eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام صادق (عليه السلام) از چه جايگاه علمی و اخلاقی در جامعه اسلامی برخوردار بودند؟ (بخش اول) 🔸درباره‌شخصیت‌علمی (عليه السلام) شواهد فراوانی وجود دارد. به نظر شیعه، نصب ایشان به مقام امامت از جانب خداوند متعال بوده، و این بدان معناست که آن حضرت دارای شرایط لازم برای احراز این منصب بوده است. حضرت در میان اهل سنت، از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء، از موقعیت شامخی برخوردار بوده‌اند، به طوری که او را از شیوخ مسلّم و از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آورده‌ اند. 🔹مالک بن انس از جمله کسانی است که مدتی در محضر (عليه السلام) تلمذ کرده و درباره شخصیت آن حضرت چنین می‌ گوید: «مدتی خدمت (عليه السلام) مشرف می‌ شدم. آن حضرت اهل مزاح بود و همواره تبسم ملایمی بر لب‌ هایش نقش می‌ بست. هنگامی که در محضر او نامی از رسول خدا (ص) برده می‌ شد، رنگش به سبزی و سپس به زردی می‌ گرایید. در مدتی که به خانه آن حضرت رفت و آمد داشتم او را خارج از سه حال ندیدم، یا نماز می‌ خواند یا روزه بود و یا به قرائت قرآن اشتغال داشت، و هرگز بدون وضو از حضرت رسول (ص) نقل حدیث نمی‌ فرمود و سخنی به گزاف نمی‌ گفت. ایشان از آن دسته از علمای زاهدی بود که ترس از خدا سراسر وجودش را فرا گرفته بود. هرگز به خدمت او شرفیاب نشدم، جز این که زیراندازش را از زیر پای خود بر می‌ داشت و زیر پای من می‌ گذاشت». [۱] 🔹از «عمر بن المقدام» نقل شده که گفت: «هنگامی که (عليه السلام) را می‌ دیدم، می‌ فهمیدم که او از نسل پیامبران است». [۲] «جاحظ» از علمای مشهور قرن سوم درباره آن امام (ع) چنین می‌ گوید: «جعفر بن محمد (عليه السلام) کسی بود که علم و فقهش، عالم را فرا گرفته و گفته می‌ شود که ابوحنیفه از شاگردان او بود، و همچنین سفیان ثوری، و تلمذ این دو نزد آن حضرت در عظمت علمی او کافی است». [۳] 🔹«ابن حجر هیتمی» نیز در مقام تمجید از شخصیت علمی (عليه السلام) اشاره به این نکته دارد که افرادی چون «یحیی بن سعید»، «ابن جریح»، «مالک، سفیان ثوری»، «ابو حنیفه» و «شعبه» و «ایوب فقیه» از آن حضرت نقل روایت نموده‌ اند. [۴] یک نمونه از دانش اندوزی «ابوحنیفه» از (عليه السلام) را وزیر آبی در کتابش آورده که حضرت در پاسخ پرسش ابو حنیفه که پرسیده بود: «يَا ابَا عَبْدِ اللهِ مَا أَصْبَرَكَ عَلَى الصَّلَاة»، مطالب مفصلی را بیان فرمودند. [۵] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱]‌ مناقب آل أبيطالب(ع)، ابن شهر آشوب مازندرانى، علامه‏، قم‏، چ‌ ۱، ص ۴۱؛ و... [۲] تهذيب التهذيب، العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبوالفضل، هند، ج ۲، ص ۱۰۴؛ و... [۳] رسالة جاحظ فی بنی امیه، الجاحظ، عمرو بن بحر بن محبوب، بی‌جا، قاهره، بی‌تا، ص ۱۰۶ [۴] صواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، هيتمی، مکتبة القاهره، مصر، ص ۱۲۰ [۵] نثرالدر، الآبی، أبوسعد منصور بن الحسين، دارالكتب العلميه، بيروت، چ ۱، ج ۱، ص ۳۵۶ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۳۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام صادق (عليه السلام) از چه جايگاه علمی و اخلاقی در جامعه اسلامی برخوردار بودند؟ (بخش دوم) 🔸درباره‌شخصیت‌علمی (عليه السلام) شواهد فراوانی وجود دارد. به نظر شیعه، نصب ایشان به مقام امامت از جانب خداوند متعال بوده، و این بدان معناست که آن حضرت دارای شرایط لازم برای احراز این منصب بوده است. حضرت در میان اهل سنت، از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء، از موقعیت شامخی برخوردار بوده‌اند، به طوری که او را از شیوخ مسلّم و از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آورده‌ اند. 