eitaa logo
تعلیقات
1.3هزار دنبال‌کننده
422 عکس
61 ویدیو
29 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (حسین ایزدی _ طلبه حوزه علمیه قم) @fotros313h (📲 نشر مطالب فقط با ذکر #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️السلام علیک یا اباعبدالله▪️ ☘ نمیشه باورم که وقته رفتنه ☘ تموم این سفر، بارش رو شونه منه ☘ کجا می‌خوای بری؟ ☘ چرا منو نمی‌بری؟ 📌 نوای حاج 🆔 @taalighat
مانند مادرم چقدر میخورم زمین تو خورده ای زمین، من اگرمیخورم زمین تو بی کسم شدی و منم بی کست شدم از تل تو را ندیدم و دلواپست شدم مانند دختران تو طاقت نداشتم گفتی نیا به جان تو طاقت نداشتم بی سر نباش و بی سروسامان نکن مرا حالا که آمدم تو پشیمان نکن مرا با دیدن تو چنگ به مویم زدم حسین بالا سر ِ تو کاش نمی آمدم حسین پنجاه سال خواهری ام را چه میکنی؟ احساس های مادری ام را چه میکنی؟ وقتی که پیکر تو زمین گیر ِ نیزه هاست زینب تمام زندگی اش زیر ِ نیزه هاست خواهر بمیرد آه دگر دست و پا نزن تنگ است جات مادرمان را صدا نزن ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ تیر از بس که خورده بود حسین بر تنش مثل پیرهن شده بود نیزه هاشان تمام شد کم کم موقع سنگ ریختن شده بود نفسش بین راه بر میگشت موقع دست و پا زدن شده بود بودم اما جلو نمی رفتم شمر آنقدر بد دهن شده بود تکه ای را ربود هر کس که روبه رو با حسین ِمن شده بود هرچه کردند رو به قبله نشد یعنی آنقدر پاره تن شده بود زیر انداز خانه های دهات کفن شاه بی کفن شده بود 📌 🆔 @taalighat
كمتر بر اين غريب بدون كفن بزن اين ضربه ي دوازدهم را به من بزن هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نكن اينقدر اين شهيد مرا زير و رو نكن قبول كن كه شبيه حصير افتادي قبول كن ته گودال گير افتادي مخواه تا كه سر من به گريه بند شود بگو چكار كنم از تنت بلند شود بگو چه كار كنم آب را صدا نزني بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزني بگو چكار كنم از تو دست بردارند براي پيكر تو يك لباس بگذارند بگو چكار كنم بيش از اين تكان نخوري بگو چكار مكنم از سنان،سنان نخوري بگو چكار كنم من؟ بگو چكار كنم؟ كنار شمر بمانم و يا فرار كنم؟ ميان گريه ي من اين سنان چه ميخندد دهان باز تو را نيزه دار ميبندد آهاي شمر عبا را كسي ربود برو بيا النگوي من را بگير و زود برو براي غارت پيراهنت بميرم من چرا لباس ندارد تنت بميرم من قرار نبود بيفتي و من نگاه كنم و يا كه گريه به كوپال ذوالجناح كنم مگر نبود مسلمان كه اينچنين زده اند بلند مرتبه شاهِ مرا زمين زده اند 📌 🆔 @taalighat
🔰️ دیروز سالروز شهادت شهید بزرگوار و مجاهد شهید سید علی بود لذا چند خطی به یاد این شهید عزیز تقدیم می کنم. چندی پیش میزبان حجت‌الاسلام سید محمود اندرزگو فرزند بزرگوار شهید بودم. ☘ ای که با آقازاده‌های امروزی بسیار تفاوت داشت. در کودکی پدری چون شهید اندرزگو را از دست داده و مادر با دشواری و آن‌ها را بزرگ کرده است. زندگی ساده و معمولی، خلقی دوست داشتنی و صمیمی بدون آلایش و تکبر، دلی دردمند و دغدغه‌مند نسبت به کشور و انقلاب و مردم. يعنی دقیقاً در مسیر پدر شهیدش. ☘ از اینکه با چه سختی‌هایی دست و پنجه نرم کرده اند، نمیخواهم بنویسم که در کتاب‌های خاطرات همسر شهید آمده اما در دل داشت از اینکه چرا مقام این شهید مجاهد آنطور که باید پاس داشته نشد!!! ☘ به یکی از دوستان اهل هنر و ادب که موضوع را گفتم، می‌گفت اگر شخصیتی چون شهید در یکی از کشورهای غربی بود برای او فیلم‌ها و سریال‌های متعددی می‌ساختند چرا که شخصیتش ترکیبی از ژانرهای متنوع و جذاب برای است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✴️ چرا از کنار سرمایه‌های انقلاب این‌گونه ساده عبور می کنیم، تا و برای جوانان ما الگوهای کاذب و پوشالی بسازند!؟ 🆔 @taalighat
