eitaa logo
تبیین، تحلیل و اجتهاد
838 دنبال‌کننده
17 عکس
13 ویدیو
1 فایل
این کانال جهت بارگذاری متن‌های تحلیلی_تبیینی راه‌اندازی شده و وابسته به مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری می‌باشد. ادمین: @im_enqelabi
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️چرا ایران به سوریه کمک کرد به افغانستان نه؟! "چرا ایران شبیه سوریه و لبنان و عراق و فلسطین و یمن به افغانستان ورود نمی کند؟" البته این شبهه را کسانی با تعریض گوشه دار مطرح می‌کنند که تا دیروز زمزمه مدام شان نه غزه نه لبنان بود. حالا چرا یاد آرمان مبارزه با ظلم شدند؟ چون این روزها خناسان و غداران رسانه‌ای، همه معرکه‌شان در موضوع افغانستان، عملیات روانی بر ذهن مخاطب ایرانی است. احتمالا دقیق شوید تائید می کنید/ بماند بعد. بااین حال شبهه وارد است و البته مفید. چون یک چارچوب دقیق از سبک تعاملی انقلاب می دهد. رهبری، نسبت ما و افغانستان را ساده و روان توضیح دادند: "ما مدافع مردمیم" این جمله ساده از محکمات اندیشه سیاسی ماست. در مبارزه با قصاب صهیونیستی نیز کل موضع ایران همین است: رفراندوم. درباره ایران هم نظام اندیشه امامین چنین است: "مشروعیت انقلاب اسلامی از مردم است." زیباست؛ بماند. ملاک حکمرانی خواست مردم است ولو ناحق بخواهند؛ سرنوشت‌شان بر گرده خودشان است و لاغیر. بهشت نیز زوری نیست. ✅با این توضیح شبهه از بیخ تعیین تکلیف شده است؛ اما سه اصل برآمده از این مقدمه: 1⃣اصل اول خواست مردم همان دیارست. سوری و عراقی و فلسطینی اول خودشان ایستادند وبعد هم از ایران مدد خواستند تا مقابل متجاوز قدرت بگیرند. اما در افغانستان دولت با دمپائی فرار کرد و مردم نشستند تا طالب‌ها در کمترین زمان حاکم شوند. حوادث پنجشیر نیز برآمده از یک قوم است و مورد استقبال ملت قرار نگرفت و دلیلی ندارد ایران بغیر از محکومیت آدم کشی، وارد نزاع داخلی قومی و قبیله‌ای شود. 2⃣اصل دوم خواست ملت‌های مجاهد است. اهمیت جبهه مقاومت اینجااست. برای جمهوری اسلامی خواست ملت‌های مستقر در جبهه مقاومت مهم است. اینکه نکند جنگ داخلی ظاهری و باطنش تقابل با خروش ملت‌ها مقابل مجسمه شرارت و ظلم مجسم باشد. اینجا نیز فرق سوریه و افغانستان است. در سوریه تلاش استکبار برای شکستن خط مقاومت بود ودر افغانستان نزاع پشتون و تاجیک و هزاره و غیره است. 3⃣و در نهایت اصل سوم خواست ملت ایران است. جمهوری اسلامی اگر در سوریه و عراق با داعش نمی‌جنگید در کرمانشاه و تهران باید می‌جنگید. نزاع نیابتی به نفع خاکمان بود، حال آنکه در افغانستان چنین نیست. طالب‌ها نه داعش‌اند نه وهابی و نه القاعده. حتا خودشان هم یک دست نیستند. نسبت به گذشته و آینده‌شان نیز تصویر روشنی نیست. با این حال مهم است که حقوق ایران را به رسمت بشناسند. امنیت مرزها و حق آب هیرمند و جلوگیری از ترانزیت افیون و پرهیز از شیعه کشی و غیره. حق مردم ایران را باید به رسمیت بشناسند و قدم اول نیز در این راه مذاکره است تا بعد. ✍ محسن مهدیان @tabyin_tahlil_ejtehad [کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد]