🔹درباره شخصیت (عليه السلام) عبارات زیادی از علما و اندیشمندان نقل شده که استاد اسد حیدر قسمت معظمی از آنها را در کتاب ارزشمند خود «الامام الصادق (عليه السلام) و المذاهب الاربعة» گرد آورده [۱] و طبعاً در اینجا نیازی به تکرار آنها نیست. کثرت دانش اندوزانی که در محفل درس امام جعفر صادق (علیه السلام) حاضر می‌ شدند و یا از آن حضرت حدیث نقل می‌ کردند، نشان دهنده عظمت شخصیت علمی ایشان می‌ باشد. «حسن بن علی الوشاء» می‌گفت: «در مسجد کوفه نهصد نفر را دیده که حدّثنی (عليه السلام) می‌ گفتند». [۲] برخی منابع، شمار کسانی را که از آن حضرت تلمذ کرده و حدیث شنیده‌ اند، حدود چهار هزار نفر یاد کرده‌ اند. [۳] 🔹«سفیان ثوری» - که در منابع اهل سنت به زهد و علم شهرت دارد - همراه «نصیر بن کثیر» نزد (عليه السلام) زانوی ادب زده و از آن حضرت بهره علمی و اخلاقی برده است. [۴] نصیر با سفیان در موسم حج نزد حضرت آمد و گفت: «می‌ خواهم به حج بروم. چیزی به من تعلیم ده تا به وسیله آن نجات پیدا کنم. امام (علیه السلام) دعایی به آنها تعلیم فرمود». [۵] در موارد دیگری نیز عاجزانه از حضرت می‌ خواست تا برای او حدیثی نقل کند. در این میان کسانی نیز بودند که با نقل احادیث کاذبی از امام صادق (ع)، قصد تضعیف آن حضرت را داشتند. 🔹از این موارد که بگذریم، (عليه السلام) در عصر خود، به ویژه در نگاه دانشمندان جامعه، از عظمت فراوانی برخوردار است. «ابو زهره» در این زمینه می‌ نویسد: «علمای اسلام با تمام اختلاف نظرها و تعدد مشرب‌ هایشان، در فردی غیر از (عليه السلام) و علم او اتفاق نظر ندارند». [۶] همچنین «شهرستانی» نویسنده کتاب مشهور «ملل و نحل» درباره شخصیت علمی و اخلاقی آن حضرت می‌ نویسد: «او در امور و مسائل دینی از دانشی بی‌‌پایان، و در حکمت از ادبی کامل و نسبت به امور دنیا و زرق و برق‌ های آن از زهدی نیرومند برخوردار بود و از شهوت‌ های نفسانی دوری می‌ گزید». [۷] 🔹«ابوحنیفه» افزون بر این که از امام باقر (عليه السلام) بهره‌ ها برده [۸] از امام صادق (عليه السلام) نیز حدیث نقل می‌ کند؛ چنانکه روایات او از امام صادق (عليه السلام) در کتاب «الآثار» وی فراوان دیده می‌ شود. [۹] او خود درباره (عليه السلام) می‌ گفت: «من هرگز فقیه‌ تر از جعفر بن محمد (ع) ندیده‌ ام، او مسلّم اعلم امّت اسلامی است». [۱۰] «ابن خلکان»، از مورخان مشهور، درباره آن حضرت می‌ گوید: «او یکی از امامان دوازده‌ گانه‌ امامیه و از بزرگان اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود؛ به جهت صدق سخنانش به لقب (عليه السلام) شهرت یافت و فضل او مشهورتر از آن است که نیازمند توضیح باشد». [۱۱] همچنین شیخ مفید درباره آن حضرت می‌ گوید: «علمای اسلام از احدی به اندازه آن حضرت حدیث نقل نکرده‌ اند». [۱۲] ... پی نوشت: [۱] الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۵۱ - ۶۲ [۲] الامام الصادق(ع)، ابو زهره، دارالثقافة العربیه، بی تا، ص ۱۲۹؛ و... [۳] کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۶ [۴] العقد الفريد، ابن عبد ربه الأندلسی، دارالكتب العلميه، چ‌ ۱، ج ۳، ص ۱۷۵؛ و... [۵] تاريخ جرجان‏، سهمى، حمزه بن يوسف‏، عالم الكتب‏،‏ چ ۴، ص ۵۵۴؛ و... [۶] الامام الصادق(ع)، ص ۶۶؛ و... [۷] الملل و النحل‏، الشهرستانی، محمد بن عبد، الشريف الرضی، ‏چ ۳، ج ۱، ص ۱۴۷؛ و... [۸] جامع