☘ واکنش امام خمینی ره بعد از شنیدن خبر شهادت شهید ... 🆔 @taalighat
تعلیقات
#فرصت_خدمت #دولت_سیزدهم 📌 تاملاتی درباره دولت جدید _ 1 🌿 با لطف خدای متعال و مجاهدت‌های ملت شریف،
📌 تاملاتی درباره دولت جدید _ 2 💠 از پیشرفت تا احساس پیشرفت _ 1 (ضرورت توجه به افکار عمومی و رسانه) 🔰️ گاهی در کشور فعالیت های گسترده ای رخ می دهد و پیشرفت های چشمگیری در حوزه های گوناگون رقم می خورد ولی احساس عمومی این نیست که در مسیر قرار داریم. حتی وقتی در جمع نخبگان می نشینی بیش از آنکه احساس امید داشته باشند به تحلیل های یأس آفرین و مأیوس کننده سرگرم اند و این دست تحلیل ها در جامعه سرریز می شود. 🔰️ این آسیب تا حدی جدی است که مقام معظم رهبری در دوران دولت نهم و دهم که با پیشرفت های چشمگیر علمی و صنعتی و عمرانی روبرو بودیم بارها به برشمردن پیشرفت ها پرداختند و در آخرین دیدار با دولت دهم فرمودند:  🔻"امسال و امروز من داشتم - خودم  به آقای رئیس جمهور پیشنهاد کردم - که دوستان صحبت کنند و دهند؛ چون روزهای آخر این دولت و ایام مناسبی است برای اینکه از مجموعه‌ی کارهائی که در این دولت شده - البته به‌عنوان یک نمائی، یک نمونه‌ای - گزارشی ارائه شود. 🔻 و ما دوست داریم که این اظهاراتی که امروز اینجا شد، به سمع مردم عزیزمان هم برسد؛ هم و  کسانی که اهل فنّند و آشنا هستند، مطلع شوند - چون بسیاری از این مطالبی که گفته میشود، دوستان اینها را نمیدانند؛ می‌بینیم گاهی اوقات اطلاعات کافی و وافی ندارند - هم مطلع شوند و بدانند؛ اگرچه برخی از کارها جلوی چشم است. البته مخالفین و کسانی که بی‌اطلاعند - بعضی از دستگاه‌های رسانه‌اىِ خارجىِ مغرض، و گاهی بعضی در داخل - برخی از چیزهائی را که جلوی چشم هم هست، انکار میکنند. یعنی کاری انجام گرفته، جلوی چشم است، همه می‌بینند، منعکس شده، این را دوست دارند انکار کنند. کاری به این نداریم که حالا بعضی‌ها ممکن است نگاه خوشبینانه‌ای یا دوستانه‌ای یا منصفانه‌ای نداشته باشند؛ بالاخره در باید اینها گفته شود و ثبت شود؛ اینها بسیار مهم است." (بیانات رهبر معظم انقلاب 23/4/92) 🔰️ متأسفانه جبهه انقلاب با ای و عدم ارتباط موثر با جامعه نتوانسته است به همزبانی مناسبی با متن جامعه برسد. باید بتواند این نقیصه را برطرف کند. 🆔 @taalighat
▪️انا لله و انا الیه راجعون ◾️ 🔹 اسماعیلی، از شاگردان و ملازمان عارف دلسوخته مرحوم حاج به ملکوت اعلی پیوست. 📌 شادی روحش صلوات... 🆔 @taalighat
📌 چند خط به یاد ... 🆔 @taalighat
