eitaa logo
محبین امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام
659 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
6.8هزار ویدیو
53 فایل
«جهاد تبیین» یک فریضه است. «جهاد تبیین» یک فریضه‌ی قطعی و یک فریضه‌ی فوری است.بسم الله
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ آیفون و ایرپاد‌ و کافه‌رفتن و درآمد ماهیانه و تزریق لب و جدیدترین‌ عبا و بلیط هواپیما و اسنپ گرفتن‌ها و هزارتا کوفت دیگه‌ت رو کردی تو چشم فالوورهات؟ حالا بگو ببینم بدون اینا هم ارزش و اعتباری داری؟ هنری داری؟ اگه یه روزی پیجت نباشه باز هم کسی دور و برت به حرف‌هات گوش میده؟ چیزی برای گفتن بهشون داری جز سراب و توهم‌ گندگی تو اینستا؟ بگو تو دنیای واقعی چند نفر دنبالت میکنن؟ به اینا فکر کن.. (این متن خطاب به هیچکس نیست)
﷽ هیچ نوزادی نمیتونه بفهمه که مادر چقدر اونو دوست داره، و این دقيقا همين رابطه‌ رو آقا نسبت به ما بچه شيعه‌ها داره، یعنی اینکه ماها نمیتونیم درک کنیم که امام زمان ارواحنافداه چقدر ماها رو دوست داره ... آقا ماها رو خیلی دوست داره هاااا☺️🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خطاب تندِ امام خمینی خطاب به مذهبیان صورتی: «شما چرا سوره‌ی برائت رو نمی‌خونید؟ شما چرا آیات قتال رو نمی‌خونید؟ قتال هم رحمت است.» ‌ کانال خبری در ایتا‌بپیوندید👇. ╭❀🕊🌼🍃❀╮ ☫ @tabaln ╰❀🍃🌼🕊❀╯
14.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیایید خیال کنیم که سالها گذشت... مرزای پوشیدگی کم کم شکست... 🎥 تیزر فرهنگی «غیر عادی» 🎞 روایتگر داستانی خیالی از آینده‌ی ایرانِ بدون هنجارها 📎دریافت اثر با کیفیت بالاتر: https://eitaa.com/gheyre_aaddi/17
آقا امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام: جواب كردنِ کسی با "روى خوش"، نيكوتر از دير انجام است. | غررُالحِکم،حدیث۲۱۸۳
◾️آمدن حضرت‌ جواد الأئمه علیه‌السلام بر بالین پدر ... اباصلت گوید: وقتی که امام رضا علیه‌السلام وارد خانه شدند و به من فرمودند تا درب خانه را ببندم؛ و من همین کار را کردم. و مَکَثْتُ وَاقِفاً فِی صَحْنِ الدَّارِ مَهْمُوماً مَحْزُوناً ▪️ سپس با حزن و اندوه داخل حیاط ایستاده بودم. فَبَیْنَا أَنَا کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ عَلَیَّ شَابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ قَطَطُ الشَّعْرِ أَشْبَهُ النَّاسِ بِالرِّضَا علیه‌السلام ▪️در همین موقع مشاهده کردم جوانی خوش روی با موی‌های مجعد شبیه به حضرت رضا علیه السّلام وارد شد. فَبَادَرْتُ إِلَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ مِنْ أَیْنَ دَخَلْتَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ ▪️پیش رفتم و عرض کردم: از کجا آمدی؟ درها که بسته بود!! فَقَالَ الَّذِی جَاءَ بِی مِنَ الْمَدِینَةِ فِی هَذَا الْوَقْتِ هُوَ الَّذِی أَدْخَلَنِی الدَّارَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ ▪️فرمود: کسی که در این ساعت مرا از مدینه به طوس آورده، از درهای بسته نیز داخلم کرده است. فَقُلْتُ لَهُ وَ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ لِی أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْکَ یَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ▪️گفتم: شما کیستید؟ فرمود: ای ابا صلت! من حجت خدایم بر تو. من محمّد بن علی هستم، ثُمَّ مَضَی نَحْوَ أَبِیهِ علیه السلام فَدَخَلَ وَ أَمَرَنِی بِالدُّخُولِ مَعَهُ ▪️و به طرف اطاق علی بن موسی الرضا علیهماالسّلام رفت. به من نیز فرمود: وارد شوم. فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ الرِّضَا علیه‌السلام وَثَبَ إِلَیْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ ▪️همین که چشم حضرت رضا علیه‌السّلام به او افتاد، از جای خود تکانی خوردند و فرزندش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و پیشانی‌اش را بوسید. ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً فِی فِرَاشِهِ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام یُقَبِّلُهُ وَ یُسَارُّهُ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ ▪️سپس او‌ را به جانب خود کشاند. امام جواد علیه السّلامُ پیوسته پدر را می‌بوسید و آرام با او سخنانی می‌گفت که من نفهمیدم. 📚عیون اخبارالرضا علیه‌السلام ج۲ ص۲۴۳ ◾️فرش حجره را جمع کن تا مثل جدّ غریبم بر روی خاک‌ها جان بدهم... در نقلی آمده است: وقتی که امام جواد علیه‌السلام به بالین پدر رسیدند و سر او را به دامن گرفتند، امام رضا علیه‌السلام به پسرشان فرمودند: بُنَیَّ! إنزَعِ الفِراشَ مِن تَحتی ▪️ای پسرم! این فرش را از زیر پایم جمع کن. 🩸امام جواد علیه‌السلام عرضه داشتند: لِمَ یا أبَه؟ ▪️چرا این پدرجانم ؟! امام رضا علیه‌السلام فرمودند: أُحِبُّ أنْ أقضِیَ عَلَی وَجهِ التُّرابِ کمٰا قَضٰی جَدّیَ الحُسین علیه‌السلام ▪️دوست دارم همان‌گونه که جدّم حسین علیه‌السّلام بر روی خاک جان داد، من هم بر روی خاک جان دهم. 📚 العبرة الساکتة ج٢ ص۵۱۴ 📚الطریق،کاشی،ج۳ص۵۴
حديث امام رضا علیه السلام راجع به شرايط امام بسم اللَه الرحمن الرحیم مرحوم محمَّد بن يعقوب كلينى 1 حديث مى‌كند از عبد العزيز بن مسلم كه او گفت: ما با حضرت رضا علیه السلام در مرو بوديم و در بدو ورود در مسجد جامع مرو در روز جمعه‌اى به جماعت‌ رفتم. در آنجا از امر امامت بسيار سخن به ميان رفت و اختلافات مردم را در اين موضوع بيان مى‌كردند. پس از آن من بر حضرت رضا عليه السلام وارد شدم و او را از بحث و خوض مردم در امر امامت مطلّع نمودم. آن حضرت تبسمى فرمود و سپس گفت: اى عبد العزيز اين مردم جاهلند و به آراء و افكار خود گول خورده‌اند. خداوند عزَّ و جلَّ جان پيغمبر خود را نگرفت مگر آنكه دين او را كامل نمود و قرآن را بر او فرو فرستاد كه ﴿فيهِ تِبْيانُ كُلِّ شَىْ‌ءٍ﴾. در قرآن حلال و حرام بيان شده و حدود و احكام و جميع آنچه كه مردم بدانها نيازمندند همه را بيان فرموده، فَقالَ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ما فَرَّطْنا فِى الْكِتابِ مِنْ شَىْ‌ءٍ.﴾2 و در حجة الوداع كه آخر عمر حضرت رسالت بود اين آيه را فرستاد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الْاسْلامَ ديناً.﴾3 و امر امامت از تماميّت دين است و پيغمبر از دنيا نرفت مگر آنكه براى امّت خود معالم دين آنها را بيان فرموده و روشن ساخت و راه سلوك آنها را نشان داد و بر راه حقّ آنها را برقرار كرد و براى آنها على عليه السلام را راهنما و امام قرار داد، و تمام چيزهایى را كه امّت بدانها محتاج هستند روشن ساخت. پس كسى كه گمان كند خداوند عزَّ و جلَّ دين خود را كامل ننموده است كتاب خدا را ردّ كرده و كسى كه كتاب خدا را ردّ كند به خدا كافر شده است. آيا آنها قدر و منزلت امام را مى‌دانند و محل و مكانت او را مى‌شناسند تا بتوانند براى خود امام اختيار كنند؟ اصول كافى، ج ١، ص ١٩٨ سوره الأنعام (٦) آيه ٣٨ سوره المائدة (٥) آيه ٣. انَّ الْامامَةَ اجَلُّ قَدْراً وَ اعْظَمُ شَأَناً وَ أَعْلى مَکاناً وَ امْنَعُ جانِباً وَ ابْعَدُ غَوْراً مِنْ انْ يَبْلُغَهَا النّاسُ بِعُقُولِهِمْ اوْ يَنالُوها بِآرائِهِم اوْ يُقيمُوا اماماً بِاخْتيارِهِمْ. «امامت قدرش بزرگتر و شأنش عظيم‌تر و درجه‌اش عالى‌تر و از دسترس مردم دورتر و رسيدن به حقيقت او مشكل‌تر است از آنكه مردم بتوانند با عقل‌هاى خود بدان برسند يا به آراء خود بدان دست يابند يا به اختيار خود امامى را تعيين كنند». امامت مقامى است كه خداوند عزّ و جلّ به حضرت ابراهيم بعد از اعطاى نبوّت و خُلّت، در درجه سوّم عنايت فرمود، و فضيلتى است كه خدا او را بدان مشرف فرمود و بدان فضيلت ثنا و مدح خود را بر آن پيغمبر بيان كرد ﴿فَقالَ انِّى جاعِلُكَ لِلنّاسِ اماماً.