❇️تغییر دینداری
گفتم تصاویر شبهای احیا را دیدی؟ گفت بله. مردم ما دیندارند. ولی دوران طاغوت هم همین بودند. گفتم درست است اما دینداری داریم تا دینداری. مردم ما مومن اند اما ایمان شان هم تغییر کرده است. گفت چطور؟ گفتم:
1⃣یکم اینکه دینداری مردم جمعی شده است. ماجرا تنها شب احیا نیست. تهران از ابتدای شب های رمضان دیدنی است. هرکوچه و خیابان یک هیات. تا نیمه سحر و آنهم مملوّ از جوانها و نوجوانهاست. بقیه کشور هم همین است. باقی سال نیز. از اعتکافها تا مجالس روضه هفتگی.
اما دینداری فراتر از این تغییر کرده است.
2⃣دوم اینکه دینداریها به غیر جمعی، اجتماعی شده است. دینی که تنها سرسجاده بود امروز به منصه بروز و ظهور اجتماعی رسیده است. اهل دینداری اهل دستگیریاند و مواسات. اهل ایثار و فداکاری؛ آنهم با گرایش ها و ظواهر مختلف.
اما باز هم فراتر است.
3⃣سوم اینکه دینداری امروز عمق یافته است. یک مثال روشن همین راه پیمایی روز قدس است.
ظلم ستیزی در فطرت مردم ماست. قبل انقلاب هم مردم ظلمستیز بودند. اما سطح ظلمستیزی چه بود؟ مقابله با اوباش محله. برای همین قصهها داریم از لوتیهای شهر که مقابل لاتها و مزاحمین نوامیس مردم میایستادند. اما با انقلاب مقابله با ظلم عمق یافته است. امروز ایستادگی نه تنها مقابل اوباش محله که مقابل اوباش عالم است. یک نمونه اش روز قدس.
4⃣و چهارم اینکه باز هم تغییرات فراتر است. امروز دینداری جهت یافته است. اصل و اساس دینداری در حب و بغض نسبت به حق است و امروز سمت و سوی دینداریها مبارزه با دشمن حق است. یک نمونهاش حجاب.
گذشت روزگاری که حجاب تنها مصونیت بود. تنها نشانه حجب و حیا بود. امروز بسیار فراتر است؛ حجاب ابزار مبارزه و نماد تقابل با دشمنیهاست. امروز حجاب نماد وطن پرستی و دفاع از کشور است. جالب نیست؟
5⃣همه اینها به کنار. اما پنجم مهمترست. مردم امروز برای دینداری هزینه می دهند. هزینه مقاومت. مردم برای نگه داشتن دینشان مقابل خناسان و شیادان داخلی و خارجی ایستادگی میکنند. سالهاست تحت طوفان و بمباران هجمههای ترکیبیاند و البته تاب می آورند. طبیعی است که ایمانی که در دل مقاومت بدست بیاید قابل مقایسه با ایمان از سر عافیت نیست.
✅مردم ما سالهاست دیندارند. اما با انقلاب دینشان جمعی و اجتماعی و عمیق و راهبردی شد و در این چهار دهه با مقاومت و ایستادگی ایمانشان آب دیده شده است و مستحکم.
و البته اینهمه از صدقه سر آن پیر روشن ضمیر است که همه را پای سفره انقلاب نشاند؛ خمینی عزیز. روحش شاد.
✍محسن مهدیان
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
✍ یک اشتباه راهبردی در چگونگیِ مواجهه با مسئله «کشف حجاب»
روش مواجهه اندیشمندانی همچون «آیتالله مصباح» با فتنههای فرهنگی - اجتماعی چگونه بود؟
1⃣ تامّل در آیات قرآن کریم نشان دهندۀ این نکته راهبردی و مهم است که در نوع مواجهه با هر فتنه و ناهنجاری سیاسی، فرهنگی و اجتماعی (مانند مسئله «کشف حجاب»)، «اصل اساسی» و «اولویّت»، باید برخورد شدید و قهرآمیز با «ریشهها»، «علّتها»، «سامریها» و «منافقانی» که عامل و نفوذیِ دشمن هستند و «شبکههای مولد ناهنجاریهای اجتماعی» و «عاملان اصلیِ» ایجاد آن فتنهها و ناهنجاریها باشد، نه برخورد با معلولها و قربانیهای کف خیابانی.
«گوسالههای سامری» و «مسجد ضرارها»یی که پایگاه ایجاد ناامنیهای عقیدتی، فرهنگی و سیاسی هستند باید با مدیریتی دقیق و هوشمند، سوزانده شوند یا تخریب شوند.
2⃣ امام امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در توصیهای به محمد بن حنفیه که پرچم سپاه در جنگ جمل را به او داده بودند، میفرمایند:
«ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقصَى الْقَوْمِ وَغُضَّ بَصَرَكَ وَاعلَم أَنَّ النَّصْرَمِن عِندِاللَّهِ سُبْحَانَه؛ به انتهای سپاه دشمن بنگر و دیدهات را(از آنچه که ارادهات را سست میکند) فرو افکن و بدان که پیروزی از سوی خداوند سبحان است.»(نهج البلاغه؛خطبه۱۱)
در واقع توصیۀ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به همه مجاهدان جهاد فرهنگی (اعم از فعالان خودجوش فرهنگی، اندیشمندان و کارگزاران) این است که در این جهاد، سرگرمِ مصادیق پیش پا افتاده و دمِ دستی و بدون اولویت نشوید؛ ماجرا را «راهبردی»، «عمیق»، «ریشه ای»، «جامع»، «برآیندی»، «فرآیندی»، «جریانی»، «چند ضلعی» و «چند بعدی» ببینید:«ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَى الْقَوْمِ؛به انتهای سپاه دشمن بنگر».
