eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام حسن مجتبی (عليه السلام) دارای چه ويژگی های شخصيتی بودند؟ 🔹 (علیه السّلام)، از چهره‌ های برجسته است که و روشنگر راه هدایت است. (صلّی اللّه علیه و آله) در سخنان زیادی علاقه خویش را به فرزندشان (علیه السّلام) بیان کرده و از دیگران نیز خواستند تا او را دوست بدارند. تعبیرهایی نظیر: «اَللّهُمَّ إِنِّی قَدْ أَحْبَبْتُهُ فَأُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ». [۱] «مَنْ أَحَبَّنِی فَلْیُحِبُّهُ وَ لِیَبْلُغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمْ الْغَائِبَ». [۲] «مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُمَا فَقَدْ أَبْغَضَنِی». [۳] «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْیَنْظُرْ إِلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ». [۴] نمونه‌ هایی از کلماتی است که (صلّی الله علیه و آله) درباره فرزندشان (علیه السّلام) فرموده‌ است. 🔹درباره ویژگیهای عبادی (علیه السلام) مطالبی نقل شده است. از جمله درباره آن حضرت که پیاده انجام شده، آمده است که: «إِنِّی لَأَسْتَحْیِ مِنْ رَبِّی أَنْ أَلْقَاهُ وَ لَمْ أَمْشِ إِلَی بَیْتِهِ، فَمَشَی عِشْرِینَ مَرَّةً مِنَ الْمَدِینَةِ عَلَی رِجْلَیْهِ». [۵] (من شرم دارم که خداوند را ملاقات کنم در حالی که به خانه او نرفته باشم. پس بیست بار از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفت). در نقل دیگری آمده است که آن حضرت بیست و پنج بار با پای پیاده به سفر حج رفت. [۶] «ابن سعد» در نقل خود پانزده بار ذکر کرده است. [۷] 🔹 و در راه خدا، یکی دیگر از ویژگی‌ های اخلاقی آن امام بزرگوار است که زبانزد خاص و عام بوده است. زمانی که «اسماعیل بن یسار» همراه «عبدالله بن انس» برای گرفتن پول به شام، نزد معاویه رفته و چیزی به دست نمی‌ آورند، اسماعیل در شعری خطاب به دوستش «ابن انس» می‌ گوید: «لعمرک ما إلی حسن رحلناو لا زرنا حسینا یا بن انس» [۸] (به جان تو سوگند ای فرزند انس که ما به سوی [امام] (علیه السّلام) نرفته و به زیارت حسين (علیه السّلام) نشتافته بودیم). مقصود او چنین بود که اگر زیارت این دو برادر است که زائر با دست پر باز می‌ گردد. 🔹در نقلی آمده است که شخصی حضور (علیه السّلام) رسید و اظهار نیاز کرد. حضرت به او فرمود: نیازهایت را بنویس و به من ده. زمانی که او نوشت و آورد، (عليه السلام) دو برابر نیازش پرداخت. [۹] و در روایت دیگری آمده است که (عليه السلام) در طول زندگی خود، سه بار و هر بار نیمی از تمامی ما یملک خود را در راه خدا بخشید. [۱۰] 🔹«ابو هارون نامی» گوید: در سفر حج به مدینه رفتیم، گفتیم سری به فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) بزنیم و سلامی بر او بکنیم. نزد آن بزرگوار رفتیم و از سفر خود گفتیم. وقتی بازگشتیم، برای هر کدام ما چهارصد فرستاد. نزد آن حضرت برگشته گفتیم که وضعمان خوب است. حضرت فرمود: «لَاتُرَدُّوا عَلَیَّ مَعْرُوفِی». [۱۱] به (علیه السّلام) گفتند: «فِیکَ عَظَمَةٌ»؛ (شما عظمت خاصی دارید). امام فرمود: «لَا بَلْ عِزَّةٌ، قَالَ اللهُ تَعَالَی: فَلِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ» [۱۲] (این عظمت نیست بلکه عزت است، خداوند فرموده است: عزت برای خدا، پیامبرش و مؤمنان است). 🔹 (عليه السلام) در مدت هشت نه سالی که پس از صلح در مدینه بودند، مرتب با شیعیان کوفه که برای حج به حجاز می‌آمدند دیدار داشتند. طبیعی است که آنها حضرت را به عنوان امام خود پذیرفته و در کار دین‌داری خود از آن حضرت بهره می‌ بردند. مردی از شامیان گوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهره‌ ای آرام و بسیار نیکو و لباسی در بر کرده که به طرز زیبایی آراسته و سوار بر اسب. درباره او پرسیدم. گفتند: (عليه السلام) است، 🔹خشمی سوزان سر تا پای وجودم را فرا گرفت و بر (عليه السلام) حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم آیا تو فرزند علی هستی؟ وقتی تأیید کرد، سیل دشنام و ناسزا بود که از دهان من به سوی او سرازیر شد. پس از آن که به ناسزاگویی پایان دادم از من پرسید: آیا غریب هستی؟ گفتم: آری. فرمود: با من بیا، اگر مسکن نداری به تو می‌ دهم و اگر پول نداری به تو می‌ کنم و اگر نیازمندی، سازم. من از او جدا شدم در حالی که در روی زمین محبوبتر از او نزد من کسی نبود. [۱۳] 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم‌ السلام)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، ۱۳۸۱ ش، چاپ ششم، ص ۱۶۵ با مقداری تلخیص منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️یک «شیعه منتظِر» چه وظایف و رسالت‌ هایی بر عهده دارد؟ 💠بخشی از وظایفی که می تواند در رشد و بالندگی جامعه اسلامی و منتظران فرج مؤثر باشد به شرح زیر است: 1⃣«شناخت‌ امام‌ زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» 🔹مهم‌ترین‌ وظیفه‌ شیعه، «شناخت امام خویش» است. در اهمیّت این مسأله همین بس که در روایات متواتر که شیعه و سنّی آن را نقل کرده اند، آمده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیّة» [۱] (هرکس بمیرد و را نشناسد، به مرده است). در روایات از ائمه معصومین (علیهم السلام) آمده است که: « آن است که انسان بداند که از آنها است و انسان باید از آنها پیروی کامل و خالص داشته باشد». بدون تردید مراد از ، شناختی است که شیعیان را از در امان نگه دارد، و سبب نجات از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین مهدویّت یا مدعیان ارتباط با حضرت باشد. 2⃣«پیوند و ارتباط‌ معنوی با امام‌ زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» 🔹دیگر وظیفه شیعه در دوران غیبت، حفظ و «تقویتِ‌ پیوند معنوی» با (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تجدید دائمی‌ عهد و پیمان با حضرت است. ظهور هرگز نباید احساس کنند که در جامعه دارای مسئولیتی نیستند و هیچگونه تکلیفی نسبت به خود ندارند. از شیعیان خواسته شده که در آغاز هر روز با یکی از که مخصوص (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، با مقتدای خود و ارتباط برقرار کنند. 🔹 اگر در آغاز هر روز با حضور قلب و توجه کامل با امام خود و پیمان ببندد، هرگز تن به ذلّت و خواری، ظلم و بی‌عدالتی نمی‌دهد. نیز هرگز دچار بحران فکری و فرهنگی و از خود بیگانگی و یأس و ناامیدی نمی‌شود. یکی از دعاهایی که در این موضوع وارده شده است که از مضامین بسیار بالایی برخوردار می‌باشد. این دعا بهترین وسیله برای پیوند منتظران با (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. [۲] 3⃣«خودسازی و کسب فضایل اخلاقی» 🔹یکی دیگر از وظایف امام‌ مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، و آراستگی به است. در توقیع شریفی که از سوی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خطاب به شیخ مفید نگاشته شده، آمده است: «از علل طولانی شدن غیبت و محروم ماندن شیعیان از ملاقاتشان با ما، است که آنان مرتکب می‌شوند و ما را ناراحت می‌کنند». [۳] 🔹از توقیع شریف استفاده می‌شود که ، از اعمالی که سبب طولانی شدن غیبت حضرت و ناراحتی آن بزرگوار می‌شود، اجتناب می‌کند. بر این اساس با شناخت‌‌ امام‌‌ زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پرهیز از و در نهایت با و ارتباط معنوی با حضرت می‌توانیم به بخشی از وظایفی که در قبال آن امام بزرگوار داریم، دست یابیم. (علیه السلام) فرمود: «هر کس از شما بمیرد در حالی که این امر (ظهور امام مهدی) باشد، مانند کسی است که با در خیمه ایشان بوده باشد». [۴] پی نوشتها: [۱] بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸ [۲] مفاتیح الجنان [۳] الاحتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۶۰۲ [۴] المحاسن (احمد بن محمد بن خالد، برقی) ج ۱، ص ۲۷۷، ح ۱۴۹ منبع: وبسایت‌ موسسه‌ تحقیقاتی حضرت‌ ولیعصر (عج) با تلخیص @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (علیه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش اول) 🔹درباره عکس العمل (عليه السلام) پيرامون مأمون، بايد گفت: آنچه به عنوان اولین عکس العمل در این باره از طرف امام (عليه السلام) نشان داده شد، این بود که آن حضرت ابتدا از آمدن به خراسان سر باز زد. طبیعی بود که نفس این عمل می‌ توانست برای یک پیروزی به حساب آید. (عليه السلام) تا آنجا مخالفت کرد که «رجاء بن ابی ضحاک» که از طرف آمده بود، مجبور شد (عليه السلام) را به زور به ببرد. 