فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت چهارم
اگه دوست داری فرزندت بنده باشه، اول باید بهش آزادی بدی😉
@tabasbanoo
#تولد_دوباره
#بی_تو_هرگز
#قسمت_سی_و_یکم: مهمانی بزرگ
بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون🏠 ... علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره ... اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه😌 ... منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه ... نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره ...
بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش ... قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده ... همه چیز تا این بخشش خوب بود ... اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن ... هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد ...😣
پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت ... زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش😖 ... دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه ... مراقب پدرم و دوست های علی باشم ... یا مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد😕 ...
یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... و زینب و مریم رو دعوا کردم😠 .... و یکی محکم زدم پشت دست مریم✋💢...
نازدونه های علی، بار اولشون بود دعوا می شدن ... قهر کردن و رفتن توی اتاق ... و دیگه نیومدن بیرون ...
توی همین حال و هوا ... و عذاب وجدان بودم ... هنوز نیم ساعت نگذشته بود که علی اومد ... قولش قول بود ... راس ساعت زنگ خونه رو زد🏠 ... بچه ها با هم دویدن دم در 🚪... و هنوز سلام نکرده ...
- بابا ... بابا ... مامان، مریم رو زد😱 ...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
کارگاه دخترانه
با حضور آقای دکتر اسماعیل زاده مورخ ۹۹/۱۲/۲۳
# پایگاه مقاومت بسیج حضرت معصومه س
# حوزه مقاومت بسیج خواهران حضرت فاطمه س
# بسیج جامعه زنان ناحیه طبس
# رزمایش کمکهای مومنانه
برگزاری دهمین مرحله کمکهای مومنانه
هم اکنون سومین مرحله از گام چهارم کمک های مومنانه در آستانه حسین بن موسی الکاظم ع در حال انجام است
#تولد_دوباره
#بی_تو_هرگز
#قسمت_سی_و_دوم : تنبیه عمومی
علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد ... اما یه بار خیلی جدی ازم خواسته بود، دست روی بچه ها بلند نکنم✋... به شدت با دعوا کردن و زدن بچه مخالف بود ... خودش هم همیشه کارش رو با صبر و زیرکی پیش می برد ...
تنها اشکال این بود که بچه ها هم این رو فهمیده بودن ... اون هم جلوی مهمون ها ... و از همه بدتر، پدرم😖 ...
علی با شنیدن حرف بچه ها، زیر چشمی نگاهی بهم انداخت😏 ... نیم خیز جلوی بچه ها نشست و با حالت جدی و کودکانه ای گفت ...
- جدی؟ ... واقعا مامان، مریم رو زد؟😱 ...
بچه ها با ذوق، بالا و پایین می پریدن ... و با هیجان، داستان مظلومیت خودشون رو تعریف می کردن ...و علی بدون توجه به مهمون ها ... و حتی اینکه کوچک ترین نگاهی به اونها بکنه ... غرق داستان جنایی بچه ها شده بود😯 ...
داستان شون که تموم شد ... با همون حالت ذوق و هیجان خود بچه ها گفت ...
- خوب بگید ببینم ... مامان دقیقا با کدوم دستش مریم رو زد👊 ...
و اونها هم مثل اینکه فتح الفتوح کرده باشن ... و با ذوق تمام گفتن ... با دست چپ ✋...
علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من ... خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید✋😚 ... و لبخند ملیحی زد☺️ ...
- خسته نباشی خانم ... من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام☺️ ...
و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوشامدگویی رفت سمت مهمون ها ... هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود😳 ... بچه ها دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن ... منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین ... از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد😳 ...
اون روز علی ... با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد ... این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد ... و اولین و آخرین بار من😌...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
🛑 اعطای وام ۷۰ میلیونی برای تولد فرزند سوم خانوادههای فاقد مسکن
🔹️نمایندگان مجلس در جریان بررسی لایحه بودجه ۱۴۰۰، بانک مرکزی را مکلف به اعطای وام ۲۰ ساله ۷۰ میلیون تومانی به خانوارهای فاقد مسکن که در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ صاحب فرزند سوم میشوند، کردند.
http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c
🕌 اولین و بزرگترین کانال قمیها در ایتا☝️
با سلام خدمت همه عزیزان🌹 لطفا متن زیر رو با دقت بخوانیدو ازش نگذرید.
*پلان اول :*
*مختار: میخواهم فرماندهی سپاه را در جنگ با زبیریان خود بر عهده بگیرم.*
*کیان: این کار را نکن امیر*
*مختار: برای چه؟*
*کیان: چون وقتی شما وارد عرصه نبرد شوید، دشمن میفهمد که ما برای مقابله با او با تمام قوا به میدان آمده ایم و این، روحیه آنها را بالا میبرد[و ضعف ما را نشان میدهد]*
*پلان دو :*
*عمار در میانه های جنگ صفین به شهادت میرسد.امام علی علیه السلام، تنها شده ،*
*در میان لشکریان قدم میزند ، اشک میریزد و ندا میدهد :*
*«أین عمار؟ ...... أین عمار؟»*
*عمار کجاست؟*
*عمار کجاست تا تنهایی علی را در بین این همه حیله و نیرنگ معاویه و عمروعاص از بین ببرد .*
*تا وقتی عمار بود ، با خطبه ها و روشنگری هایش، راه را بر گزافه گویی های سپاه نفاق می بست ،*
*اما حالا ..*
*پلان سه :*
*چند سال قبل حضرت آقا حمله دشمن را اعلام میکنند ؛*
*💥حمله ی فرهنگی ،*
*💥شبیخون فرهنگی ،*
*💥ناتو فرهنگی ،*
*همه را میگوید، اما ما فقط نگاه میکنیم .*
*⚡️کار به جایی میرسد که ندای«أین عمار» شان به آسمان میرود ، اما باز هم فقط نگاه میکنیم .*
*حالا خودش یک تنه به میدان می آید ، حرف های اشتباه همه را بیان میکند و پاسخ میدهد،*
*برجام دو و سه و چهار، دنیای گفتمان ،همه را رد میکند،*
*ما هم کلی ذوق میکنیم که آقا دارد روشن گری میکند.
*اما ....*
*حواسمان نیست ، که وقتی «ولی» خودش به میدان آمده یعنی دیگر از وجود «عمار» در بین ما ناامید شده .*
*تنها شده ،*
*خودش یک تنه به جنگ میرود .*
*خودش میگوید من سالهاست دارم شمشیر میکشم .*
*میدانی وقتی فرمانده ، ولی ، خودش به میدان می آید یعنی چه ؟ یعنی حال و اوضاع لشکر،خراب است .*
کاش به جای خوشحالی از حرف های این چند مدت حضرت آقا ، کمی گریه میکردیم که به خاطر بی حالی و بی عرضگی ما و تنها شدن رهبر ، دیگر خودش مجبور است، جواب اراجیف نااهلان را بدهد ...*
*أين عَمّار ؟* تاریخ تکرار میشود.
*معلم تاریخمان میگفت:*
*که امیرالمومنین (علیه السلام) جنگ را در صفین برده بود ...*
*❗️❗️در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!!*
*❗️❗️امام علی (علیه السلام) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!!*
*❗️❗️و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!*
*❗️👈هر چه امام علی (علیه السلام) گفت: "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند...کسی گوش نکرد !!*
*❗️📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده ی امام علی (علیه السلام) بود به مذاکره بفرستند !!!*
*❗️👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!!*
*❗️👈بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ...*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت: من به ابوموسی مطمئن نیستم...*
*❗️👈آنها گفتند: شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت:من به نتیجه این مذاکرات، خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید، نمیرسید.*
*❗️👈گفتند :در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!!*
*📌امام علی (علیه السلام ) گفت: باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود، برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند، نباید اعتماد کرد ...*
*👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد.*
*❗️👈تا مدتها، متن مذاکرات محرمانه بود !!!*
*امام علی (علیه السلام) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...*
*❗️👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت:*
*شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است.*🤔
*اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!*
*❌⭕️👈روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت فرا رسید.*
*👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی، تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ، امام علی (علیه السلام) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.*
*❗️👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!*
*❗️👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت*
*❗️❗️و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم، علی ع را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد.*
*❗️👈عمروعاص بالا رفت و گفت: چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم، علی علیه السلام را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!!*
*❗️❗️ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست ....*
🌑🌑
👇👇👇👇👇
*📌امام علی (علیه السلام) از همان ابتدا خوشبین نبود ...چون دشمن شناس بود ...*
.
*❗️❗️👈 اینچنین بود که معاویه، جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد......*😭
*باشد که
#تولد_دوباره
#بی_تو_هرگز
#قسمت_سی_و_سوم : نغمه اسماعیل
این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم😌 ... هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ 😒...
اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت ... عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود😆 ... توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد 📣و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون ...
پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد ... دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم😑 ... علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود😊...
بعد از کلی این پا و اون پا کردن ... بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد ... مثل لبو سرخ شده بود ...
- هانیه ... چند شب پیش توی مهمونی تون ... مادر علی آقا گفت ... این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه😣 ...
جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ...
- به کسی هم گفتی؟☺️ ...
یهو از جا پرید ...
- نه به خدا ... پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم😔 ...
دوباره نشست ... نفس عمیق و سنگینی کشید ...
- تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم ...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت پنجم
فرزندت رو وابسته نکن
@tabasbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار حاجی زاده وهمسرش سوریه سر قبر فرزند شهیدشان مسعود حاجی زاده👆
@tabasbanoo
عجب سالی در پیش داریم!!!
پایانش جمعه
ونیمه شعبانش هم جمعه
عاشورایش عصرجمعه
23رمضان شب قدرشب جمعه
آخرین روز رمضانش جمعه
عید غدیر وکامل شدن دین روزجمعه
الهی : کاش اولین جمعه موعود هم در این سال رقم بخورد
تا ارکان جمعه کامل شود
وبجای اللهم عجل لولیک الفرج،
بااشک شوق درسجده شکر بگوییم:
أللهم لک الحمد ولک الشکر لفرج ولیک...
ببین برای آمدنت چقدر بهانه میچینم ...
عجیب تر اینه که سال 1400 دوتا نیمه شعبان داریم
⭕یکی 9 فروردین 1400
⭕یکی هم 27 اسفند 1400 روز جمعه
یعنی در یک سال دوبار به یمن قدوم مطهر ربیع الانام ، امام زمان علیه السلام ، جشن میگیریم،
سالی که نکوست ، از بهارش پیداست...
هر وقت عدد ۱ قبل از ۴ قرار میگیرد ، دل، هواخواه می شود
بیتاب می شود ، ...
۱۴ معصوم ، معصوم چهاردهم ، سال ۱۴۰۰ ...
بارالها، آغاز قرن ۱۴ را آغاز تاریخ حکومت مهدوی مقدر فرما.
ان شاالله سال ظهور صاحب الزمان باشد .
*【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】*
ا┄┅═✾🍀🌼🍀✾═┅┄
التماس دعا حیدری