♦ فتنه‌ی آینده (فتنه بچه حزب‌اللهی‌های بی‌بصیرت) ۱- اینکه خیال کنیم زمانی می‌رسد که دیگر فتنه‌ای نباشد، تصوری فانتزی است. چرا که بر اساس منطق قرآن، فتنه سنت الهی است! (به عنوان نمونه به سوره مبارکه عنکبوت مراجعه شود) ۲- دشمن در فتنه‌ها، به شدت روی جدا کردن بدنه اصلی نظام اسلامی یعنی حزب اللهی‌ها از حرکت اصیل انقلابی حساب باز کرده است. چونکه موتور محرکه انقلاب همین‌ها هستند و اگر اینها دچار شک و تردید و یا خدایی نکرده به حد مقابله با نظام برسند، بسیار خطرناک است. ۳- متاسفانه جریانی در بین بدنه حزب‌اللهی در حال شکل‌گیری است که تدریجا، به حد بی‌تفاوتی و یا تقابل با نظام می‌رسد. جریانی که متاسفانه فهم ناقص، کاریکاتوری، غیر جامع و غیرفقیهانه خود از اسلام را فهم اصیلی می‌داند و خط قرمزهای خاصی برای خود تعریف کرده و توقع دارد که رهبری عزیز نیز تابع آن خط قرمزها باشد. مثلا عده‌ای بدون عنایت به منطق قرآن در مواجهه با نفاق و منافقین و فهم جامع و درست از کُبرَیات قرآنی، شروع به مصداق‌یابی می‌کنند و شخصیت‌های حقوقی و رئوس نظام را منافق و مستوجب توهین و انگ‌زدن می‌دانند و توقع دارند که رهبری هم اینگونه عمل کنند و اگر احیانا حمایتی از روسای قوا کردند، یا آنرا واقعی نمی‌دانند و یا آنرا نشانی از فقد عدالت در ایشان قلمداد می‌کنند. یا عده‌ای بدون عنایت به موضوعات ذاتاً سیال و ذاتا متغیّر و فهم تزاحمات، ابزارهایی چون موبایل و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و غیره را کاملا غیراسلامی معرفی کرده و حضور و استفاده از آنها را خلاف اسلام می دانند. حال اگر رهبری خلاف نظر آنها نظر دهد، آنوقت واویلاست! یا عده‌ای متوجه نرمش قهرمانانه و مسائل کلان و راهبردی در سطح منطقه و جهانی نیستند و در دلشان حمایت از تیم مذاکره کنند را خلاف مصالح اسلام می‌دانند. خلاصه اینکه مثالها زیاد است و ظرفیت این فضا کم اما خصیصه ویژه این بچه حزب اللهی ها که متاسفانه علمدارشان طلاب کم سواد و بی‌بهره از منطق کلان اسلامی هستند، این است که رهبری را در دایره خطوط قرمز خود دانسته و خارج از آنرا مستحق رمی به بی عدالتی و ظلم می‌دانند. لذا حقیر فتنه آینده را این فتنه می‌دانم که رگه‌هایی از آن در چند سال اخیر و مخصوصا در حوادث اخیر قابل مشاهده است. ✍ حجه‌الاسلام و المسلمین آقای محمدعلی رنجبر @tabyin_tahlil_ejtehad [کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد]
تکیه گاه قدرت در انقلاب اسلامی و در جامعه لیبرال غرب در هر جامعه‌ای باید تکیه گاهی برای کانون‌های قدرت وجود داشته باشد تا این مراکز در هم تداخل و تقابل نکنند و امر توسعه و امنیت خدشه دار نشود... در جامعه لیبرال غرب این تکیه‌گاه، صهیونیست‌ها و بزرگان سرمایه‌داری هستند که هرچند گاهی دور هم جمع می‌شوند و بر یک مساله‌ای اجماع می‌کنند، محور نظام فکری و عقیدتی‌شان هم برنانه صهیونیزم جهانی است. اما در جامعه اسلامی ما، این تکیه‌گاه قدرت، ولیّ فقیه است - که تنقیح و اجرای آن، هنر بزرگ امام راحل‌مان و علمای بزرگ سلف چون، میرزای شیرازی "رحمت‌الله‌علیهم" بود. اما تفاوت این دو جایگاه چیست؟ در تمدن غرب، این تکیه‌گاه، پنهان، حیله گر و جنایتکار است و البته دروغ بزرگترین ابزلر کارشان است، مشروعیت و مقبولیتش را از روابط نامشروع قدرت، پول و ابزاری چون اسلحه می‌گیرد... اما در حکومت اسلامی این تکیه‌گاه، پنهان نیست، بلکه همچون آفتاب درخشان است، فقیه عالم، حکیم مخلص، مجاهدی پرتلاش، و شهیدی زنده است... مشروعیتش را از دین خدا و ولی خدا و مقبولیتش را از عامه مردمی که معتقد و مجاهد در راه او هستند، دارد. مبنای اندیشه او قرآن و علم اهل بیت (علیهم‌السلام) است، دارای تفکر، حکمت و آرمانی بلند برای احیای کلمه توحید است.... تکیه‌گاه قدرت و رهبری یک تمدن مهم‌ترین موضوع نظری و مبنایی آن است. ✍سید محمد نبوی @tabyin_tahlil_ejtehad [کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد]