🔹مرحوم «کلینی» از «یاسر الخادم» و «ریّان بن صلت» نقل کرده که: وقتی کار امین پایان یافت و حکومت استقرار پیدا کرد، او نامه‌ای به (عليه السلام) نوشت و از آن حضرت خواست تا به بیاید. امام (عليه السلام) هرگز به درخواست او جواب مساعد نمی‌ داد: « پیوسته در این باره نامه‌ نگاری می‌ کرد تا آن که امام (عليه السلام) راه گریزی ندید؛ چرا که مأمون دست‌ بردار نبود». [۱] 🔹مرحوم «صدوق» از «معول سجستانی» آورده: «زمانی که پیکی برای بردن (عليه السلام) به خراسان وارد مدینه شد، من در آنجا بودم. (عليه السلام) به منظور وداع با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) وارد حرم شد؛ او را دیدم که چندین بار از حرم بیرون می‌ آمد و دوباره به سوی مدفن پیغمبر باز می‌ گشت و با صدای بلند گریه می‌ کرد. من به امام (عليه السلام) نزدیک شده و سلام کردم، و علّت این موضوع را از آن حضرت جویا شدم؛ در جواب فرمود: من از جوار جدّم بیرون رفته و در غربت از دنیا خواهم رفت». [۲] 🔹افزون بر این، وقتی که (عليه السلام) می‌ خواست به برود، هیچ‌ کدام از افراد خانواده‌ اش را به همراه نبرد و این خود دلیل روشنی بود بر این که این مسافرت از نظر آن حضرت، هیچ آینده روشنی نداشته و سفری از روی امید نیست. از «حسن بن علی وشّاء» نقل شده که امام (عليه السلام) به من فرمود: «موقعی که می‌ خواستند مرا از بیرون ببرند، افراد را جمع کرده و دستور دادم برای من گریه کنند، تا گریه آنها را بشنوم؛ سپس دوازده هزار دینار در میان آنها تقسیم کرده و گفتم من دیگر به سوی شما باز نخواهم گشت». [۳] 🔹چنین برخوردی بی‌ تردید می‌توانست کسانی را که درک درستی داشتند، به ویژه شیعیان را که در ارتباط مستقیم با امام رضا (علیه السلام) بودند متوجه سازد که حضرت به این مسافرت را پذیرفته است. به طوری که آن حضرت بعدها این مسأله را برای یاران نزدیک خود بیان فرموده است. از جمله از «عبدالسلام هروی» نقل شده: «والله (عليه السلام) به میل خود در این امر وارد نشد». [۴] 🔹به هر روی (عليه السلام) را از مدینه بیرون آورده و از طریق بصره به فارس و از آنجا به آوردند. در آنجا بود که درخواست خود را مبنی بر سپردن خلافت به (علیه السلام) مطرح کرد و پس از اصرار فراوان مأمون، و استنکاف حضرت از پذیرفتن آن، در نهایت بر آن حضرت شد. 🔹همان گونه که استاد «جعفر مرتضی» به تفصیل بحث کرده، عرضه خلافت به آن حضرت جدّی نبود، درست همان‌ طور که تهدید امام (عليه السلام) از طرف در صورت نپذیرفتن ولایت‌ عهدی، می‌ تواند دلیل قانع کننده‌ ای بر این ادعا باشد؛ [۵] زیرا تهدید به قتل با ارادتی که مأمون از وجهه نظر اعتقادی نسبت به امام (عليه السلام) از خود نشان می‌ داد، قابل جمع نیست. اگر او واقعاً به آن حضرت اعتقاد داشت، صحیح نبود که او را از خواندن نماز عید بازگرداند. 🔹به هر روی اصرار در مسأله پذیرش از طرف امام رضا (علیه السلام) توأم با آن حضرت در صورت مخالفت، حضرت را در وضعیتی قرار داد که از پذیرفتن آن ناچار بود. [۶] در عین حال (عليه السلام) نهایت کوشش خود را به کار گرفت تا به اهداف مورد نظر خویش از این سیاست نرسد. این کوشش‌ ها تنها پس از دو ماه جرّ و بحثی که بین امام (عليه السلام) و جریان داشت به انجام رسید. [۷] این در حالی بود که امام «باکٍ حَزِین» بود. [۸] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دارالكتب الإسلاميه، چ ۴، ج ۱، ص ۴۴۸؛ [۲] عيون أخبار الرضا، نشر اعلمی‏،‏ بی تا، ج ۲، ص ۲۱۸؛ [۳] همان، ص ۲۱۹؛ [۴] همان، ج ۲، ص ۱۴۰؛ [۵] همان، ج ۲، ص ۱۳۹؛ [۶] مقاتل الطالبيين، الأصفهانى، ص ۳۷۵؛ [۷] عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۴۸؛ [۸] ينابيع المودة لذو القربى‏، قندوزى، ص ۲۸۴ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (علیه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش دوم) 🔹زمانی که تلاش (عليه السلام) برای نیامدن و نپذیرفتن سودی نبخشید، حضرت در پی ‌آن شد تا از این مسأله در جهت اهداف‌ سیاسی‌ خویش بهره ببرد. در این باره نکته مهم آن بود که (عليه السلام) این اقدام را، به عنوان اقدامی در شناخت ، در امر نشان دهد. آگاهیم که تا آن زمان چنین حقّی را برای علویان نپذیرفته بودند. این اقدام به خوبی می‌ توانست «بُطلان اقدامات خلفای پیشین» را در خلاف این جهت، اعم از اموی و عبّاسی نشان دهد؛ 🔹و لذا امام (عليه السلام) فرمود:  «اَلْحَمْدُلِله الَّذِی حَفِظَ مِنَّا مَا ضَيَّعَ‏ النَّاسُ‏ وَ رَفَعَ مِنَّا مَا وَضَعُوهُ حَتَّى لَقَدْ لُعِنَّا عَلَى مَنَابِرِ الْكُفْرِ ثَمَانِينَ عَاماً وَ كُتِمَتْ فَضَائِلُنَا وَ بُذِلَتِ الْأَمْوَالُ فِي الْكَذِبِ عَلَيْنَا وَ اللَّهُ يَأْبَى لَنَا إِلَّا أَنْ يُعْلِيَ ذِكْرَنَا وَ يُبَيِّنَ فَضْلَنَا» (سپاس خدای را که آنچه مردم از ما تباه کرده بودند، حفظ فرمود و قدر و ما را که پایین برده بودند، بالا برد. هشتاد سال بر بالای چوب‌ های کفر ما را لعن و نفرین کردند، ما را کتمان نمودند و دارایی‌ هایی در دروغ بستن به ما هزینه شد و خداوند، جز بلندی یاد ما و آشکار شدن ما را نخواست». [۱] 🔹در نخستین جلسه‌ ای که به منظور معرفی امام (عليه السلام) به عنوان برپا گردید، آن حضرت همین تعبیر را به شکل مختصری بیان داشت: «إِنَّ عَلَيْكُمْ حَقّاً بِرَسُولِ اللهِ وَ لَكُمْ‏ عَلَيْنَا حَقٌ‏ بِهِ،‏ فَإِذَا أَدَّيْتُمْ‏ إِلَيْنَا ذَلِكَ‏ وَجَبَ‏ عَلَيْنَا الْحَقُ‏ لَكُم‏» [۲] (به خاطر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) ما حقّی بر گردن شما و شما حقّی بر گردن ما دارید، پس اگر شما حق ما را به ما ادا کنید ما نیز حق شما را می‌ دهیم). آنچه جالب‌تر از این موارد به نظر می‌ رسد، استدلالی است که (عليه السلام) در برابر ، پیش از پذیرش پیشنهاد بدان تمسّک جست، و او را تلویحاً و به گونه‌ ای خاص در بن بست قرار داد، آنگونه که مجبور شود یا از اساس منکر حقّ خلافت برای خود و پدرانش شود و یا دست از سر حضرت بر دارد. 🔹 (عليه السلام) در برابر او فرمود: «إِنْ‏ كَانَتْ‏ هَذِهِ‏ الْخِلَافَةُ لَكَ‏ وَ الله جَعَلَهَا لَكَ فَلَا يَجُوزُ لَكَ أَنْ تَخْلَعَ لِبَاساً أَلْبَسَكَ الله وَ تَجْعَلَهُ لِغَيْرِكَ وَ إِنْ كَانَتِ الْخِلَافَةُ لَيْسَتْ لَكَ فَلَا يَجُوزُ لَكَ أَنْ تَجْعَلَ لِي مَا لَيْسَ لَك‏» [۳] (اگر این از آن تو است و خدا آن را برای تو قرار داده است، در این صورت، جایز نیست لباسی را که خدا به تو پوشانده از خود خلع کرده و در اختیار دیگری قرار دهی، و اگر از آن تو نیست در این صورت جایز نیست آنچه را که از آن تو نیست به دیگران ببخشی». 🔹همچنین (عليه السلام) برای خنثی کردن سیاست در بهره‌گیری از ولایتعهدی او، در مقام پاسخ از این [سؤال] که چرا را پذیرفتی؟ فرمود: به همان دلیلی که جدّم داخل شوری گردید. [۴] و نیز فرمود: «قَدْ عَلِمَ‏ الله كَرَاهَتِي‏ لِذَلِكَ‏ فَلَمَّا خُيِّرْتُ‏ بَيْنَ‏ قَبُولِ‏ ذَلِكَ‏ وَ بَيْنَ الْقَتْل اِخْتَرْتُ الْقَبُولَ عَلَی الْقَتْلِ» [۵] (خدا می‌ داند که من از قبول این امر داشتم، ولی وقتی در وضعی قرار گرفتم که میان قبول یا یکی را می‌ بایست اختیار کنم، به ناچار پذیرش ولایت عهدی را بر کشته شدن ترجیح دادم». ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] عیون اخبار الرضا، نشر اعلمی، ج ۲، ص ۱۶۲. [۲] مقاتل الطالبیین، الاصفهانی، ص ۳۷۵. [۳] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۳۸ - ۱۳۹. [۴] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۴۰.،[۵] همان، ص ۱۳۹ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️تزویر و سالوسی مأمون نسبت به امام رضا علیه السلام 🔹مأمون (عليه السلام) را با آن همه و سالوس و گفتن «یا ابن عم» و «یا ابن رسول الله» تحت نظر نگه می‏ دارد! که مبادا روزی کند و اساس را درهم بریزد. چون پسر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است و در حق او وصیت شده، و نمی ‏شود او را در مدینه آزاد گذاشت. ، سلطنت می‏ خواستند، و همه چیز را فدای این سلطنت و امارت می ‏کردند؛ نه اینکه دشمنی خصوصی با کسی داشته باشند. 🔹چنانکه اگر امام (عليه السلام)، نعوذ بالله، درباری می‏ شد، کمال عزت و احترام را به او می‏ گذاشتند، و دستش را هم می ‏بوسیدند. بر حسب روایت وقتی که (عليه السلام) بر «هارون» وارد شد، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره بیاورند؛ و کمال احترام را به ایشان نمود. بعد که موقع تقسیم سهمیه شد و نوبت به رسید، مبلغ بسیار اندکی مقرر داشت! 🔹 که حاضر بود، از آن تجلیل و این طرز توزیع درآمد تعجب کرد. به او گفت عقل تو نمی‌ رسد. را باید همینطور نگه داشت. اینها باید فقیر باشند؛ حبس باشند؛ تبعید باشند؛ رنجور باشند؛ مسموم شوند؛ کشته شوند؛ وگرنه قیام خواهند کرد، و زندگی را بر ما تلخ خواهند ساخت. (علیهم السلام) نه فقط خود با و و مبارزه کرده‏ اند، بلکه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده‏ اند». 📕ولایت فقیه، حکومت اسلامی، متن، ص ۱۵۱ و ۱۵۲ منبع؛ پرتال امام خمینی(ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (عليه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش سوم و پایانی) 🔹به هر حال (عليه السلام) را به پذیرش مجبور کردند و امام (عليه السلام) هم در برابر کوشید، تا مانع از آن شود که به اهدافش برسد. در خطبه‌ ای که آن حضرت پس از تثبیت ولایت‌ عهدی خواندند، به نکات مهمی اشاره شده است. از جمله آن که فرمودند: «امیر [یعنی مأمون] که خدا او را در رفتن راه راست کمک کند و در استقامت امرش توفیق دهد، آنچه از ما را که دیگران انکار کرده بودند، به رسمیّت شناخت. او ریاست کل و خلافت را برای من واگذاشت، اگر بعد از او زنده ماندم». [۱] 🔹گرفتن اعتراف از بر این که « حقّ (علیهم السلام) است»، جزو نکات اساسی این مسأله بود که حضرت آن را دنبال می‌کرد؛ زیرا بر عکس آنچه می‌خواست (عليه السلام) را به تأیید خلافت خود وادارد، خود مجبور شده بود (علیهم السلام) را تأیید کند. این تعبیر هم که اگر من بعد از او بمانم، با توجه به اینکه سن امام قریب بیست سال بیش از مأمون بود، نشان می‌داد که (عليه السلام) بر آن است تا نیت ناخالص را آشکار کند. 🔹افزون بر آنچه گذشت (عليه السلام) شرط کرد تا در صورت پذیرش ، هیچ‌گونه مداخله‌ ای در امور سیاسی و جاری نداشته باشد: «وَ أَنَا أَقْبَلُ‏ ذَلِكَ‏ عَلَى‏ أَنِّي‏ لَا أُوَلِّي‏ أَحَداً وَ لَا أَعْزِلُ‏ أَحَداً وَ لَا أَنْقُضُ رَسْماً وَ لَا سُنَّةً وَ أَكُونُ فِي الْأَمْرِ مِنْ بَعِيدٍ مُشِيراً» [۲] (من این امر را می‌ پذیرم، با این شرط که کسی را به کاری نگمارم، کسی را از مقامش عزل نکنم، رسم و روشی را نقض نکنم و فقط از دور، مورد مشورت قرار گیرم). 