همچنین میفرماید: «غُضَّ بَصَرَكَ». یعنی خیره نشو و چشمانت را نیمه بسته نگاه دار؛ از چه چیزی؟ از هرآنچه که ممکن است در میدان جنگ در تو «اختلال محاسباتی» ایجاد کند.
از تعداد نفرات و تجهیزاتِ بزرگنمایی شده، از حواشی پر سر و صدا و از مصادیق و موضوعات غیراولویت دار.
3⃣ با توجه به آنچه گفته شد، در مسئله "کشف حجاب" نیز نباید فریب بزرگنماییها و حاشیه سازیهای دشمن از "کشف حجاب های خیابانی" را خورد. بلکه باید «میدانِ اصلیِ نبرد» را درست تشخیص داد:
✅ امروز میدان نبرد اصلی در مسئله کشف حجاب، «مدیریت صحیحِ فضای مجازی»(بطور خاص، تلگرام و اینستاگرام) است.
✅ میدان نبرد اصلی، «نظارت دقیق بر شبکه نمایش خانگی» است.
✅ میدان نبرد اصلی، برخورد با «سلبریتی های قبح شکن و هتّاکِ مرتبط با سفارتخانه های غربی» است.
✅میدان نبرد اصلی، «برخورد با مافیای تولیدکننده و واردکننده و توزیع کننده لباسهای نامناسب» است.
✅ میدان نبرد اصلی، برخورد با سرشبکه های مرتبط با دشمن هستند که با وعده پول، افرادی را برای قبح شکنی و کشف حجاب های خیابانی اجیر و سازمان دهی می کنند.
✅ میدان نبرد اصلی، نظام آموزش و پرورش و آموزش عالیِ پر اشکال ماست که خروجی هایش در کف خیابان دیده می شود.
✅ میدان نبرد اصلی، اندیشههای فرهنگیِ خطرناکی است که از ابتدای انقلاب در ذهن برخی کارگزاران و تصمیم سازانِ کشور نقش بسته.
✅ میدان نبرد اصلی نفوذیهایی هستند برای در امان ماندن خود از تیغ انتقاد، ما را مشغول به معلولهای خیابانی و حواشی و امور غیراولویتدار کردند و میکنند.
آری! باید نیم نگاهی هم به خیابان داشت؛ولی نه بگونهای که ما را دچار «ناامیدی»،«فریب» و «اختلال محاسباتی» کند تا بخش عمده سیاستگذاریها و مطالبهگریها را نیز به سمت خیابان سوق دهیم.
4⃣ این اشتباهی بود که برخی در دهۀ هفتاد نیز که زمانه شروع تهاجم فرهنگیِ دشمن بود، مرتکب شدند؛ اما از آن سو امثال «شهید آوینی» و مرحوم «آیت الله مصباح یزدی» که درک عمیقتری از موضوع داشتند، ریشهها و علتها و سامریها و منافقان و مرجفون و نفوذیهای فرهنگیِ دشمن و سیاستگذاران پشت پرده فرهنگ را هدف میگرفتند و برخورد سخت با آنان را مطالبه میکردند.
5⃣ همچنین سیاستگذاریها و قوانین در این زمینه نباید «تک بعدی» و تنها ناظر به «برخورد با مصادیق خیابانیِ کشف حجاب» طراحی شوند.
برنامه عملیاتیِ دشمن در مسئله حجاب، منسجم، منظّم، چند بعدی، مکمل یکدیگر و به تعبیر قرآن، «صفّاً» (در یک صف واحد) است:
«فَأَجمِعوا كَيدَكُم ثُمَّ ائتُوا صَفًّا؛ (فرعون گفت:) تمام نيرو و نقشه خود را جمع كنيد و دريك صف (به ميدان مبارزه) بيائيد.»(طه، ۶۴)
در نتیجه در جبهه حق نیز باید طرّاحی و برنامه عملیاتی و قوانین، چند لایه، منسجم، مکمل یکدیگر و «صَفًّا» باشد. این نوع جهاد فرهنگی است که دارای اتقان و مورد رضایت خداوند متعال است:
"إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلونَ فِي سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنيانٌ مَرصوصٌ"(صف،۴)
✍ شبیر فیروزیان
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
🔺ایران کی و چگونه مستقیم وارد نبرد طوفان الاقصی میشود؟ پاسخ به این سوال قبل از اطلاعات نظامی، نیاز به فهم نظام اصول و قواعد مبارزه ایران دارد؟
🔺اولین بار این مساله در ماجرای حضور تیپ ۲۷محمدرسول الله بعد از فتح خرمشهر مطرح شد. راهبرد راه قدس از کربلا میگذرد، توضیحاتی دارد که در خاطرات فرماندهان مثل شهید صیاد و دیگران آمده. خلاصه آن این است که حضور مستقیم ایران به تنهایی بی فایده است. باید مسیر را با همراهی کشورهای مختلف و ایجاد جبهه فراگیر باز کنیم.