حاج آقا مسلم خیلی لطیف بود در نوع خودش بی نظیر ، به نظرم به شدت در برزخ اهل دستگیری باشه چون دستگیری ملکه اصلی وجود ایشون بود. شاید دستگیری بارزترین اسم و صفت و لقب ایشان باشه @fakhretehrani آخرین بار رفتم خدمتشون عرض کردم طلبه ای هست که بخاری در منزل ندارند، باهم رفتیم داخل منزل. بخاری خودشان را باز کردند و برای آن طلبه بردم. حاج اقامسلم می فرمودند: اگر مردم امام زمان علیه السلام رو بشناسن دیگه در خونه ما نمیان. حاج اقامسلم میفرمودند: هدف من از این که مشورت میدم به مردم اینه که با اهل بیت علیهم السلام و قرآن رفیق بشن. برا همین هی میگم فلان سوره رو بخون و فلان دعا رو بخون. خاطراتی از دوستان @aghamoslem کانال فخر پارسایان @FAKHRETEHRANI
.... 🔻 چه کنیم از این غم؟ 🔻 مادر و پسری سر در سطل زباله دارند تا روزگار بگذرانند و عده‌ای سرخوشِ مستی قدرت و ثروت... 🔻 باشد که کاری کند... 🆔 @taalighat
☘ سال 1378 با بچه‌های دبیرستان و محله هفتگی راه انداخته بودیم. شب‌های جمعه به صورت چرخشی هیئت منزل رفقا بود. زیارت عاشورا و روضه و سینه‌زنی. بچه‌هایی مخلص و جمعی مملو از برادری و صمیمیت گردهم آمده بودند. ☘ مدتی گذشت به فکر افتادیم اسمی برای هیئت انتخاب کنیم اما نمی‌دانستم چه اسمی بهتر است. همه بچه‌ها عاشق بودند، گفتند از ایشان بپرسیم. نامه‌ای نوشتیم و درخواست انتخاب اسم برای هیئت کردیم. ☘ مرقوم فرمودند: "بسم الله الرحمن الرحیم بی‌نام باشید یا متوسلین به اهل بیت علیهم السلام." از آن روز نام هیئت شد: هیئت متوسلین به اهل بیت علیهم السلام... 🆔 @taalighat
_ 1 ☘ برای من خیلی عزیز و محترم اند، خیلی ویژه و خاص و اند. خیلی برای دین‌شان و دین‌داری اهمیت قائل بودند. سال‌ها افرادی را دیدیم که یک پارچه نور بودند اما امروزه برخی این‌ حرف ها و آن نوع زندگی‌ها را می‌دانند یا حتی اهمیت بزرگی کار را درک نمی‌کنند و با طعن نگاه می‌کنند. ☘ اهل بودند. احتیاط خیلی بالاتر از مرز واجب و حرام است. نه اینکه مرتکب حرام نمی‌شدند، بلکه هر حلالی را هم مرتکب نمی‌شدند. ☘ در بازار طلافروش های همدان پیرمرد طلافروشی بود به نام حاج خلیل سپهر، نماینده مرحوم آیت‌الله در همدان بود. یک بازاری طلافروش... یعنی در شهر کسی دیگر نبود یا اینکه آیت‌الله بهجت جنس شناس و گوهرشناس بود؟ ☘ چه بودند؟ چرا این همه از می‌نویسم؟ چون یک سطح و یک لایه از امثال او واقعاً مثال‌زدنی است و صد اسف که برخی نه تنها این را درک نمی‌کنند که حتی تمسخر هم می‌کنند. 📌 انشاالله کمی از خواهم نوشت... 🆔 @taalighat
_ 2 🔻 دعوای دو کاسب قدیمی 🔻 📌 پدرم عزیزم تعریف می کردند در بازار همدان دوتا بودند، باهم معامله‌ای کردند. خریدار جنسی را به‌صورت پیش خرید و با قیمت توافقی از فروشنده خرید. 📌 چند هفته گذشت و موعد تحویل کالا شد. مشکلاتی در بازار پیش آمده بود که قیمت کالا به‌صورت ناگهانی و پیش‌بینی نشده افزایش چشمگیری پیدا کرده بود. یعنی هنگفتی نصیب خریدار می‌شد. 📌 خریدار که دید فروشنده در این شرایط دچار و ضرر می‌شود از تحویل کالا خودداری کرد و گفت: من از معامله منصرف شدم، جنس مال خودت. 🔹 فروشنده در جواب گفت: معامله کردیم و تمام شد، این جنس مال شماست، سود کردی نوش جانت. 📌 دعوای این دو کاسب حلال خور مدت‌ها، طول کشید. نه برای تصاحب سود بیشتر، برای جلوگیری از ضرر کردن طرف مقابل... منفعت طلب نبودند، خیرخواه همدیگر بودند. 📍امروز هم اینطور هستیم؟ 🆔 @taalighat