🔹این شرط نشان می‌دهد که (عليه السلام) نمی‌ خواست مسئولیت وضع موجود و کارهایی را که از طرف حکومت اعمال می‌ شود به عهده بگیرد، و کسانی گمان کنند که آن حضرت نظارت و یا دخالتی در امور دارد، در این صورت طبعاً کسی او را متهم نمی‌ کرد؛ زیرا مسائلی که در کشور مطرح شده و دستوراتی که به مرحله اجرا در می‌ آمد، به پای خود گذاشته می‌ شد و این امتیاز بزرگی بود که (عليه السلام) موفق شد از گرفته، و بدین ترتیب مانع از آن شود که به خاطر حضورش در تشکیلات، بدنامی برای خود فراهم کند. از این رو خود می‌ فرمود: «أَنِّي مَا دَخَلْتُ‏ فِي‏ هَذَا الْأَمْرِ إِلَّا دُخُولَ‏ خَارِجٍ مِنْه» [۳] (من در این موقع داخل نشدم، مگر مانند داخل شدن کسی که از آن خارج است). 🔹واقعیت این است که (عليه السلام) نمی‌ توانست وضعیت ناهنجاری را که محصول نزدیک به دو قرن انحراف بود، بپذیرد. وقتی «محمّد بن ابی عباد» با لحن اعتراض‌ آمیزی به آن حضرت گفت: چرا مسئولیت ولایتعهدی را نپذیرفته و از موقعیت استفاده نمی‌ کنید (تا به ما هم نفعی برسد؟) امام فرمود: اگر این کار به دست من بود و تو نیز همین موقعیت را نزد من داشتی، حقوق تو از بیت المال برابر حقوق مردم عادی می‌ شد. «مَا كَانَتْ‏ نَفَقَتُكَ‏ إِلَّا فِي‏ كُمِّكَ وَ كُنْتَ‏ كَوَاحِدٍ مِنَ‏ النَّاسِ». [۴]  🔹در اصل پذیرش بر جامعه‌ ای که قادر نیست و قابل هم نیست که رهبریِ‌ چنین‌ امامی را که تشیع مذهبی است بپذیرد، نوعی کار عبث و بیهوده بوده و جز مانعی بر سر راه سیاست‌ های اصولی‌ تری که (عليهم السلام) در پیش گرفته بودند، نمی‌ توانست باشد. پی‌نوشت‌ها: [۱] عیون اخبار الرضا، نشر اعلمی، ج ۲، ص ۱۴۶ [۲] همان، ص ۱۴۸؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۸۷ [۳] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۳۸ [۴] همان، ص ۹۰ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مرحوم شیخ صدوق در مورد مناظرات امام رضا (علیه السّلام) و انگیزه مأمون در این کار چه می گوید؟ 🔹محدث بزرگوار مرحوم شیخ صدوق (رحمة الله علیه) در مورد مناظرات (علیه السلام) و انگیزه در این کار می گويد: « از ميان متكلمان فِرَق مختلف و پيروان مكاتب ضلال، هر كس را كه مى شنيد قدرتی در بحث دارد، دعوت مى كرد تا (علیه السلام) را در تنگنای استدلال قرار دهد، و اين به سبب بود كه نسبت به و دانش او داشت، امّا ـ به عكس ـ هر كس با (عليه السلام) وارد مناظره می شد، به مقام والای او در اعتراف می كرد و در برابر او خاضع می شد؛ 🔹چرا كه اراده كرده نور خود را كامل كند و را برتری بخشد و خود را يارى دهد، همان گونه كه در وعده فرموده است: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِی الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ» [۱] (ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و [در آخرت] روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم). بايد بر اين گفتار مرحوم صدوق افزود كه اگر چه می خواست با اين برنامه از موقعيت (عليه السلام) بكاهد، لکن بدون آن كه خود توجه داشته باشد، سه خدمت بزرگ به اسلام و مقام والای آن حضرت انجام داد: 1⃣به دليل جاذبه دربار خلافت (بيم و ترسی كه مردم داشتند از يكسو و جوايز كلان مأمون از سوی ديگر)، معروف‌ ترين و فعال ترين دانشمندان مذاهب و فرقه ها به آنجا راه می يافتند و جلسات مناظره ای كه با هيچ قيمت امكان تشكيل آن در خارج از دربار نبود، برپا می كردند. اين جلسات به (عليه السلام) مجال بسيار خوبی برای ادای رسالت بزرگ خويش در ، و بستن راه بر مخالفان در آن شرايط حساس تاريخ اسلام مى داد، كه اين، يكی از بزرگترين آثار غير منتظره ولايت عهدی تحميلی مأمون بر (عليه السلام) بود. 2⃣ (عليهم السلام) و سرّ وجود و بر حق پيامبر (صلی الله علیه و آله) در اين دودمان آشكار می گشت؛ مخصوصاً كه از دور مطالبی شنيده و ناديده عاشق شده بودند، اين حقيقت را از نزديك مى ديدند، و پيمان مودت و ارادت خويش را راسخ تر مى ساختند، و اين امر ضربات سنگين تری بر پايه های وارد می كرد. 3⃣سرانجام، روزی فرا می رسيد كه می بايست از زير سلطه جباران به درآيد، ولی بايد پايان گرفتن حكومت مركزی خلفا، مساوی با برچيده شدن از اين منطقه و ساير مناطق اسلامی نباشد. خوشبختانه عوامل مختلفی، از جمله جلسات عظيم و دربار مأمون، تفكيك را از آن چه خلفا مدعی و مدافع آن بودند، ميسر ساخت و اين نكته مهمى بود. بنابراين، در كنار توطئه های سياسی دربار ، مسائل مهم ديگرى تحقق يافت كه مأمون و ديگر خلفای عباسی از آن بی‌خبر بودند و به آن تعلق گرفته بود. پی نوشت: [۱] سوره غافر، آیه ۵۱؛ عيون أخبار الرضا (ع)‏، ابن بابويه، محقق، لاجوردی، مهدی، نشر جهان‏، چاپ اول‏، ج ‏۱، ص ۱۷۹، باب (فی ذكر مجلس الرضا مع سليمان المروزی متكلم خراسان عند المأمون فى التوحيد). 📕مناظرات تاريخى امام رضا(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، ‏چ دوم‏، ص ۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مهربانی‌ و عطوفت 🔹از دیدگاه اسلام، و محبت، مایه و برپایی جامعه انسانی است. ، همواره پیروان خود را به و مهرورزی به یکدیگر سفارش می کند. [۱] در ، ، جزو یعنی سعادتمندان و کسانی معرفی شده اند که وجودشان سرشار از یمن و است. «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ أمَنوُا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أوُلئِك أَصْحابُ الْمَيمَنَةِ» [۲] (سپس از كسانى باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به صبر و استقامت و و عطوفت توصيه مى‏ كنند. اينان هستند). 🔹 (عليه السلام) توصیه می کنند: «به یکدیگر متصل شوید و را محکم‌ کنید و به هم نمایید و نسبت به هم باشید!». [۳] یکی از ویژگی های شاخص (عليه السلام) بود؛ بطوری که در سیره های مختلف حضرت، می‌توان نشانی از و لطافت را مشاهده کرد. دریای محبت ایشان به قدری گسترده و جوشان بود که غریبه و آشنا را در برمی گرفت و حتی کسانی که یک بار با ایشان برخورد داشتند، از و محبت (عليه السلام) بهره مند می شدند. 🔹برای مثال، نقل شده است که ایشان در مکانی نشسته بودند، هنگامی که خواستند از آنجا برخیزند، مرد فقیری سر رسید. (علیه السلام) در کمال بزرگواری به آن تازه وارد خوش آمد گفتند و به او لطف کرده، فرمودند: «شما هنگامی در مجلس نشستید، که ما می خواستیم برخیزیم؛ آیا اجازه می دهید مجلس را ترک کنم؟ آن مرد هم اجازه داد». [۴] آنچه (علیه السلام) در این سیره به جا آوردند، «مراعات‌ حق‌ همنشین» است که از به شمار می رود و یکی از آثار مهم و قطعی آن، و الفت میان افراد است که به آن تشویق می کند. 🔹همچنین (علیه السلام) می‌فرماید: «موقعی که شهادت (علیه السّلام) نزدیک شد، ایشان گریستند؛ به آن بزرگوار گفته شد: «آیا گریه می‌کنید، در صورتی که چنین مقام و منزلتی نزد پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله) دارید و آن بزرگوار درباره شما فرموده، آنچه را که باید بفرماید؛ شما بیست حج با پای پیاده به جای آورده اید و سه مرتبه مال خود، حتی نعلینتان را با خدا تقسیم نموده اید!؟»؛ حضرت فرمود: «من برای دو موضوع گریه می کنم: یکی وحشت هنگام حساب و دیگری فراق دوستان». [۵] 🔹آری! به قدری در دل حضرت جای داشت که در هنگام مرگ، غم فراق ایشان اشک بر چهره مبارک ایشان جاری ساخت. لطف سرشار آن امام رئوف، همچون باران، همه حتی حیوانات را در بر می‌گرفت. روزی (عليه السلام) نشسته بودند و طعامی تناول می نمودند؛ سگی در نزدیکی ایشان ایستاده بود و حضرت هر لقمه ای که تناول می فرمودند، لقمه ای پیش سگ می افکندند. مردی گفت: «ای پسر پیامبر، آیا می خواهید این سگ را از شما دور کنم؟» حضرت فرمود: «آن را رها کن! زیرا از خدا شرم دارم در حالی غذا بخورم که جانداری به من نگاه کند و من آن را طعام ندهم و برانم». [۶] پی‌نوشت‌ها؛ [۱] مقدس نيا، آداب معاشرت، ص ۱۶۵ [۲] سوره بلد، آیات ۱۷ و ۱۸ [۳] وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۲۱۶ [۴] الطبقات ‏الكبرى، خامسة ۱، ص ۲۸۱ [۵] مكارم الأخلاق (طبرسی)، ص ۳۱۶ [۶] مستدرك الوسائل، ج ۷، ص ۱۹۲ برگرفته از مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام‌ حسن‌ مجتبی (ع)، ج۲، ص۷۱ منبع؛ حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جریان مناظره امام رضا (علیه السلام) با بزرگ دانشمندان آئین زرتشت چه بود؟ 🔹بر طبق شواهد تاریخی تصمیم گرفت و بزرگان ، ، ، و علمای ديگر مکاتب در را دعوت كند تا با مباحثه علمی بر (عليه السلام) فائق آمده و از شأن و منزلت ایشان در نزد مردم بکاهد. در این جلسه بعد از اینکه (عليه السلام) در بحث علمی «جاثلیق مسیحی» و «راس الجالوت» یهودی را شکست داد، آن گاه به بزرگ «هيربَدان» و رو كرد و فرمود: به من بگو اين كه را پيامبر می دانی، بر طبق كدام دليل است؟ 🔹 گفت او كارهاى خارق عادتی انجام داده كه هيچ كس قبل از او انجام نداده است. گرچه ما آن را نديده ايم، ولی اخبار پيشينيان ما گواه بر اين معناست. (عليه السلام) فرمود: آيا جز اين است كه از پيشينيان به شما رسيده و پيروى كرده ايد؟ بزرگ هيربدان گفت: نه. (عليه السلام) فرمود همين گونه ساير امت ها اخباری به آن ها از معجزات موسی، عيسی و مخصوصاً (صلی الله عليه و آله) و پيامبران ديگر رسيده است؛ پس چرا اين پيامبران را قبول نداريد و تنها روی زردشت تكيه می كنيد؟ بزرگ هيربدان خاموش شد و پاسخی نداشت بدهد. 