🔻لگد به مردم‌سالاری مردم‌سالاری یعنی مردم اصل‌اند. یعنی مردم یک پایه‌ی مشروعیت نظام‌اند. یعنی همه‌کاره مردم‌اند. یعنی مردم مهم‌اند. یعنی باید برای مردم وقت گذاشت. یعنی باید به مردم پاسخگو بود. یعنی باید افکار عمومی را اقناع کرد. آقای شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه آقای حاج‌علی‌اکبری اینها را می‌دانی؟! من نمی‌دانم چرا امام جمعه لواسان عوض شد، نمی‌دانم بیانیه شورا چقدرش درست یا اشتباه، چقدرش راست یا دروغ بود، اما می‌دانم به مردم سالاری لگد زدید. می‌دانم برای مردم پشیزی ارزش قائل نشدید. امام جمعه، پدر معنوی مردم است، با مردم رابطه والد و ولد دارد، غم‌خوار مردم است، نوکر مردم است، مسئول قرارگاه فرهنگی شهر است. آن‌وقت شما با کدام توضیح، با کدام اقناع فکری پدر مردم را از مردم گرفتید؟ یک روز رئیس‌جمهور کم‌خرد سابق با ریشخند به مردم و بی‌خبری از گرانی بنزین، یک روز هم شما با ندانم‌کاریتان، تف به صورت مردم‌سالاری انداختید. مردم برای این عزل و نصب‌هایی که انجام می‌دهید، ده‌ها سوال دارند، برای‌تان مهم است که سوالات‌شان پاسخ داده شود؟ دقیقا مردم کجای ذهن‌تان هستند؟! خیال کردید با یک بیانیه‌ی سستِ دیرهنگام، مسأله حل می‌شود؟ نه برادر مساله‌ی ما، بیانیه دادن و عزل و نصب امام جمعه لواسان نیست، مسأله‌ی ما مسئولین شیکی هستند که مرام انقلاب را نفهمیده‌اند. در مرام انقلاب، مردم اصل‌اند. اگر خودتان را موظف به پاسخگوییِ شفاف و صادقانه به مردم می‌دانستید، طور دیگری عمل می‌کردید. مسئولین نادان در ایجاد فتنه‌ها سهم زیادی دارند. ✍اسماعیل فخریان @tabyin_tahlil_ejtehad
📎مسأله، تبیینِ حقایقِ انقلاب است، برای بیدارکردنِ دیگران از جهالت، و در برابرِ حیرتِ ضلالت.... 📎تماشاگریم یا کنشگر؟! زائریم یا مجاهد؟! میدان‌داریم یا حاشیه‌نشین؟! مرثیه‌خوانیم یا رجزخوان؟! اثرگذاریم یا بی‌خاصیّت؟! منفعلیم یا مهاجم؟! افشاگریم یا خاموش؟! سکوتیم یا خروش؟! آسوده‌خاطریم یا دغدغه‌مند؟! چاهیم یا چراغ؟! منفعت‌طلبیم یا حقیقت‌طلب؟! مصلحت‌اندیشیم یا انقلابی؟! مصرف‌کننده‌ایم یا مولّد؟! ساکنیم یا متحرّک؟! ✍ مهدی جمشیدی @tabyin_tahlil_ejtehad
⚪️سفیدخوانی ۳ خبرِ حاشیه ساز این روزها یک ویژگی جالبِ مشترک دارند. اول خبرها را مرور کنیم: یک/ خبر مخالفت با شفافیت در جلسات کمسیون ویژه طرح صیانت دو/ خبر افزایش ۳۰۰ درصدی رشد اختلاس سه/ خبر مخالفت مجلس با شفافیت در دارایی مسوولین. غرضم صرفا سواد رسانه‌ایست؛ اما ویژگی مشترک این سه خبر. مدت‌ها پیش یکی از دوستان گرافیستم می‌گفت که پوستری برای یک نهاد دولتی طراحی کرده که دوسوم آن سفید بوده است. بعد از انتشار، یک روزبرای کاری گذرش به همان کارفرمای دولتی می‌افتد و متوجه می شود که همه پوسترها یک سوم شده و بقیه‌اش برش خورده است. با دلخوری پرس وجو می‌کند ومتوجه می‌شود که مدیر مربوطه تلقی اسراف داشته و همه پوسترها را برش زده است تا برای کار دیگری استفاده شود. متعجب بود که چطور این مدیر متوجه نشده که این بخش سفید پوستر جزئی از پوستر است و توسط ذهن مخاطب پر می شود. این