این یک اصل شد.
🔺یکی دیگر از مواردی که این مساله طرح شد، ماجرای حکم سلمان رشدی بود. پیرامون اجرای این حکم مجادلات بسیاری بین جریان چپ و راست انجام شد. اما در نهایت یک اصل برای همه جا افتاد و آن اینکه ایران جهت انقلابی و فراگیر و امتی خود را پیش میرود اما ساختارها و نظام حقوقی متداول دنیا را هم رسما خراب نمیکند. نه به بهانه قوانین دنیا از آن جهت انقلابی عقب میکشد و نه این که علنا نفی آن قواعد میکند. لذا بعدها در جنگ بوسنی و غیره نیز ایران در پوشش های پذیرفته شده دنیا در میدان حاضر میشد.
🔺مورد دیگر جنگ کویت و درگیری عراق و آمریکا بود. در آن نبرد ایران وارد نشد. با اینکه همه میدانستند دشمن شماره یک ایران آمریکا است و بهترین وقت برای ضربه زدن به او است. ولی تصمیم به بی طرفی ایران یک نکته را نشان داد و آن اینکه زمانی به آمریکا ضربه میزنیم که به اراده او ضربه بخورد نه اینکه طرح او پیش برود. لذا حضور در جنگها باید طرح آمریکا را خراب کند نه آن را پیش ببرد.
🔺باز موارد دیگر مثل نحوه حضور ایران در اتفاقات مهم بین المللی و ظلمهای منطقهای در شرق آسیا و امثالهم بود که نشان میداد ایران متمرکز روی طرح دشمن و راس دشمنی است. او قدرت را در جنگ هدر نمیدهد. این را در میانه میدان جنگ هشت ساله و نحوه تعامل با نیروهای افغانستان در جنگ با شوروی هم میشد دید. هر چند ایران رسما به نفع مجاهدین افغان و مقابل شوروی قرار گرفته بود. در این سالها خیلی از نقدها به اینکه چرا ایران صرفا به یک موضع لسانی در فلان جنگ در شرق آسیا یا فلان نقطه از آفریقا یا آمریکای جنوبی اکتفا میکند، پاسخش همین اصل بود. طرح دشمن و راس دشمنی.
🔺ایران در این سالها چه میکرد؟
اولا ایجاد یک قدرت مقتدر و الگوی پیشرفت در منطقه. وجود چنین پرچمدار مقتدری در منطقه برای شکل گیری جریانهای مقاومت در کل جهان اسلام موثر بوده و هست.
🔺ثانیا توجه به ایجاد یک انسجام و وحدت واقعی در امت اسلام. مانع اصلی اسراییل بود. اسراییل خط مقدم درگیری بین المللی ایران با استکبار غرب بود. البته راس دشمنی آمریکا بود و نه اسراییل. اما محو اسراییل فوری ترین هدف و خراب کردن طرح غرب در تقابل با قیام مسلمین بود. در این میان نبرد داعش و تکفیری ها را نیز باید در همین چارچوب دید. یعنی تضعیف ایران و تقویت اسراییل از طریق کپی برداری از نظام ایران. نبردی بسیار سخت و البته در نهایت موفق شکل گرفت.
🔺ثالثا ایران به صدور اندیشه قیام و مقاومت و ایجاد حلقه های مقاومت و مسلح کردن آنها مدد رساند ، این حرکت در میانه میدان درگیری با اسلام صهیونیستی داعشی انجام شد و زیر چتر مذاکرات برجام و غیره جلو رفت. لذا شکست داعش و ایجاد گروههای مقاومت در عراق و سوریه و یمن و فلسطین و غیره در کنار حزب الله لبنان اتفاق افتاد.
🔺امروز در چه وضعی هستیم؟ ایران به هیچ وجه دستش بسته نیست. او جبهه ای متشکل و گسترده در کل دنیا در اختیار دارد که امروز همه روبروی اسراییلند. جبهه ای که لااقل از طریق لبنان و سوریه هم مرز با اسراییل است. روشن است که تلاش میکند با کل جبهه خود وارد این درگیری شود. جبهه ای که البته همه هم جهت هستند و هماهنگ با هم عمل میکنند. این را دشمن متوجه شده.
🔺روشن است که عمل کردن هر جزء باید طرح دشمن را خراب کند کشتن آدمها و خراب کردن ساختمانها و دل خنک کردن و امثالهم ملاک نیست.
لذا فعلا نقش راس پشتیبان و هماهنگ کننده جبهه بر عهده ایران است و با توجه به اصول فوق بسیار بعید است که ایران حضور مستقیم در جنگ را اولویت خود قرار دهد. او نیاز به چنین حضوری نمیبیند هر چند تاثیر در تصمیم گیری کل جبهه را به شکل کاملا محسوسی دارد.
