هدایت شده از تحلیل سیاسی _ فرهنگی-اجتماعی
🔴 کارزار انقلاب
کمی که کارزار برای انقلاب اسلامی سخت شود، انقلابیون سست و سطحی که رویشان نمیشود بگویند «دیگر طاقت همراهی نداریم» برای رهایی از فشار بیرونی، شروع میکنند به نیش و کنایه زدن به نظام و رهبری.
درمقایسه با این طیف، چقدر آزاده، شجاع و باشرف هستند کسانی که صادقانه بگویند «کم آوردهایم».
@GhadiriNetwork
هدایت شده از تحلیل سیاسی _ فرهنگی-اجتماعی
📱 استراتژی مجازی
اگر فعالیت خود در توییتر و فضای مجازی را مصداق جهاد میدانید، به این نکات جهت بهرهوری بیشتر در عرصه جنگ مجازی توجه فرمایید:
۱. از ورود به فعالیتهای عبثی چون زردنویسی، روزمرهنویسی، فالوور گیری با مراودات بیحدوحصر، ترند کردن هشتگها و افتادن در دام باندها و سازمانیها اکیدا پرهیز کنید.
۲. از اتلاف ساعتها وقت برای شنیدن گپ سیاسی چند نفر بالانشین همیشگی در اسباببازی جدیدی به نام کلابهاوس که تاکنون بیش از ۱۸ هزار شنونده همزمان به خود نگرفته است، خودداری نمایید.
۳. محدود به توییتر نشوید. اسکرین توییتهای خود را در پست و استوری اینستاگرام و نیز وضعیت واتساپ قرار دهید و در پیامرسانهایی نظیر تلگرام و ایتا کانال ایجاد کرده و به عنوان کمترینکار، توییتهای خود را در آنجا نیز بگذارید.
۴. توییتهای مهم خود را فلیت کنید و مطالب خوب خود را چندوقت یکبار بازنشر نمایید و مطالب جدید کانال خود را به پستهای مرتبط سابق ریپلای بزنید و در توییتر، مطالب مرتبط و مکمل خودتان را کوت کنید تا نگاشتههای پیشین شما و پیشینه بحث دیده شود.
۵. در گروههای مختلف تلگرامی عضو شوید و مطالب خود را به اشتراک بگذارید. درصورتی که کانالی داشته باشید، مطالبی که با صرف وقت در گروهها نوشتهاید را میتوانید در کانال خود نیز بگذارید؛ همچنانکه مطالب ازپیشآماده و مندرج در کانال را نیز میتوانید در پاسخ به مسائل مطرح در گروهها بدون نیاز به دوباره نویسی و صرف زمان، عرضه کنید.
۶. در مناسبتهای مذهبی به جای تبریک و تسلیت صرف، حدیثی مرتبط با واقعه را نیز قرار دهید تا کمکی به ترویج احادیث و مضامین عالی دینی کرده باشید.
۷. از کتب دینی، تاریخی و سیاسی، با ذکر منبع برای تولید محتوای فاخر بهرهببرید.
۸. فقط تولید کننده یا بازنشر دهنده محتوا نباشید، به هر دو مورد به طور همزمان ملتزم باشید.
۹. درگیر پاسخ به شبهات، شایعات و حواشی ناتمام نشوید، زیرا هدف طرف مقابل همین مشغولسازی همیشگی به موضوعات دستچندم و غفلت از مسائلی اساسی چون اقتصاد و توافق است. تنها راه مؤثر برای بههم زدن این ترفند، آن است که توأم با تبیین مسائل جدید، بر همان موضوعاتی که میخواهند فراموش گردد، حمله و تمرکز ویژه شود.
۱۰. مطالب مندرج در شبکههای اجتماعی رهبر عزیز انقلاب را به طور حداکثری بازنشر کنید.
@GhadiriNetwork
#مهیای_مهمانی
چرا از مرگ میترسیم؟
💠 دوازدهم رجب| مرگ همانند سفر است، راننده در صورتی از سفر میترسد که یا راه را نمیشناسد یا بنزین ندارد یا تخلف کرده و یا...
@TebyanOnline
هدایت شده از تبیان
#مهیای_مهمانی
دنیا مثل گردوی پوک
💠 چهاردهم رجب| تاریخ یعنی مطالعه دنیا! یعنی این که گردوی دنیا را بشکنید و بفهمید که پوک است...