روزها وقتی میزان اطلاع مخاطب از اخبار روز را می بینم یاد همین بخش سفید پوستر می افتم که قرار بود تکمیل آن بر عهده ذهن مخاطب باشد. بهتر از [لفظ] سفید خوانی برای این عارضه‌ی عصر شبکه پیدا نکردم. به خودتان رجوع کنید. شما عمدتا فقط تیتر می‌خوانید. خاصه در حوزه خبر. دلیلی هم ندارد وارد متن شوید. کمترین دلیلش اینست که وقت ندارید و مگر ممکن است این میزان خبر را تک تک بررسی کنید و وارد جزئیات شوید. اساسا عصر جدید رسانه، عصر جزئیات گریزی است. خلاصه اینکه تیترها از جلوی چشم شما عبور می‌کند و شما متناسب با یک تیتر قضاوت می‌کنید. اما واقعا یک تیتر کفایت می‌کند؟ خبر جزئیات ندارد؟ وقت ندارید. حال ندارید. انگیزه ندارید و... به هر دلیل تمایلی ندارید جزئیات خبر را مرور کنید. اما مگر ممکن است جزئیات را رها کنید. بالاخره هر تیتری ذهن شما را ناخودآگاه سمت جزئیات خبر می برد. حالا سوال اینست که این جزئیاتی که خوانده نمیشود از کجا می‌رسد؟ هیچ. ذهن خود به خود این جزئیات را می‌سازد. نام این فرآیند را سفید خوانی بگذاریم. یعنی ذهن شما آنچه را نمی‌بیند می‌سازد. ذهن نمی‌تواند تیتر خبر را بدون جزئیات رها کند. شما نخوانید، خودش می‌خواند. اینجاست که ممکن است به خطا بیافتد. حالا ۳ خبر ابتدایی را مجدد با مختصری از جزئیات مرور کنید: یکم. خبر عدم شفافیت در بررسی طرح صاینت، تنها یک پیشنهاد بود در کنار پیشنهادات دیگر. ضمن اینکه در همین پیشنهاد نیز تاکید شده است که کل جلسات از سامانه رسانه مجلس شفاف پخش می شود. دوم. ۳۰۰ درصد، رشد اختلاس نیست. ۳۰۰ درصد رشد کشف اختلاس است. رشد کشف می‌تواند یا رشد اختلاس باشد و یا رشد نظارت. سوم. شفافیت در درآمد و دارایی مسوولین بحث مشترک مجلس گذشته و تصمیم مجمع تشخیص مصلحت است نه مجلس یازدهم. حالا سوال مهم: چه میشود که این خطای ذهنی به صورت خطای مشترک بین الاذهانی خودش را نشان می دهد؟ بماند بعد. ✍محسن مهدیان @tabyin_tahlil_ejtehad کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
🔻 تقیه رهبری در موضوع واکسن 🔹 تقیه چیست و در چه مواردی بکار میرود؟ 🔸 تقیه یعنی پنهان کردن عقیده، نظر و حقیقتی در برابر مخالفان در شرایطی که: ▪️ ضرر جانی یا مالی متوجه شخص یا مسلمین باشد ▪️ اجتناب از ضرر دینی یا دنیایی مسلمین باشد ▪️ موجب اصلاح امت باشد ▪️ در جهت دفع ظلم از خود و دیگران . . . ◀️ نکته مهمی که در باب تقیه باید به آن اشاره کرد آن است که تقیه برای حفظ جان و مال مسلمین و نیز تداوم و ماندگاری جامعه مسلمین است که توسط اهل بیت عصمت و طهارت به شیعه آموزش داده شده است. ◀️ نکته دیگر و با اهمیت تقیه این است که تقیه در شرایط خاصی جایز است و اگر گزاره های الزامی تقیه وجود نداشته باشد موضوعیت آن منتفی است. ✅ در این دوران(مقطع سی‌وپنج ساله از ۱۴۸ تا ۱۸۳ هجری)، تنها چیزی که می‌توانست مبارزه و حرکت فکری و سیاسی اهل بیت (علیهم‌السّلام) و یاران صدیق آنان را مجال رشد و استمرار بخشد، تلاش خستگی‌ناپذیر و جهاد خطیر آن بزرگواران بود و توسل به شیوه‌ی الهی «تقیه». و بدین ترتیب است که عظمت حیرت‌آور و دهشت‌انگیز جهاد حضرت‌موسی‌بن‌جعفر (علیه‌وعلی‌ابائه‌التحیّةوالسّلام) آشکار می‌گردد.(مقام معظم رهبری ۱۳۶۸/۰۷/۲۶) ◀️ ادله رد نظر مخالفین واکسن در تقیه رهبری در موضوع واکسن: 1️⃣ تقیه در جهت حفظ جان و مال مسلمین ضرورت پیدا میکند در حالی که اگر ادعای مخالفان واکسن صحیح باشد ولی فقیه با تقیه خود در حال نابودی جان و مال مسلمین است!! 