کانال اداره تبلیغات اسلامی کاشان در ایتا دنبال کنید👇👇👇
🆔https://eitaa.com/tablighatkashan
🔆 چیزی در مورد یحیی سنوار که مرا رها نمیکند... که مرا در درون به یک ورشکستگی کامل کشانده است.
این روزها پس از آن تصاویر تاریخ ساز از شهادت قهرمانانهاش به یک چیز فکر میکنم؛ او میتوانست فقط با باز کردن چفیه از سر و صورتش، زنده بماند. فقط کافی بود کمی چفیه را پایین بیاورد. همانقدر که دوربینهای ترسو چهره او را ببینند و هوش مصنوعی روی میز افسران ارشد اطلاعاتی جیغ بکشند که "نزنید... نزنید... او یحیی سنوار است... اورا زنده میخواهیم."
یحیی میدانست زندهی او چه اندازه برای اسرائیل ارزشمند است. او را میبردند و در بهترین بیمارستان تلآویو زیر نظر متخصصان، درمان میکردند. او میتوانست بزرگترین شکار تاریخ تشکیل رژیم صهیونیستی باشد. آنقدر مهم که نتانیاهو اعلام کند جنگ را بُرده و غزه را به زانو درآورده و حالا گروگانها و دهها امتیاز دیگر را در ازای یحیی معامله میکند.
یحیی همه اینها را میدانست ولی چفیه را تا زیر چشمهایش بالا کشید. من به آن لحظهی لاهوتی میاندیشم که یک انسان چگونه میتواند مرگ را به خود دعوت کند. یحیی حتی اگر بدون چفیه دستگیر میشد باز هم در قهرمانی او شعرها میسرودند. او نه در تونلهای زیر زمینی که در نقطهی صفر تماس در جنگ رو در رو تا آخر مبارزه کرده بود و با یک دست قطع شده و دهها جراحت دیگر به اسارت رفته بود. اما یحیی چفیه را تا زیر چشمها بالا کشید و فقط با چشمهایی شبیه همهی چشمهای به خون نشسته فلسطینی به شیطان معلق در سنگرش زل زد. تا او را نشناسند. تا با او همان کنند که با هر مبارز ناشناس دیگری...
➕️ @yaminpour
✨﷽✨
ثروت واقعی
چوپانی به عالِمی که در صحرا تشنه بود، کاسهای شیر داد. سپس رفت و بزی برای او آورد و ذبح کرد. عالِم از سخاوت این چوپان که تعداد کمی بز داشت در حیرت شد. پرسید: چرا چنین سخاوت میکنی؟ چوپان گفت: روزی با پدرم به خانهی مرد ثروتمندی رفتیم. از ثروتِ او حسرت خورده و آرزوی ثروت او را کردم. آن مرد ثروتمند لقمهی نانی به ما داد.
پدرم گفت: در حسرت ثروت او نباش هر چه دارد و حتی خود او را، روزی زمین به خود خواهد بلعید و او فقط مالک این لقمهی نان بود که توانست به ما ببخشد و از نابودی نجاتش دهد. بدان ثروت واقعی یک مرد آن است که میتواند ببخشد و با خود از این دنیا به آن دنیا بفرستد.
چوپان در این سخنان بود و بز را برای طبخ حاضر میکرد که سیلی از درّه روان شد و گوسفندان را با خود برد. چوپان گفت: خدایا! شکرت که چیزی از این سیلاب مرا مالک کردی که بخشیدم و به سرای دیگر فرستادم.
عالِم که در سخن چوپان حیران مانده بود گفت: از تو چیزی یاد گرفتم که از هیچکس نیاموخته بودم مرا ثروت زیاد است که ده برابر آنچه این سیلاب از تو ربوده است احشام خریده و به تو هدیه خواهم کرد.
چوپان گفت: بر من به اندازهی بزهایم که سیلاب برد احسان کن که بیش از آن ترس دارم اگر ببخشی،احسان تو، دستِ احسان مرا با تیزشدن چاقوی طمعام بِبُرد.
کانال اداره تبلیغات اسلامی کاشان در ایتا دنبال کنید👇👇👇
🆔https://eitaa.com/tablighatkashan
🔰یک سفر مشهد میهمان حرم حضرت زینب(س)
📍با مسابقه هفتگی «خواهر خورشید» یک سفر مشهد مقدس به مبلغ ۵ میلیون تومان را میهمان حرم حضرت زینب خواهر امام رضا(ع) باشید
برای ثبت نام و شرکت در این مسابقه فقط کافی است کلمه"عضویت"را به آدرس زیر ارسال کنید 👇👇👇
@AdminHaramzeinabie
#مسابقه #خواهر_خورشید
🔷🔸💠🔸🔷
🕌 آستان مقدس حضرت زینب خواهر امام رضا علیهماالسلام
✅ با کلیک بر روی لینک زیر به جمع ما بپیوندید :
B2n.ir/x10778
#رضاجانم
دو کبوتر عاشق همدیگر را یافتند ؛
تا برای تمام عمر در کنار یکدیگر باشند
لذت تمام خوبیها، شادیها و خوشی ها را با یکدیگر دو برابر کنند😍
و غمها را با هم شریک شده و نصف کنند
عقد و ازدواج دو محب رضوی در جوار چایخانه حضرت رضا علیه السلام با حضور خادمان چایخانه حضرت رضا و میهمانان چایخانه 💚
📆 ۳۰ مهر ماه ۱۴۰۳
🌸 چایخانه حضرت رضا علیه السلام مثل همیشه هرشب برپاست ؛
#همه_خادم_الرضاییم
#چایخانه_حضرت_رضا_علیه_السلام
@kashan8