🔹در اينجا حضرت (عليه السلام) با روش پاسخ نقضی جواب داد و در واقع، با تكيه بر قاعده عقلی «حُكْمُ الامثال فِيمَا يَجُوزُ وَ فِيمَا لَا يَجُوزُ وَاحِدٌ» به او الزام فرمود كه اگر دليل بر حقانيت زردشت معجزات نقل شده باشد، اين معنا درباره ساير پيامبران بزرگ الهی، مخصوصاً در مورد (صلی الله علیه و آله) كه مدارك اعجاز او بسيار بيشتر و گسترده تر است، نيز صادق است. اضافه بر اين، (صلی الله عليه و آله) ، كه امام (عليه السلام) قبلاً به آن اشاره فرمودند، «جنبه عينی و حسی» دارد و نياز به تكيه بر تاريخ ندارد. آری موجود است و آثار اعجاز آن نمايان. 📕مناظرات تاريخى امام رضا (علیه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، ‏چ دوم‏، ص ۵۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مناظرات امام رضا (علیه السلام) چه ره‌آورد و پیام هایی برای علما و دانشمندان جهان اسلام در عصر حاضر دارد؟ 🔹مناظرات (عليه السلام) مسئله ای تاريخی و متعلق به گذشته نيست، بلكه از نظر پاسداری از حريم اسلام و حفظ مكتب، و بسيار جامعی برای امروز و هر زمان ديگر است. جالب اين است كه در آن روز وسايل ارتباط جمعی مثل امروز گسترده نبود، ولی (عليه السلام) از دربار مأمون به عنوان يكى از «مؤثرترين وسايل ارتباط جمعی» آن روز بهره كافی گرفت؛ زيرا اخبار اين جلسات به دليل شرايط خاص حاكم بر آن، در سرتاسر كشورهای اسلامی پخش می شد. 🔹 (عليه السلام) از اين طريق، نه تنها توطئه های تخريبی را خنثی فرمود و او را ناكام گذاشت، بلكه آن روز را كه در شرايط بسيار حساسی از نظر فكری و فرهنگی به سر می برد، از رهايی بخشيد. آری بعيد نيست يكى از دلايل (عليه السلام) برای پذيرش ولايت عهدی تحميلی مأمون، انجام اين رسالت بزرگ باشد. (دقت كنيد) كيفيت برخورد آن حضرت با پيروان مكاتب مختلف نيز از جهات متعددى برای ما درس آموز و الهام بخش است؛ از جمله: 1⃣ با پيروان مكتب های ديگر قبل از هر چيز بايد برخورد باشد. تا جنگ را بر مسلمانان تحميل نكرده اند، آنان نبايد دست به اسلحه برند و از منطق و چشم بپوشند. در گذشته، از طريق و پيش رفته است، و در آينده نيز چنين خواهد بود. «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ». [۱] 2⃣ به قدری است كه از منطق مكتب های ديگر ابداً واهمه ندارد؛ و به همين دليل، در به همه آن ها مجال كافی داده شده است تا عقايد خود را نشر دهند و پاسخ خود را بشنوند. حتی به كسانى كه اصلاً ايمان به خدا و مكتب انبياء نداشتند، آزادی بحث داده می شد، هر چند متأسفانه آنها از اين آزادى سوء استفاده كردند و برنامه ها به شكل ديگرى درآمد و توطئه های گوناگون شروع شد، اقدامات تخريبی ادامه يافت و آنچه ما مايل نبوديم بشود، شد. 3⃣ در هر زمان بايد از تمام مكاتب و مذاهب باخبر باشند و بايد بتوانند با منطق خودشان با آنان سخن بگويند و را بر هر مكتب ديگر اثبات كنند. بنابراين، بحث و گفت‌وگو درباره تمام مكتب ها ـ بدون استثنا ـ بايد در متن دروس حوزه های علميّه باشد. 4⃣در ميان بايد كسانى باشند كه با آشنايی داشته باشند و بتوانند به هنگام لزوم، بدون وساطت مترجمان كه گاه بر اثر ناآگاهی و گاه برای اعمال غرض شخصی، مسائل را تحريف می كنند، با اهل زبان های ديگر سخن بگويند. از اين جا ضرورت تدريس زبان های خارجی در كنار دروس حوزه های علميّه احساس می شود. 5⃣ بايد از «وسايل ارتباط جمعی موجود در جهان» حداكثر بهره گيری را داشته باشند و صدای و تعليمات قرآن را به گوش همه جهانيان برسانند. بديهى است كه اين كار بدون وجود يك حكومت نيرومند اسلامی كار بسيار مشكلی است، چرا كه حكومت های ديگر هرگز چنين فرصتی را به پيروان مكتب اسلام نمی دهند، و نه تنها با سانسور شديد مانع از نشر دعوت اسلامی می شوند، بلكه با ايجاد خفقان و سلب آزادی، نفس را در سينه ها حبس می كنند. اين ها قسمتی از درس ها و الهاماتی است كه از برنامه مناظرات (عليه السلام) مى توان گرفت. 📕مناظرات تاريخى امام رضا (علیه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، مشهد، ‏۱۳۸۸ش، ‏چاپ دوم‏، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۶۱ نهج البلاغه با چه اوصافی از «پیامبر اكرم» (صلی الله علیه و آله) تجليل می‌كند؟ 🔹 (عليه السلام) در آغاز خطبه ۱۶۱ «نهج البلاغه» به معرفى (صلی الله علیه و آله) مى پردازد و می‌فرمايد: «ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِي‏ءِ، وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِيِّ، وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِی وَ الْكِتَابِ الْهَادِی» (خداوند او را با نور روشنى بخش و و و برانگيخت). منظور از «نور مضىء» همان اوست كه همه جا را روشن ساخت و «برهان جلى» اشاره به اوست. «منهاج بادى» او را بيان می‌كند و «كتاب هادى»، است كه هدايتگر خلايق تا دامنه قيامت است. 🔹بعضى از شارحان نهج البلاغه هر چهار جمله را اشاره به «قرآن مجيد» میدانند كه امام (عليه السلام) از زواياى مختلف به آن نگريسته است؛ ولى آنچه در تفسير آن گفتيم كه هريك به چيزى اشاره میكند، مناسبتر به نظر میرسد و جمعى از شارحان نهج البلاغه آن را پذيرفته اند. در هر حال، كلام (عليه السلام) اشاره به اين دارد كه اركان چهارگانه دعوت (صلی الله علیه و آله)، از هر نظر كامل و قوى و سرچشمه آن، نور بود و مختلف، و دليل آن و كتاب هدايت كننده اى همچون ، بيانگر آن و قوانين و احكامش روشن، حساب شده و حكيمانه بود. 🔹سپس به معرفى (صلی الله علیه و آله) در هشت جمله كوتاه مى پردازد و میفرمايد: «أُسْرَتُهُ خَيْرُ أُسْرَةٍ، وَ شَجَرَتُهُ خَيْرُ شَجَرَةٍ؛ أَغْصَانُهَا مُعْتَدِلَةٌ، وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَةٌ، مَوْلِدُهُ بِمَكَّةَ، وَ هِجْرَتُهُ بِطَيْبَةَ عَلَا بِهَا ذِكْرُهُ وَ امْتَدَّ مِنْهَا صَوْتُهُ» « بهترين خاندانها، فاميل او [بنى هاشم] بهترين شجره ها، شاخه هايش موزون و ميوه هايش در دسترس همگان قرار داشت. زادگاهش [مركز خانه خدا] و هجرتگاهش، طيّبه [مركز جمعى از پاكبازان] بود. آوازه اش از آن شهر برخاست و صدايش از آنجا به همه رسيد». «متهدل» به معناى آويزان است و در اينجا به معناى ميوه اى است كه در دسترس همگان قرار دارد. 🔹پيروزى و موفقيّت انسان در سايه امور مختلفى به دست مى آيد. شرافت خانواده و كرامت اصل و نسب و شخصيت والاى بستگان و فرزندان، تولّد در محلِّ با ارزش و فعاليّت در محيط آماده، هريك سهمى در پيروزى انسان دارد. و هر گاه در زندگى (صلی الله علیه و آله) درست دقت كنيم مى بينيم علاوه بر آن حضرت، خداوند را براى او فراهم ساخته تا بندگانش را از اين طريق هدايت كند؛ نسب او به (عليه السلام) و فرزندش (عليه السلام) می‌رسد و از آن پدر و فرزند، شجاعت و ايثار را به ارث برده است.
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ 🔹 ⭕️پیشگویی امام على (عليه السلام) از وضع مردم در زمان حکومت «ظالمان» چگونه است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۰۸ پس از پیشگویی از آینده و حاکم شدن و ظالم در آخرین فراز این خطبه به قسمت هاى مهمّى از آثار شوم اين ، و وضع اخلاقى و اجتماعى و اقتصادى مردم در چنين حكومتهايى اشاره ميفرمايد. نخست میفرمايد: «فَإِذَا كَانَ ذلِكَ كَانَ الْوَلَدُ غَيْظاً، وَ الْمَطَرُ قَيْظاً، وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً، وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً». (در آن هنگام، سبب خشم [پدران و مادران] میشوند و ، گرمى مى افزايد؛ همه جا را پر ميكنند و ، كمياب میشوند!). 🔹سپس در ادامه اين سخن ميفرمايد: «وَ كَانَ أَهْلُ ذلِكَ الزَّمَانِ ذِئَاباً، وَ سَلَاطِينُهُ سِبَاعاً، وَ أَوْسَاطُهُ أُكَّالاً، وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً». ( آن زمان همچون گرگان، و آنها همچون درندگان، و ، طعمه آنها، و ، همچون مردگان خواهند بود!). در آخرين قسمت اين خطبه، به در چنين جوامعى كه سرچشمه تمام میشود، اشاره کرده و میفرماید: «وَ غَارَ الصِّدْقُ، وَ فَاضَ الْكِذبُ، وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ، وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ، وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً، وَ الْعَفَافُ عَجَباً، وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً». (در آن زمان، از ميان میرود و فراوان میشود؛ با زبان ميكنند، و با دل، ؛ به و آلودگى افتخار ميكنند و از و در شگفتى فرو ميروند و همچون پوستينى وارونه پوشيده میشود!). 🔹آنچه را (عليه السلام) در سه بخش از اين خطبه درباره «حوادث آينده جامعه اسلامى» به عنوان پيشگویی بيان فرموده، ترسيم بسيار دقيق و حساب شده اى از تمام خودكامه در طول تاريخ است. هنگامى كه آنها پايه هاى خود را محكم ميكنند تمام و رااز صحنه اجتماع كنار میزنند و و دستياران خود را از و و نوكر مآب كه به جاى كلاه، سر مى آورند، برمى‌گزينند. را تحت فشار قرار میدهند و را به جهل و و بى خبرى سوق مى دهند. همه جا را فرا میگيرد و صدق و برچيده میشود. 🔹 بر مقدّرات مردم مسلّط میشوند و بسيارى از به حكم «أَلنَّاسُ عَلَى دِينِ مُلوُكِهِمْ» از آن حكّام و سلاطين درنده خو پيروى ميكنند. به كلّى دگرگون ميشود و فى المَثَل: و ناپاكى مايه افتخار و از اسباب سرافكندگى به حساب مى آيد. اينگونه حكومتها در محيطهاى مذهبى با مذهب نمى جنگند، بلكه سعى ميكنند را از درون تهى سازند و آن را تحريف كنند و به اين طريق از احساسات مذهبى مردم به نفع مقاصد شوم خود استفاده كنند. خرافات را در ميان مردم ترويج میدهند و به بعضى از ظواهر مذهبى اهميّت داده، عمق و باطن آن را از ميان مى برند. 