✍روزنامه همشهری
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
⬅️ کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
❇️ گل به خودیهای انتخاباتی
خیلی ساده و کوتاه؛
همانها که سالها کشور را تحریم و سفره مردم را کوچک کردند و خیابانها را آتش زدند و خوبان شهر را ترور کردند، پروژه مشارکت پائین در انتخابات را هم دنبال میکنند.
اما ابزار نهایی این خناسان برای قهر مردم با صندوق رای چیست؟
اول اینکه القا کنند که رای مردم در گذشته بیاثر بوده.
دوم اینکه در آینده هم بین این و آن تفاوتی نیست.
اما دشمن به کنار، برخی در داخل نقش گل به خودی را بازی میکنند و همین دو پروژه دشمن را ناخواسته مدد میدهند.
1⃣یکم. سهم خودیها در پروژه اول دشمن:
🔻دسته اول کسانی هستند که تصور میکنند با تخریب و اتهامزنی و به اصطلاح افشاگری موجب روشنگری و رونق انتخابات میشوند و متاسفانه این اقدام زشت و زننده را هم اخیرا کلید زدند. این افراد نمیدانند که ثمره نهایی این دست اقدامات فارغ از قضاوت اخلاقی و شرعی و قانونی، تنها و تنها تائید گزاره «فساد سیستمی» است که دشمن این روزها و در شب انتخابات هر دم بدان میدمد.
توجه کنیم کسی منکر مبارزه با خطا و تخلف و فساد نیست، اما ایندست اتهامات رسانهای بدون حضور محکمه و عدلیه آنهم در زمان کوتاه تا شب انتخابات، تنها و تنها اثبات این ادعاست که بین این و آن فرقی نیست و رای دادن بی اثر است.
2⃣دوم. سهم خودیها در پروژه دوم دشمن:
🔻دسته دوم برخی از مسئولین هستند. برخی تصمیمات شتابزده در این زمان کوتاه که موجب سوءتفاهم و خطای ادراکی در جامعه میشود، فرصت را برای دشمنیها فراهم میکند. پروژه دشمن اینست که صندوق رای در گذشته موثر نبوده است و رفت و آمد دولتها موجب اصلاحات یا توسعه نمیشود. از اینسو تصمیمات خلق الساعهای که در این زمان اندک، فرصت روشنگری و اقدام رسانهای موثر برای آن وجود ندارد، تنها پاس گل به دشمنیهاست. چه بسا تصمیمی که به جهت کارشناسی نیز منطقی است اما به جهت زمان اندک برای روشنگری و تبیین و کار رسانهای، طعمه دشمن میشود.
مصادیق هردو بخش کم است اما کمش هم در شب انتخابات بسیار است. نمونهها را خودتان فهرست کنید.
✍ محسن مهدیان
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
هدایت شده از اسماعیل فخریان
مسألهیابهایِ مسألهحلکن
ماهیت انقلاب اسلامی جوری است که ذاتاً چالش برانگیز است. اصولی که انقلاب اسلامی به آن معتقد است، مخالفان سرسخت جهانی دارد. از روزی که انقلاب متولد شد، شبیه هیچکدام از انقلابها و مکتبهای گذشته نبود. این یک چیز جدیدی است. نه شبیه و متکی به مکتب سوسیالیستی شرق است و نه شباهتی به مکتب لیبرالیستی غرب دارد. طبیعی است چنین موجودی که از اطاعت شرق و غرب سرباز زده و بر علیه همۀ آنها طغیان کرده و شوریده، در یک نبرد سخت و پیچیده وارد شود. وقتی تو اعلام استقلال از همه کردی، وقتی گفتی میخواهم خودم باشم و روی پای خودم بایستم، وقتی گفتی نمیخواهم توسریخور و دنبالهرو دیگران باشم، طبیعی است که قلدرها، سودجوها و استعمارگرها از تو عصبانی شوند. انقلاب باید فکر مدیریت این چالشها را بکند. باید برنامهای برای زمین نخوردن، برای له نشدن، محو نشدن و مضمحل نشدن خودش در این نبردهای جهانی، داشته باشد. این چالشها هم ابعاد مختلفی دارند: بعد فرهنگی، بعد اقتصادی، بعد سیاسی، بعد نظامی، بعد حقوقی و ...