المسانید، خوارزمی، دارالکتب العلمیه، بی تا، ج ۲، ص ۳۴۹ [۹] الامام الصادق(ع)، ص ۳۸ [۱۰] جامع المسانید، همان، ج ۱، ص ۲۲۲؛ و... [۱۱] وفيات الأعيان و أنباء و أبناء الزمان، ابن خلكان، رضی، قم، ۱۹۶۹م، ج ۸، ص ۱۰۵ [۱۲] کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۶ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۳۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام صادق (عليه السلام) از چه جايگاه علمی و اخلاقی در جامعه اسلامی برخوردار بودند؟ (بخش سوم) 🔸درباره‌شخصیت‌علمی (عليه السلام) شواهد فراوانی وجود دارد. به نظر شیعه، نصب ایشان به مقام امامت از جانب خداوند متعال بوده، و این بدان معناست که آن حضرت دارای شرایط لازم برای احراز این منصب بوده است. حضرت در میان اهل سنت، از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء، از موقعیت شامخی برخوردار بوده‌اند، به طوری که او را از شیوخ مسلّم و از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آورده‌ اند. 🔹منصور عباسی که همواره درگیر مبارزه با علویان بود، می‌ کوشید تا شخصیت فقهی (ع) را با مطرح کردن برخی از فقهای اهل سنت مثل «مالک بن انس» کمرنگ جلوه دهد. او به مالک می‌گفت: «به خدا تو عاقل‌ترین مردم هستی... اگر عمر من باقی بماند، فتاوا و اقوال تو را همانند مصحف نوشته، به تمام آفاق فرستاده و مردم را مجبور به پذیرش آن می‌ کنم». [۱] این حرکت «منصور» ناشی از علاقه وی به مالک نبود؛ بلکه بر آن بود تا با برجسته کردن مالک، آتش کینه و حسد خود را نسبت به امام صادق (ع) و دیگر علمای مخالف فرو نشاند. 🔹منصور به منظور ایراد خدشه به شخصیت علمی و فقهی امام (عليه السلام)، به هر وسیله‌ای توسل می‌ جست، چنانکه ابوحنیفه را واداشت تا رو در روی امام ایستاده و با وی به بحث بپردازد، تا در صورت پیروزی ابوحنیفه، امام صادق (عليه السلام) را در صحنه علم و دانش اسلامی تحقیر کند. ابوحنیفه خود جریان این داستان را چنین نقل کرده است: «منصور به من گفت: مردم توجه عجیبی به (عليه السلام) پیدا کرده و سیل جمعیت به طرف او سرازیر شده است؛ تو چند مسأله از مسائل مشکل را آماده کرده و حل آنها را از جعفر (عليه السلام) بخواه و چون او نتوانست جواب مسائل تو را بدهد، از چشم مردم خواهد افتاد. من نیز چهل مسأله بسیار پیچیده و مشکل آماده کردم. آنگاه (عليه السلام) و ابوحنیفه در حیره و در حضور منصور با هم ملاقات می‌ کنند. 🔹ابوحنیفه لحظه ورود خود به مجلس منصور را چنین توصیف می‌ کند: هنگامی که وارد مجلس شدم (عليه السلام) را دیدم که هیبت و عظمت شخصیت وی حتی خود منصور را تحت الشعاع قرار داده بود، سلام کرده و در جای خود قرار گرفتم. آنگاه منصور خطاب به من چنین گفت: مسائل خود را بر ابوعبدالله (علیه السلام) عرضه کن. من مسائلی را که با خود آورده بودم، یکی پس از دیگری از آن حضرت می‌ پرسیدم و او در پاسخ می‌ فرمود: درباره این مسأله عقیده شما چنین است و اهل مدینه چنین می‌ گویند و ما چنین می‌ گوییم. نظر آن حضرت در پاره‌ ای از مسائل طرح شده با نظر ما و در پاره‌ ای دیگر با نظر اهل مدینه و در مواردی با نظر هر دو مخالف بود. بدین ترتیب چهل مسأله به آن حضرت عرضه و جواب آنها دریافت شد. پس از پایان مناظره، ابوحنیفه بی‌ اختیار آخرین سخن خود را با اشاره به (عليه السلام) چنین ادا کرد: «أَنَّ أَعْلَمَ اَلنَّاسِ أَعْلَمُهُمْ بِاخْتِلاَفٍ اَلنَّاسِ؛ دانشمندترین مردم کسی است که به آراء و نظرهای مختلف علما در مسائل، احاطه داشته باشد». [۲] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] تذکرة الحفاظ، الذهبی، شمس الدین، دار الاحیاء التراث العربی، ج ۱، ص ۲۰۹ [۲] تهذیب الکمال، أبوالحجاج المزی، يوسف بن الزكی عبدالرحمن، مؤسسه الرساله، ج ۵، ص ۷۹-۸۰؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، أبو أحمد الجرجانی، دار الفكر، ج ۲، ص ۵۵۶؛ و... 