◾️السلام علیک یا بنت الحسین ◾️ «روضه‌ی گودال» این شب‌ها رقیه ارباً اربا دست و قلب و پا رقیه دور تا دورش فرشته گریه می‌کرد ذکر جبرائیل و فطرس «یا رقیه» هر که با هر آنچه دارد می نوازد ... سنگ و سیلی یک طرف، تنها رقیه گوش رفت و گوشواره رفت و مو رفت ... غارتت کردند چون بابا ... رقیه پیرهن ... چادر ... معجر ... پاره پاره دختران شام تحت امنیت اما رقیه سوخته مو، چشم کم سو، دست بر پهلو گرفته أشبه الناس است به زهرا ... رقیه عمه زینب پیر شد از ناله هایت گریه کم کن ناله کم کن «یا رقیه» می‌شود از خاک تا عرش خدا رفت با نماز شب نه، تنها با رقیه 🆔 @taalighat
تعلیقات
#قدیمی‌ها _ 2 🔻 دعوای دو کاسب قدیمی 🔻 📌 پدرم عزیزم تعریف می کردند در بازار همدان دوتا #کاسب بودند،
_ 3 🔻 صداقت در معامله 🔻 ❇️ مرد شریف و بزرگواری در گوشه‌ای از حجره پدربزرگ ما سال‌های سال کار می‌کرد. ساعت فروش بود. من هم مدتی تابستان‌ها شاگردش بودم. ❇️ اون وقت ها ساعت سیکو و سی تی زن خیلی رو بورس بود و روی همه شون هم نوشته بود . اما هر وقت مشتری می اومد و از ایشان می‌پرسید حاج آقا ببخشید این ساعت‌ها ضدآب هستند؟ می‌گفت: نه! مشتری با تعجب می‌گفت آخه روش نوشته ضد آب، می‌گفت: دروغ نوشته!!! 📍هیچ وقت ازجنسش تعریف زیادی نمی‌کرد. به قول امروزی‌ها اهل بازار گرمی نبود. کالا را با خصوصیات مثبت و منفی‌اش ارائه می‌کرد. اصل بود و نه کسب به هر قیمت. ❇️ حاضر نبودند در کسب ذره ای دروغ بگویند و به هر راهی مشتری جلب کنند. 🆔 @taalighat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_ 4 🔻میوه فروشی که به فکر امنیت روانی جامعه بود🔻 ❇️ محله ما میوه فروشی داشت به نام حسین آقا. یک پیرمرد نورانی و کم حرف و خوشرو. ❇️ زمان همدان ایامی درگیر بود و بسیاری از شهر فرار کرده بودند. اما حسین آقای میوه فروش هر روز صبح می‌آمد و مغازه را باز می‌کرد و خیلی با آرامش میوه ها را یکی یکی با دستمال پاک می‌کرد و روی جعبه می‌چید. ❇️ به او گفتند وسط بمباران که همه می‌کنند تو مانده‌ای و صبح به صبح اینقدر با میوه بساط می‌کنی؟؟؟ ❇️ گفت بود: می‌خوام کمی از التهاب و مردم کم کنم. وقتی هر روز صبح کرکره رو می‌زنم بالا و میوه میچینم مردم احساس می‌کنند همه چیز عادی در جریان است و ادامه دارد... 🆔 @taalighat
🔻 سوغاتی از دیار پاکستان 🔻 ☘ امروز مهمان برادر عزیزم حجت‌الاسلام علی مهر از طلاب پرتلاش و با صفای بودم. تازه از سفر پر مشقت تبلیغی در پاکستان برگشته بود و دیارشان را برای حقیر به ارمغان آورده بود. شیرینی و شربت و چای مخصوص پاکستان. از این‌ها شیرین‌تر بود. ☘ برادر عزیز ما از طلاب محترم جامعه المصطفی العالمیه است و در مقطع تحصیل می‌کند و هر سال ایام تبلیغ با دشواری مسیر قم تا پاکستان را به صورت زمینی طی میکند تا در منطقه خود بین مخاطبانی از و تشیع تبلیغ کند و این خود دشواری دیگری است. این طلاب دوری از وطن را به جان خریده اند تا معارف اهل بیت علیهم السلام بیاموزند در کشورشان اسلام ناب باشند. ☘ ما همه در یک جبهه مقابل و در پی هستیم. اسلام به ما آموخته است که مرزهای اعتباری جغرافیایی در برابر مرزهای واقعی خطوطی بی رنگ، بیش نیستند. باید با تقویت ارتباطات بین برادران جبهه اسلام ناب و ، خطوط مقدم مبارزه با را تقویت کنیم. ارزش مبارزه در خطوط مقدم فکری کمتر از مبارزه در میدان رزم و جنگ فیزیکی نیست. 🆔 @taalighat
تعلیقات
#قدیمی‌ها _ 4 🔻میوه فروشی که به فکر امنیت روانی جامعه بود🔻 ❇️ محله ما میوه فروشی داشت به نام حسین
