هدایت شده از خوبان
Part13_خداحافظ سالار.mp3
23.77M
3️⃣1️⃣ قسمت سیزدهم
💫📗کتاب صوتی #خداحافظ_سالار
🥀🌸"خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر #شهید_حاج_حسین_همدانی"
🎙تهیه شده در ایران صدا
💫🌷گردآورنده #حمید_حسام
💫🌸راوی: سودابه آقاجانیان
#دفاع_مقدس #سوریه #مدافعان_حرم
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
هدایت شده از خوبان
🥀شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند🥀
🥀🌷عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی،
🔺کجا میخوای بری؟
🥀🤍عباسعلی گفت: امام گفته، مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر
🔺تا اتفاقی براش نیفته.
🥀🌷اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه…
🔺بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
🥀🤍یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
🥀🌷پنج نفر داوطلب شدند که اولین شون عباسعلی بود. قبل از رفتن... حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچ وجه با بعثی های عراقی درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید
🔺حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
🥀🤍تخریب چی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریب چی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند، گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد…
🔺زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
🥀🌷گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده! پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…🔻
هدایت شده از خوبان
🥀🤍عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت:
🔺این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
🥀🌷اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته…
🔺اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…
🥀🤍جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند، گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
🔺گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
🥀🌸مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین. یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
🔺گفتند: مادر! بعثیها سر عباست رو بریدند.
🥀🤍مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد ( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
🔺و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...
🥀🌷راوی: محمد احمدیان از بچه های تفحص
هدایت شده از خوبان
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀صوت روایتگری🥀
🎥 شاید خدا میخواهد من را پیش خودش ببرد
💫🌹در این ویدئو صدا و روایت شهید مدافع حرم حاج صادق امیدزاده رضوان الله علیه
🥀🤍از مجروحیت حاج رسول حیدری در کردستان عراق در دوران دفاع مقدس را میشنوید...
هدایت شده از خوبان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫🌹راهت ادامه دارد...
هدایت شده از خوبان
💫🌹خدای مهربانم
🥀🤍در این شب مبارک
💫🌹ان شاء الله به حق حضـــــرت جواد الائمه علیه السلام
🥀🤍و باب الحوائج کوچک حضـــــرت علی اصغر علیه السلام
💫🌹همگی دوستان حاجت روا باشند.
🥀🤍عیدتون مبارک
💫🌹التماس دعا
🥀🤍شب خوش
هدایت شده از 🌹گاھ نوشٺھاے يڪ طلبھـ ـ ـ
🅾کراماتی از #امام_جواد علیه السلام
#قسمتاول
♦️اباصلت میگوید: پس از دفن حضرت رضا (علیه السلام)، به دستور ماُمون یک سال زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و بیخوابی شب به ستوه آمدم، دعا کردم و برای رهایی از زندان به حضرت محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) متوسل شوم و از خداوند خواستم به برکت ایشان در کار من گشایشی انجام دهد
♦️هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که حضرت ابی جعفر امام جواد (علیه السلام) نجات بخش گرفتاران عالم، وارد زندان شد و فرمود:
ای اباصلت از تنگنای زندان بی تاب شدهای؟
عرض کردم به خدا سوگند سخت بی تابم!
فرمود: برخیز، دستی به زنجیرها زد، و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد!
♦️سپس دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره میکردند، توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج شدم!
سپس حضرت فرمود: برو در امان خدا که هرگز نه دست مامون به تو میرسد و نه دست تو به مامون
♦️اباصلت میگوید: همانگونه که حضرت فرمود: تا حال مامون را ندیده ام
عیون اخبار الرضا (ع)، ج. ۲، ص ۶۷۸
🌹میلاد مسعود حضرت ابن الرضا جوادالأئمه امام محمدتقی علیه السلام مبارکباد
🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
هدایت شده از خوبان
💫🔴یارب ز شراب عشق سرمستم کن
🥀🤍وز عشق خودت نیست کن و هستم کن
💫🔴از هرچه بجز عشق خودت تهی دستم کن
🥀🤍یک باره به بند عشق پا بستم کن
💫🔴سلام، صبح به خیر و عافیت🔴💫
🥀🤍صبح دوشنبتون ســـــرشــار از لطف و محبت خداوند تبارک و تعالی🤍🥀