🔹هرگاه بااين معيارهاى دقيقى كه (عليه السلام) در اين خطبه بيان كرده به - مخصوصاً بسيارى از كشورهاى اسلامى - بنگريم، مى بينيم چقدر قابل تطبيق است. گويى حضرت از آن روز تمام حوادثى را كه امروز در جوامع میگذرد با چشم مى ديده و همچون نقّاش چيره دستى آنها را با نوك قلم ترسيم نموده، تصويرى كه از هر نظر برابر با اصل است. آنچه (عليه السلام) در اين خطبه پيش بينى فرموده است شباهت به رواياتى دارد كه از (صلى الله عليه و آله) در اين زمينه نقل شده است. 🔹از جمله در حديثى مى خوانيم: «زمانى بر فرا میرسد كه ، صورتهاى انسانى است و دلهاى آنها ! مانند درنده اند؛ و پيوسته میكنند؛ و هيچگاه [با تذّكر و ارشاد] از كه انجام میدهند، باز نمیگردند! اگر با آنها كنى تو را متّهم ميكنند و اگر بگويى، تكذيبت ميكنند و اگراز آنها شوى غيبت ميكنند. [سنّت معصومين] در ميان آنها بدعت است، و در ميان آنها سنّت! در نظر آنها كسى است كه و پيمان شكن باشد، و و پيمان شكن در ميان آنها و هوشيار محسوب میشود. در ميان آنها مستضعف، و در ميان آنها مشرّف و گرامى است ... در اين هنگام، خداوند آنها را از بارانِ به موقع، محروم می‌سازد و بارانهاى بى موقع [كه مايه فساد و تباهى است] بر آنها نازل میكند و بر آنها مسلّط مى شوند». [۱] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، چ۱ ج۴ ص۵۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ضرورت‌ شناخت‌ «امام‌ زمان» (بخش اول) 🔹ارزشمندترین‌ و اساسی‌ترین ارزش های‌ زندگی‌ انسان، و سپس شناخت یعنی «رسول اکرم» (صلی الله علیه و آله) و «ائمه معصومین» (علیهم‌ السلام) می باشد. ۱) این‌ شناخت از نوع است؛ ۲) این شناخت «لازمه‌ زندگی‌ توحیدی است»؛ ۳) این شناخت «نیاز فوری» به شمار می‌آید؛ ۴) این شناخت یک‌ «نیاز معنوی» است؛ 🔹زیرا جهل‌، و حتی‌ در امر شناخت‌ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (اگر امام زمان شناخته نشود): ۱) موجب بروز در کسب «سعادت فردی»؛ ۲) بروز خسارت های زیانباری در کسب «سلامت اجتماعی»؛ ۳) در مسیر تکامل انسان می شود ۴) و انسان را از و زندگی خداپسندانه محروم می سازد. خداوند متعال را خلق کرده، و هدف از این خلقت را هم خودش بیان فرموده است: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» [۱] (جن و را نیافریدم، جز برای آن که مرا ). 🔹هدف‌ آفرینش، جن‌ و انس بیان شده. منِ بشر قرار است به عبودیت و برسم. این عبودیت و بندگی چیست؟ چه‌ گونه من می‌توانم به مرحله‌ای برسم که باشم؟ خودش هم‌ برای من آماده کرده و هم‌ . ابزاری به اسم ، و یک راهنمایی در کنار دین به نام و بعد از پیامبر هم . هم نقشه را به من داده هم نقشه خوان را. پس من قرار هست به‌ کمک‌ وسیله ، و (در عصر حاضر امام معصوم علیه السلام) به مرحله ای برسم به نام . 🔹به همین خاطر: ۱) من باید را بشناسم؛ ۲) باید (امام) را بشناسم؛ ۳) به کمک و (علیه السلام) باید هدف را بشناسم: عبودیت خدا، متعال. بهترین و از نظر عقل و شرع: ۱) کسی که بر عهده‌ی تو حقی دارد؛ ۲) پاداش دادن به کسی که به تو احسان نموده است. بدون تردید کسی که: ۱) از تمام مردم را به گردن من دارد، ۲) از همه بیشتر و بهتر شامل حال من شده، ۳) و بر من دارد، همان کسی است که خداوند متعال: ۱) معرفت و را من قرار داده، ۲) باور به او، اعتقاد به او را «کامل کننده‌ی یقین» من قرار داده، ۳) را «بهترین اعمال» ما قرار داده است. 🔹از طرفی چون ما نمی‌توانیم حقوق آن حضرت را ادا کنیم، و شکر وجود و فیوضات حضرت را آنطور که شایسته است به جا بیاوریم، بر ما است آن مقدار از ادای حقوق (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که از دست ما ساخته است به جا آوریم. اگرچه اصل تکلیف دشوار و مشقت‌بار باشد، در صورتی که مقداری از آن میسر است، همان مقدار را باید انجام داد. بهترین‌ امور در زمان‌ غیبت‌ (عجل الله تعالی فرجه الشریف): ۱) آن حضرت؛ ۲) برای «تعجيل فرج» حضرت؛ ۳) تلاش در انجام آنچه که مایه‌ی خشنودی آن حضرت و نزدیک شدن به ساحت مقدس ایشان میشود. ... 📕مکیال‌المکارم (سیدمحمدتقی موسوی‌ اصفهانی)، ج۱، نشر اکرام،۱۳۹۰، صص ۱۸-۳۵ منبع: وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فرهنگ «شهادت» در میان ارزش های اسلامی از چه جایگاهی برخوردار است؟ 🔹در فرهنگ اسلامى به عنوان يكى از «والاترين ارزش ها»، و از بلند مرتبه ترين انسانها هستند و مردان خدا همان گونه كه (عليه السلام) در خطبه ۱۲۳ بيان مى فرمايد: «همواره آرزوى در سر مى پرورانند و از مرگ طبيعى در بستر بیزار بودند، و را هزار بار از آن برتر مى دانستند، و حاضر بودند، ضربات زيادى بر پيكرشان وارد شود و بنوشند ولى در بستر نميرند، چرا كه بزرگترين هديه الهى است و چه بهتر كه اين نثار راه او شود، نه اين كه در بستر مرگ به هدر رود». 🔹همچنین (عليه السلام) با اشاره به این نكته مهم و پر ارزش، می فرماید: «إنَّ أَكْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ! وَالَّذِي نَفْسُ ابْنِ أَبِي طَالِب بِيَدِهِ، لاَلْفُ ضَرْبَة بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ مِيتَةعَلَى الْفِرَاشِ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللهِ». (به يقين بهترين مرگ در است؛ سوگند به آن كس كه جان فرزند ابوطالب در دست اوست هزار ضربه شمشير بر من آسانتر است تا مرگ‌ در بستر، در غير طاعت خدا!). اين تعبير حكايت از عظمت و امر مى كند تا آنجا كه (عليه السلام) حاضر است هزار ضربه شمشير را به جان بخرد ولى در بستر، به مرگ طبيعى نميرد و اين زبان قال يا حال همه و و پاك باختگان راه حق است. 🔹البته معناى اين سخن آن نيست كه احساس درد و رنج ضربات شمشير را نمى كنم ـ آن گونه كه بعضى از شارحان «نهج البلاغه» پنداشته اند ـ بلكه، منظور اين است از نظر و سزاوار است كه انسان به استقبال ضربات شمشيرها برود و در بستر، به نميرد زيرا افتخار شهادت، انسان را آماده تحمّل رنجها مى كند. البتّه اگر انسان در بميرد و در باشد ـ از روايات اسلامى استفاده مى شود ـ كه را دارد و اين همان چيزى است كه در آخر عبارت، (عليه السلام) به آن اشاره كرده است. 🔹در ، همين بس كه در حديثى از (صلی الله علیه و آله) مى خوانيم که ایشان مشاهده كرد كسى دعا مى كند و عرض مى كند: «اللَّهُمَّ إنِّي أسْأَلُكَ خَيْرَ مَا تُسْئَلُ فَاَعْطِني أفْضَلَ مَا تُعْطِي» (خداوندا من بهترين چيزى كه بندگانت از تو مى خواهند را از تو مى طلبم، پس بهترين عطايت را به من ارزانى دار)؛ (صلى الله عليه و آله) فرمود: «إنْ استُجيْبَ لَكَ اُهْرِيْقَ دَمَكَ فِي سَبِيْلِ اللهِ» [۱] (هرگاه دعاى تو مستجاب شود در راه خدا خواهى شد). 🔹در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «ما مِنْ أحَد يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَيَتَمَنّى أنْ يَخْرُجَ مِنْهَا إلاّ الشَّهِيْدُ فَإنَّهُ يَتَمَنّى أَنْ يَرْجِعَ فَيُقْتَلُ عَشْرَ مَرّات مِمّا يَرى مِنْ كَرامَةِ اللهِ» [۲] (هيچ كس وارد نمى شود كه آرزو كند از آن خارج شود، مگر كه آرزو مى كند باز گردد و دوباره در شهيد شود، به خاطر اين كه را نسبت به خود بسيار زياد مى بيند). 🔹آرى ، در فرهنگ فوق العاده زياد است و همانها بودند كه در هنگام خطر، را بيمه كردند، و اگر فداكاري هاى شهدايى همچون شهداى و يا نبود، شايد امروز خبرى از اسلام نبود. امروز نيز بيشترين وحشت را از و شهادت طلبى دارند؛ اين در حالى است كه آنها توان مقابله به مثل، نسبت به فرهنگ را ندارند و سلاحى كه بتوان از آن در برابر اين فرهنگ دفاع كرد در خود نمى بينند. پی نوشت‌ها؛ [۱] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، مؤسسة آل البيت، قم،‏ ‏۱۴۰۸ق، چ اول، ج ۱۱، ص ۱۳ [۲] همان 📕پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۵، ص ۲۴۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) با مقداری تلخیص @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام عسکری (علیه السلام) برای تثبیت امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه تدابیری اندیشیدند؟ 🔸 (عليه السلام) براى تثبيت امامت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از راههاى مختلف استفاده نمود كه در ذيل به آنها اشاره میكنيم: 💠«تعليمات و بيانات» 1⃣موسى بن جعفر بن وهب بغدادى مى گويد: از (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: «كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِي فِي الْخَلَفِ مِنِّي أَلَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ الْمُنْكِرَ لِوَلَدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه و آله...» [۱] (گويا شما را مى بينم كه در حق من اختلاف خواهيد كرد. آگاه باشيد! هر كس به بعد از (صلى الله عليه و آله) اقرار كند، ولى منكر فرزند من شود، همانند آن است كه به جميع انبياى خدا و رسولان او اقرار كرده، ولى نبوت (صلى الله عليه و آله) را انكار كرده است...). 2⃣احمد بن اسحاق مى گويد: از (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: «الْحَمْدُ لِله الَّذِی لَمْ يُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَرَانِيَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي ...» [۲] (ستايش خداوند را سزاست كه قبل از آنكه از دنيا رحلت كنم بعد از خودم را نشانم داد...). 