نکتۀ مهم این است کشوری که چنین انقلاب یکتایی در آن واقع شد، به اندازۀ کافی چالشهای تحمیلی از سوی قلدران دارد، پس بههیچوجه نبایستی خودش برای خودش چالش جدیدی بیافریند. بایستی جلوی چالشهای دستساز داخلی را بگیرید؛ و الّا لازم است در دو یا چند میدان چالشی همزمان ورود کند و خب این به صورت طبیعی قدرت یک کشور را تضعیف میکند. مثلاً در باب فرهنگ بیتوجهی به هستۀ نرم آن یعنی تشکلهای مردمی، یا میدان ندادن به ظرفیتها و ابتکارات مردم، یا دختر و پسر را در معرض فساد و ولنگاری گذاشتن یا برخورد صوری و سطحی با مقولۀ فرهنگ و... میتواند از چالشهای دستساز داخلی باشد. در اقتصاد، غفلت و یا تغافل از تولید داخل، بیتوجهی به نیروی انسانی، عدم توجه به نخبگان، عدم نظارت درست در بازار اقتصاد آزاد، عوض کردن خصوصیسازی با اختصاصیسازی و... از چالشهای خودساز داخلی است. هنر جبهۀ انقلاب این است که چکلیست چالشهای ممکن در هر بخش را تهیه و افکار عمومی را به آن توجه دهد. چه چالشهایی که از طرف مقابل ما بر ما تحمیل میشود و چه آنها که ممکن است خواسته یا ناخواسته در داخل ساخته میشود. هنر ما بایستی این باشد که در آینده زندگی کنیم، آینده را رصد کنیم، ببینیم در یک سال پیشرو، در سه سال آینده، در پنج سال یا دهسال آینده در بخشهای مختلف، ممکن است چه چالش یا بحرانی دامن ما را بگیرد، آن را شناسایی کنیم و راه پیشگیری و یا درمان آن را پیدا کنیم. در حقیقت ما باید ابتدا مسألهیاب و سپس مسألهحلکن شویم. امروز بالاترین خدمت به این کشور و به این ملت و به این انقلاب همین است. بسیاری از مشکلات، با توجه ما، با هوشیاری ما، با آیندهنگری ما، با مسألهیابی ما، با راهکارهای ما، با کار و ابتکار ما یا اصلا پیش نمیآید یا بعد از وقوع بزودی حل میشود.
@fakhrian_ir
هدایت شده از اسماعیل فخریان
ضرورت تداوم خط رئیسی(۱)
از روز انتشار خبر سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور و همراهان، رهبر انقلاب بر تداوم فعالیتها و کارهای دولت، خصوصاً خط مدیریتی آقای رئیسی تاکید دارند. خط رئیسی، مورد تأیید و تمجید رهبر انقلاب بوده و هست:
«ما به همۀ دولتها کمک کردیم. لکن در مورد این دولت، علاوۀ بر کمک، بنده با نگاه به این دوساله میخواهم تمجید هم بکنم؛ یعنی آنچه تا امروز در این دو سالی که این دولت بر سر کار بوده از عملکرد دولت مشاهده کردهایم، مستوجب این است که ما تقدیر کنیم و تمجید کنیم از دولت. در بخشهایی، دولت خوب و قوی ظاهر شده که این بخشها هم بخشهای مهمّی است؛ من حالا یک اجمالی عرض میکنم. علّت اینکه من اینها را میگویم این است که زبان دولت در بیان آنچه انجام گرفته متأسّفانه زبان رسایی نیست؛ اتّفاقات خوبی که افتاده، به آن اندازهای که شایسته و حقّش است، در نظر مردم و ذهن مردم منعکس نشده. بنده میخواهم یک مقداری بگویم تا شاید کمک بشود به اینکه حقایق و واقعیّتهایی که در مورد دولت هست، برای آحاد مردم و افرادی که نظر و غرضی ندارند بیشتر آشکار بشود. حالا من در چند بخش اشاره میکنم».
بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت ۱۴۰۲٫۰۶٫۰۸
خصوصیات مدیریتی او برجسته و قابل توجه بود. نبایستی این خط منحرف شود. باید رئیسجمهور بعدی و هیئت دولت، کارهای ناتمام دولت سیزدهم را تمام کنند. بایستی بر روی همان ریل حرکت کنند. تازه امید و اعتماد مردم زنده شده بود:
«به نظر من مهمترین توفیق این دولت، زنده کردن امید و اعتماد در مردم است؛ این بزرگترین توفیق شما است. مجموع عملکرد دولت ــ چه شخص رئیسجمهور محترم، چه مسئولین در بخشهای مختلف ــ به مردم این احساس را داد که دولت وسط میدان است، مشغول کار است، دارد تلاش میکند و برای آنها خدمت میکند، میخواهد خدمترسانی بکند؛ این [کار]، امید مردم را و اعتماد مردم را تا حدود زیادی احیا کرد. در مواردی، این تلاشها نتایج محسوسی هم داشت که مردم به چشم دیدند، مثل بخش سلامت، بخشهای دیپلماسی، بعضی بخشهای فرهنگی و غیره که نتایج روشن و مشخّصی هم داشته؛ بعضی از آنها هم نتایجی داشته است لکن برای مردم باید این نتایج نشان داده بشود؛ نتایجی وجود داشته، منتها باید به مردم گفته بشود که این نتیجه حاصل شد، این اتّفاق افتاد. در بعضی از کارها هم هنوز تلاشها به نتیجه نرسیده، لکن احساس میشود که کار دارد انجام میگیرد. این به نظر من بزرگترین توفیق شما است».
بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت۱۴۰۱٫۰۶٫۰۸
نبایستی گذاشت امید مردم که مهمترین عامل حضورشان در میدان است، ناامید شود.
@fakhrian_ir
هدایت شده از اسماعیل فخریان
مشارکت در کجا و چگونه؟! / بازتولید قدرت مردم
🔹مردمسالاری را در «مشارکت»های اجتماعی باید جست.
مشارکت صرفا شرکت کردن نیست. مشارکت، درگیر شدن به کارهای کشور است و لازمۀ آن، شرکت دادن است.
نظامات اجتماعی متعددند. نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام فرهنگی و...
در این نظامات اگر مردم شرکت داده نشوند، طبیعتاً از طرف آنها هم مشارکتی نخواهد بود.