🔸 مگر مخالفان واکسن نمیگویند واکسن موجب فوت دهها هزار مسلمان شیعه شده است؟ پس ولی فقیه با واکسن زدن خود و تقیه در ابراز عقیده قلبی خود در خصوص مضر بودن واکسن و دستور به واکسیناسیون عمومی جان و مال مسلمین را به خطر انداخته است و این برخلاف الزامات فقهی تقیه است. 2️⃣ تقیه عموما در شرایطی اتخاذ میشود که ولایت یا شیعیان در تنگنا و تنهایی باشند اما در شرایط حاضر که ولایت جامعه حاکم بر امور مسلمین است و ارکان موثر حاکمیت مانند سپاه، ارتش، دولت، مجلس،صداوسیما و ... تحت امر ایشان است ضرورتی برای تقیه در این باب وجود ندارد. 3️⃣ تقیه یک حکم سیاسی و در شرایط خاص و موقت است که پس از خارج شدن از مکان و زمان تقیه به طرق مختلف نشانه های آن با تبیین علل و عوامل آن به اطلاع عامه شیعیان میرسد در حالی که در حدود ۲۰ ماه اخیر و در سخنرانیهای مکرر توسط ولایت فقیه ما شاهد یک راهبرد عملیاتی و گفتمانی بوده ایم و در هیچ مکان و زمانی با هیچ اشاره و کلامی پیامی از ایشان مبنی بر تقیه بودن قول و عمل رسمی صادر نشده است!! ✅ مطرح کردن تقیه در قول و عمل ولی فقیه در باب واکسن با توجه به گزاره های موجود در جامعه امری باطل و غیر قابل قبول است. تقیه برای حفظ جان و مال مسلمین و در جهت مصالح کلی جامعه است و امام جامعه نمیتواند در جهت حفظ جان خود و با به خطر انداختن جان مسلمین تقیه کند و موجبات نابودی جامعه مسلمین را فراهم کند. ✍ @tabyin_tahlil_ejtehad کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
🔻«هشت‌سال عبرت»، کافی نیست؟! [1]. یکی از بزرگان حوزوی گفته‌اند: گرانی برای مردم طاقت‌فرسا شده و این‌که با بسیاری از کشورها قهر باشیم، به ضرر مردم است. [2]. عبارت ایشان، دلالت بر همان معنایی دارد که رهبر انقلاب در بیانیۀ گام دوّم انقلاب از آن با تعبیر «تحلیلِ سراپا غلط» یاد کرده است؛ این‌که مشکلات معیشتیِ مردم را نه به اراده و توانمندیِ مسئولان و ظرفیّت‌های وطنی و بومی، بلکه به مناسبات خارجی متصل کنیم و در اقتصاد برون‌زا باشیم. [3]. جالب است که این حرف را حسن روحانی، «هشت سال پیش» مطرح کرد و به واسطۀ آن، عوام ظاهربین و بی‌تحلیل و سطحی‌نگر را فریفت و از آنها رأی گرفت. البتّه غلط‌بودن این تحلیل، در «عمل» ثابت شد، و هشت سال مذاکره و بازی با سند ننگین برجام، هیچ حاصلی برای سفرۀ مردم نداشت. امّا امروز پس از هشت سال، همین سخن ناصواب را از زبان یکی از بزرگان حوزوی می‌شنویم. هم تقلیدِ سیاسیِ ایشان از نیروهای سکولار بسیار مذموم هست، هم تأخیرِ سیاسیِ ایشان در تکرار این تحلیل سراپا غلط. نمی‌دانم «تقلیدِ» ایشان را مذمّت کنم یا «تأخیر»ش را. [4]. صدق گفتۀ ایشان، از حامیان سخن‌شان پیداست؛ علی مطهری و مهدی نصیری و فرید مدرسی. ورشکستگان سیاسی، در کمین نشسته بودند که لقمه‌ای را از دهان ایشان بربیایند و بر آن، موج‌سواری رسانه‌ای کنند. [5]. استاد مطهری، بسیار نسبت به «بیوت علما»، حسّاس بود. ایشان زمانی به حاج احمدآقا گفته بود: مراقب باشید بیت آقای خمینی، مانند بیت آقای بروجردی نشود. اغلب این‌گونه است که مراجع به دلیل «ارتباطات محدود» و «محیط بسته»‌ای که در آن هستند، با واسطه با «واقعیّت» تماس دارند و این واسطه‌ها، همان «اعضای دفتر» هستند. در واقع، اعضای دفتر، «مهندسان مواضع» و «طرّاحان ذهن» این بزرگان هستند. این وضع، خاص آیت‌الله بروجرودی نبود، بلکه آیت‌الله شریعتمداری و آیت‌الله منتظری نیز دچار این آسیب بودند. برخی دیگر نیز چنین هستند که لازم به نام‌بردن نیست. [6]. اینکه بعد از هشت سال «سرافکندگیِ ملّی» و «فقر عمومی» که حسن روحانی با فریب‌کاری رسانه‌ای و خطابه‌های دروغین بر مردم تحمیل کرد، بدانیم این بیراهه به مقصد نمی‌رسد، محتاجِ بصیرت نیست. امروز مردم کوچه و بازار هم از غرب ناامیدند و می‌دانند و مشکل اصلی، «کفایت حاکمان» بوده است نه «سیاست‌های کلّیِ نظام». مشکل این بوده که حسن روحانی، «تنبلی» و «ناکارآمدی» و «بی‌کفایتیِ» خویش را بر ایران تحمیل کرد و سرمایه‌های ملّی را به باد داد و آتشِ «فساد دولتی» را شعله‌ور ساخت. امّا افسوس که این بزرگِ حوزوی، چنین برداشتی ندارد و همچنان چشم به «بیرون» دارد. [7]. عالِم راستین و محقّقِ طالبِ نفس‌الامر، در این اندیشه نیست که سخن و داوری‌اش، با چه کسی اصطکاک می‌یابد و منزلت و اعتبار چه جریانی را می‌خراشد، بلکه دل و جان در گروی «حقیقت» دارد و آن را «محافظه‌کارانه» در پای «بزرگان»، قربانی نمی‌کند. در عمل مشخص شد که این تحلیل، «سراپا غلط» است. مهمّ نیست چه کسی به آن معتقد است: آنان که محقّق هستند نباید اشخاصِ هر چند بزرگ را بر «حقیقت» ترجیح دهند. [8]. باب «نقادی»، به دو صورت بسته می‌شود: یکی با «استبداد آشکار» و دیگری با «قدیس‌سازی از اشخاص». دوران قرون وسطی و کلیسای کاتولیک و سلطنت پاپ‌ها گذشته و نمی‌توان نفهمید و نگفت و نخواست. [9]. بعضی دوستان، هر گاه ناخشنود می‌شوند، پای «ادب» و «ادبیات» و «اخلاق» را به میان می‌کِشند و در قالب تذکرِ اخلاقی، «نسبت ناروا» می‌دهند. همین که کسانی نسبت به خطای بزرگ یک بزرگ حوزوی، حسّاس نیستند و برآشفته نمی‌شوند، امّا این قبیل یادداشت‌های انتقادی را برنمی‌تابید و وظیفۀ شرعیِ خویش می‌دانند که بی‌درنگ، موضع‌گیریِ منفی کنند و بر کرسی موعظه بنشینند یا جوّسازی کنند، نشان می‌دهد که پای «سوگیری سیاسی» در میان است. [10]. اگر برای اثبات سخنم، به «آیت‌الله خامنه‌ای» استناد کنم و نظر ایشان را به عنوان «ولیّ‌فقیه» به میان آورم، متهم به «دخالت‌دادن اقتدار سیاسی در بحث» و «مواجهۀ متعبّدانه و متعصّبانه با ایشان» می‌شوم، و اگر به «واقعیّت‌های عقلی یا تجربی» استناد کنم و «مجتهدانه» و «محقّقانه»، نظرورزی نمایم، متهم به «خودمحوری» و «خویش‌مرکزبینی» می‌شویم. مسأله را به حاشیه نرانیم: نه این‌که انقلاب با بسیاری از کشورها، قهر است، صحیح است؛ و نه این‌که راه‌حل مشکلات معیشتیِ مردم، ارتباطات خارجی و اقتصاد برون‌زا است. هر دو پیش‌فرض ایشان ناصواب هستند و این ناصواب‌بودن، متّکی به هشت‌سال تجربۀ عینی است: «هشت‌سال خسارت محض» و «هشت‌سال عبرت». کافی نیست؟! می‌خواهید به عنوان یکی از بزرگان حوزه، دوباره مردم را سرگردان «مذاکره» و «برجام» و «غرب» و «تعلیق» و «شرطی‌شدن اقتصاد» و ... کنید؟! ✍مهدی جمشیدی @tabyin_tahlil_ejtehad [کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد]
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند جمله با جناب حجه‌الاسلام والمسلمین آقای حاج‌علی‌اکبری🔻 @t_manzome_f_r