3⃣در روز سوم ولادت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، پدرش (عليه السلام) او را بر اصحاب خود عرضه كرد و فرمود: «هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِی عَلَيْكُمْ وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِي تَمْتَدُّ إِلَيْهِ الْأَعْنَاقُ بِالْاِنْتِظَارِ...» [۳] (اين فرزند، و شما بعد از من و من بر شما است؛ او است كه مردم در انتظار او به سر خواهند برد...). 💠«نشان دادن به خواص» 1⃣احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى مى گويد: «خدمت (عليه السلام) رسيدم تا از آن حضرت سؤال كنم؛ حضرت در ابتدا فرمود: اى احمد بن اسحاق! خداوند تبارك و تعالى هرگز را از زمان خلقت حضرت آدم (عليه السلام) تا روز از بر خلق خالى نگذاشته و نخواهد گذاشت؛ توسط است كه را از اهل زمين دفع مى كند، و به واسطه اوست كه نازل كرده و را بيرون مى آورد. آن گاه عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! و بعد از شما كيست؟ حضرت فوراً از جا بلند شد و داخل اتاق گشته، در حالى كه كودكى به مانند ماه پاره با حدود سه سال بر شانه خود داشت بر من وارد شد و فرمود: «اى احمد بن اسحاق! اگر كرامت تو نزد خداوند عزوجل و نزد حجت هاى خداوند نبود اين فرزند را بر تو عرضه نمى كردم ...)». [۴] 2⃣شيخ صدوق از ابى غانم خادم نقل مى كند: «وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ (عليه السلام) وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى أَصْحَابِهِ يَوْمَ الثَّالِثِ وَ قَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ...» [۵] (خداوند به (عليه السلام) فرزندى عنايت فرمود كه نام او را نهاد؛ در روز سوم از ولادتش او را به اصحابش عرضه داشت و فرمود: اين و شما و بعد از من است...). 3⃣معاوية بن حكيم و محمد بن ايوب بن نوح و محمد بن عثمان عمروى مى گويند: «عَرَضَ عَلَيْنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (عليه السلام) وَ نَحْنُ فِي مَنْزِلِهِ وَ كُنَّا أَرْبَعِينَ رَجُلًا فَقَالَ هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِی عَلَيْكُمْ أَطِيعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي فِي أَدْيَانِكُمْ فَتَهْلِكُوا أَمَا إِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا ...» [۶] (ما با چهل نفر در منزل (عليه السلام) بوديم كه آن حضرت خود را بر ما عرضه كرده و فرمود: اين و شما بعد از من است؛ او را كنيد و بعد از من در اديان خود متفرق نشويد كه هلاك خواهيد شد، بدانيد كه بعد از اين روز هرگز او را مشاهده نخواهيد كرد...). 4⃣يعقوب بن منقوش مى گويد: خدمت (عليه السلام) رسيدم در حالى كه كنار اتاقى كه بر درب آن پرده اى آويزان بود نشسته بودند. عرض كردم: اى آقاى من! صاحب امر [بعد از شما] كيست؟ فرمود: پرده را كنار بزن. كنار زدم، ناگهان كودكى با شمايلى خاص بر ما وارد شد و بر دامان (عليه السلام) نشست. حضرت فرمود: «هُوَ صَاحِبُكُمْ وَ اِمَامُكُمْ بَعْدِي...» [۷] (اين فرزند، و شما بعد از من است...). 📕موعودشناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چ۷ ۱۳۹۰ش ص۲۴۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نماز چه جایگاهی در بین اعمال دارد و چرا باید نماز بخوانیم؟ (بخش چهارم و پایانی) 🔸«نماز» ‏ و افراد با ايمان است و كسى كه «نماز» را ترك كند رابطه ميان او و خدا قطع مى گردد. ما معتقدیم مراتب عالی به خاطر و های بسیار مهم و ذی‌قیمت مستتر در پس این عبادت است. چيزى نيست كه فلسفه اش بر كسى مخفى باشد، ولى دقت در متون و اسلامى ما را به ريزه كاری هاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد: 9⃣«انگیزه مواظبت بر سایر اعمال» 🔹 علاوه بر شرایط صحت شرایط قبول، يا به تعبير ديگر دارد كه رعايت آنها نيز يك عامل مؤثر ديگر براى ترك بسيارى از است. در كتب فقهى و منابع حديث، امور زيادى به عنوان ذكر شده است از جمله مساله است كه در روايات آمده: « تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اينكه توبه كند». [۱] و در روايات متعددى مى خوانيم: «از جمله كسانى كه نماز آنها قبول نخواهد شد پيشواى ستمگر است». [۲] و در بعضى از روايات نیز تصريح شده است كه كسى كه نمى پردازد یا می خورد و... قبول نخواهد شد. پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد سازنده است؟ [۳] 🔟«تقویت روح نظم و انضباط در انسان» 🔹 روح را در انسان تقويت مى كند، چرا كه دقيقا بايد در انجام گيرد كه تاخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز است؛ همچنين و ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعايت آنها، پذيرش را در برنامه هاى زندگى كاملا آسان مى سازد. 🔹همه اينها فوایدى است كه در ، قطع نظر از مساله وجود دارد و اگر ويژگى جماعت را بر آن بيفزائيم - كه همان جماعت است - بركات بى شمار ديگرى دارد كه اينجا جاى شرح آن نيست، بعلاوه كم و بيش همه از آن آگاهيم. [۴] 💠کلامی از امام رضا (علیه السلام) راجع به فلسفه نماز 🔹در زمينه و «نماز» حديث جامعى از (علیه السلام) نیز نقل شده که به تنهایی می تواند پاسخ دقیقی برای سؤال مورد بحث ما باشد. (عليه السلام) در پاسخ نامه اى كه از و علت تشریع آن سؤال شده بود چنين فرمود: «علت تشريع اين است كه «توجه و اقرار به » است، و «مبارزه با شرك و بت پرستى»، و «قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت و نهايت »، و «اعتراف به گناهان و از معاصى گذشته»، و «نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى ». 🔹و نيز هدف اين است كه همواره و متذكر باشد، گرد و غبار فراموشكارى بر دل او ننشيند، مست و مغرور نشود، و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در دين و دنيا گردد. علاوه بر اينكه مداومت ذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو حاصل مى گردد، سبب مى شود كه انسان و و خود را فراموش نكند، روح سركشى و بر او غلبه ننمايد؛ و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او، انسان را از باز مى دارد و از انواع جلوگيرى مى كند». [۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالانوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج ۸۴، ص ۳۱۷ و ۳۲۰. [۲] همان، ص ۳۱۸. [۳] تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالكتب الاسلامية، تهران، چ ۳۲، ج ۱۶، ص ۲۹۳. [۴] همان، ج ‏۱۶، ص ۲۹۴. [۵] وسائل الشيعه، تفصيل، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت، لإحياء التراث، چ ۱، ج ۳، ص ۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟ (بخش دوم) 🔸مطالعه سیره (علیهم السلام) نشان می دهد که «حضرات معصومین» در مقام توصیه مردم به حفظ ، به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند، و علاوه بر آن در مقام «رعایت پوشش شرعی»، با به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند. 💠حساسیت ویژه معصومین و مقابله با بی عفتی 🔹در كنار بيانات و توصیه های اخلاقی راجع به ، (علیهم السلام)، حساسیت های ویژه عملی و برخوردهای جدی ای نیز با مسأله داشتند. (علیه السلام) در زمانی که خلیفه بود، در نکوهش مردان عراق فرمود: «يَا أَهْلَ‏ الْعِرَاقِ‏ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ‏ يُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِي الطَّرِيقِ أَ مَا تَسْتَحْيُونَ» [۱] (ای مردم عراق، به من خبر رسیده که شما در راه ها به مردان تنه می زنند، [چرا عکس العملی نشان نمی دهید] آیا نمی کنید). 🔹سیاق خطاب (عليه السلام) در اینجا نشان می دهد که حضرت شان از جایگاه حکومت و برای محافظت از و چنین سرزنشی را متوجه سهل انگاری عراقیان کرده است. از آن حضرت در حدیث دیگری نقل شده که خطاب به همان مردان عراقی فرمود: «أَ مَا تَسْتَحْيُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَكُمْ يَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ يُزَاحِمْنَ الْعُلُوج‏» [۲] (آیا نمی کنید و به نمی آیید که تان راهی بازارها و مغازه ها می شوند و با برخورد می کنند؟). 🔹روایت تاریخی دیگری که در این باره می تواند برای ما بسیار راهگشا باشد؛ روایتی است که راجع به حادثه ای در حجه الوداع (صلی الله علیه وآله) گزارش شده است. در این روایت تاریخی می خوانیم که در حجه الوداع زنی جوان و زیبا از طایفه خثعم برای پرسیدن مسئله ای به حضور (صلی الله علیه و آله) رسید؛ و در آن حال فردی پشت سر حضرت حضور داشت؛ نگاه هایی میان آن زن و آن فرد رد و بدل شد؛ (صلی الله علیه و آله) متوجه شد که آن دو به هم خیره شده اند، و زن جوان به جای آنکه توجهش به جواب مسئله باشد همه توجهش به آن شخص است که جوانی نورس و زیبا بود؛ و از این رو حضرت با دست خود صورت مرد جوان را چرخانید. [۳] 🔹از بعضى از روايات نیز استفاده مى شود كه در صدر اسلام بعضى از ، در امور مربوط به زنان (مسائل حجاب‏ و امثال آن) نظارت داشتند؛ از جلمه زنى به نام‏ «سحراء بنت نهیک» كه در بازارها گردش مى كرد و امر به معروف‏ و نهى از منكر مى نمود. [۴] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] الکافی، دار الكتاب الإسلامی، قم، ج ۵، ص ۵۳۷. [۲] همان. [۳] صحیح البخاری، البخاری، محمدبن اسماعیل، دار طوق النجاة، چ ۱، ج ۸، ص ۵۱. [۴] پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۳۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مراحل نفوذ «شیطان» در انسان در کلام «امام علی» (علیه السلام) چگونه بیان شده است؟ 