دعوت به کارهای سیاسی کافی نیست. دعوت به امور فرهنگی و اقتصادی کافی نیست. شرکت دادن لازم است.
🔸مدل حکمرانی باید بستر شرکت دادنِ آزادانه، فعالانه و از روی اراده و انتخاب در نظامات اجتماعی باشد. در غیر این صورت شما قدرتِ مردم را نخواهید داشت. قدرت و مدد مردم را بایستی در بستر شرکتدادنها تولید کنیم.
بخشی از این شرکت دادنها بر دوش دولتهاست. اما بخشِ دیگری از آن، بر دوش خواص و تشکلهاست.
🔹رهبری در بحث تحزّب فرمود، احزاب و تشکلهای بایستی با «مردم» کانالکشی کنند. یعنی هر تشکل، یک کانال بزرگ به سمت مردم باید باشد. این تشکل باید مردم را عهدهداری کند، مردم را شرکت دهد، از مردم، با مردم، برای مردم تولید قدرت کند.
🔸عهدهداری و شراکت هم بایستی همهجانبه باشد، البته اولویت باید با اقتصاد باشد. در کنار اقتصاد، فرهنگ و سیاست. افول مشارکت سیاسی در نزول عهدهداری و شراکت در اقتصاد و فرهنگ است. سوراخ دعا را دریابیم. صرفا با دعوت، کار به سامان نمیرسد. تواصی لازم است، دعوت لازم است، نصیحت لازم است، اما آنچه اصل است بازتولید قدرتِ نرم مردم در عرصههای مختلفِ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با شرکت دادن مردم در ادارۀ زندگی خودشان و نقشآفرینی در حکمرانی است.
🔹مادامی که ما شاهد بیمحلی به مردم در بستر حکمرانی باشیم، آش و کاسه، همین آش و کاسه است! مشارکت در انتخابات، تنها مسالۀ ما نیست که نزدیک به انتخابات، به دنبال مشارکت بیشتر باشیم. مسأله، قدرتِ مردم بهعنوان تضمینِ بقا و تداوم نظام است.
آنوقت که مردم به استضعاف اجتماعی بیفتند، اثرش را در میادین مختلف از جمله میدان انتخابات خواهیم دید.
🔸چرا کارگرانِ کارخانههای تعطیل و نیمه تعطیلی که احیا شدند، در انتخابات مشارکت میکنند؟ شرکت نه، مشارکت، و انتخابات را از خودشان میدانند.
چون آنها را به حساب آوردیم، به آنها نقش دادیم، عهدهداری کردیم. غُصۀ قصهشان را خوردیم. آنها حس کردند که دیده شدند، دیدند کسی پیدا شد و آنها را گردن گرفت. به زندگیشان سامان داد، کسی آمد و دید و پای کارشان ماند.
🔹پس گرانیگاه مشارکت بالا، شرکت دادن، نقش دادن و گردن گرفتن مردم در همۀ عرصههاست.
@fakhrian_ir
هدایت شده از اسماعیل فخریان
در میانۀ حاشیه
آن یکی از صد کلمه حرفش، ۹۰تایش #نئولیبرالیسم است. هر آنچه را که نمیپسندد با این کلمه مینوازد. معتقد است بیش از ۴ دهه است که کشور را تفکر لیبرالیستی اداره میکند. آن دیگری زیرنظامهایِ نظام از جمله نظام اقتصادی را غیر اسلامی و غیر شرعی میداند و معتقد است خمینی کبیر و خامنهای عظیم هم زورشان به اسلامیسازی زیرنظامها نرسیده است. صراحتا از ناامیدی در «تحول» میگویند. ساختارهای کشور را معیوب و غیرقابل تغییر میدانند. اینها آدمهای خوبی هستند، اما دوتا مشکل دارند. یکی اینکه به مسائل، فرآیندی نگاه نمیکنند و نگاه کلان ندارند و دیگر آنکه از مشکلات اجرا و میدان بیخبرند. این دو مشکل، دو آسیب جدی ایجاد میکند. اول آنکه مانع از فهم دقیق و درست مسائل میشود و دوم آنکه از آنها آدمهای پرتوقع، کمطاقت و در نهایت ناامید میسازد.
چندی پیش نوشتم که بسیاری از انتقادهای تند و تیز و یقهگیریها و تهمتها، لزوماً از سر بیتقوایی نیست، بلکه گاه از سر سادگی و بیخبریست. اگر تحلیلمان، فهممان، نقدمان و راهکارمان ناظر به میدان و اقتضائات و شرایطِ مرتبط و گرهخوردۀ با آن نباشد، هم بد میفهمیم و هم آدرس غلط میدهیم.