▫️بله اصل این است که در عدالت‌خواهی، انتقاد شخصی و مصداق‌سازی نشود اما: 🔹۱. عدالت‌خواهی باید ناظر به واقع و متن جامعه باشد و متن‌جامعه بستر موضوعات و جزئیات است، نه کلیات مفهومی. 🔸۲. قضیه هفت‌تپه و دشت مغان و ده‌ها شرکت و بنگاه دیگر، همان جزئیاتی هستند که شخصی نیستند و از قضا رهبر انقلاب از این عدالت‌خواهی‌ها نیز حمایت کرده‌اند. 🔹۳. مردم منتظر تحقق گفتمان‌ عدالت با پرچمداری ائمه‌ی جمعه هستند.، کما اینکه این پرچم‌داری و میدان‌داری جزو وظایف و شئون اصلی ائمه‌ی محترم جمعه است. 🔸۴. مردم دائم، در تریبون نماز جمعه، منتظر خطبه‌هایی هستند که بتواند گرهی از گره‌های زندگی جمعی و اجتماعی‌شان را باز کند و فضا را برای رانت‌خواران و فاسدین، ناامن‌تر کند. 🔹۵. ایضاً مردم مشتاق روئیتِ حمایت و پشتیبانی تمام قدِ شورای سیاست‌گذاری ائمه‌ی جمعه از امامان جمعه‌ی عدالت‌خواه هستند. 🔸۶. ایضاً مردم سؤال‌شان این است که شورای سیاست‌گذاری ائمه‌ی جمعه - خصوصاً رئیس محترم آن شورا - موضع‌شان در رابطه با عدالت‌خواهیِ شفاف و صریح و البته قاعده‌مند، از طرف ائمه‌ی جمعه چیست؟ 🔹۷. ایضاً مردم دوست دارند مرام عدالت‌خواهی رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمه‌ی جمعه را - بعد از کم کردن نرده‌ی واسط بین مردم و مسئولین در نماز جمعه تهران - را ببینید. 🔸۸. گفتمان عدالت‌خواهی باید در متن جامعه پیاده شود، اینکه امام جمعه‌ای، بی‌عدالتی و فساد را دور از چشم مردم و فقط از طریق مسئولین امر پیگیری کند، خوب است اما کافی نیست. مردم باید در جریان امور قرار گیرند. 🔹۹. فرض بر این است که ائمه جمعه افراد متقی و بصیر هستند و بدون اسناد قطعی، فسادی را پیگیری نمی‌کنند، بنابراین، تذکر این نکته که فساد و جرم جنبه‌ی حقوقی و قضایی دارد و باید مسئولین مرتبط با آن، متولی پیگیری‌اش شوند، کاملا واضح است و مفروض. باید دید که تأثیر این تذکرِ درست، ائمه‌ی جمعه را بیشتر به سمت عدالت‌خواهی هُل می‌دهد یا محافظه‌کاری؟! 🔸۱۰. کاش رئیس محترم شورای سیاست‌گذاری ائمه‌ی جمعه، در کنار اینکه چه نوع عدالت‌خواهی‌هایی خوب نیست، در مورد برنامه‌ی این شورا برای تحولِ واقعی، جدّی و سریع در نماز‌های جمعه و خطبه‌های آن را هم بیان می‌فرمودند. پ.ن : در گام دوم انقلاب، بیش از هر زمان دیگری نیاز به نهضت تحول در نمازهای جمعه احساس می‌شود. @t_manzome_f_r 📌واحد تبیین و تحلیل مجموعه‌ی تبیین
🔴یک‌بام و دو هوا در دفاع از ذخایر حوزه 🔷چندروزی است که یکی از نویسندگان جوان و دغدغه‌مند (دکتر مهدی جمشیدی)، در نقد یکی از موضع‌گیری‌های سیاسی آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی (حفظه‌الله) نکته‌ای مختصر در کانال ایتایی خودش منتشر کرده است. اما بلافاصله پس از انتشار آن مطلب کوتاه ایتایی، شاهد به جوش آمدن غیرت اسلامی بسیاری از گروه‌های سیاسی و علمی حوزوی هستیم. آنان به حق در دفاع از شأن مرجعیت و لزوم حفظ حرمت مرجعیت سخن می‌گویند و می‌نویسند. خداوند از همه آنان این غیرت دینی را قبول کند. جالب است که پیش از همه جریان‌های سیاسی و علمی حوزوی و حتی پیش از نهادهای رسمی حوزوی، «جریان سیاسی غربگرا» در کشور ما، که در عمل هیچ اعتنایی به توصیه‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مراجع بزرگوار، از جمله حضرت آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی، نداشته‌اند، به حمایت همه‌جانبه از این مرجع بزرگوار قیام کرده‌اند و خواستار «برخورد سخت» با آن نویسنده جوان هستند. البته امیدوارم که این حمایت‌ها