eitaa logo
علمداران سرو قامت تعالی (طلاب جانباز
26 دنبال‌کننده
6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
41 فایل
بیان معارف دین و فرهنگ جهاد و دفاع
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خوبان
10.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ مشکل مملکت ما اینه ... هرگاه ارزشها عوض شوند؛ عوضی ها باارزش می‌شوند‼️
هدایت شده از خوبان
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خانواده با برکت یعنی این... 💫🌷🌷🌷 خودش یه حوزه علمیه است... 🔘
هدایت شده از خوبان
🔰احڪــ🔎ــام نمــ📿ــاز 💎 بلند خواندن نماز صبح ⁉️میهمانانی در منزل داریم که اگر من نماز صبح را با صدای بلند بخوانم، می ترسم که آنها را آزرده خاطر کنم، تکلیف من چیست؟ ✅ لازم نیست که صدای قرائت، بلند و آزار دهنده باشد اما باید به گونه‌ای که جوهره صدا آشکار شود، نماز صبح را بخوانید و اگر عمدا با صدای آرام، قرائت کنید، نماز باطل می‌شود.
هدایت شده از خوبان
💠 حکم شک در گفتن تکبیرة الاحرام و سوره حمد 💬 حکم شک در گفتن تکبیرة الاحرام اگر قبل از شروع در قرائت (حتی جمله «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم») شک کند تکبیرة الاحرام را گفته یا نه، باید آن را بگوید. 🔹 حکم شک در خواندن سوره حمد اگر شک کند سوره حمد را خوانده است یا نه، چنانچه وارد جزء بعد (هرچند جزء مستحب؛ مانند «الحمد لله رب العالمین») نشده، باید آن را بخواند. 📚پی‌نوشت: رساله نماز و روزه آیت‌الله خامنه‌ای، مسأله ۳51 و 350 📚
هدایت شده از خوبان
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آیا وام برخی از بانک‌ها قرض به شرط قرض است؟ ⁉️این ربا محسوب نمی‌شود؟ 🔘 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خوبان
Shanbeye aram 29.mp3
6.43M
📚 🎧 🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 📗کتاب 🕊🌹 ✍️ نویسنده: محمدمهدی بهداروند 🥀🤍انتشارات حماسه یاران 9️⃣2️⃣ 📗کتاب شنبه آرام، روایت زندگی دانشمند شهید محسن فخری‌زاده از کلام همسر اوست. ⬅️ در این قسمت میشنویم: 🔘سجاده 🔘نماز جماعت 🔘سی متری کیوانفر 🔘ادب به پدر و مادر 🔘دعای پدر و مادر 🔘روزمرگی و نو آوری 🔘
هدایت شده از خوبان
🕊🌸در تهران همانقدر که مسولیت‌هایش بیشتر می‌شد، زمان کنار همدیگر بودنمان کمتر می‌شد. 🥀🤍مدرسه‌ای که در آن درس می‌دادم، نزدیکی‌های حرم حضرت عبدالعظیم بود. 🕊🌸فشار زیادی را تحمل می‌کردم. اول صبح باید بچه‌ها را آماده می‌کردم؛ حسین و محمد را می‌گذاشتم مهد کودک و آمادگی و سلمان هم مدرسه خودم بود. از خانه تا محل کار، باید بیست کیلومتر میرفتم، بیست کیلومتر می‌آمدم؛ با آن ترافیک سختی که آن مسیر داشت و ماشین‌های سنگین می‌رفتند و می‌آمدند. 🥀🤍گفتم: «عباس تو را به خدا یک کاری کن با این همه مشکلات، حداقل راه من یک کم نزدیک تر شود.» 🕊🌷گفت: «من اگر هم بتوانم - که نمی‌توانست - این کار را نمی‌کنم. آنهایی که پارتی ندارند پس چه کار کنند؟ 🔺ما هم مثل بقیه.» 🕊🌸گفتم: «آنها حداقل زن و شوهر کنار همدیگر هستند!» 🥀🤍گفت: «نه؛ نمی‌شود. ما هم باید مثل مردم این سختی‌ها را تحمل کنیم!» 🕊🌸راوی:مرحومه حاجیه خانم حکمت همسر شهید 🕊🌹