«تحلیل سرتاپا غلط» که رهبری در بیانیۀ گام دوم به آن تصریح فرمود، تنها مصداقش آن نیست که ضد انقلابها میگویند. بخشی از مصادیقش همینهاست که امروز از طرف بعضی از مدافعان انقلاب نیز گفته و نوشته میشود. نگاه تنگنظرانه و توقعات صرفاً آرمانی، صفر و صد دیدن و چشم را بر مصالح کلی نظام بستن، رفته رفته از ما یک آدم بهتمام معنا «متحجر» میسازد. متحجرین را در آن چند نفری که در پنجاه، صد، دویست و هزارسال پیش ماندهاند خلاصه نکنید، بدتر از آنها، اینهایند که دور خودشان حصارِ من حق مطلق هستم، من میفهمم و شما نه، من بلدم و دیگران نه، من انقلابیام و آن دیگران نه، من مبارزم و غیر من نه، ببینید. اینها خیلی خطرناکترند. خطرشان آنجاست که کثیفترین حرفها و نوشتهها را چون حق میپندارند، توجیه میکنند و بدان افتخار. بعد که با چند نقد و نصیحت مواجه میشوند «لباس غریبِ مظلومیت» بهتن میکنند و ندای وا اسلاماه، وا انقلاباه، وا خمینیاه سرمیدهند و میگویند که توطئه حذفشان درمیان است. رهبری فرمود نقد کنید، اما منصفانه. فرمود عدالتخواه باشید اما خط را ببینید نه شخص را. فرمود جوری بگویید و بنویسید که متهم نشوید!
اما کو گوش شنوا؟
گویا عدهای از حاشیه خوششان میآید، شاید برایشان نان و آبی دارد که همیشه در میانۀ حاشیهاند!
@fakhrian_ir
هدایت شده از اسماعیل فخریان
🔹از آقاى بنیصدر باید همانگونه انتقاد بشود که فرض کنید دارید از خودمان انتقاد میکنید نه بیش از آن
شهید بهشتی یازده روز پیش از شهادتش در تاریخ ۲۷ خرداد سال ۱۳۶۰ در ساختمانی که بعد تبدیل به محل شهادت او و یارانش شد، سخنانی گفت تا ثبت آنها به خوانندگان تاریخ نشان دهد سیرت پیشگامان انقلاب اسلامی چگونه بوده:
بنده از همین حالا به برادرها و خواهرها عموماً و به برادرها و خواهرهایی که در روزنامه و نشریات یا در بخش تبلیغات و اعزام مُبلّغ هستند، خصوصاً عرض میکنم که مبادا زبان و قلم دیگران نسبت به آقاى بنیصدر یا اشخاص اطراف ایشان بیمهار و بىتقوا بشود و آن وقت بگویند آقای بنیصدر دیگر هیچ کمال و ارزشی ندارد؛ نهخیر، ایشان داراى کمالات و ارزشهایی بودند و هستند. داراى ضد ارزش هایی هم بودند و هستند و آنچه هست نتیجۀ جمعبندى آن هاست. اگر بیانصافى و بی عدالتى حتى در این برخوردها به اخلاق ما رخنه کند، آن وقت ما هم به پاکى و طهارت و نورانیت این اسلام ضربه زدهایم. در حوزههاى تشکیلاتى هم اگر همینطور منصفانه بنشینیم و انتقاد کنیم، بسیار خوب است.
از آقاى بنیصدر باید همانگونه انتقاد بشود که فرض کنید دارید از خودمان انتقاد میکنید نه بیش از آن. در راهپیماییها و تظاهرات هم باید همینطور باشد. تا آنجا که در توان دارید در شعارهایی که داده میشود، اظهارنظرهایی که میشود، عکسهایی که برداشته میشود و امثال اینها، کرامت اخلاق متعالى اسلامی باید به چشم بخورد. عقده خالى کردنها و کینهتوزیهاى بیمعنى نباید باشد. دیروز یکى از برادران شما گفت که ساعت ۱۲ دو شب قبل، نوارى را از تظاهرات آبادان پخش میکردند که البته من نشنیدم، او هم نگفت چه بود چون فرصت کوتاه بود؛ اما نسبت به آقاى بنی صدر بسیار زننده بود. من دیروز صبح تلاش کردم با مسئول رادیو و تلویزیون تماس بگیرم که اینها را پخش نکنید. ما که نمیخواهیم سیماى زیباى جمهورى اسلامى را این بار از این طریق لکهدار و خدشهدار کنیم و چون دوست ندارم که نسبت به نشریات و مانند آنها طورى سخن بگویم که در کار آنها دخالت کرده باشم، از برادرهایی که در روزنامه هستند و اینجا حضور دارند، خواهش میکنم به روزنامههای اطلاعات، کیهان و صبح آزادگان هم همین تذکرات را بدهید. متعهدید بروید یا تلفن کنید و بگویید.
ما نباید در این جریان بگذاریم چهرۀ پاک و نورانى اسلام و انقلاب اسلامى در دنیا لکهدار بشود. در همین داخل، ما نباید بگذاریم که فطرت پاک نسل جوان و نوجوان ما از مسلمانها و جریان مکتبى مشمئز شود که این چه اخلاقى است این مکتبیها دارند. در حزب جمهورى اسلامى به عنوان یک تشکیلات، رعایت این نکته باید سریعتر و همهجانبهتر باشد. همچنین در داخل تشکیلات و در داخل حزب، باید صداقت، صمیمت، انصاف، برخوردِ حقطلبانه و حقپرستانه را با هر برادر، خواهر و هر جریانى رعایت کنیم. گاهى هم رویدادهایی پیش میآید که حتى بعضى از افراد ساختهشدۀ ما در برابر آنها عملها یا عکس العملهایی شتاب زده نشان میدهند که با واجبات و وظایفى که از نظر اخلاقى نسبت به حفظ منزلت و کرامت و ارزش یکدیگر بر عهده داریم، منافات دارد.
🔸منبع: کتاب حزب جمهوری اسلامی(گفتارها، گفتگوها، نوشتارها)، صفحه ۱۹۴
#اخلاق_انقلابی
#تقوای_اجتماعی
#بهشتیِ_انقلاب
@fakhrian_ir
چندسال قبل که تلوزیونهای صهیونیستی مارش پیروزی نواختند و خانه ویران شده یحیی سنوار را نشان دادند که تلّی از آوار بود و خبر ترور موفق او را روی پخش ویژه بردند، یحیی یک ساعت بعد به خانه ویران شدهاش برگشت و روی مبل شکستهای نشست و با لبخندی تحقیرآمیز، گوشه لب کج کرد و عکس یادگاری گرفت. من آن روز شیفته شجاعت یحیی شدم. او لاتی را تا درجه آخرش پر کرده بود.
بعدها که یک عکس هالیوودی مردانه هم از او منتشر شد که دست روی کلت کمریاش برده بود و داشت بیرونش میکشید، انگار ابرمرد خیالی ایام نوجوانی را در واقعیت دیده بودم. چقدر اسطورهای بود. نمیشد حتی توی چشمهاش نگاه کنی. یحیی شاید کسی بود که بیشترین خبرهای جعلی درباره ترور او منتشر شد. اسرائیلیها در لهله یافتن اثری از او، بارها شایعه ترورش را مطرح میکردند تا بلکه از رصد واکنشها، چیزی دستگیرشان شود. او رسما نامرئی بود. فلسطینیها میگویند یحیی حتی سایه نداشت. میگویند از دیوارها میگذشت. تو بگو روح بود. پشت ابرمردان همیشه افسانه میسرایند. ابرقهرمان پسرهای فلسطینی. شیرمرد پچپچههای دخترکان غزه. امّید مردان و زنان جنگزده. دلشان گرم بود به تونلهای زیر پایشان که یحیی از آنجا میگذرد.
حالا میگویند روح فلسطینی، ابرمرد نامرئی غزه، نه در پستوی تونلها، که روی زمین شهید شده. نزدیک تانکهای اسرائیلی. لباس رزم بر تن. خشاب بسته بر فانوسقه. چفیه بر شانه. سلاح بر کف. حالا جوانهای فلسطینی پشتبهپشت سیگار میسوزانند و به یکجا خیره میشوند و میگویند یحیی با مرگش پله آخر لاتی را هم برداشت. باز تحقیرشان کرد. که من روی زمین بودم. بین نیروهای تحتامرم. و نیمخیز، سلاح بر دوش توی پسکوچهها میدویدم. شما کجایید؟ یحیی تحقیرکننده بزرگشد. تحقیرکننده زندگیکرد و تحقیرکننده رفت. ما قصه یحیی را سالها برای بچههایمان تعریف خواهیم کرد.
✍«عجم علوی»
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad
کانال تبیین، تحلیل و اجتهاد
چیزی در مورد یحیی سنوار که مرا رها نمیکند... که مرا در درون به یک ورشکستگی کامل کشانده است.
این روزها پس از آن تصاویر تاریخ ساز از شهادت قهرمانانهاش به یک چیز فکر میکنم؛ او میتوانست فقط با باز کردن چفیه از سر و صورتش، زنده بماند. فقط کافی بود کمی چفیه را پایین بیاورد. همانقدر که دوربینهای ترسو چهره او را ببینند و هوش مصنوعی روی میز افسران ارشد اطلاعاتی جیغ بکشند که "نزنید... نزنید... او یحیی سنوار است... او را زنده میخواهیم"
یحیی میدانست زندۀ او چه اندازه برای اسرائیل ارزشمند است. او را میبردند و در بهترین بیمارستان تلآویو زیر نظر متخصصان، درمان میکردند. او میتوانست بزرگترین شکار تاریخ تشکیل رژیم صهیونیستی باشد. آنقدر مهم که نتانیاهو اعلام کند جنگ را بُرده و غزه را به زانو درآورده و حالا گروگانها و دهها امتیاز دیگر را در ازای یحیی معامله میکند.
یحیی همۀ اینها را میدانست ولی چفیه را تا زیر چشمهایش بالا کشید. من به آن لحظۀ لاهوتی میاندیشم که یک انسان چگونه میتواند مرگ را به خود دعوت کند. یحیی حتی اگر بدون چفیه دستگیر میشد باز هم در قهرمانی او شعرها میسرودند. او نه در تونلهای زیر زمینی که در نقطۀ صفر تماس در جنگ رو در رو تا آخر مبارزه کرده بود و با یک دست قطع شده و دهها جراحت دیگر به اسارت رفته بود. اما یحیی چفیه را تا زیر چشمها بالا کشید و فقط با چشمهایی شبیه همۀ چشمهای به خون نشسته فلسطینی به شیطان معلق در سنگرش زل زد. تا او را نشناسند. تا با او همان کنند که با هر مبارز ناشناس دیگری...
✍ وحید یامینپور
https://eitaa.com/tabyin_tahlil_ejtehad