🔹در خطبه هفتم چگونگی در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و (علیه السلام) آن را با و و خود در لابه‌لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح میدهد، به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمیشود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره ميفرمايد که: در وجود هر انسانى است، نه اجبارى. این هستند که به او «چراغ سبز» نشان میدهند، و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر ميکنند. 🔹حضرت ميفرمايد: «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً» ([این زشت سیرتان] را ملاک و اساس کار خود قرار دادند). این همان چیزى است که در به روشنى به آن اشاره شده؛ ميفرمايد: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»؛ [نحل، ۹۹و۱۰۰] (او بر کسانى که دارند و بر پروردگارشان مى کنند تسلّطى ندارد؛ او تنها بر کسانى است که او را به برگزیده اند و کسانى که به وسیله او می ورزند و به به جاى فرمان خدا گردن مى نهند). 🔹در مرحله دوّم ميفرمايد: «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً» ([بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام میشود، شیطان نیز انتخابى میکند و آن این که] آنها را به عنوان [یا شریکان] خویش برگزیده است). سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، ميفرمايد: «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ» (او در درون‌ سینه‌ هاى‌ آنها کرد، سپس آن را مبدّل به نمود). در این تشبیه جالب (عليه السلام)، «سینه‌ هاى شیطان صفتان» را و «محل تخم‌گذاری» او معرفى میکند و به دنبال آن مى افزاید: 🔹«وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ» (این جوجه‌هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت). سپس به بیان مرحله سوّم این پرداخته، ميفرمايد: «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ» (کارشان به جایى رسید که با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت). یعنى سرانجام این که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به میشود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها میکند، بطورى که «صاحب شخصیت دوگانه‌اى» مى شوند. 🔹از یک نظر و از یک نظر ؛ ظاهرشان شبیه انسان هاست، امّا شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان است و طبیعى است که همه چیز را به مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است. در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این «سیر انحرافى تدریجى» پرداخته، ميفرمايد: هنگامى که به اینجا رسیدند: «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل» (شیطان آنها را بر و سوار کرد، [مرکبى که آنها را به سوى انواع و کفر و ضلالت مى کشاند] و و هزل و باطل را در نظر آنان زینت بخشید).  🔹این سخن شبیه همان چیزى است که (عليه السلام) در کلام نورانى دیگرى ميفرمايد: «آگاه باشید و خطاها همچون مرکبهاى سرکش و لجام گسیخته اند که ، بر آن سوار میشوند!». [نهج‌البلاغه، خ۱۶] در پنجمین و آخرین مرحله، ميفرمايد: «اعمال آنها اعمال کسى است که او را در شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است». اشاره باینکه آنها بخوبى گواهى میدهد که در آنها کرده و به راهى که میخواهد مى برد. سخنانشان و نگاه هاى آنها ، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان بخوبى دیده میشود، 🔹و در واقع (عليه السلام) میخواهد در این مرحله، طریق شناخت اینگونه اشخاص را که همان است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم میدانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، منحصر به و لشکر پنهانى او نیستند، بلکه گروهى از نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «اینچنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین و قرار دادیم که بطور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند». [ترجمه آیه۱۱۲ سوره انعام] باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.  📕پيام امام اميرالمومنين، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷س، ج۱ ص۴۶۰ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام)، «خليفه» و «امام» چه شرایطی بايد داشته باشد؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۷۳ «نهج البلاغه» به سراغ شرايط و برای مردم مى رود و آن را عمدتاً در دو چيز خلاصه مى فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهذَا الْاَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ، وَ أَعْلَمُهُمْ بِاَمْرِ اللهِ فِيهِ». (اى مردم، سزاوارترين كس براى ، تواناترين افراد بر اين امر و داناترين شان به فرمان خداست). در حقيقت، (عليه السلام) به «دو ركن اساسى» كه يكى دارد و ديگر اشاره كرده است؛ از نظر بايد از همه باشد و از نظر عملى در امر از همه . 🔹بسيارند كسانى كه عالم‌اند، ولى نيستند و يا مديرند و عالم نيستند و تا اين دو دست به دست هم ندهند، اداره صحيح امكان پذير نيست. نيز همين موضوع را در داستان بنى اسرائيل بيان فرموده است؛ آنجا كه پيامبر را به عنوان و فرماندهى آنها برگزيد، و ايشان اعتراض كردند كه ما سزاوارتريم، چرا كه ثروتمندانِ قوى ترى داريم. او در پاسخ اعتراض‌ شان گفت: از همه شايسته تر است، چرا كه خدا سهم بيشترى از و به او داده «إِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ». [۱] 🔹روشن است كه (عليه السلام) با بيان اين مطلب مى خواهد را نسبت به همه براى تصدّى امر اثبات كند؛ زيرا همگان مى دانستند او از همه به اصول و فروع اسلام و از همه در امر و مبارزه با و پايدارتر است. 🔹جالب اينكه «ابن ابى الحديد» در «شرح نهج البلاغه» به اينجا كه مى رسد بر خلاف جمعى كه وجدان را زير پا مى گذارند و برترى (عليه السلام) را در جنبه هاى علم يا مديريت انكار مى كنند، مى گويد: «قبول داريم كه او در اين دو جهت از همه تواناتر بود و براى خلافت از همه شايسته تر؛ ولى اين دليل بر نفى خلافت ديگران نمى شود؛ چرا كه گاه مى توان تقديم مفضول بر فاضل كرد و شايسته تر را كنار گذاشت و به سراغ شايسته رفت!». [۲] 🔹آرى، اين منطق كسانى است كه را به رسميت نشناسند و ترجيح مرجوح را بر راجح قبيح نشمرند؛ حال آنكه قبح و زشتى آن بر همه روشن است؛ ولى هاى كور و كر، گاه مانع از پذيرش مى شود. (عليه السلام) در ادامه فرمایش خود در خطبه مذکور مى افزايد: «فِإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ، فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ» ([هنگامى كه چنين فردى برگزيده شد] هرگاه به آشوب و فتنه انگيزى برخيزد از او خواسته مى شود كه به سوى باز گردد و اگر امتناع ورزد با او نبرد مى شود [تا حقّ را بپذيرد]). 🔹 نيز مى فرمايد: «وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الاُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِىءَ إِلَى أَمْرِ اللهِ» [۳] (هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند آنها را آشتى دهيد و اگر يكى از آن دو بر ديگرى تجاوز كند با گروه متجاوز پيكار كنيد تا به فرمان خدا بازگردد). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره بقره، آيه ۲۴۷ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، کتابخانه آية الله مرعشی نجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ۱، ج۹، ص۳۲۸ [۳] سوره حجرات، آيه ۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۵۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️علت غیبت امام زمان خود ماییم 🔹سبب غیبت عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف خود ما هستیم، زیرا دست‌مان به او نمی‌رسد، وگرنه اگر در میان ما بیاید و ظاهر و حاضر شود چه کسی او را می‌کشد؟! آیا جنیان آن حضرت را می‌کشند، یا قاتل او انسان است؟! ما از پیش در طول تاریخ علیهم‌ السلام، امتحان خود را پس داده‌ایم، که آیا از تحفظ و اطاعت می‌کنیم و یا اینکه او را به قتل می‌رسانیم؟! 🔹انحطاط و پستی انسان به‌ حدی است که قوم حضرت صالح علیه‌ السلام ناقه صالح را با اینکه وسیله ارتزاق و نعمت آنها بود، پی کردند، چنان‌که قرآن کریم درباه آن می‌فرماید: «لهَا شِرْبٌ وَ لَکمْ شِرْبُ یوْمٍ معْلُومٍ»؛ [۱] یعنی، یک روز آب سهم شما باشد و روز دیگر سهم آن. آن ناقه، یک روز آب چاه را می‌خورد و در عوض به آنها شیر می‌داد! 🔹بنابراین، همان‌گونه که ممکن است عُقلا خزینه و انبار نعمت خود را نابود کنند ـ همچنان که ناقه صالح را کشتند ـ امکان دارد که ما انسان‌ های عاقل! نیز عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف را که تمام خیرات از اوست و از ناقه صالح بالاتر و پر فیض‌تر است، برای اغراض شخصیه خود به قتل برسانیم! 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۹۱ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر امام علی (علیه السلام) سستی کردن در حمايت از «حقّ» چه آثار و پیامدهایی به دنبال دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخش پايانى خطبه ۱۶۶ «نهج البلاغه» بعد از بيان سرنوشت شوم و مرگبار ، به بيان سرنوشت گروهى از پيروان خود مى پردازد، كه در حمايت از سستى كردند و به علت همين سستى، سالها بر آنها مسلّط شدند و سرنوشتى همچون بنى اسرائيل در سرزمين «تیه» پيدا كردند؛ مى فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ، وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ، وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:](اى مردم، اگر دست از حمايت يكديگر، در يارى بر نمى داشتيد و در تضعيف سستى نمى كرديد، هيچ گاه كسانى كه در حدّ شما نيستند در نابودى شما طمع نمى كردند و آنها كه بر شما مسلّط گشتند، مسلّط نمى شدند). اين سخن، اشاره به سلطه و يارانش بر در زمان آن حضرت [به صورت محدود] و بعد از آن حضرت [به صورت نامحدود است]. 