@TebyanOnline
* آخه یه عبارتی تویِ مقتل آمده، نوشتن کاری با بدنِ این آقا کردن، دیگه پشت و رویِ این بدن مشخص نبود،(۲) لذا زینب وقتی اومد یه نگاهی کرد، صدا زد:” أ أنت اَخي؟” آیا تو برادرِ من هستی؟ دو تو معنا داره، شاید داره میگه: تو حسینِ من هستی، نه تو حسین نیستی، حسینی که من فرستادم اینطوری نبود… از یه طرف هم بعضی ها میگن: اومد نشناخت این بدن رو، برگشت، اما دید از حلقوم بُریده صدایی میآد: خواهرم بیا، من حسینم…*
خودم دیدم، قدمهایی که شد تندُ
تو دستای یه نامرد خنجر کندُ
خودم دیدم، داره قطع میشه امیدم
خودم دیدم ، دوازده ضربه رو دیدم
* آخه هر ضربه ای که میزد، آقامون یه ذکر می گفت، ضربه ی اول رو که زد گفت: ” وامحمدا!” ضربۀ بعدی” واعطشا” هر ضربه ای یه ذکری، اما ضربۀ آخر، یهو صدا زد” وا اُما!” وای مادرم…مادر اومد…*
قدم به قدم ، من اومدم
با قامت خم ، من اومدم
تو قتلگاه ، چه خبره؟
کجاست پسرم ، من اومدم
* داداش!…*
تو رو کشتن، میومد نغمهی تکبیر
تو رو کشتن، به دستم بسته شد زنجیر
حسین جانم، فدای جسمِ بیتابت
تو رو کشتن، ندادن قطرهای آبت
اما داداش! اونی که من رو میکُشه اینه:…*
تو رو کشتن، غنائم رو سوا کردن
تنت رو وای، توی صحرا رها کردن
تو رو کشتن، سرت رو نیزهها میرفت
بدونِ تو، آخه زینب کجا می رفت
حسین جانم ، حسین جانم…
*نیزه شکسته هارو کنار زد، اول نشست کنارِ این بدن شروع کرد حرف بزنه، داداش! قرارمون این نبود تو بری و زینب بمونه، مارو میخوای به دستِ کی بسپاری و بری؟ یه نگاهی بکن، هنوز خونِ گلوت خشک نشده، ریختن دورِ خیمه هارو محاصره کردن…
یه وقت زینب یه کاری کرد، دوست و دشمن همه گریه کردن، همه دیدن این خانوم خم شد، این بدن رو تویِ بغلش گرفت، گفت: حسین جان! کجات رو ببوسم؟ جایی برای بوسه پیدا نمی شود…همه دیدن این چادر رو انداخت رویِ این بدن، تا سر رو برداشت دیدن لبای زینب خونی شده، همه فهمیدن لب هاش رو گذاشته بر روی رگ های بریده…ای حسین
📚منابع:
۱)خوارزمی،مقتل الحسین، ج۲، ص۳۹
سیدبنطاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۲
۲)ذكرة الخواصّ، سبط ابن جوزی: ص ٢٥٤.
@mohaddes_aemme
فاطمه روضه گرفته، اى خدا لطفى كن_۲۰۲۲_۰۲_۱۶_۱۹_۵۷_۰۱_۴۳۷.mp3
22.08M
🎧 #روضه زیبا و شنیدنی ❣
🎼 فاطمه روضه گرفته ...
🎤 #سیدرضا_نریمانی ١٤٣٨ ه.ق
🌙 #وفات حضرت زینب
(سلام الله عليها)
🤲 التماس دعا
@mohaddes_aemme
﷽
فاطمه روضه گرفته، ای خدا لطفی کن
بهر یاری کردنش چشم مرا سرباز کن
سنگ هم خوردی عزیزم پیروهن بالا نزن
چارهای بر تیر آن ملعون تیرانداز کن
دست بافم رابه غارت بردهاند ای بیکفن
چادر من را بگیر و زود روانداز کن
*آخه همچین که سنگ به پیشانیِ آقایِ من و تو زدن، این دامنِ عربی رو بالا زد خونِ پیشانی رو بگیره (۱) تا این دامن بالا رفت، سفیدی سینۀ حسین نمایان شد، اون نانجیب تیرِ سه شعبه ای برداشت، چنان به سینۀ آقایِ ما زد، اما زینب داره این صحنه هارو می بینه، عمۀ سادات داره می بینه، بالایِ تل ایستاده..*
چشامو باز، دوباره گریه میگیره
مگه میشه، مگه از یادِ من میره
خودم دیدم، جَوُونت غرقِ غم ها شد
توی میدون ، چطوری اِرباً اِربا شد
خودم دیدم، که اصغر با لبای سرد
غریبونه، پیش چشمات تَلَظّی کرد
حسین جانم ، حسین جانم…
خودم دیدم ، عَلَم از دستِ ماه افتاد
یه لشکر گرگ، به سمت خیمه راه افتاد
خودم دیدم ، می دیدی آسمون و دود
توی گودال، یه نامرد روی سینه ات بود
خودم دیدم ، تو مقتل جستجو میکرد
جلو چشمام، تنت رو پشت و رو میکرد
@mohaddes_aemme
* آخه یه عبارتی تویِ مقتل آمده، نوشتن کاری با بدنِ این آقا کردن، دیگه پشت و رویِ این بدن مشخص نبود،(۲) لذا زینب وقتی اومد یه نگاهی کرد، صدا زد:” أ أنت اَخي؟” آیا تو برادرِ من هستی؟ دو تو معنا داره، شاید داره میگه: تو حسینِ من هستی، نه تو حسین نیستی، حسینی که من فرستادم اینطوری نبود… از یه طرف هم بعضی ها میگن: اومد نشناخت این بدن رو، برگشت، اما دید از حلقوم بُریده صدایی میآد: خواهرم بیا، من حسینم…*
خودم دیدم، قدمهایی که شد تندُ
تو دستای یه نامرد خنجر کندُ
خودم دیدم، داره قطع میشه امیدم
خودم دیدم ، دوازده ضربه رو دیدم
* آخه هر ضربه ای که میزد، آقامون یه ذکر می گفت، ضربه ی اول رو که زد گفت: ” وامحمدا!” ضربۀ بعدی” واعطشا” هر ضربه ای یه ذکری، اما ضربۀ آخر، یهو صدا زد” وا اُما!” وای مادرم…مادر اومد…*
قدم به قدم ، من اومدم
با قامت خم ، من اومدم
تو قتلگاه ، چه خبره؟
کجاست پسرم ، من اومدم
* داداش!…*
تو رو کشتن، میومد نغمهی تکبیر
تو رو کشتن، به دستم بسته شد زنجیر
حسین جانم، فدای جسمِ بیتابت
تو رو کشتن، ندادن قطرهای آبت
اما داداش! اونی که من رو میکُشه اینه:…*
تو رو کشتن، غنائم رو سوا کردن
تنت رو وای، توی صحرا رها کردن
تو رو کشتن، سرت رو نیزهها میرفت
بدونِ تو، آخه زینب کجا می رفت
حسین جانم ، حسین جانم…
*نیزه شکسته هارو کنار زد، اول نشست کنارِ این بدن شروع کرد حرف بزنه، داداش! قرارمون این نبود تو بری و زینب بمونه، مارو میخوای به دستِ کی بسپاری و بری؟ یه نگاهی بکن، هنوز خونِ گلوت خشک نشده، ریختن دورِ خیمه هارو محاصره کردن…
یه وقت زینب یه کاری کرد، دوست و دشمن همه گریه کردن، همه دیدن این خانوم خم شد، این بدن رو تویِ بغلش گرفت، گفت: حسین جان! کجات رو ببوسم؟ جایی برای بوسه پیدا نمی شود…همه دیدن این چادر رو انداخت رویِ این بدن، تا سر رو برداشت دیدن لبای زینب خونی شده، همه فهمیدن لب هاش رو گذاشته بر روی رگ های بریده…ای حسین
📚منابع:
۱)خوارزمی،مقتل الحسین، ج۲، ص۳۹
سیدبنطاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۲
۲)ذكرة الخواصّ، سبط ابن جوزی: ص ٢٥٤.
@mohaddes_aemme
فاطمه روضه گرفته، اى خدا لطفى كن_۲۰۲۲_۰۲_۱۶_۱۹_۵۷_۰۱_۴۳۷.mp3
22.08M
🎧 #روضه زیبا و شنیدنی ❣
🎼 فاطمه روضه گرفته ...
🎤 #سیدرضا_نریمانی ١٤٣٨ ه.ق
🌙 #وفات حضرت زینب
(سلام الله عليها)
🤲 التماس دعا
@mohaddes_aemme