﴾1«من‌ ترا براى مردم امام قرار دادم». و از مسرتى كه ابراهيم از اين خطاب پيدا نمود عرض كرد:﴿وَ مِنْ ذُرِّيتَّى﴾؟2 «آيا اين منصب امامت نصيب ذرّيّة من نيز مى‌گردد؟» خداوند تبارك و تعالى فرمود: ﴿لا يَنالُ عَهْدِى الظّالِمينَ﴾.3 «عهد من به ستمكاران نخواهد رسيد». پس اين آيه، امامت هر ظالمى را تا روز قيامت باطل نمود و امامت مخصوص به پاكان و برگزيدگان شد. سپس خداوند ابراهيم را گرامى داشته، و امامت را در آن طبقه از ذرّيّة او كه اهل طهارت و صفوت بودند قرار داد و فرمود: ﴿وَ وَهَبْنا لَهُ اسْحقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحينَ* وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِامْرِنا وَ اوْحَيْنا الَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ اقامَ الصَّلوةِ وَ ايتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدين﴾.4 و پيوسته و هميشه امامت در ذريه ابراهيم بود بعضى از بعضى قرنا بعد قرن ارث مى‌بردند تا آنكه خدا آن را به پيغمبر اكرم ميراث داد و فرمود جل و علا: ﴿انَّ اوْلَى النّاسِ بِابِراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوُه وَ هذَا النَّبِىُّ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ اللَه وَلِىُّ الْمُؤْمِنينَ﴾.5 پس اين امامت اختصاص به رسول اللَه پيدا كرد و آن حضرت آن را به على عليه السلام سپرد به امر خداوند تعالى طبق ما فرض اللَه و سپس در ذرّيّه پاك و اصفياى از اولاد آن حضرت آنهایى كه به آنها علم و ايمان داده شد، قرار گرفت. خداوند تعالى فرمود: سوره البقرة (٢) آيه ١٢٤. سوره البقرة (٢) آيه ١٢٤. سوره البقرة (٢) آيه ١٢٤. سوره الأنبياء (٢١) آيه ٧٢ و ٧٣ سوره آل‌عمران (٣) آيه ٦٨. ﴿وَ قالَ الَّذينَ اوتُوا الْعِلْمَ وَ الْايمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فى كِتابِ اللَه الى يَوْمِ الْبَعْثِ﴾.1 پس آن امامت فقط در اولاد على عليهم السلام است تا روز رستاخيز چون پيغمبرى بعد از محمّد صلى اللَه عليه و آله و سلم نيست. بنابر اين از كجا اين جهّال امام اختيار مى‌كنند؟ به درستى كه امامت منزله و مقام پيمبران و ارث اوصياء است. امامت خلافت خدا و جانشينى رسول اللَه صلى اللَه عليه و آله و سلم و مقام امير المؤمنين عليه السلام و ميراث حسن و حسين عليهما السلام است.
امامت زمامدارى دين و نظام مسلمين و موجب صلاح دنيا و عزّت مؤمنين است. امامت ريشه و اساس زنده، و شاخه‌هاى بلند اسلام است. به امام است كه نماز كامل و تمام مى‌شود و زكات و روزه و حجّ و جهاد هر يك موقعيّت و تماميّت خود را حائز مى‌گردند، و نيز موجب زيادى فيى‌ء و صدقات و به‌ جريان انداختن حدود و احكام و منع سرحدّات و اطراف است از دستبرد تعديات. امام حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام مى‌گرداند و حدود خدا را اجرا مى‌نمايد و دست دشمنان و متجاوزان را از حريم دين خدا دور مى‌دارد و با حكمت و پندهاى نيكو مردم را به راه خدا مى‌خواند. امام مانند شمس عالمتاب است كه طلوع نموده و جهان را به نور خود روشن مى‌نمايد، و او بر فراز افق مكان و منزلتى دارد كه دستها و چشمها را ياراى وصول به آن نيست، امام ماه شب چهارده و نور دهنده دلها است و چراغ رخشان و نور بلند و نمايان و ستاره راهنما در قطعات تاريكى‌هاى شديد و در وسط بيابان‌ها و زمين‌هاى خشك و سوزان و در لجّه‌هاى درياها است، امام آب شيرين است در تشنگى و راهنما است بر راه سعادت و نجات دهنده است از سقوط و هلاكت، امام