🔹آنچه (عليه السلام) در اين عبارت بيان كرده، مخصوص آن عصر و زمان نيست، بلكه يك براى همه اعصار و قرون است كه پيشرفت و قدرت به سبب و «طرفداران حقّ» است؛ و گرنه با پايگاه محكمى كه دارند قطعاً بر پيروز خواهند شد. سپس (عليه السلام) در ادامه اين سخن، اين گروه را به تشبيه مى كند كه بر اثر دورى از در «تيه» [بخشى از بيابان صحراى سينا] سرگردان شدند؛ مى فرمايد: 🔹«لكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرائِيلَ. وَ لَعَمْرِي، لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ، وَ قَطَعْتُمُ الاَدْنى، وَ وَصَلْتُمُ الاَبْعَدَ» (ولى شما همچون به [سبب ترك يارى حقّ] در حيرت و سرگردانى فرو رفتيد. به جانم سوگند! شما بعد از من چند برابر خواهد شد؛ چرا كه را پشت سر انداختيد و از نزديك ترين افراد [به پيامبر (صلى الله عليه و آله) كه اشاره به خود آن حضرت است] بريده و به دورترين افراد [بنى اميّه] پيوستيد!). 🔹و در پايان اين سخن، را به روى اصحابش مى گشايد و اين نكته را براى آنها گوشزد مى كند كه هيچ زمانى براى بازگشت به سوى دير نيست؛ مى فرمايد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ، سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ، وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ، وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاق‏ِ». (بدانيد، اگر از و رهبر خود پيروى كنيد شما را به همان راهى مى برد كه (صلى الله عليه و آله) از آن راه رفت، و از رنج ها [ى بى راهه رفتن] آسوده خواهيد شد و بار سنگين مشكلات را از گردن خود بر مى داريد). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۶۷ نهج البلاغه، درباره اهمّيّت «حرمت» و «حقوق» مسلمانان چه فرموده است؟ 🔹از آنجا كه در ميان فرائض و احكام كمتر چيزى به اندازه «حرمت و حقوق مسلمانان» اهمّيّت دارد، (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۶۷ «نهج البلاغه»، انگشت بر آن مى نهد و مى فرمايد: «وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ كُلِّهَا، وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ فِي مَعَاقِدِهَا» (خداوند را از تمام آنچه محترم است برتر شمرده و حفظ را با اخلاص و توحيد پيوند زده و تضمين كرده است). 🔹يك نگاه اجمالى به سراسر كتب فقه [از باب عبادات گرفته تا حدود و ديات] شاهد و گواه اين معناست كه ، بيشترين اهمّيّت را براى حفظ و قائل شده است؛ تا آنجا كه (عليه السلام) در مقابل كعبه ايستاد و فرمود: «مَا أَعْظَمَ حَقَّكِ يَا كَعْبَةُ وَ وَ اللهِ إِنَّ حَقَّ الْمُؤْمِنِ لَأَعْظَمُ مِنْ حَقِّك‏ِ» [۱] (چه بزرگ است حقّ تو اى كعبه و به خدا سوگند! از حقّ تو هم عظيم تر است). 🔹تعبير امام (عليه السلام) به «وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ» ممكن است اشاره به اين باشد كه انسان موحّد و مخلص، كسى است كه را رعايت كند. اين تفسير را بسيارى از شارحان «نهج البلاغه» و بزرگانِ ديگر پذيرفته اند. اين احتمال نيز داده شده كه هر به دليل اخلاص و توحيدى كه دارد بايد محترم شمرده شود (در تفسير اوّل، اخلاص و توحيد صفت محافظين است و در تفسير دوّم، صفت حفظ شدگان). تفسير سوّمى نيز وجود دارد: منظور اين است كه «احترام حقوق مسلمين»، همسنگ و همطراز اخلاص و توحيد است. 🔹سپس در يك نتيجه گيرى مى افزايد: «فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ إِلَّا بِالْحَقِّ، وَ لَا يَحِلُّ أَذَى الْمُسْلِمِ إِلَّا بِمَا يَجِبُ» ( كسى است كه از دست و زبان او در باشند؛ جز در آنجا كه حقّ اقتضا مى كند؛ آزار دادن مسلمان روا نيست جز به آن مقدار كه [به حكم خدا] واجب مى شود). 🔹اين نتيجه گيرى (عليه السلام) نشان مى دهد كه تفسير اوّل از تفسيرهاى سه گانه پيش گفته براى جمله گذشته مناسب تر است؛ زيرا هنگامى كه حفظ حقوق مسلمين را نشانه اخلاص و توحيد حفظ كنندگان بدانيم، نتيجه اش چنين مى شود: كسى است كه همه از دست و زبان او در امان باشند. قابل توجه اينكه: در تعبير مذكور يك بار «إِلَّا بِالْحَقِّ» مى گويد و بار ديگر «إِلَّا بِمَا يَجِبُ»؛ 🔹اين تفاوت در تعبير ممكن است از اين نظر باشد كه اوّلى اشاره به اين است كه تا مجوّزى براى آزار مسلمان (مانند مجازات‌ها و حدود و تعزيرات اسلامى) وجود نداشته باشد آزار دادن او جايز نيست، و دوّمى اشاره به اينكه در فرضِ جواز بايد به آن مقدار از نظر كيفيّت و كميّت كه خداوند اجازه داده اكتفا شود. 🔹از بعضى احاديث استفاده مى شود كه قنبر [با تمام احترامى كه داشت] هنگامى كه بر اثر سهل انگارى به هنگام اجراى حدّ، سه تازيانه اضافه زد، (عليه السلام) فرمود: (بايد قنبر به مقدار اين سه تازيانه قصاص شود!)؛ «إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَمَرَ قَنْبَراً أَنْ يَضْرِبَ رَجُلاً حَدّاً، فَغَلُظَ قَنْبَرٌ، فَزَادَهُ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ، فَأَقَادَهُ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَنْبَرٍ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ». [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۱، ص ۲۲۷، باب ۱۵ [۲] الكافی، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۷، ص ۲۶۰ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۴۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«اولی الامر» به اعتقاد علمای شیعه و اهل سنت چه کسانی هستند؟ 🔹خداوند در «آیه ۵۹ سوره نساء» می فرماید: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اَطیعُوا اللهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ اِلَی اللهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ کُنْتُمْ تُوْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ اَحْسَنُ تَاْویلاً» 🔹[ترجمه آیه شریفه:] (اى کسانى که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر [خدا] و خود را. و هر گاه در امرى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید [و از آنها داورى بطلبید] اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این [کار براى شما] بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است). 🔹اينكه منظور از چه كسانى هستند كه اطاعت آن ها هم رديف اطاعت خدا و پيامبر (صلى الله عليه و آله) شمرده شده است در ميان مفسران گفتگو است. مفسران و علماى شيعه و پيروان مكتب اهل بيت (عليهم السلام) همگى اتفاق نظر دارند كه منظور از «اولى الامر» (عليهم السلام) هستند، 🔹كه «رهبران معنوى و مادى جامعه اسلامى در تمام شئون زندگى و حيات اند»، و غير آنها را شامل نمى شود؛ چرا كه اطاعت بى قيد و شرط كه در آيه شريفه آمده و هم رديف «اطاعت خدا و پيامبر» (صلى الله عليه و آله) شمرده شده است، تنها درباره تصور مى شود، و اما كسان ديگرى كه اطاعت آنها لازم است همواره محدود به حدود و مقيد به قيودى است، و هرگز اطاعت مطلق در مورد آنها وجود ندارد، و اين مسأله واضح است. 🔹اين در حالى است كه مفسران و علماى اهل سنّت در معنى اختلاف زيادى دارند؛ بعضى آن را به معنى صحابه، و بعضى به فرماندهان لشگر و بعضى به خلفاى چهارگانه تفسير كرده اند. آنها هيچ دليل روشنى براى اين تفسيرهاى سه گانه بيان نكرده اند. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ ششم، ج ۹، ص ۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️پيامبر اکرم (صلی‌ الله‌ عليه‌ و آله): 🔸«عَلِيُّ بْنُ أبِيطالِبٍ أقْدَمُ اُمَّتِی سِلْماً وَ أکثَرُهُمْ عِلْماً وَ أَصَحُّهُمْ دِيناً وَ أفْضَلُهُمْ يَقِيناً و أحْلَمُهُمْ حِلْماً وَ أسْمَحُهُمْ کفّاً وَ هُوَ الْاِمامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدِی». 🔹« پيشگام امت من در گرويدن به اسلام است، و علم و دانش او از همه بيشتر، و دين او از همه کاملتر، و يقين او از همه برتر، و حلم او از همه بيشتر، و دست او از همه بخشنده تر است و او و پس از من است». 📕امالی صدوق، ص ۸ @tabyinchannel
⭕️«بسیج مستضعفین»، پدیده‌ای بی‌نظیر 🔹، در کشور، یک پدیده‌ی بی‌نظیر بود که به وجود آمد؛ این پدیده، در هیچ نقطه‌ی دیگری، در هیچ کشور دیگری در عالم، به این شکل سابقه نداشت و «پدیده‌ی استثنائی‌ای» محسوب می‌شد... این پدیده یک پدیده‌ی تقلیدی نبود، گرته‌برداری نبود؛ از خودمان و از تاریخ ما این پدیده جوشید. این اوّلین حرف ما است؛ 🔹نتیجه‌ی این حرف هم این است که این پدیده چون است، ماندنی است؛ این پدیده از بین‌ رفتنی نیست. ثابت است، ماندنی است، چون است؛ مربوط به خود این ، این تاریخ و این و ایرانی است. این، یک شبکه‌ سازی فرهنگی است. در اصل، یک «شبکه‌ سازی فرهنگی و اجتماعی و البتّه نظامی» است. آن چیزی که امروز ابتدائاً به ذهن میرسد، جنبه‌ی نظامی بسیج است، 🔹در حالی که جنبه‌ی نظامی با همه‌ی اهمّیّتش بیش از جنبه‌های فرهنگی بسیج و جنبه‌ های اجتماعی بسیج نیست. این شبکه‌سازی را کرد، این ابتکار امام بود؛ کِی؟ در دل یک تهدید بزرگ. این از خصوصیّات امام بزرگوار ما بود. غالب شماها دوران امام را درک نکرده‌اید؛ یکی از خصوصیّات امام بزرگوار ما همین بود: از دل تهدیدها ایجاد فرصت می‌کرد؛ اینجا هم همین‌جور شد بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۴۰۳/۰۹/۰۵ منبع‌؛ وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel