eitaa logo
کانال احیای تمدن نوین اسلامی
164 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
172 فایل
༺▪️ ..................................... @t_n_Eslami #احیای_تمدن_نوین_اسلامی #پای_انقلاب_ایستاده_ایم
مشاهده در ایتا
دانلود
👤از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد : 📋《هَلْ وُلِدَ الْقَائِمُ(علیه السلام)؟!》 ♦️آیا حضرت قائم(ع) (در عصر ما) به دنیا آمده است؟ حضرت(ع) فرمود: 📋《لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي!》 ♦️نه! اگر او را درک می‌کردم تمام عمر خود را صرف خدمتش می‌کردم.(۱) 📚منبع: ۱)الغیبة نعمانی، ص٢۴۵
👤امام علی(علیه السلام) می فرماید : 📋《لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةٌ أمَدُهَا طَوِيلٌ كَأنِّي بِالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِي غَيْبَتِهِ يَطْلُبُونَ الْمَرْعَى فَلَا يَجِدُونَهُ! ألَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ وَلَمْ يَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَيْبَةِ إمَامِهِ فَهُوَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ! ثُمَّ قَالَ(ع) : إنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَيَغِيبُ شَخْصُهُ》 ♦️قائم ما غيبتى طولانى خواهد داشت و شيعيان را چنان مى‏ بينم كه براى پيدا كردن او دشت و صحرا را زير پا می گذارند ولی او را پيدا نمی كنند. بدانيد آنها كه در غيبت وى در دين خود ثابت بمانند و از طول مدت غيبتش منكر او نشوند، روز قيامت با من خواهند بود. آنگاه فرمود : زمانی که قائم ما ظهور كند، بيعت هيچ‌كس در گردن او نمی‌باشد؛ ازاين‌رو ولادتش پوشيده خواهد ماند و خودش از نظرها پنهان مى‏ شود.(۱) 📚منبع : ۱)کمال الدین شیخ صدوق، ج۱، ص۳۰۳
✨💠✨💠✨💠✨💠✨💠 📜داستان ولادت سراسر نور :👇
✅مرحوم كليني (ره) در کتاب کافی درمورد ولادت حضرت حجت(عج) می گوید: 📋《وُلِدَ(ع) لِلنِّصفِ مِن شَعبَانَ سَنَةً خَمسِِ وَ خَمسِينَ وَ مِاَتَينَ》 ♦️امام زمان (عج) در نيمه شعبان سال ۲۲۵ هجري قمري متولد شدند.(۱) داستان ولادت به روایت مرحوم شيخ صدوق(ره) و شيخ طوسی(ره): حكيمه خاتون مي گويد : 📋《بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) فَقَالَ يَا عَمَّةِ : اجْعَلِي إِفْطَارَكِ اللَّيْلَةَ عِنْدَنَا، فَإِنَّهَا لَيْلَةُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ، فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيُظْهِرُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ الْحُجَّةَ وَ هُوَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ》 ♦️امام حسن عسکری(ع) کسی را دنبال من فرستاد. [وقتی که خواستم برگردم]، ايشان به من فرمودند : عمه جان! امشب نزد ما بمان! امشب شب نیمه شعبان است و خداوند امشب حجتش را ظاهر خواهد فرمود، او حجت خدا در زمین است. عرض کردم : 📋《مَنْ أُمُّهُ؟》 ♦️مادرش کیست؟ ایشان فرمودند : نرجس! عرض کردم : 📋《وَ اللَّهِ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ مَا بِهَا أَثَرٌ》 ♦️قربانت شوم، اثرى از حمل در او نمى‏ بینم. ایشان فرمودند : 📋《هُوَ مَا أَقُولُ لَكِ!》 ♦️همان است که گفتم. حکیمه می گوید : 📋《فَجِئْتُ فَلَمَّا سَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ جَاءَتْ تَنْزِعُ خُفِّي وَ قَالَتْ لِي : يَا سَيِّدَتِي! كَيْفَ أَمْسَيْتِ؟》 ♦️به منزل حضرت(ع) وارد شدم، سلام کردم و نشستم. نرجس جلو آمد تا پاپوش مرا از پا درآورد، به من گفت : سرورم حالت چطور است؟ گفتم : 📋《بَلْ أَنْتِ سَيِّدَتِي وَ سَيِّدَةُ أَهْلِي》 ♦️به‌‏عکس، تو سرور من و سرور خاندانم هستى! 📋《فَأَنْكَرَتْ قَوْلِي وَ قَالَتْ : مَا هَذَا يَا عَمَّةِ؟》 ♦️نرجس حرف مرا رد کرد و گفت : این چه حرفى است عمه؟! من گفتم : 📋《يَا بُنَيَّةِ! إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيَهَبُ لَكِ فِي لَيْلَتِكِ هَذِهِ غُلَاماً سَيِّداً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ》 ♦️دخترم! خداوند امشب به تو پسرى عطا خواهد کرد که آقا و سرور دنیا و آخرت است. حکیمه می گوید : 📋《فَجَلَسَتْ وَ اسْتَحْيَتْ، فَلَمَّا أَنْ فَرَغْتُ مِنْ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ وَ أَفْطَرْتُ وَ أَخَذْتُ مَضْجَعِي فَرَقَدْتُ فَلَمَّا أَنْ كَانَ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ قُمْتُ إِلَى الصَّلَاةِ فَفَرَغْتُ مِنْ صَلَاتِي وَ هِيَ نَائِمَةٌ لَيْسَ بِهَا حَادِثٌ ثُمَّ جَلَسْتُ مُعَقِّبَةً ثُمَّ اضْطَجَعْتُ ثُمَّ انْتَبَهْتُ فَزِعَةً وَ هِيَ رَاقِدَةٌ ثُمَّ قَامَتْ فَصَلَّتْ‏》 ♦️نرجس با اظهار حیا و خجالت نشست. پس وقتى نماز عشا را خواندم افطار کردم و به رختخواب رفتم، خوابم برد. نیمه‏‌شب براى نماز برخاستم، نمازم تمام شد، دیدم نرجس خوابیده و هیچ تغییرى در وضع او ایجاد نشده است، نشستم و به تعقیبات مشغول شدم، باز دراز کشیدم و دوباره با نگرانى بیدار شدم، نرجس خوابیده بود، بلند شد و نماز خواند. حکیمه می گوید : 📋《فَدَخَلَتْنِي الشُّكُوكُ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) مِنَ الْمَجْلِسِ فَقَالَ : لَا تَعْجَلِي يَا عَمَّةِ! فَإِنَّ الْأَمْرَ قَدْ قَرُبَ》 ♦️دچار تردید شدم، ناگاه صداى امام حسن عسکرى(ع) از همان محلى که نشسته بود بلند شد که فرمود : عمه! شتاب مکن، نزدیک است. حکیمه می گوید : پس در این هنگام؛ 📋《فَقَرَأْتُ الم السَّجْدَةَ وَ يس فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذَا انْتَبَهَتْ فَزِعَةً فَوَثَبْتُ إِلَيْهَا فَقُلْتُ : اسْمُ اللَّهِ عَلَيْكِ! ثُمَّ قُلْتُ لَهَا : تُحِسِّينَ شَيْئاً؟》 ♦️سوره سجده و یس را خواندم، در همین اثنا نرجس با نگرانى بیدار شد، به‌سوى او از جا پریدم و گفتم : «إسم اللّه علیک» و سپس گفتم : آیا چیزى احساس مى‏‌کنى؟ نرجس گفت : آرى عمّه! من گفتم : 📋《اجْمَعِي نَفْسَكِ وَ اجْمَعِي قَلْبَكِ فَهُوَ مَا قُلْتُ لَكِ》 ♦️خیالت راحت و دلت آرام باشد، همان است که گفتم. حکیمه می گوید : 📋《ثُمَّ أَخَذَتْنِي فَتْرَةٌ وَ أَخَذَتْهَا فِطْرَةٌ فَانْتَبَهْتُ بِحِسِّ سَيِّدِي(ع) فَكَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنْهُ فَإِذَا أَنَا بِهِ(ع) سَاجِداً يَتَلَقَّى الْأَرْضَ بِمَسَاجِدِهِ فَضَمَمْتُهُ إِلَيَّ فَإِذَا أَنَا بِهِ نَظِيفٌ مُنَظَّفٌ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) : هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي يَا عَمَّةِ!》 ♦️سپس مرا رخوت و آرامشى فرا گرفت و به نرجس حالت ولادت دست داد، با احساس وجود مولایم [مهدى(علیه‌السلام)] به خود آمدم، پارچه را از رویش کنار زدم، دیدم اعضای هفتگانه را بر زمین گذاشته و سجده مى‏ کند، او را در بغل گرفته، به خود چسباندم، پاک و پاکیزه بود، بلافاصله امام عسکرى(ع) صدایم زد : عمّه! پسرم را بیاور! ادامه مطالب :👇