و غیرت‌ها فقط به دفاع از یک موضع‌گیری سیاسی (که به زعم و خیال باطل آنها در راستای موضع‌گیری‌های سیاسی‌شان بوده است) منحصر نشود. بلکه جرأت و شجاعت حمایت از همه دیدگاه‌های این مرجع عالیقدر و عظیم ‌الشأن از جمله دیدگاه‌های ایشان درباره حجاب و موسیقی و ربا و فعالیت‌های اجتماعی زنان و حقوق اسلامی و ... را نیز داشته باشند. یعنی فی المثل اگر کسی در نقد دیدگاه این عالم عظیم‌الشأن در باب حجاب یا موسیقی هم سخنی گفت، نه تنها با همین شدّت و حدّت علیه او موضع‌گیری کنند! بلکه دست کم خودشان در گفتار و نوشتار و رفتار به دیدگاه‌های فرهنگی و اقتصادی این مرجع بزرگوار پایبند باشند؛ تا این حمایت آنها شائبه سوء استفاده سیاسی از این مرجع بزرگوار را نداشته باشد. 🔶در عین حال، به عنوان یک طلبه ناچیز، گلایه‌ای از بزرگان حوزوی هم دارم و آن اینکه حتماً به خوبی می‌دانید که از روز رحلت آملی تاکنون به صورتی بی‌وقفه، سیل تهمت‌ها و افتراها و لعن‌ها و ناسزاها از سوی عده‌ای از مخالفان ولایت و همچنین عده‌ای از روحانیان مخالف فلسفه و عرفان به سوی آن علامه ذوفنون و افتخار علمی حوزه‌های علمیه و جهان تشیع روانه شده است! (تهمت‌ها و ناسزاهایی که یک میلیونیوم آنها در نوشته این نویسنده جوان در نقد آیت‌الله صافی گلپایگانی وجود ندارد). عده‌ای از سکولارهای عمامه‌ به سر و بعضاً خارج‌نشین، علامه حسن‌زاده را به جرم دفاع از حریم ولایت و حمایت از رهبر معظم انقلاب اسلامی، به باد تهمت و ناسزا و فحاشی گرفته‌اند. و عده‌ای از مخالفان حوزوی فلسفه و عرفان هم، از هیچگونه حرمت‌شکنی‌ و هتاکی و ناسزایی علیه آن مرد بزرگ دریغ نورزیده‌اند. شخصیتی که رهبر فرزانه انقلاب او را «عالمی ربانی» و «سالکی توحیدی» و «از چهره‌های نادر و فاخری» معرفی کردند که «نمونه‌های معدودی از آنان در هر دوره‌ای چشم و دل آشنایان را می‌نوازد». اما دریغ از یک موضع‌گیری رسمی از سوی نهادهای حوزوی یا حتی عالمان بزرگ حوزوی در محکومیت این رفتارها! از خدای بزرگ می‌خواهم به همه توفیق «شناخت حق»، «عمل به حق» و «نشر و گسترش حق» را عنایت بفرماید. ✍احمدحسین شریفی @tabyin_tahlil_ejtehad 📌کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
هدایت شده از اسماعیل فخریان
آقای سروش محلاتی در درس فقه خود مطالبی را مطرح کرده و به اسلام نسبت داده که برآيند آن تحریف دین، تعطیلی احکام اجتماعی اسلام، پذیرش ولایت طاغوت، بی‌معنا شدن جهاد، تسامح با نظام سلطه، انکار سیره‌ی مبارزاتی ائمه‌ی اطهار، انفعال در مواجه با بزرگ‌ترین منکرات اجتماعی، ترویج دین حداقلی، گره زدن معیشت مردم به مذاکره و پذیرش ذلت، غلط خواندن انقلاب خمینی کبیر، تضعیف ولایت‌فقیه و... است. https://fa.shafaqna.com/news/1254722/ چقدر خوب است که: ۱. ۲. ۳. دفتر حفظ و نشر آثار امام ۳. آقایان صاحب کرسی تدریس فقه و سایر دغدغه‌مندان دین و دیانت تفسیر خودشان از اسلام و نظرشان را در مورد بیانات آقای سروش محلاتی بفرمایند. پ.ن۱: وقتی دهان آن نویسنده انقلابی و مخلص آن‌طور بسته شود، دهان‌های دیگر اینطور باز می‌شود. پ.ن۲: تئوریزه‌کنندگان خط سازش، به‌دنبال خسته کردن مردم از مقاومت و تسلیم کشور به استکبار هستند. پ.ن۳. بیش از هر زمان دیگری، باید در رأس وظایف جریان انقلابی باشد. پ.ن۴. وای به روزی که نگران جایگاه مرجعیت باشیم، اما نگران تحریف دین و قرآن نباشیم. @fakhrian_ir