_ 5 🔻 معامله با کاسب های مهذب 🔻 ❇️ یکی از قدیمی و متدین و مهذب همدان، شخصی بود به نام حاج محمود دادفرما، بازاری بود و مغازه لوازم التحریر فروشی داشت. ❇️ مغازه حاج محمود با منزل پدری ما دوتا خیابان فاصله داشت. نزدیک منزل هم مغازه‌های لوازم التحریری دیگه‌ای هم بودند. ❇️ پدربزرگم مبلغی بیشتر از میزان خرید لوازم التحریر مورد نیاز، به پدرم پول می‌داد و می‌فرمود: این مبلغ بیشتر را کرایه تاکسی بده ولی هرچه میخواهی بخری برو و از حاج محمود بخر. ❇️ برای مهم بود که در بین ده تا کاسب با کسی معامله کنند که از همه مهذب تر و تر است. 🔰️ دقت در این جنس مسائل به شکل‌گیری شبکه ارتباطات اجتماعی صحیح و ایجاد ارزش اجتماعی برای کسب و کاسب حلال بود. امتدادهای یک رویکرد که نیاز به مطالعه و تدقیق دارد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📌 پی‌نوشت: امروز آیا کاسب های جوانِ انقلابی چنین دقت‌ها و احتیاط هایی را به رسمیت می‌شناسند؟ در این زمینه و آسیب‌های موجود خواهم نوشت. 🆔 @taalighat
✨دعایی که برای مصون ماندن از بلاها در خوانده می‌شود. قدس‌سره بر این باور بودند که خواندن این دعا اختصاصی به ماه صفر ندارد. ✅ @bahjat_ir 🆔 @taalighat
تعلیقات
#قدیمی‌ها _ 5 🔻 معامله با کاسب های مهذب 🔻 ❇️ یکی از #مبارزین قدیمی و متدین و مهذب همدان، شخصی بود
_ 6 ❇️ پدربزرگ ما از سرشناس و بود. طبیعتاً با افراد بسیاری معامله داشت. روزی با کسی معامله‌ای انجام داد. کالا تحویل مشتری شد و ایشان هم مبلغ کالا را دریافت کردند. ❇️ بعد از مدتی به ایشان خبر رسید آن مشتری از این معامله شده. (یا بعدا آن جنس کاهش قیمت پیدا کرده یا آن طرف نتوانسته با قیمتی که سود خوبی ببرد کالا را بفروشد.) ❇️ پدربزرگ کسی را فرستادند سراغ آن فرد. طرف آمد و پدربزرگ مبلغی که وی دچار زیان شده بود را به او پرداخت کرد و بعد فرمود: دیگه با من معامله نکن، چون معلوم شد دست من برای تو نداره... 📌 منفعت دیگری را بر خودشان ترجیح می‌دادند و دنبال کسب سود به هر قیمتی نبودند. 🆔 @taalighat
▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️ 🔹 حجت‌الاسلام والمسلمین جناب آقای امام جماعت و از اساتيد اخلاق مدرسه دار فانی را وداع گفتند. انسانی مهذب و مهربان و دلسوز طلاب. کسی که توشه معنوی از معاشرت با علامه طباطبایی و شاگردی محضر مرحوم آیت الله سعادت پرور داشت و برای طلبه‌ها با همه وجود بود. 📌 شادی روح مطهرش صلوات... 🆔 @taalighat
تعلیقات
#قدیمی‌ها _ 6 ❇️ پدربزرگ ما از #تجار سرشناس و #اهل_احتیاط بود. طبیعتاً با افراد بسیاری معامله داشت.
_ 7 🔻 پزشک مردمی 🔻 ☘ یکی از پزشکان قدیمی و بسیار سرشناس همدان که در دهه 40 شمسی شهردار همدان هم بود، فردی بود به نام . تحصیلکرده ، متخصص قلب و جزو 5 پزشک برتر همدان. ☘ دکتر منصور بر خلاف همه اطبا، در روزهای در حاضر بود. گفتند آقای دکتر همه پزشک‌ها ایام تعطیل استراحت می‌کنند، شما چرا به مطب میای؟ گفته بود: الان که دکتر در دسترس نیست به من نیاز دارند. ☘ از بیماران نیازمند نمی‌گرفت و با داروخانه‌ای قرارداد داشت که داروی بیماران نیازمندی که معرفی می‌کند را تحويل دهد. بعدا خودش هزینه را به داروخانه می‌داد. ☘ فرزندانش همه از کشور تحصیل می‌کردند و یکی از آن‌ها چهره‌ای بین‌المللی بود. گفته بود راضی نیستم خارج بمانید و به اجنبی خدمت کنید. برگردید به به مردم خودتان خدمت کنید. 🆔 @taalighat