حکیمه می گوید : 📋《فَجِئْتُ بِهِ إِلَيْهِ فَوَضَعَ يَدَيْهِ تَحْتَ أَلْيَتَيْهِ وَ ظَهْرِهِ وَ وَضَعَ قَدَمَيْهِ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ أَدْلَى لِسَانَهُ فِي فِيهِ وَ أَمَرَّ يَدَهُ عَلَى عَيْنَيْهِ وَ سَمْعِهِ وَ مَفَاصِلِهِ ثُمَّ قَالَ : تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ! فَقَالَ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً(ص) رَسُولُ اللَّه ثُمَّ صَلَّى عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ(علیهم السلام) إِلَى أَنْ وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ ثُمَّ أَحْجَمَ》 ♦️پس در این هنگام؛ طفل را به نزد ایشان بردم و امام(ع) دو دست خود را زیر بدن و پشت نوزاد نهاد و دو پاى نوزاد را روى سینه خویش گذاشت، زبانش را در دهان طفل فرو برد، دست خود را بر چشم و گوش و اعضاى فرزند کشید، سپس فرمود : فرزندم! سخن بگو! نوزاد گفت : أشهد أن لا إله إلّا اللّه وحده لا شریک له و أشهد أنّ محمّداً رسول الله(ص)! آنگاه بر امیرالمؤمنین(ع) و سایر امامان درود فرستاد و بعد از سلام بر پدرش، سکوت کرد. حضرت(ع) فرمودند : 📋《يَا عَمَّةِ! اذْهَبِي بِهِ إِلَى أُمِّهِ لِيُسَلِّمَ عَلَيْهَا وَ ائْتِينِي بِهِ!》 ♦️ای عمه! طفل را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند، آنگاه نزد من برگردان. حکیمه می گوید : 📋《فَذَهَبْتُ بِهِ فَسَلَّمَ عَلَيْهَا وَ رَدَدْتُهُ وَ وَضَعْتُهُ فِي الْمَجْلِسِ》 ♦️طفل را پیش مادرش بردم، سلام کرد، او را برگرداندم و همان‏جا که پدرش نشسته بود، گذاشتم. سپس حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا عَمَّةِ! إِذَا كَانَ يَوْمُ السَّابِعِ فَأْتِينَا》 ♦️عمّه! روز هفتم باز نزد ما بیا. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمَّا أَصْبَحْتُ جِئْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ(ع) فَكَشَفْتُ السِّتْرَ لِأَفْتَقِدَ سَيِّدِي(ع) فَلَمْ أَرَهُ فَقُلْتُ لَهُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا فُعِلَ سَيِّدِي؟》 ♦️پس صبح که شد، آمدم به امام عسکرى(ع) سلام عرض کنم، پارچه را برداشتم و دنبال مولایم، [امام مهدی(ع)] گشتم، او را ندیدم، به امام عسکرى(ع) عرض کردم، فدایت شوم، مولایم چه شد؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا عَمَّةِ! اسْتَوْدَعْنَاهُ الَّذِي اسْتَوْدَعَتْهُ أُمُّ مُوسَى(ع)》 ♦️عمه! او را به همان کسى سپردیم که مادر موسى(ع)، فرزندش را به او سپرد. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمَّا كَانَ فِي الْيَوْمِ السَّابِعِ جِئْتُ وَ سَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ فَقَالَ : هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي فَجِئْتُ بِسَيِّدِي فِي الْخِرْقَةِ فَفَعَلَ بِهِ كَفَعْلَتِهِ الْأُولَى ثُمَّ أَدْلَى لِسَانَهُ فِي فِيهِ كَأَنَّهُ يُغَذِّيهِ لَبَناً أَوْ عَسَلًا ثُمَّ قَالَ : تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ! فَقَالَ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ ثَنَّى بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ(ص) وَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ الْأَئِمَّةِ(صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ) حَتَّى وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ : ♦️روز هفتم که شد به منزل حضرت(ع) شرفیاب شدم، سلام کردم و نشستم. پس حضرت(ع) فرمود : پسرم را بیاور! مولایم را که پارچه‏ اى به دورش پیچیده شده بود، نزد حضرت(ع) آوردم و حضرت(ع) مثل دفعه قبل او را گرفت، زبانش را در دهان او فرو برد، مثل اینکه شیر و عسل به او مى‏ خوراند، سپس فرمود : پسرم! سخن بگو! طفل گفت : أشهد أن لا إله إلّا الله و بر پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و امامان(ع) تا پدرش درود فرستاد و مدح نمود، سپس این آیه را تلاوت فرمود : 📋《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي‏ الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ‏》 ♦️به نام خداوند بخشنده مهربان ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم‌. آنها را نيرومند و قوى و صاحب قدرت، و حكومتشان را مستقر و پا بر جا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه را از سوى اين مستضعفين بيم داشتند نشان دهيم.(۲)(۳) 📚منابع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۵۴۱ ۲)کمال الدین شیخ صدوق، ص۴۲۸ ۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۱، ص۴
✨💠✨💠✨💠✨💠✨💠 📜داستان ولادت در روایتی دیگر :👇
حکیمه می گوید : 📋《فَجِئْتُ بِهِ إِلَيْهِ فَوَضَعَ يَدَيْهِ تَحْتَ أَلْيَتَيْهِ وَ ظَهْرِهِ وَ وَضَعَ قَدَمَيْهِ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ أَدْلَى لِسَانَهُ فِي فِيهِ وَ أَمَرَّ يَدَهُ عَلَى عَيْنَيْهِ وَ سَمْعِهِ وَ مَفَاصِلِهِ ثُمَّ قَالَ : تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ! فَقَالَ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً(ص) رَسُولُ اللَّه ثُمَّ صَلَّى عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ(علیهم السلام) إِلَى أَنْ وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ ثُمَّ أَحْجَمَ》 ♦️پس در این هنگام؛ طفل را به نزد ایشان بردم و امام(ع) دو دست خود را زیر بدن و پشت نوزاد نهاد و دو پاى نوزاد را روى سینه خویش گذاشت، زبانش را در دهان طفل فرو برد، دست خود را بر چشم و گوش و اعضاى فرزند کشید، سپس فرمود : فرزندم! سخن بگو! نوزاد گفت : أشهد أن لا إله إلّا اللّه وحده لا شریک له و أشهد أنّ محمّداً رسول الله(ص)! آنگاه بر امیرالمؤمنین(ع) و سایر امامان درود فرستاد و بعد از سلام بر پدرش، سکوت کرد. حضرت(ع) فرمودند : 📋《يَا عَمَّةِ! اذْهَبِي بِهِ إِلَى أُمِّهِ لِيُسَلِّمَ عَلَيْهَا وَ ائْتِينِي بِهِ!》 ♦️ای عمه! طفل را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند، آنگاه نزد من برگردان. حکیمه می گوید : 📋《فَذَهَبْتُ بِهِ فَسَلَّمَ عَلَيْهَا وَ رَدَدْتُهُ وَ وَضَعْتُهُ فِي الْمَجْلِسِ》 ♦️طفل را پیش مادرش بردم، سلام کرد، او را برگرداندم و همان‏جا که پدرش نشسته بود، گذاشتم. سپس حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا عَمَّةِ! إِذَا كَانَ يَوْمُ السَّابِعِ فَأْتِينَا》 ♦️عمّه! روز هفتم باز نزد ما بیا. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمَّا أَصْبَحْتُ جِئْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ(ع) فَكَشَفْتُ السِّتْرَ لِأَفْتَقِدَ سَيِّدِي(ع) فَلَمْ أَرَهُ فَقُلْتُ لَهُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا فُعِلَ سَيِّدِي؟》 ♦️پس صبح که شد، آمدم به امام عسکرى(ع) سلام عرض کنم، پارچه را برداشتم و دنبال مولایم، [امام مهدی(ع)] گشتم، او را ندیدم، به امام عسکرى(ع) عرض کردم، فدایت شوم، مولایم چه شد؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا عَمَّةِ! اسْتَوْدَعْنَاهُ الَّذِي اسْتَوْدَعَتْهُ أُمُّ مُوسَى(ع)》 ♦️عمه! او را به همان کسى سپردیم که مادر موسى(ع)، فرزندش را به او سپرد. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمَّا كَانَ فِي الْيَوْمِ السَّابِعِ جِئْتُ وَ سَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ فَقَالَ : هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي فَجِئْتُ بِسَيِّدِي فِي الْخِرْقَةِ فَفَعَلَ بِهِ كَفَعْلَتِهِ الْأُولَى ثُمَّ أَدْلَى لِسَانَهُ فِي فِيهِ كَأَنَّهُ يُغَذِّيهِ لَبَناً أَوْ عَسَلًا ثُمَّ قَالَ : تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ! فَقَالَ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ ثَنَّى بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ(ص) وَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ الْأَئِمَّةِ(صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ) حَتَّى وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ : ♦️روز هفتم که شد به منزل حضرت(ع) شرفیاب شدم، سلام کردم و نشستم. پس حضرت(ع) فرمود : پسرم را بیاور! مولایم را که پارچه‏ اى به دورش پیچیده شده بود، نزد حضرت(ع) آوردم و حضرت(ع) مثل دفعه قبل او را گرفت، زبانش را در دهان او فرو برد، مثل اینکه شیر و عسل به او مى‏ خوراند، سپس فرمود : پسرم! سخن بگو! طفل گفت : أشهد أن لا إله إلّا الله و بر پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و امامان(ع) تا پدرش درود فرستاد و مدح نمود، سپس این آیه را تلاوت فرمود : 📋《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي‏ الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ‏》 ♦️به نام خداوند بخشنده مهربان ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم‌. آنها را نيرومند و قوى و صاحب قدرت، و حكومتشان را مستقر و پا بر جا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه را از سوى اين مستضعفين بيم داشتند نشان دهيم.(۲)(۳) 📚منابع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۵۴۱ ۲)کمال الدین شیخ صدوق، ص۴۲۸ ۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۱، ص۴
✅مرحوم كليني (ره) در کتاب کافی درمورد ولادت حضرت حجت(عج) می گوید: 📋《وُلِدَ(ع) لِلنِّصفِ مِن شَعبَانَ سَنَةً خَمسِِ وَ خَمسِينَ وَ مِاَتَينَ》 ♦️امام زمان (عج) در نيمه شعبان سال ۲۲۵ هجري قمري متولد شدند.(۱) داستان ولادت به روایت مرحوم شيخ صدوق(ره) و شيخ طوسی(ره): حكيمه خاتون مي گويد : 📋《بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) فَقَالَ يَا عَمَّةِ : اجْعَلِي إِفْطَارَكِ اللَّيْلَةَ عِنْدَنَا، فَإِنَّهَا لَيْلَةُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ، فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيُظْهِرُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ الْحُجَّةَ وَ هُوَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ》 ♦️امام حسن عسکری(ع) کسی را دنبال من فرستاد. [وقتی که خواستم برگردم]، ايشان به من فرمودند : عمه جان! امشب نزد ما بمان! امشب شب نیمه شعبان است و خداوند امشب حجتش را ظاهر خواهد فرمود، او حجت خدا در زمین است. عرض کردم : 📋《مَنْ أُمُّهُ؟》 ♦️مادرش کیست؟ ایشان فرمودند : نرجس! عرض کردم : 📋《وَ اللَّهِ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ مَا بِهَا أَثَرٌ》 ♦️قربانت شوم، اثرى از حمل در او نمى‏ بینم. ایشان فرمودند : 📋《هُوَ مَا أَقُولُ لَكِ!》 ♦️همان است که گفتم. حکیمه می گوید : 📋《فَجِئْتُ فَلَمَّا سَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ جَاءَتْ تَنْزِعُ خُفِّي وَ قَالَتْ لِي : يَا سَيِّدَتِي! كَيْفَ أَمْسَيْتِ؟》 ♦️به منزل حضرت(ع) وارد شدم، سلام کردم و نشستم. نرجس جلو آمد تا پاپوش مرا از پا درآورد، به من گفت : سرورم حالت چطور است؟ گفتم : 📋《بَلْ أَنْتِ سَيِّدَتِي وَ سَيِّدَةُ أَهْلِي》 ♦️به‌‏عکس، تو سرور من و سرور خاندانم هستى! 📋《فَأَنْكَرَتْ قَوْلِي وَ قَالَتْ : مَا هَذَا يَا عَمَّةِ؟》 ♦️نرجس حرف مرا رد کرد و گفت : این چه حرفى است عمه؟! من گفتم : 📋《يَا بُنَيَّةِ! إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيَهَبُ لَكِ فِي لَيْلَتِكِ هَذِهِ غُلَاماً سَيِّداً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ》 ♦️دخترم! خداوند امشب به تو پسرى عطا خواهد کرد که آقا و سرور دنیا و آخرت است. حکیمه می گوید : 📋《فَجَلَسَتْ وَ اسْتَحْيَتْ، فَلَمَّا أَنْ فَرَغْتُ مِنْ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ وَ أَفْطَرْتُ وَ أَخَذْتُ مَضْجَعِي فَرَقَدْتُ فَلَمَّا أَنْ كَانَ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ قُمْتُ إِلَى الصَّلَاةِ فَفَرَغْتُ مِنْ صَلَاتِي وَ هِيَ نَائِمَةٌ لَيْسَ بِهَا حَادِثٌ ثُمَّ جَلَسْتُ مُعَقِّبَةً ثُمَّ اضْطَجَعْتُ ثُمَّ انْتَبَهْتُ فَزِعَةً وَ هِيَ رَاقِدَةٌ ثُمَّ قَامَتْ فَصَلَّتْ‏》 ♦️نرجس با اظهار حیا و خجالت نشست. پس وقتى نماز عشا را خواندم افطار کردم و به رختخواب رفتم، خوابم برد. نیمه‏‌شب براى نماز برخاستم، نمازم تمام شد، دیدم نرجس خوابیده و هیچ تغییرى در وضع او ایجاد نشده است، نشستم و به تعقیبات مشغول شدم، باز دراز کشیدم و دوباره با نگرانى بیدار شدم، نرجس خوابیده بود، بلند شد و نماز خواند. حکیمه می گوید : 📋《فَدَخَلَتْنِي الشُّكُوكُ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) مِنَ الْمَجْلِسِ فَقَالَ : لَا تَعْجَلِي يَا عَمَّةِ! فَإِنَّ الْأَمْرَ قَدْ قَرُبَ》 ♦️دچار تردید شدم، ناگاه صداى امام حسن عسکرى(ع) از همان محلى که نشسته بود بلند شد که فرمود : عمه! شتاب مکن، نزدیک است. حکیمه می گوید : پس در این هنگام؛ 📋《فَقَرَأْتُ الم السَّجْدَةَ وَ يس فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذَا انْتَبَهَتْ فَزِعَةً فَوَثَبْتُ إِلَيْهَا فَقُلْتُ : اسْمُ اللَّهِ عَلَيْكِ! ثُمَّ قُلْتُ لَهَا : تُحِسِّينَ شَيْئاً؟》 ♦️سوره سجده و یس را خواندم، در همین اثنا نرجس با نگرانى بیدار شد، به‌سوى او از جا پریدم و گفتم : «إسم اللّه علیک» و سپس گفتم : آیا چیزى احساس مى‏‌کنى؟ نرجس گفت : آرى عمّه! من گفتم : 📋《اجْمَعِي نَفْسَكِ وَ اجْمَعِي قَلْبَكِ فَهُوَ مَا قُلْتُ لَكِ》 ♦️خیالت راحت و دلت آرام باشد، همان است که گفتم. حکیمه می گوید : 📋《ثُمَّ أَخَذَتْنِي فَتْرَةٌ وَ أَخَذَتْهَا فِطْرَةٌ فَانْتَبَهْتُ بِحِسِّ سَيِّدِي(ع) فَكَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنْهُ فَإِذَا أَنَا بِهِ(ع) سَاجِداً يَتَلَقَّى الْأَرْضَ بِمَسَاجِدِهِ فَضَمَمْتُهُ إِلَيَّ فَإِذَا أَنَا بِهِ نَظِيفٌ مُنَظَّفٌ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) : هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي يَا عَمَّةِ!》 ♦️سپس مرا رخوت و آرامشى فرا گرفت و به نرجس حالت ولادت دست داد، با احساس وجود مولایم [مهدى(علیه‌السلام)] به خود آمدم، پارچه را از رویش کنار زدم، دیدم اعضای هفتگانه را بر زمین گذاشته و سجده مى‏ کند، او را در بغل گرفته، به خود چسباندم، پاک و پاکیزه بود، بلافاصله امام عسکرى(ع) صدایم زد : عمّه! پسرم را بیاور! ادامه مطالب :👇
✅در روایتی از محمد بن عبد الله نقل شده است که؛ 📋《قَصَدْتُ حَكِيمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ(ع) فَقُلْتُ يَا سَيِّدَتِي : حَدِّثِينِي بِوِلَادَةِ مَوْلَايَ وَ غَيْبَتِهِ(ع)! قَالَتْ‏ : نَعَمْ! كَانَتْ لِي جَارِيَةٌ يُقَالُ لَهَا نَرْجِسُ فَزَارَنِي ابْنُ أَخِي(ع) وَ أَقْبَلَ يُحِدُّ النَّظَرَ إِلَيْهَا فَقُلْتُ لَهُ : يَا سَيِّدِي لَعَلَّكَ هَوِيتَهَا فَأُرْسِلُهَا إِلَيْكَ! فَقَالَ : لَا يَا عَمَّةِ! لَكِنِّي أَتَعَجَّبُ مِنْهَا! فَقُلْتُ : وَ مَا أَعْجَبَكَ؟!! فَقَالَ : سَيَخْرُجُ مِنْهَا وَلَدٌ كَرِيمٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِي يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً! فَقُلْتُ : فَأُرْسِلُهَا إِلَيْكَ يَا سَيِّدِي! فَقَالَ : اسْتَأْذِنِي فِي ذَلِكَ أَبِي!》 ♦️بعد از رحلت امام حسن عسكرى(ع) به خدمت حكيمه خاتون رسيدم. گفتم : اى بانوى من! چگونگى ولادت با سعادت و غيبت آن حضرت(ع) را براى من شرح دهيد! فرمود : باشد! من كنيزى داشتم كه نامش نرجس بود. روزى پسر برادرم امام حسن عسكرى(ع) بديدن من آمد، و سخت به وى نظر دوخت. گفتم : اگر مايل هستيد او را نزد شما روانه می كنم؟ فرمود : نه عمه جان! ولى من از وى در شگفتم. گفتم از چه چيز تعجب مي كنيد؟ فرمود : عنقريب فرزند بزرگوارى از وى به وجود مى‏ آيد كه خداوند زمين را بوسيله او پر از عدل و داد می كند، پس از آن كه پر از ظلم و ستم شده باشد. گفتم : من او را نزد شما می فرستم. فرمود : در اين خصوص از پدرم اجازه بگير؟! حکیمه می گوید : 📋《فَلَبِسْتُ ثِيَابِي وَ أَتَيْتُ مَنْزِلَ أَبِي الْحَسَنِ(ع) فَسَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ فَبَدَأَنِي وَ قَالَ : يَا حَكِيمَةُ! ابْعَثِي بِنَرْجِسَ إِلَى ابْنِي أَبِي مُحَمَّدٍ(ع)! قَالَتْ : فَقُلْتُ : يَا سَيِّدِي! عَلَى هَذَا قَصَدْتُكَ أَنْ أَسْتَأْذِنَكَ فِي ذَلِكَ! فَقَالَ : يَا مُبَارَكَةُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَبَّ أَنْ يُشْرِكَكِ فِي الْأَجْرِ وَ يَجْعَلَ لَكِ فِي الْخَيْرِ نَصِيباً!》 ♦️من هم لباس پوشيدم و به منزل امام على النقى(ع) رفتم و سلام كرده نشستم. حضرت(ع) ابتداء به سخن كرد و فرمود : حكيمه! نرجس را نزد فرزندم بفرست. عرض كردم : آقا من براى همين مطلب نزد شما آمده‏ ام. فرمود : خداوند می خواهد تو را در ثواب آن شريك گرداند و تو از اين خير بهره مند كند. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ رَجَعْتُ إِلَى مَنْزِلِي وَ زَيَّنْتُهَا وَ وَهَبْتُهَا لِأَبِي مُحَمَّدٍ(ع) وَ جَمَعْتُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا فِي مَنْزِلِي فَأَقَامَ عِنْدِي أَيَّاماً ثُمَّ مَضَى إِلَى وَالِدِهِ وَ وَجَّهْتُ بِهَا مَعَهُ!》 ♦️بى‏ درنگ به خانه برگشتم و نرجس را زينت كرده و در خانه خودم وسيله زفاف آنها را فراهم نمودم. سپس حضرت(ع) چند روز بعد باتفاق نرجس نزد پدر بزرگوارش رفت. حکیمه می گوید : 📋《فَمَضَى أَبُو الْحَسَنِ(ع) وَ جَلَسَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) مَكَانَ وَالِدِهِ وَ كُنْتُ أَزُورُهُ كَمَا كُنْتُ أَزُورُ وَالِدَهُ فَجَاءَتْنِي نَرْجِسُ يَوْماً تَخْلَعُ خُفِّي وَ قَالَتْ : يَا مَوْلَاتِي نَاوِلْنِي خُفَّكِ!! فَقُلْتُ : بَلْ أَنْتِ سَيِّدَتِي وَ مَوْلَاتِي وَ اللَّهِ لَا دَفَعْتُ إِلَيْكِ خُفِّي لِتَخْلَعِيهِ وَ لَا خَدَمْتِينِي بَلْ أَخْدُمُكِ عَلَى بَصَرِي! فَسَمِعَ أَبُو مُحَمَّدِِ(ع) ذَلِكَ فَقَالَ : جَزَاكِ اللَّهُ خَيْراً يَا عَمَّةِ!》 ♦️بعد از رحلت امام على النقى(ع) آن حضرت(ع) بجاى پدر نشست. من هم مانند سابق كه به ديدن امام على النقى(ع) نائل مي گشتم، به ملاقات ایشان نيز می رفتم. يك روز كه به خانه آن حضرت(ع) رفته بودم نرجس آمد كفش از پايم درآورد و گفت : اى بانوى من! بگذار كفش شما را بردارم! گفتم : بانو و سرور من تو هستى، به خدا قسم نمی گذارم و خدمت تو را رضايت نمی دهم. من خدمت تو را بر روى چشم مى‏ پذيرم. وقتی امام(ع) گفتگوى ما را شنيد فرمود : عمه! خدا پاداش نيك به تو مرحمت فرمايد. حکیمه می گوید : 📋《فَجَلَسْتُ عِنْدَهُ إِلَى وَقْتِ غُرُوبِ الشَّمْسِ فَصِحْتُ بِالْجَارِيَةِ وَ قُلْتُ : نَاوِلِينِي ثِيَابِي لِأَنْصَرِفَ! فَقَالَ : يَا عَمَّتَاهْ! بِيتِيَ اللَّيْلَةَ عِنْدَنَا فَإِنَّهُ سَيُولَدُ اللَّيْلَةَ الْمَوْلُودُ الْكَرِيمُ‏ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِي يُحْيِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا!》 ♦️من تا غروب آفتاب خدمت امام(ع) بودم و با نرجس صحبت می کردم، آنگاه برخاستم كه لباس بپوشم که بروم، امام(ع) فرمود : عمه! امشب را نزد ما بمان كه در اين شب مولود مباركى متولد مى‏ شود كه زمين مرده را زنده می گرداند. ادامه مطالب :👇
حکیمه می گوید : به امام عرض کردم : 📋《مِمَّنْ يَا سَيِّدِي؟ وَ لَسْتُ أَرَى بِنَرْجِسَ شَيْئاً مِنْ أَثَرِ الْحَمْلِ؟ فَقَالَ : مِنْ نَرْجِسَ لَا مِنْ غَيْرِهَا! قَالَتْ : فَوَثَبْتُ إِلَى نَرْجِسَ فَقَلَبْتُهَا ظَهْراً لِبَطْنٍ فَلَمْ أَرَ بِهَا أَثَراً مِنْ حَبَلٍ فَعُدْتُ إِلَيْهِ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا فَعَلْتُ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ : لِي إِذَا كَانَ وَقْتُ الْفَجْرِ يَظْهَرُ لَكِ بِهَا الْحَبَلُ لِأَنَّ مَثَلَهَا مَثَلُ أُمِّ مُوسَى لَمْ يَظْهَرْ بِهَا الْحَبَلُ وَ لَمْ يَعْلَمْ بِهَا أَحَدٌ إِلَى وَقْتِ وِلَادَتِهَا لِأَنَّ فِرْعَوْنَ كَانَ يَشُقُّ بُطُونَ الْحَبَالَى فِي طَلَبِ مُوسَى وَ هَذَا نَظِيرُ مُوسَى(ع)!》 ♦️اين مولود مبارك از چه زنى خواهد بود؟ من كه چيزى در نرجس نمى‏ بينم؟ فرمود : با اين وصف فقط از نرجس خواهد بود! سپس من نزديك نرجس رفتم و او را نگريستم اثرى از حمل در وى نديدم! لذا رفتم موضوع را به امام(ع) هم اطلاع دادم. حضرت(ع) تبسمى نمود و فرمود : عمه! موقع طلوع فجر اثر حملش آشكار مى‏ شود و او مانند موسى(ع) است. (كه مانند مادر موسی(ع) آثار آبستنى در نرجس مشهود نبود و تا موقع تولد موسى هيچ كس اطلاع نداشت.) حکیمه می گوید : 📋《فَلَمْ أَزَلْ أَرْقُبُهَا إِلَى وَقْتِ طُلُوعِ الْفَجْرِ وَ هِيَ نَائِمَةٌ بَيْنَ يَدَيَّ لَا تَقْلِبُ جَنْباً إِلَى جَنْبٍ حَتَّى إِذَا كَانَ فِي آخِرِ اللَّيْلِ وَقْتَ طُلُوعِ الْفَجْرِ وَثَبَتْ فَزِعَةً فَضَمَمْتُهَا إِلَى صَدْرِي وَ سَمَّيْتُ عَلَيْهَا فَصَاحَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) وَ قَالَ : اقْرَئِي عَلَيْهَا إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ! فَأَقْبَلْتُ أَقْرَأُ عَلَيْهَا وَ قُلْتُ لَهَا مَا حَالُكِ قَالَتْ ظَهَرَ الْأَمْرُ الَّذِي أَخْبَرَكِ بِهِ مَوْلَايَ فَأَقْبَلْتُ أَقْرَأُ عَلَيْهَا كَمَا أَمَرَنِي فَأَجَابَنِي الْجَنِينُ مِنْ بَطْنِهَا يَقْرَأُ كَمَا أَقْرَأُ وَ سَلَّمَ عَلَيَّ! فَفَزِعْتُ لِمَا سَمِعْتُ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) لَا تَعْجَبِي مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْطِقُنَا بِالْحِكْمَةِ صِغَاراً وَ يَجْعَلُنَا حُجَّةً فِي أَرْضِهِ كِبَاراً فَلَمْ يَسْتَتِمَّ الْكَلَامَ حَتَّى غِيبَتْ عَنِّي نَرْجِسُ فَلَمْ أَرَهَا كَأَنَّهُ ضُرِبَ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا حِجَابٌ فَعَدَوْتُ نَحْوَ أَبِي مُحَمَّدٍ ع وَ أَنَا صَارِخَةٌ فَقَالَ لِي : ارْجِعِي يَا عَمَّةِ! فَإِنَّكِ سَتَجِدِيهَا فِي مَكَانِهَا》 ♦️تا هنگام طلوع فجر پيوسته مراقب نرجس بودم، او نزد من خوابيده و گاهى پهلو به پهلو می گشت. نزديك طلوع فجر ناگهان برخاستم و به سوى او شتافتم و او را به سينه چسبانيدم و نام خدا را بر او خواندم. امام(ع) با صداى بلند فرمود : عمه! سوره (انا انزلناه) بر او قرائت كن. از نرجس پرسيدم حالت چطور است؟ گفت : آنچه امام(ع) فرمود ظاهر گرديد. وقتی به قرائت سوره انا انزلناه پرداختم آن جنين نيز در شكم مادر با من مي خواند بعد به من سلام كرد. وقتی صداى او را شنيدم وحشت كردم! امام حسن عسكرى(ع) صدا زد : عمه! از كار خداوند تعجب مكن! كه ذات حق ما را از كوچكى با حكمت گويا و در روى زمين حجت خود مي گرداند. هنوز سخن امام تمام نشده بود كه نرجس از نظرم ناپديد گشت مثل اينكه ميان من و او پرده‏ اى آويختند. از اين رو فريادكنان به سوى امام(ع) شتافتم. حضرت(ع) فرمود : عمه! برگرد كه او را در جاى خود خواهى ديد. حکیمه می گوید : 📋《فَرَجَعْتُ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ كُشِفَ الْحِجَابُ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا وَ إِذَا أَنَا بِهَا وَ عَلَيْهَا مِنْ أَثَرِ النُّورِ مَا غَشِيَ بَصَرِي وَ إِذَا أَنَا بِالصَّبِيِّ سَاجِداً عَلَى وَجْهِهِ جَاثِياً عَلَى رُكْبَتَيْهِ رَافِعاً سَبَّابَتَيْهِ نَحْوَ السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ أَنَّ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) ثُمَّ عَدَّ إِمَاماً إِمَاماً إِلَى أَنْ بَلَغَ إِلَى نَفْسِهِ فَقَالَ : اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي وَعْدِي وَ أَتْمِمْ لِي أَمْرِي وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِي وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِي عَدْلًا وَ قِسْطاً》 ♦️وقتی مراجعت كردم چيزى نگذشت كه پرده برداشته شد و ديدم نورى از او می درخشد كه ديدگانم را خيره می كند. سپس ديدم طفلى سجده مي كند، بعد روى زانو نشست و در حالى كه انگشتان بسوى آسمان داشت، گفت : [اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّه وَ انَّ جَدّى رَسُولُ اللَّه(ص) و انّ ابى‏ اميرُ الْمُؤْمِنينَ‏(ع)] آنگاه تمام امامان را نام برد تا به خودش رسيد و سپس گفت : خداوندا! آنچه به من وعده فرموده‏اى مرحمت كن و سرنوشتم را به انجام برسان! قدم هايم را ثابت بدار و به وسيله من زمين را پر از عدل و داد كن! ادامه مطالب :👇
حکیمه می گوید : در این هنگام؛ 📋《فَصَاحَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ(ع) فَقَالَ : يَا عَمَّةِ! تَنَاوَلِيهِ فَهَاتِيهِ فَتَنَاوَلْتُهُ وَ أَتَيْتُ بِهِ نَحْوَهُ فَلَمَّا مَثُلْتُ بَيْنَ يَدَيْ أَبِيهِ وَ هُوَ عَلَى يَدَيَّ سَلَّمَ عَلَى أَبِيهِ فَتَنَاوَلَهُ الْحَسَنُ(ع) وَ الطَّيْرُ تُرَفْرِفُ عَلَى رَأْسِهِ فَصَاحَ بِطَيْرٍ مِنْهَا فَقَالَ لَهُ : احْمِلْهُ وَ احْفَظْهُ وَ رُدَّهُ إِلَيْنَا فِي‏ كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَتَنَاوَلَهُ الطَّائِرُ وَ طَارَ بِهِ فِي جَوِّ السَّمَاءِ وَ أَتْبَعَهُ سَائِرُ الطَّيْرِ فَسَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ(ع) يَقُولُ : أَسْتَوْدِعُكَ الَّذِي اسْتَوْدَعَتْهُ أُمُّ مُوسَى(ع) فَبَكَتْ نَرْجِسُ فَقَالَ لَهَا : اسْكُتِي فَإِنَّ الرَّضَاعَ مُحَرَّمٌ عَلَيْهِ إِلَّا مِنْ ثَدْيِكِ وَ سَيُعَادُ إِلَيْكِ كَمَا رُدَّ مُوسَى(ع) إِلَى أُمِّهِ وَ ذَلِكِ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَرَدَدْناهُ إِلى‏ أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ‏》 ♦️امام حسن عسكرى(ع) با صداى بلند فرمود : عمه! او را بگير و نزد من بياور. وقتی او را در بغل گرفته نزد پدر بزرگوارش بردم، به پدر سلام كرد. حضرت(ع) هم او را در آغوش گرفت، ناگهان ديدم مرغانى چند دور سر او در پروازند. امام‏(ع) يكى از آن مرغان را صدا زد و فرمود : اين طفل را ببر نگهدارى كن و در هر چهل روز به ما برگردان! مرغ او را برداشت و پرواز نمود و ساير مرغان نيز به دنبال او به پرواز در آمدند، و مي شنيدم كه امام حسن عسكرى(ع) مي فرمود : تو را به خدائى مي سپارم كه مادر موسى(ع) فرزند خود را به او سپرد. نرجس خاتون گريست. امام(ع) فرمود : آرام باش كه جز از پستان تو شير نمى‏ مكد. عنقريب او را نزد تو مى‏ آورند همان طور كه موسى(ع) را به مادرش برگردانيدند. و این قول خداوند است که در قرآن مي فرمايد : ما او را بسوى مادرش بازگردانديم تا ديده‏ اش روشن شود و محزون نگردد. حکیمه می گوید : من عرض کردم : 📋《مَا هَذَا الطَّائِرُ؟ قَالَ : هَذَا رُوحُ الْقُدُسِ الْمُوَكَّلُ بِالْأَئِمَّةِ(ع) يُوَفِّقُهُمْ وَ يُسَدِّدُهُمْ وَ يُرَبِّيهِمْ بِالْعِلْمِ!》 ♦️آن مرغ چه بود؟ فرمود : روح القدس بود كه مراقب ائمه(ع) است و به امر خداوند آنها را در كارها موفق و محفوظ می دارد و با علم و معرفت پرورش می دهد. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمَّا أَنْ كَانَ بَعْدَ أَرْبَعِينَ يَوْماً رُدَّ الْغُلَامُ وَ وَجَّهَ إِلَيَّ ابْنُ أَخِي فَدَعَانِي فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ فَإِذَا أَنَا بِصَبِيٍّ مُتَحَرِّكٌ يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ فَقُلْتُ : سَيِّدِي! هَذَا ابْنُ سَنَتَيْنِ! فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ : إِنَّ أَوْلَادَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ إِذَا كَانُوا أَئِمَّةً يَنْشَئُونَ بِخِلَافِ مَا يَنْشَأُ غَيْرُهُمْ وَ إِنَّ الصَّبِيَّ مِنَّا إِذَا أَتَى عَلَيْهِ شَهْرٌ كَانَ كَمَنْ يَأْتِي عَلَيْهِ سَنَةٌ وَ إِنَّ الصَّبِيَّ مِنَّا لَيَتَكَلَّمُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ يَقْرَأُ الْقُرْآنَ وَ يَعْبُدُ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِنْدَ الرَّضَاعِ تُطِيعُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَنْزِلُ عَلَيْهِ كُلَّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ!》 ♦️بعد از چهل روز بچه را نزد برادر زاده‏ ام برگردانيدند، حضرت(ع) مرا خواست، وقتی به خدمتش رسيدم، ديدم بچه جلو پدر راه می رود. عرض كردم : آقا! اين طفل كه دو ساله است! امام(ع) تبسمى نمود و فرمود : فرزندان انبياء و اولياء كه داراى منصب امامت و خلافت هستند، رشد و نماى آنان با ديگران فرق دارد. كودكان يك ماهه ما مانند بچه يك ساله ديگران مي باشند. كودكان ما، در شكم مادر حرف مي زنند و قرآن مي خوانند و خدا را پرستش مي كنند و در ايام شيرخوارگى، فرشتگان به پرستارى آنها مشغول و هر صبح و شام براى اطاعت فرمان آنان فرود مى‏ آيند. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمْ أَزَلْ أَرَى ذَلِكَ الصَّبِيَّ كُلَّ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَى أَنْ رَأَيْتُهُ رَجُلًا قَبْلَ مُضِيِّ أَبِي مُحَمَّدٍ(ع) بِأَيَّامٍ قَلَائِلَ فَلَمْ أَعْرِفْهُ فَقُلْتُ لِأَبِي مُحَمَّدٍ(ع) مَنْ هَذَا الَّذِي تَأْمُرُنِي أَنْ أَجْلِسَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ ابْنُ نَرْجِسَ وَ هُوَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي وَ عَنْ قَلِيلٍ تَفْقِدُونِّي فَاسْمَعِي لَهُ وَ أَطِيعِي》 ♦️من هر چهل روز آن طفل نازنين را مي ديدم، تا آنكه چند روز پيش از وفات پدرش او را به صورت مردى ديدم و نشناختم. لذا از امام(ع) پرسيدم : اين كيست كه مي فرمائى پيش روى او بنشينم؟ فرمود : او پسر نرجس است كه بعد از من جانشين من خواهد بود، من بيش از چند روز ديگر ميان شما نيستم، بعد از وى فرمانبردارى‏ كنيد!(۱)(۲) 📚منابع : ۱)کمال الدین شیخ صدوق، ص۴۲۹ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۵۱، ص۱۱
✅در میان چهارده معصوم(ع) بین امام حسین(ع) و امام زمان(عج) اشتراکات و شباهت هایی زیادی وجود دارد که در روایات و تاریخ، به برخی از آنان اشاره شده است. 1⃣هر دو امام قبل از ولادت، توسط حضرت رسول اکرم(ص) بشارت داده شدند! ۱)درباره امام حسین(ع) در روایتی آمده است که جبرئیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و عرض کرد : 📋《إنَّ اللهَ یَقرِءُ عَلَیکَ السَّلَامَ وَ یُبَشِّرُکَ بِمَولُودٍ یُولَدُ مِن فَاطِمَةَ(س)》 ♦️همانا خداوند به تو سلام می‌رساند و به مولودی که از حضرت فاطمه(س) به دنیا می‌آید بشارت می‌دهد.(۱) ۲)در مورد امام زمان(عج) آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《اُبَشِّرُکُم بِالمَهدِیِّ(ع) یَبعَثُ فِی اُمَّتی ..یَملَاُ الأَرضَ قِسطَاً وَ عَدلَاً کَمَا مُلِئَتْ جَورَاً وَ ظُلمَاً》 ♦️شما را به ظهور حضرت مهدی(ع) بشارت می دهم که زمین را پر از عدل می کند؛ همان گونه که از جور و ستم پر شده است.(۲) 2⃣جان هر دو امام در خطر بود! ۱)امام حسین(ع) وقتی در مکه بود، یزید عده ‏اى را همراه با سلاح‏هاى فراوان براى ترور امام حسین(ع) به مکّه فرستاد. خود امام(ع) در جواب ابوهره ازدی فرمود : 📋《اِنَّ بَنِی اُمَیةَ اَخَذُوا مَالِی فَصَبَرْتُ وَ شَتَمُوا عِرْضِی فَصَبرْتُ وَ طَلَبُوا دَمِی فَهَرَبْتُ!》 ♦️بني‏ اميه مالم را گرفتند صبر کردم، به آبرويم لطمه زدند صبر کردم، و خواستند خونم را بريزند، که در این هنگام گريختم.(۳) ۲)در مورد امام زمان(ع)، امام باقر(ع) فرمود : 📋《لَوْ أَنَّهُم عَرَفُوهُ حَرَصُوا عَلَى أَنْ يَقْطَعُوهُ بَضْعَةً بَضْعَةً》 ♦️اگر دشمنان او را می شناختند، او را تکه تکه می کردند.(۴) 3⃣هر دو تنها و غریب و مظلوم بودند و هستند! ۱)در مقاتل در مورد امام حسین(ع) آمده است که در روز عاشورا؛ 📋《یُقتَلُ عَطشاناً غَریباً وحیداً فریداً، لَیسَ لَهُ ناصِرُ و لا مُعینٌ》 ♦️هنگام شهادت، امام حسین(ع) تشنه لب و غریبانه و یکّه و تنها ماند به شهادت رسید، برای او یار و یاوری نبود.(۵) ۲)امیرالمومنین امام علی(ع) درباره امام زمان(ع) فرمود : 📋《صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ》 ♦️صاحب این امر، آواره، رانده، تک و تنهاست.(۶) 4⃣امام حسین(ع) قیام خود را از مکه شروع کرد و امام زمان(ع) نیز قیام خود را از مکه شروع خواهد کرد! ۱)امام حسین(ع) با رسيدن نامه مسلم بن عقيل مبني بر بيعت مردم کوفه با او و از سوي ديگر براي حفظ حرمت خانه خدا، که تصميم به قتل آن حضرت(ع)، در آنجا گرفته بودند، عمره را به جا آورد و در هشتم ذي الحجه به رغم مخالفت بسياری از دوستان به سوی شهر عراق روانه شد.(۷) ۲)در مورد امام زمان(ع) آمده است که امام باقر(ع) فرمود : 📋《يَقُومُ قَائِمُنَا بِالْحَقِّ [بِمَكَّةَ] بَعْدَ إِيَاسٍ مِنَ الشِّيعَةِ، يَدْعُو النَّاسَ.. وَ تَعَلَّقَ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ》 ♦️قائم ما بعد از مأیوس شدن و نا امید گشتن شیعیان قیام می کند و مردم را دعوت می کند و به پرده کعبه تکیه می دهد. سپس؛ 📋《يَسِيرُ إِلَى الْمَدِينَةِ، فَیَسِیرُ النَّاسُ [مَعَهُ]》 ♦️سپس از آنجا روانه مدینه می شود و مردم نیز با او همراه می شوند. 📋《[ثُمَّ] يَسِيرُ إِلَى الْكُوفَةِ》 ♦️سپس روانه کوفه می شود.(۸) 5⃣هر دو امام، مردم زمان خویش را برای قیام، دعوت می کنند! ۱)امام حسین(ع) هنگام خروج از مکه فرمود : 📋《مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا!》  ♦️هر کس می‌خواهد جان خود را در راه ما بذل کند و خود را برای ملاقات با خدا آماده کرده است، با ما کوچ کند.(۹) ۲)امام باقر(ع) در مورد امام زمان(ع) فرمود : امام زمان(ع) هنگام قیام، ندا سر می‌دهد : 📋《يَا أيُّهَا النَّاسِ! إنَّا نَستَنصِرُ اللهَ وَ مَن أَجَابَنَا مِن النَّاسِ، وَ إِنَّا أَهلُ بَيتِ نَبِيِّكُم مُحَمَّدِِ(ص) وَ نَحنُ أَولَى النَّاسِ بِاللهِ وَ بِمُحَمَّدِِ(ص)》 ♦️اى مردم! ما از خداوند يارى مى‌جوييم، هر كه مى‌خواهد ما را اجابت كند، كه ما خاندان رسول اکرم(ص) هستيم، و نزديك‌ترين مردم به خدا و رسول خدا(ص).(۱۰) 6⃣یاران و اصحاب هر دو امام افرادی جان نثار و شهادت طلب و با وفا هستند! ۱)در شب عاشورا، امام حسین(ع) خطاب به اصحاب خود فرمود : فردا همگی شما کشته خواهید شد، پس مرا با این گروه دشمن تنها بگذارید، که آنان تنها مرا مى طلبند! اکنون از این سیاهى شب استفاده کنید و پراکنده شوید. هنگامی کلام امام حسین(ع) به پایان رسید، حضرت عباس(ع) به نمایندگی از بنی هاشم عرضه داشت : 📋《لَا اَرَانَا اللهُ ذَلِکَ اَبَدَاً》 ♦️خداوند چنین روزی را هرگز نیاورد! ادامه مطالب :👇
و زهیر بن قین به نمایندگی از غیر بنی هاشم ایستاد و گفت : 📋《وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي قُتِلْتُ ثُمَّ نُشِرْتُ ثُمَّ قُتِلْتُ حَتَّى أُقْتَلَ هَكَذَا أَلْفَ مَرَّةٍ وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَدْفَعُ بِذَلِكَ الْقَتْلَ عَنْ نَفْسِكَ وَ عَنْ أَنْفُسِ هَؤُلَاءِ الْفِتْيَانِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ》 ♦️به خدا سوگند! دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم، و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خداوند تو و اهل بیتت را از کشته شدن در امان دارد!(۱۱) امام(ع) وقتی وفاداری یاران را دید، فرمود : 📋《فَاِنّي لَا أََعلَمُ أَصحَابَاً أَوفَي وَ لَا خَيرَاً مِن أَصحَابِي، وَ لَا أَهلَ بَيتِِ أَبَّرَ وَ لَا أَوصَلَ مِن أَهلِ بَيتِي؛ فَجَزَاکُمُ اللهُ خَيرَاً》 ♦️به راستي که من اصحابي را بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمی دانم و اهل بيتي نيکوتر و صله کننده تر از اهل بيت خود نمي دانم، پس خدای متعال شما را جزای خير دهد.(۱۲) ۲)امام صادق(ع) درباره یاران امام زمان(ع) فرمود: 📋《رِجَالٌ يَحُفُّونَ بِهِ يَقُونَهُ بِأَنْفُسِهِمْ فِي اَلْحُرُوبِ وَ يَكْفُونَهُ مَا يُرِيدُ فِيهِمْ وَ يَدْعُونَ بِالشَّهَادَةِ 》 ♦️ياران امام زمان(عج) در ميدان رزم در اطراف او را می گیرند و با جان خود از گزند حوادث محافظت می كنند، و او هر چه بخواهد آن را کفایت می کنند و خواستار شهادت در راه خدا هستند.(۱۳) 7⃣یاران هر دو امام عاشق عبادت الهی هستند! ۱)در مقاتل در مورد احوالات یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا آمده است؛ 📋《لَهُمْ [رِجَالٌ] کَدَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ》 ♦️در بین یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا، افرادی بودند که چنان غرق عبادت بودند که زمزمی مناجاتشان، مانند صدای زنبوران عسل، از اردوگاه امام حسین(ع) به گوش می‌رسید.(۱۴) ۲)امام صادق(ع) درباره یاران امام زمان(ع) فرمود: 📋《رِجَالٌ لاَ يَنَامُونَ اَللَّيْلَ لَهُمْ دَوِيٌّ فِي صَلاَتِهِمْ كَدَوِيِّ اَلنَّحْلِ يَبِيتُونَ قِيَاماً عَلَى أَطْرَافِهِمْ》 ♦️بزرگ مردانی هستند که شبها را نمي‏ خوابند و مانند انبوه زنبوران کندوی عسل تا صبحگاهان زمزمه‏ ی نيايش و مناجاتشان گوش را می نوازد. شبها را شب زنده‏ داری می کنند.(۱۵) 8⃣هر دو امام مصیبتی بسی عظیم دارند! ۱)امام صادق(ع) فرمود : 📋《إِنَّ يَوْمَ اَلْحُسَيْنِ(ع) أَعْظَمُ مُصِيبَةً مِنْ جَمِيعِ سَائِرِ اَلْأَيَّامِ》 ♦️همانا روز مصیبت امام حسین(ع) بزرگترین مصیبت نسبت به همه روزها بود.(۱۶) ۲)مصیبت امام زمان(ع) از این جهت است که؛ ظهور ایشان همواره با محنت و تحمل شدائد است. 9⃣هر دو امام برای احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام می کنند! ۱)امام حسین(ع) هدف از قيام خود را اينگونه بیان می کند : 📋《إنّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ في اُمَّةِ جَدِّي وَ أُُریدُ أنْ آَمُرَ بالمَعرُوفِ و أنهَی عَنِ المُنکَرِ》 ♦️من فقط برای اصلاح در امّت جدّم خروج کردم و می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم.(۱۷) ۲)حضرت رسول اکرم(ص) در مورد امام زمان(عج) فرمود : 📋《یَبعَثُ فِی اُمَّتی وَ یَملَاُ الأَرضَ قِسطَاً وَ عَدلَاً کَمَا مُلِئَتْ جَورَاً وَ ظُلمَاً》 ♦️او در بین امّتم مبعوث می شود و زمین را پر از عدل می کند؛ همان گونه که از جور و ظلم و ستم پر شده است.(۱۸) 🔟امام زمان(ع) منتقم خون امام حسین(ع) خواهد بود! امام صادق(ع) در اینباره می فرماید: پس از شهادت امام حسین(ع)، ملائکه ناله کرده و گفتند: 📋《يَا رَبِّ! يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْن(ع)ِ صَفِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ!》 ♦️پروردگارا! با حسین(ع)، برگزیده‌ات و پسر پیامبرت(ص) این‌گونه رفتار نمودند! خداوند سایه قائم(عج) را به آنها ظاهر کرد و فرمود: 📋《بِهَذَا أنْتَقِمُ لهَذَا مِنْ ظَالِمِيِهِ!》 ِ♦️به‌ وسیله این (قائم)، انتقام خون او[حسین(ع)] را از ظالمان می‌گیرم.(۱۹) 📚منابع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۶۴ ۲)كشف الغمة اربلی، ج۲، ص۹۷۱ ۳)أمالی شيخ صدوق، ص۲۱۸ ۴)كتاب الغيبة نعمانی، ص۲۸۹ ۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۴۵ ۶)کمال الدین شیخ صدوق، ج۲، ص۳۶۱ ۷)الاخبار الطوال دینوری، ص۲۲۸ ۸)دلائل الإمامة طبری شیعی، ص۴۵۵ ۹)اللهوف سید ابن طاووس، ص۳۸ ۱۰)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۲۳۸ ۱۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۹۲_۹۲ ۱۲)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۵۲ ۱۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۸ ۱۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۵۷ ۱۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۸ ۱۶)تفصیل وسائل الشیعة حُرّ عاملی، ج۱۴، ص۵۰۳ ۱۷)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۲۹ ۱۸)كشف الغمة اربلی، ج۲، ص۹۷۱ ۱۹)امالی شیخ طوسی، ص۴۱۸
👥برخی اوصاف و ویژگیهای شاخص یاران و اصحاب در عصر ظهور در روایات و احادیث:👇
1⃣ویژگی های ظاهری :👇 👤امام محمد باقر(ع) می فرماید : 📋《أَصْحَابُ اَلْمَهْدِيِّ شَبَابٌ لاَ كُهُولَ فِيهِمْ إِلاَّ مِثْلَ كُحْلِ اَلْعَيْنِ وَ اَلْمِلْحِ فِي اَلزَّادِ وَ أَقَلُّ اَلزَّادِ اَلْمِلْحُ》 ♦️اصحاب حضرت مهدى(ع) همگى جوان هستند و پير در ميانشان نيست، مگر به اندازه سرمه چشم و به اندازه نمك زاد و توشه، و كمترين زاد و توشه سفر آنان، نمك است.(۱) 👤امام علی(ع) در روایتی می فرماید : 📋《كَاَنِّى اَنظُرُ اِلَيهِم وَ الزِّیُّ واحِدٌ، وَ القَدُّ وَاحِدٌ، وَالجَمَالُ وَاحِدٌ، وَ اللِّبَاسُ وَاحِدٌ》 ♦️گويا آنان را مى نگرم که همگی زىّ و شکل و هيأت يكسان دارند و دارای قد و قامت برابر در جمال و برازندگی و دارای لباس یکسانند.(۲) 👤امام محمد باقر(ع) می فرماید : 📋《وَ اَللَّهِ ثَلاَثُ مِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فِيهِمْ خَمْسُونَ اِمْرَأَةً يَجْتَمِعُونَ بِمَكَّةَ عَلَى غَيْرِ مِيعَادٍ قَزَعَاً كَقَزَعِ اَلْخَرِيفِ يَتْبَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضَاً》 ♦️سوگند به خدا! سیصد و اندی مرد می آیند، که در میانشان پنجاه نفر زن هستند، در مکه اجتماع می کنند، بی آنکه قبلاً وعده داده باشند، آمدنشان مانند ابرهای پاییزی است که پشت سر هم می آیند.(۳) 📚منابع : ۱)الغیبه شیخ طوسی، ص۴۷۶ ۲)الملاحم و الفتن ابن طاووس، ص۱۲۲ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۵۲، ص۲۲۲
2⃣معرفت و اطاعت:👇 یاوران امام زمان(عج) از شناخت عمیق درباره ­ی خداوند و امام خود، برخوردارند و با آگاهی کامل در میدان حق، حضور یافته­ اند. 👤امام صادق(ع) می فرماید : 📋《رِجَالٌ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ اَلْحَدِيدِ لاَ يَشُوبُهَا شَكٌّ فِي ذَاتِ اَللَّهِ》 ♦️آنان مردانی هستند که دل‌هایشان مانند پاره‌های آهن است و هیچ تردیدی نسبت به ذات مقدس خداوند ندارند. 📋《هُمْ أَطْوَعُ لَهُ مِنَ اَلْأَمَةِ لِسَيِّدِهَا》 ♦️مردانى كه در میان امت، اطاعت پذیر ترین و مطیع ترین آنان نسبت به مولای خود هستند.(۱) 👤امام علی(ع) در می فرماید: 📋《رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اَللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَنْصَارُ اَلْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ》 ♦️مردان مومنی که خدا را چنان که شایسته است، شناخته ­اند و آنها یاوران حضرت مهدی(ع) در آخرالزمان هستند.(۲) 📚منابع: ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۷ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۵۷، ص۲۲۹
4⃣شجاعت و دلیری:👇 یاوران امام زمان(عج) مانند مولايشان، افرادی شجاع و مرداني پولادين هستند. در روایات، آنان به《لُيُوثٌ بِالنَّهَارِ》یعنی شیران روز تعبیر شده اند.(۱) 👤امام صادق(ع) می فرماید : 📋《اَنَّه لَوْ قَدْ کَانَ ذَلِکَ اُعْطِیَ الرَّجُلُ قُوَّةَ اَرْبَعِینَ رَجُلَاً》 ♦️هنگام ظهور، حضرت(ع) یارانی دارد که هر کدام یک از آنان، دارای نیروی چهل مرد جنگی هستند.(۲) و در روایتی دیگر؛ 📋《لَوْ حَمَلُوا عَلَى اَلْجِبَالِ لَأَزَالُوهَا لاَ يَقْصِدُونَ بِرَايَاتِهِمْ بَلْدَةً إِلاَّ خَرَّبُوهَا》 ♦️آنان اگر بر کوه ها حمله ور شوند، آن را از هم می دَرَند و در مسیر قیام خود، اگر اراده کنند، می توانند شهری را زیر و زبَر کنند.(۳) 👤امام علی(ع) در روایتی وصف آنان فرمود: 📋《هُمْ کَرّارُونَ! جَیْشُ الْغَضَبِ قَوْمٌ یَْاءتُونَ فِی آخِرِ الزِّمَانِ》 ♦️روحیه ای حماسی و سلحشوری دارند. آنان سپاه غضب و مظهرر خشم الهی هستند که در آخرالزمان برای یاری حضرت مهدی(ع) خواهند آمد. 📋《هُمْ خَیْرٌ فَوارِسَ عَلی ظَهْرِ الاَْرْضِ اَوْ مِنْ خَیْرِ فَوارِسَ عَلی ظَهْرِ الاَْرْضِ》 ♦️آنان تیز پروازان و بهترین سوارکاران دنیا هستند. 📋《کُلُّهُمْ لُیُوثٌ قَدْ خَرَجُوا مِنْ غَابَاتِهِمْ، لَوْ اَنَّهُمْ هَمُّوا بِاِزَالِةِ الجِبَالِ لَاَزَالُوهَا مِنْ مَوَاضِعِهَا》 ♦️آنان در کارزار و نبرد همانند شیرانی هستند که از بیشه های خود بیرون آمده اند و هیچ چیز جلودارشان نیست. اگر اراده کنند کوهها را از جای خود بر می کنند و از موانع می گذرند و خاکریزهای دشمن را یکی پس از دیگری فتح می کنند.(۴) 📚منابع: ۱_۲)بحارالانوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۸۶ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۷ ۴)معجم الأحادیث الامام المهدی(ع) کورانی، ج۱، ص۳۷۲
3⃣عبادت و صلابت:👇 یاوران حضرت مهدی(عج) در عبادت از پيشواي خود الگو گرفته‌اند و روزها و شب‌ها را با ذكر شيرين حق سپری می كنند. 👤امام صادق(ع) درباره یاران امام زمان(ع) فرمود: 📋《رِجَالٌ لاَ يَنَامُونَ اَللَّيْلَ لَهُمْ دَوِيٌّ فِي صَلاَتِهِمْ كَدَوِيِّ اَلنَّحْلِ يَبِيتُونَ قِيَاماً عَلَى أَطْرَافِهِمْ》 ♦️بزرگ مردانی هستند که شبها را نمي‏ خوابند و مانند انبوه زنبوران کندوی عسل تا صبحگاهان زمزمه‏ ی نيايش و مناجاتشان گوش را می نوازد و شبها را شب زنده‏ داری می کنند.(۱) و همين ذكر خداست كه از آنان مرداني آهنين ساخته است كه هيچ چيز صلابت و استواري آنها را در هم نمی ‌شكند. 👤امام صادق(ع) در حدیثی دیگر فرمود: 📋《قَدْ أَثَّرَ اَلسُّجُودُ بِجِبَاهِهِمْ رُهْبَانٌ بِاللَّيْلِ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرَ اَلْحَدِيدِ》 ♦️آثار سجده بر پیشانی آنها نقش بسته و آنان راهبان و عابدان شب هستند و مردانی که گویی دل­هایشان پاره ­های آهن است.(۲) و در روایتی دیگر؛ 📋《لَهـُمْ فِی اللَّیلِ اَصْوَاتٌ کَاَصْوَاتِ الثَّواکِلِ حُزْنَاً مِنْ خَشْیَهِ اللّهِ قُوّامٌ بِاللَّیْلِ صُوّامٌ بِالنَّهارِ کَاَنَّما دَاءْبُهَمْ دَأْبٌ واحِدٌ》 ♦️آنان در دل شب، ناله هایی از خشیت خدا دارند مانند ناله مادران داغ فرزند دیده! آنها شب زنده داران در دل شـب و روزه داران در طـول روز هستند، گویی داب و روش همه آنان یکی است.(۳) 👤امام محمد باقر(ع) می فرماید : 📋《فَیَبیتُونَ بَیْنَ راکِعٍ وَ ساجِدٍ یَتَضَرَّعُونَ اِلَی اللّهِ》 ♦️هنگامی که بخواهند شب را به صبح برسانند، در حال رکوع و برخی در حالت سجده شب را به سحر می کنند و به درگاه خدا تضرّع می کنند.(۴) 📚منابع: ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۸ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۸۶ ۳)ينابيع المودة قندوزی، ج۳، ص۹۵ ۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۴۱
5⃣جان نثاری و شهادت طلبی:👇 معرفت عميق ياران، نسبت به امام زمان(عج)، دل‌هاي آن‌ها را مملوّ از عشق به امام(ع) می كند. بنابراين در ميدان رزم او را، چون نگينی در ميان مي‌گيرند و جان خود را سپر بلای او می كنند. 👤امام صادق(ع) فرمود: 📋《رِجَالٌ يَحُفُّونَ بِهِ يَقُونَهُ بِأَنْفُسِهِمْ فِي اَلْحُرُوبِ وَ يَكْفُونَهُ مَا يُرِيدُ فِيهِمْ وَ يَدْعُونَ بِالشَّهَادَةِ》 ♦️ياران امام زمان(عج) در ميدان رزم در اطراف او را می گیرند و با جان خود از گزند حوادث محافظت می كنند، و او هر چه بخواهد آن را کفایت می کنند و خواستار شهادت در راه خدا هستند.(۱) 👤امام صادق(ع) در روایتی دیگر می فرماید : 📋《[رِجَالٌ] يَدْعُونَ بِالشَّهَادَةِ وَ يَتَمَنَّوْنَ أَنْ يُقْتَلُوا فِي سَبِيلِ اَللَّهِ شِعَارُهُمْ يَا لَثَارَاتِ اَلْحُسَيْنِ(ع)》 ♦️آنان براى شهادت دعا مي كنند و آرزومند كشته شدن در راه خدايند و شعارشان یا لثارات الحسین(ع) است.(۲) 📚منابع: ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۸ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۷
🔹✨اللَّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِيَةَ وَ النَّصْر واجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْه‏✨🔹
🎙مناجات زیبا با با نوای :👇 📋ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی، دل بی تو به جان آمد، وقت است که باز آیی! 👤حافظ
پایان کنفرانس عید همگی مبارک 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴 سود ۳۲۴۴ میلیارد تومانی دولت از یک میلیونی به خانوارها کاری به کمک های میلیاردی بقیه کشورها نداریم، کاری به دستور انقلاب برای کمک ویژه به دولت از صندوق توسعه ملی نداریم، فقط رسمی و علنی دولت روحانی در کشور را چطوری هضم کنیم.. ننگ به دولت خائن روحانی که بویی از و و نبرده..