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۳۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️این سخن به چه معناست که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بعد از ظهور مانند حضرت داوود و حضرت سلیمان (عليهم السلام) «قضاوت» مى كند؟ 🔹درباره اين مسئله كه (عجل الله تعالى فرجه الشریف) بعد از ظهور مانند و (عليهم السلام) مى كند، حديثى را مرحوم كلينى به سندش از (عليه السلام) نقل كرده كه خطاب به ابوعبيده فرمود: « ... يَا أَبَا عُبَيْدَةَ إِنَّهُ إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ (صلى الله عليه و آله) حَكَمَ بِحُكْمِ آلِ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ لَا يَسْأَلُ النَّاسَ بَيِّنَةً» [۱] ( ... اى اباعبيده هر گاه كه (صلى الله عليه و آله) قيام كند، به حكم و (عليهم السلام) حكم خواهد كرد و لذا از دليل و شاهد سؤال نمى كند). 🔹نعمانى از ابان بن تغلب نقل كرده كه: «گفت: من با (عليه السلام) در مسجد كوفه بوديم كه او دست مرا گرفته بود و فرمود: اى ابان زود است كه خداوند را در اين مسجد شما حاضر كند ... آن گاه به منادى امر مى كند كه ندا دهد: اين (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است كه به حكم و (عليهم السلام) خواهد نمود كه در قضاوتش از «بينه» سؤال نمى كند ...». [۲] در پاسخ بايد گفت: 1⃣ظاهر روايات آن است كه (عجل الله تعالى فرجه الشریف) بعد از ظهور به «علم خود» در هر واقعه اى مى كند نه به «بينه»، بر خلاف آنچه كه امامان سابق بر او انجام مى دادند. شيخ مفيد (ره) در كتاب «المسائل» مى گويد: « (عليه السلام) مى تواند به «علم خود» حكم كند، همان طورى كه به ظاهر شهادت ها نيز مى تواند چنين كند، و هر گاه شهادت را باطل ببيند بر علم خود خواهد كرد ...». [۳] 🔹علامه مجلسى (ره) در «مرآة العقول» مى گويد: «و اين اختلاف در (عليهم السلام) از قبيل نسخ نيست تا كسى اشكال كند كه بعد از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) نسخى نيست؛ بلكه یا به اعتبار در برخى موارد است، و يا به جهت اختلاف اوضاع و احوال در زمان‌ها است...». [۴] 2⃣از آنجا كه وظيفه (عجل الله تعالى فرجه الشریف) بعد از ظهور پر كردن زمين از و است، لذا طبيعى است كه به واقع حكم نمايد تا اينكه به صاحبان اصلى‌اش باز گردد و مقتضاى آن اين است كه حضرت به كه از جانب خدا به او شده حكم نمايد و اين همان «حكم داوود» (عليه السلام) است. 3⃣ به علمش بدون اتكا بر بينه و قسم، نه تنها مورد اتفاق علماى شيعه است، بلكه برخى از علماى اهل سنت نيز آن را جايز شمرده اند. ابن قدامه مى گويد: «... از احمد بنابر نقلى شنيده شده كه حكم حاكم به علمش جايز است و اين قول ابويوسف و ابوثور و رأى دوم شافعى و اختيار مزنى است؛ زيرا (صلى الله عليه و آله) در موردى كه ذكر مى كند بدون بينه و اقرار و تنها با به گفتار مدعى حكم صادر كرد». آن گاه مى گويد: «حاكم كه به قول دو گواه حكم مى كند به جهت غلبه بر ظن اوست، پس در مورد علم و قطع، اولى جواز حكم است و ديگر اينكه حاكم مى تواند در تعديل و جرح شهود به علم خود عمل كند، پس در ثبوت حق به طريق اولى مى تواند به علم خود حكم نمايد». [۵] 🔹نتيجه اينكه: هيچ استبعادى ندارد كه (عجل الله تعالى فرجه) در قضايا به علمى كه از «جانب خداوند» به او شده حكم نمايد. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۱، ص ۳۹۷. [۲] الغيبة (للنعمانی)، نشر صدوق‏، چ ۱، ص ۳۱۳، باب ۲۰. [۳] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۲۶، ص ۱۷۷، باب ۱۲. [۴] مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، دار الكتب الإسلامية، چ ۲، ج ‏۴، ص ۳۰۱، ح ۲. [۵] المغني في فقه الإمام أحمد بن حنبل الشيبانی، ابن قدامة المقدسی، چ ۱، ج ۱۱، ص ۴۰۱ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۹۰ش، چ ۷، ص ۶۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تقیّه» بر چند قسم است؟ 🔹 بر دو قسم است: و . «تقیّه خوفی» کتمان کردن از برای و برای جلوگیری از انسان می باشد. بنابراین آنچه در داستان «مؤمن آل فرعون» و «عمّار ياسر» و «اصحاب كهف» نقل شده از قسم اوّل است؛ امّا منظور از «تقيّه مداراتى» آن است كه اطّلاع يافتن يا از واقعى انسان خطرى ايجاد نمى كند، امّا همراهى با آنها و عمل كردن به برخى از احكام شان باعث و اتّحاد و انسجام بيشتر مى شود. اين نوع تقيّه را مى نامند. 🔹اكنون مردم و وهّابى ها مى دانند زوّارى كه از ايران به و مشرف مى شوند غالباً هستند، و اين مطلب خطرى براى شيعيان ايجاد نمى كند؛ ولى در عين حال در نماز جماعت آنها شركت كرده، و همانند آنها بر فرش سجده نموده، و به همراه آنها بر اموات شان نماز ميّت مى خوانند، چون اين كار ـ همان گونه كه در روايات متعدّد آمده ـ باعث و انسجام بيشتر و رفع كدورت ها و سوء ظنّ ها مى شود. 🔹از جمله در روايتى از (عليه السلام) خطاب به يكى از يارانش به نام «زيد» مى خوانيم: «خالِقُوا النّاسَ بِاَخْلاقِهِمْ، صَلُّوا فى مَساجِدِهِمْ، وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ، وَ اَشْهِدُوا جَنائِزِهِمْ، وَ اِن اسْتَطَعْتُمْ اَنْ تَكُونُوا الْأَئِمَّةَ وَ الْمُؤَذِّنِينَ فَافْعَلُوا؛ فَاِنَّكُمْ اِذا فَعَلْتُمْ ذلِكَ قالُوا: هؤُلاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ، رَحِمَ اللهُ جَعْفَراً، ما كانَ اَحْسَنَ ما يُؤَدِّبُ اَصْحابَهُ، وَ اِذَا تَرَكْتُمْ ذلِكَ قالُوا: هؤُلاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ فَعَلَ اللهُ بِجَعْفَرَ، ما كانَ اَسْوَأَ يُؤَدِّبُ اَصْحابَهُ» [۱]؛ 🔹[ترجمه روایت:] (با اهل سنّت مطابق آداب و اخلاق خودشان رفتار كنيد، در نماز جماعت شان شركت نماييد، و از بيمارانشان عيادت به عمل آوريد، و در مراسم تشييع جنازه آنها شركت كنيد، و اگر فرصتى جهت امامت جماعت يا گفتن اذان در مساجد آنها فراهم شد از انجام آن خوددارى نكنيد؛ زيرا اگر شما اين كارها را انجام دهيد، مى گويند: اينها پيروان (عليه السلام) هستند، خداوند او را رحمت كند كه و اصحابش را كرده است، و اگر اين كارها را ترك كنيد مى گويند: اينها پيروان (عليه السلام) هستند، خداوند هر كار كه مى خواهد با او انجام دهد كه اصحابش را بسيار بد تربيت كرده است!). 🔹بعضى از مقدّسين مى گويند: «ما نمازمان را در مسجد النبى و مسجد الحرام با آنها به جماعت مى خوانيم، سپس در هتل قضاى آن را بجا مى آوريم؛ در حالى كه نيازى به اعاده و قضاى اين نمازها نيست، و طبق فرمايش (عليه السلام) چنين نمازهايى با تمام اِشكالات آن مُجزی است. پی نوشت: [۱] من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين‏، قم،‏ ۱۴۱۳ق، چ دوم‏، ج ‏۱، ص ۳۸۳ 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۹۰ش، ‏چ اول‏، ص ۵۷. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel