گفت 👈 مادر جان دیگر کاری نداری ❓ ☘ پیرزن گفت 👈 پسرم ان شاء الله که در بهشت همنشین موسی شوی. سپس پیرزن را مجدد در داخل تور گذاشت و در بالای درخت قرار داد. با تبسم به موسی گفت: او مادر من است و آن قدر پیر شده که مجبورم او را این گونه نگه داری کنم و او همیشه این دعا را در حق من می کند. چه دعایی؟ آخر من کجا و بهشت کجا ❓ آن هم همنشینی با موسی. 🍃موسی لبخندی می زند و به قصاب می گوید 👈 من موسی هستم و تو یقینا به خاطر دعای مادر در بهشت همنشین من خواهی شد. ص ۷ ༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡

༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡ 🌸 دوروتی کانفیلد فیشر می گوید 👈 مادر فردی نیست که به او تکیه کنیم، بلکه کسی است که ما را از تکیه کردن به دیگران بی نیاز می سازد. 🍀 پدر و مادر به نوعی تجسم عینی پایانی هستند بر تمام بی کسی هایمان و لبخند شوقناکی هستند بر ضجه های بی وقفه مان‌ که متأثر از رنج های روزگار است‌. ☘ در طول زندگی این احساس می تواند در وجود برادر، دوست، فرزند یا هر انسانی که با حضورش احساس کامل شدن می کنیم، تجلی نماید. ص ۸ ༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡

༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡ 🌸 حال دانستیم که در صبح ازل بهانه و انگیزه ی حضور و حرکت ما در این جهان پیوسته به دنبال نیمه ی گمشده ی خویش گشتن است. 🍀 ولی چگونه می توانیم بفهمیم که نیمه ی گمشده ما چه کسانی، چه اشیایی و یا چه آرمان و آرزویی می تواند باشد ❓ ☘ برای جواب به این سؤال ابتدا باید از زندگی و خویشتن شناختی زلال و شفاف داشته باشیم. 🍃 علی علیه السلام می فرماید 👈 خودشناسی، خداشناسی است‌. 🍃 جودت استافتن می گوید 👈 خودیابی در واقع همان خدایابی است زیرا ما و خدا یکی هستیم و پی بردن به این حقیقت دلیل تولد بشر است. ص ۹ ༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡

༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡ ✍🏻 چکیده ی مطالب💫 🔷 فراموش نکنیم یگانه فرق بین انسان و حیوان، ⚡️دانستن⚡️ است. و برای دانستن باید شیفته و سینه چاک باشیم. میزان فرزانگی و فهم و درک ما بر دو عامل استوار است گفتن سخنی دل نشین و پسندیده ✅ داشتن دلی سخن پذیر ✅ 🔷 مادر، پاره و قسمتی از وجود ما است که سنبل و نمونه ی یک نیمه ی گمشده ی عزیز و حقیقی است. 💠 جان کلام 👈 نیمه ی گمشده ما علت اصلی و اساسی حضور ما در جهان است به دنبال چه هستید ❓ نیمه ی گمشده شما چیست❓ هر چه باشد، شما نیز همان خواهید بود‌.☘ ص ۱۰ ༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡

༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡ ✍🏻 اما به راستی انسان چیست⁉️ 🌸 به دنیا پا نهادی درست مانند کتابی باز، ساده و نانوشته؛ باید سرنوشت خود را رقم بزنی، خود! و نه کس دیگر... 🍀 چه کسی می تواند چنین کند ❓ چگونه ❓ چرا به دنیا آمدی ❓ 🍃همچون یک بذر زاده شده ای؛ می توانی همان بذر بمانی و بمیری، اما 👈 می توانی گل باشی و شکوفا شوی. می توانی درخت باشی و ببالی. ☘ دکتر الکسیس کارل بر این باور است که 👈 انسان موجودی است بسیار کوچک که عجایب و پیچیدگی های ده ها کهکشان در وجودش تجمیع یافته است. و ادامه می دهد که بدن انسان شامل ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ سلول است. هر یک از این سلول ها خود صد هزار ژن گوناگون دارد که هر ژن شامل رشته های بلند و مارپیچی به نام DNA است. 🍃هر کدام از این سلول های کوچک میکروسکوپی طرح ژنتیکی ساختمانی را در خود جای می دهد. اگر قادر باشیم همه ی این رشته های مارپیچی را باز کنیم و به یک دیگر متصل کنیم، طول آن ها ۱۲۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ کیلومتر خواهد شد که حدود هشتصد برابر فاصله ی زمین و خورشید است. و با وجود تمامی این رشته های مولکولی DNA به اندازه ی یک گردو است. ص ۱۱ ༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡

༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡ 🌸 صادق هدایت با جهان بینی خاص خویش 👈 آدم ها را مستراح های پرتابل می داند. 🍀 جلال آل احمد می گوید 👈 یک سوراخ بالا و یک سوراخ پایین با کیلومترها روده، نامش آدم. ☘ دکتر شریعتی می گوید 👈 آدم های اربعه یا آدم های چهار بعدی، آدم های دنبه دار خوشحال اربعه شکم، زیر شکم، نشیمنگاه، پوشش. 🍃 انیشتین می گوید 👈 اگر انسان ها در طول عمر خویش میزان کارکرد مغزشان یک میلینیوم معده شان بود، اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت. ص ۱۲ ༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡

༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡ 🌸 اما به راستی در یک شبانه روز ما چند دقیقه فکر می کنیم ⁉️ 🍀 لقمان حکیم می گوید 👈 بیچاره آدمی در میان دو رسوایی قرار دارد؛ اول می گوید مرا پر کن وگرنه رسوایت می کنم، و چون پر شد می گوید مرا خالی کن وگرنه آبرویت را بر باد می دهم. ☘ مولانا می گوید 👈 آدمی نیمی ست ز جان و دل، نیمی ست آب و گل 🍃 و دکتر شریعتی بر این باور است که 👈 انسان نقطه ای است میان دو بی نهایت؛ بی نهایت لجن، بی نهایت فرشته. ص ۱۳ ༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡

༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡ 🌸 نگارنده معتقد است میزان انسان بودن هر کس درست به اندازه ی حس مسئولیتی است که نسبت به پدر و مادر، نیاکان و هویت خویش دارد 👈 زیرا هرگز از رودی که خشک شده است به خاطر گذشته اش سپاسگزاری نمی شود. 🍀 سی ای فلین تعریف انسان را در بزرگی رویاهایش می بیند و می گوید 👈 بزرگی و شأن انسان در بزرگی و شأن رویاهایش در عظمت عشقش، در والایی ارزش هایش و در شادی و سرور تقسیم شده اش نهفته است. ص ۱۴ ༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡

༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡ 🌸 بزرگی و شأن انسان در بزرگی و شأن افکارش، در ارزش تجسم یافته اش، در چشمه هایی که روحش از آن سیراب می گردد و در بینشی که به آن دست یافته نهفته است. 🍀 بزرگی و شأن انسان در بزرگی و شأن حقیقتی است که بر لبان جاری می شود، در یاری و مساعدتی که بذل می کند، در مقصدی که می جوید و در چگونه زیستن او نهفته است. ص ۱۵ ༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡༅🌺༅͢͜͡❉ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ͢͜͡❉͜͢͡