آتشى است بر فراز تپّه‌ها و موجب حرارت است براى افرادى كه خود را بدان گرم مى‌كنند و راهنما و دليل است در مواضع هلاكت، كسى كه از امام جدا شود هلاك گردد. امام ابر پر باران و باران درشت و فراوان و خورشيد نور دهنده و آسمان رحمت سايه گستر و زمين صاف و بى‌خاشاك و چشمه پر آب حيات و منبع آب و گلستان فضائل است. امام انيسى است با مهر و شفقت، و پدرى است با رحمت و عطوفت و برادرى است عديل و مهربان و چون مادرى است با كودك خردسال خود نيكو و رئوف، و ملجأ و پناه بندگان است در شدائد و مهمّات. امام امين خدا است بر آفريدگان او و حجت اوست بر بندگان او و خليفه اوست در بلاد او، و دعوت كننده مردمان است به سوى او، و منع كننده مفاسد و موانع است از حرم او، امام از هر گناهى منزه و از هر عيب و نقصى مبرّى است. سوره الروم (٣٠) آيه ٥٦ خداوند او را مخصوص به علم نموده و موسوم به حلم فرموده است و نظام دين و عزّ مسلمين و قهر و غضب بر منافقين و هلاكت كافرين است. امام يكّه و فريد زمان است كه هيچ كس را ياراى نزديكى به مقام او نيست و هيچ دانشمندى هم طراز و هم رتبه او نه، و نه از براى او بدلى يافت شود و نه مثل و مانندى، خداوند بخشاينده و كرم كننده او را بدين فضائل بدون طلب و اكتساب مخصوص گردانيده است. بنابراين چه كسى را قدرت معرفت امام است، يا مى‌تواند او را اختيار كند هيهات هيهات! عقول در اينجا گم مى‌شود و دلها متحيّر مى‌گردد و خردها عاجز و سرگردان مى‌ماند و چشمها فرو مى‌خوابد. بزرگان كوچك مى‌شوند و حكيمان متحيّر مى‌گردند و حليمان كوتاه مى‌گردند و خطيبان محدود و محصور مى‌شوند و خردمندان به جهل اعتراف مى‌كنند و شاعران لال مى‌گردند و اديبان ناتوان مى‌شوند و بليغان عاجز مى‌گردند از توصيف شأنى از شئون امام يا فضيلتى از فضائل او، و همه و همه اقرار به عجز و اعتراف به تقصير مى‌نمايند. و چگونه تمام صفات و فضائل او را مى‌توان وصف كرد يا از كنه و ذات او سخنى گفت يا چيزى از شئون او را ادراك كرد يا بتوان كسى را بر مسند او نشاند كه مانند امام بهره دهد و بى‌نياز كند؟ نه، چنين نمى‌شود چگونه و به چه كيفيّت بتوان چنين كارى كرد؟ در حالى كه او مانند ستاره‌اى است بر فراز آسمان، كجا مى‌توانند مردم او را به دست گيرند، و توصيف كنندگان از حقيقت اوصاف او سخنى گويند؟ با اين حال مردم كجا مى‌توانند امام را اختيار كنند و عقلها كجا مى‌تواند اين حقيقت را درك كند و كجا مى‌تواند مانند امام كسى ديگر پيدا شود؟ آيا شما چنين گمان مى‌بريد كه امامت در غير آل رسول اللَه محمّد بن عبد اللَه صلى اللَه عليه و آله و سلم يافت مى‌شود؟ سوگند به خدا كه نفس‌هاى آنها به آنان دروغ گفت و امانى و آرزوهاى باطل در دلهاى آنان جا گرفت و بنابر اين بر مكان سخت و مرتفعى، و بر نردبان لرزان و صعبى بالا رفتند كه ناگهان قدمهاى آنان از فراز به پائين بلغزيد. آنها چنين خواستند كه امام را با عقل‌هاى ناقص و پريشان و گرفتار هوى و هوس خود تعيين كنند و با آراء گمراه كننده خود نصب نمايند پس هر چه بيشتر كوشيدند بيشتر دور شدند ﴿قاتَلَهُمُ اللَه انَّى يُؤْفَكُونَ﴾.1 و حقا قصد مطلب صعبى نمودند و با افك و دروغ سخن گفتند و گمراه شدند گمراهى آشكارى و در حيرت و سرگردانى در افتادند؛ زيرا با بصيرت امام را ترك گفتند، ﴿وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ اعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبيلِ وَ كانُوا مَسْتَبْصِرينَ﴾.2 از اختيار خدا و اختيار رسول خدا و اهل بيت رسول خدا اعراض نموده و به اختيارات خود گرويدند در حالى كه قرآن به اعلى صوت ندا در مى‌دهد: ﴿وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحانَ اللَه وَ تَعالى عَمّا يُشْرِكُونَ﴾.3 و نيز خداى عَزَّ و جَلَّ فرمود: ﴿وَ ما كانَ