eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️اسراف و تبذير در قرآن (بخش دهم) 💠صراط مستقيم 🔷 براساس نگرش خاص اسلام، بايد تمام حركت ها و روش ها در و ابعاد حياتی، در مسيری ويژه قرار گيرد كه در اصطلاح خاص مكتبی، از آن و طريقه وسطی، سواءالسبيل يا راه ميانه و خط عدالت تعبير مي‏شود. راهی است كه خداوند متعال برای ‌انسان در نظر گرفته و از اين راه است كه انسان مي‏تواند به خود برسد و گذشتن از آن، توام با سلامت و عافيت از در جهان ديگر است، و آن خط و مسيری است كه در دو لبه پرتگاه سقوط در دره هولناك بدبختی هلاك و عذاب واقع شده است. 🔷راهروان اين صراط به هر طرف بلغزند خواه چپ يا راست، به جانب افراط و تفريط، جلو افتادن از ديگر رهروان يا عقب ماندن، تهور و بی‌باكی يا جبن و ترس بی‌مورد، پرگويی يا سكوت و بالاخره خواه لغزش به سوی اسراف و اتراف و تبذير باشد، يا به سوی بخل و امساك و تقتير، در هر حال است و و . امام علی(ع) مي‏فرمايند: «راست و چپ گمراهی است و راه راست جاده‌‏ای است غيرقابل انحراف؛[۱] و به تعبير ديگر، رهرو واقعی اين طريق خود امیرالمومنین(ع) در جای ديگر مي‏فرمايد: «هر كس به سمت راست و چپ برود مذمتش كرده و از تباه شدن و مفسده برحذرش داريد».[۲] 🔷و نيز آن حضرت در مورد مفسده‏‌گران مي‏فرمايد: «و اخذوا يمينا و شمالا؛[۳] مفسدين با پيش گرفتن راههای گمراهی راست و چپ از هدايت، چشم پوشيده و محروم شدند». بنابراين روشن است كه و و بخل و تقتير در صراط مستقيم مكتب اسلام جايی ندارد و خروج از راه تعادل است. و ريخت‏ و پاش های متكبرانه بر روش مترفين و نازپروردگان، لغزش و انحراف به سمت راست‏ بوده و و تقتير و امساك، سقوط در جهت چپ و جذب شدن به اصحاب شمال مي‏باشد. ... پی‌نوشت‌ها [۱] نهج‌‏البلاغه، خطبه‏۱۶، ص‏۶۹ [۲] همان، خطبه‏۲۱۳، ص‏۷۰۴ [۳] همان، خطبه۱۸۰ نویسنده: محمدرضا عطايی - مجلة مشكاة، ش ۵۵ منبع: وبسایت‌مرکزمطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات @tabyinchannel
🌸☄🌸☄🌸☄🌸☄🌸 ☄ ⭕️سعادت و لذت در قرآن (بخش اول) 🔶يكی از مباحث مهم علم اخلاق مقوله‏ و است، و اينكه سعادت چيست؟ و لذت كدام است؟ مقوله ای است كه ذهن علمای اخلاق را به خود مشغول داشته است. در اين نوشتار به تعريف و از منظر پرداخته مي‏شود. 🔷در توضيح مفهوم ، مي‏توان گفت: سعادت و لذت خيلی به هم نزديك و قريب الافق هستند و عمده تفاوت آن دو در اين است كه در و كوتاه مدت نيز بكار مي‏رود، ولی صرفاً در مورد يا كاربرد دارد. مثلاً هيچگاه درباره كسی كه غذای لذيذی را مي‏خورد و برای لحظاتی از آن لذت مي‏برد، مفهوم را بكار نمی ‏برند، بلكه مي‏گويند: از خوردن غذا لذت برد. پس در ، نهفته است، و اگر ممكن بود كسی در زندگی هميشه لذت ببرد، او كاملاً سعادتمند بود؛ ولی از آنجا كه خالی از درد و رنج وجود ندارد، مي‏توان گفت: 🔷 در اين جهان كسی است كه لذت های وی از نظر كيفيت يا كميت، نسبت به درد و رنج هايش برتری و فزونی دارد، و در آن، دو ويژگی لحاظ میشود: ۱) برتری از جهت كيفی؛ ۲) دوام از جهت كمی. نيز در مقايسه بين لذت های دنيوی و اخروی، به منظور دعوت به سوی آخرت و تشويق به حركت در مسير سعادت معنوی، با تعبيراتی نظير: «وَالآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى؛[اعلی، ۱۷] زندگی آخرت بهتر و با دوام‏تر است»، بر اين دو ويژگی تاكيد دارد و پيوسته اين حقيقت را گوشزد مي‏كند، كه از لذت دنيا از نظر ، و به لحاظ است. مفهوم سعادت فقط در يك مورد از قرآن به شكلی مناسب با بينش وسيع الهی درباره انسان بكار رفته است. 🔷خداوند در اين باره مي‏فرمايد: «فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ - فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ - خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ إِلا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ - وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ إِلا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ؛[هود، ۱۰۵-۱۰۸] دو دسته هستند و ؛ تا آسمان و زمين هست، در آتش جاودان بمانند، مگر آنكه پروردگار تو خواهد، او هر چه خواهد مي‏كند و ، مادام كه آسمان و زمين هست در بهشت جاودان بمانند، مگر آنچه خدای تو خواهد كه اين، بخششی قطع نشدنی است 🔷بنابراين اگر براساس بينش الهی و از دريچه معارف قرآنی، را مورد توجه قرار دهيم، او در كل چيزی به حساب نمی آيد. كسی كه الی الابد در آتش خواهد بود، بر فرض كه همه عمر را هم در اين دنيای زودگذر غرق در لذت باشد، چگونه مي‏توان گفت: چنين شخصی سعادتمند است؟ و بر عكس، هرگاه كسی در خوشبخت باشد، و به گفته قرآن کریم، جاودانه در بهشت زندگی كند، حتی اگر تمام لحظات عمر كوتاه دنيا را در شكنجه به سر برد، خواهد بود و در كل، آن ، چيزی به حساب نمی آيد. 🔷بنابراين، ملاك و در بينش انسانی اسلامی، لذت و رنج ابدی است، به اين معنا كه در معنای سعادت و شقاوت تغييری نمي‏دهد و در اين زمينه مفهوم جديدی مطرح نمي‏كند كه از دسترس درك و فهم مردم به دور باشد؛ بلكه، را به همان معنی رايج، و را به معنی عرفی ‌و الم بيشتر مي‏داند، ولی در مصداق آن دو، تغيير مي‏دهد و چون لذايذ و آلام دنيوی دوام و ثباتی ندارد، و ابدی را به عنوان و حقيقی سعادت و شقاوت مطرح مي‏كند. ... نویسنده: آیت‌الله‌مصباح‌يزدی (اخلاق در قرآن) منبع: وبسایت‌مرکزمطالعات و پاسخ‌گویی‌به‌شبهات @tabyinchannel
تبیین
⭕️خود زندگی غیر از شرایط زندگی است‏ 💠علامه شهید آیت الله مطهری (ره): 🔹آیا یعنی نفس کشیدن و هوا را فرو بردن و بیرون دادن؟ نه، این معنی زندگی نیست، اینها برای ما است نه خود زندگی. خود زندگی (به معنی دانایی) و است. ما از آن جهت به خدا حی مطلق می‌ گوییم که دانا و توانای مطلق است، از آن جهت به خداوند تبارک و تعالی حی می‌گوییم که آثار حیات بر وجود مقدس او بار می‌شود. رأفت و رحمت است، رحیم و رحمن است. پس یعنی و ؛ 🔹و برنامه دانایی و توانایی است، همان برنامه‌ای که قرن‌ها آن را در عمل پیاده کرد. پس آن طرز که نتیجه‌اش دانایی یا توانایی نباشد، و نیز طرز تفکری که نتیجه‌اش و و بی‌ خبری و بی‏ اطلاعی باشد، از اسلام نیست. است. دین حیات با بی‌خبری و با ناتوانی و عجز ناسازگار است؛ شما همین را می‌توانید به عنوان یک برای شناخت اسلام همیشه در دست داشته باشید. کوشش و دارد که در خود را وابسته به او معرفی کند، یعنی انسان را متکی به اراده خودش بکند. 🔹 می‌گوید ای انسان! تو به تو بستگی دارد، تو هم به تو بستگی دارد. آیا عمل انسان به چه چیز بستگی دارد؟ به خواست و . در نتیجه انسان یک موجود متکی به خود و متکی به کردار و شخصیت خود می‌شود. آیا فکر می‌کنید این مسئله‌ شوخی است که به بشر بگویند: «وَ انْ لَیسَ لِلْانْسانِ الّا ما سَعی‏». [۱] و از این صریح‌تر دیگر نمی‌شود. برای جز آنچه با و کوشش و به دست آورده چیزی نیست. با یک حصر عجیبی می‌گوید. این خودش است، عامل بیداری و بینایی و توانایی است. پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم، سوره نجم، آيه ۳۹ 📕احیای تفکر اسلامی، مرتضی مطهری (نسخه سایت)، ص ۵۵ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطرات «زبان» بیشتر از سایر اعضاست؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸مسلم است كه خطرات بیشتر از سایر اعضاست؛ چرا كه سایر اعضای بدن معمولاً ندارند، بلكه خطر فردى دارند؛ ولى چنان است كه آتش جنگى را روشن يا آتش جنگى را خاموش مى كند، يعنى خطرش هم مى تواند مثل نفعش را در برگيرد. دارای ريشه ها و علل مختلفی است که به ۷ علت و ريشه آن اشاره مى كنيم: 5⃣، براى انجام است؛ اما ابزارهاى ديگر اينقدر گناهِ متنوّع و متفاوت ندارند. مرحوم فيض در «محجة البيضاء» و غزالى در «احياء العلوم» بیست را برشمرده اند كه از صادر مى شود و استاد مكارم شيرازى در كتاب «زندگى در پرتو اخلاق» را شمارش كرده اند و شخص ديگرى را به زبان منتسب كرده، ولى گناهانى كه به طور مستقيم از زبان صادر مى شود همان حدود سی عدد است و بقيه غير مستقيم است. 6⃣فاصله ميان و در كم است؛ ابزارى كه يك ذره اين طرف و و انحطاط از مقام انسانيّت، و يك ذرّه آن طرف و را به دنبال دارد، خطرش بيشتر از ابزارهاى ديگر است. عبور از جاده باريكى كه يك طرفش دره و سقوط، و طرف ديگرش كوه يا زمين مسطح است، خطرش بيشتر از جاده هاى عريض است، اگرچه يك طرفش دره باشد. مانند عبور از جاده هاى چالوس و گردنه هاى صعب العبور كه خطرش از جاده هاى مسطح بيشتر است؛ اگر چه يك طرفش دره باشد؛ زيرا در آن جاده انحراف كم هم موجب سقوط و نابودى است، به خلاف ديگر راه ها كه چنين وضعيتى را ندارند. 🔹بله وسيله اى مثل هم در واقع جاده اى است كه كمى ، آن را به رهنمون مى كند، و چه بسا به دره و می كشاند. تعجبى ندارد گاهى يك ضمه دادن با توجه موجب تداوم بقاء ايمان و يك كسره دادن موجب كفر مى شود. مثلاً در اين كلام خداوند: «أَنّ اللهَ بَرِىٌ مِّنَ المُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ» [۱] اگر حرف لام در «رسولهُ» را ضمه دهيم همان طور كه در قرآن ها اعراب گذارى شده، موجب تداوم ايمان است؛ زيرا معنا اين مى شود كه: «خدا و رسولش از مشركين برىء و بيزارند. و اگر حرف لام را كسره دهيم، موجب كفر است؛ زيرا معنا اين مى شود كه: «خداوند از مشركين و از رسولش بيزار است!». 7⃣، جنبه دارند، به خلاف گناهِ جوارح ديگر كه اين چنين نيست. مثلاً استماع موسيقى يا نگاه به نامحرم تأثير سوء در وجود خود مستمع يا بيننده مى گذارد، ولى ، ، ، مؤمن، مؤمن، عدم نهى از منكر، مردم از جاده حق، حمايت از باطل و و... باعث ايجاد و تباهى در روى زمين مى شود. با اين هفت وجه مشخص شد كه چرا بزرگ و در نتيجه خطرات ناشى از آن بيشتر است، و روشن شد كه چرا امير بيان و مولاى متّقيان (علیه السلام) در بیان ویژگی های متقیّن، و را بر صفات ديگر مقدم كرده اند آنجا كه فرمودند: «مَنطِقُهُم اَلصَّوَابُ». پی نوشت؛ [۱] سوره توبه، آيه ۳ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، ۱۳۸۵ش، چ ۱، ج ۱، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ریشه یابی «بی‌ حجابی» و «بد حجابی» (بخش اول) 🔸وقتی به فلسفه و ریشه‌ «حجاب» می نگریم، می بینیم، از «عوامل خوشبختی» است و موجب «سلامتی روحی و روانی و تکامل فرد و جامعه» می گردد،؛ و و ، سقوط و انحطاط معنوی و فکری و پیامدهای شوم بیماری روانی و در نهایت جسمی را به ارمغان می‌آورد. گوهر و در صدف وجود نهفته است، لذا نباید از جسم و ظاهر جسمانی خود به عنوان کالایی شهوت انگیز استفاده کنند و چشم های هرزه را به خود متوجه نمایند. علل و عوامل مختلفی در مقوله‌ نقش دارند، که در این نوشتار به مواردی چند از آنها، با توضيحی مختصر در مورد هر کدام می‌پردازیم. 1⃣«پیروی از هوی و هوس های نفسانی» 🔹بی شک در وجود ، غرائض و امیال گوناگونی است که همه‌ آنها برای ادامه‌ حیات او ضرورت دارد. سرچشمه و بی خبری است. برخی به خاطر هوا و خویش به فکر تنوع لباس، آرایش و در جامعه می پردازند، تا اینکه خود را به هر مردی ارائه کنند. برخی از اینگونه زنان به جز شیک پوشی، ، لذت جویی، خوشگذرانی، به چیز دیگری نمی اندیشند و بهترین اوقات زندگی خود را به قدم زدن در کوچه و خیابان ها و پارک ها می گذرانند؛ خلاصه آنجا که و بی حجابی است، نه پای دین در میان است و نه پای عقل. در آنجا چیزی جز و بلا نیست، در آنجا چیزی جز بیچارگی و و نخواهد بود. 2⃣«جلب توجه و کسب جایگاه» 🔹 موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی خاص و در خور توجه برخوردار باشد. بعضی از افراد با تحصیل علم و دانش و کسب فضائل اخلاقی و معنوی و یا اجتماعی، جایگاهی بدست می آورند، و برخی از افراد که فاقد این ارزش ها هستند، با و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود و ، سعی در جلب توجه دیگران دارند، تا به کمبودهای عاطفی و یا اجتماعی خود پاسخ دهند، اما این ها دلیل بر شخصیت و ارزش آنها نمی باشد. 3⃣«خودنمایی» 🔹با توجه به آفرینش توأم با زیبایی و لطف ظاهری و با احساسات و عواطف باطنی و تمایل به خودنمایی که در وجود زن به طور محسوس و قوی به چشم می خورد، زمینه تحریک پذیری و ایجاد هیجان و تحریک در دیگران توسط او امری طبیعی است؛ و اگر ویژگی های یاد شده را با آرایش و لباس های محرک و نامناسب و حرکات مهیج بیامیزد و در معرض دید قرار دهد، چه و را بوجود می آورد که زمینه ساز اضطراب و نگرانی و پریشانی در روح و روان افراد می شود. (علیه السلام) در مورد می فرماید: «شمار کسانی که در اثر و انحرافات جان خود را از دست می دهند، بیش از تعداد افرادی است که در اثر مرگ طبیعی می میرند». ... منبع؛ راسخون به نقل از خبرگزاری مهر @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فرزند آوری از نگاه اسلام (بخش دوم و پایانی) 🔸برای ، اهداف بسیاری یاد شده که از همه مهم‌تر است، که با آمدن فرزند زندگی ها رنگ و بوی بیشتری به خود میگیرد. یکی از اهداف مهم ازدواج و است و اکثر زوجین داشتن فرزند را به عنوان یکی از خواسته ها و های خود در زندگی مشترک مد نظر دارند؛ در ادامه بخش قبل، در این بخشِ نوشتار نیز به مواردی مرتبط با این موضوع پرداخته می‌شود.   💠عامل نشاط والدین 🔹 و نگاه به او می تواند موجب و آنها شود. «پژوهش ها نشان داده است که یکی از بزرگترین عوامل برای والدین، اولین ملاقات آنها با خویش پس از بوده است. همزمان با تولد فرزند، به زن و شوهری که صاحب فرزند شده اند، و خطاب می شود و لذا آنها خود را معنادار تر از گذشته می یابند، 🔹و بعدها نیز شنیدن الفاظ «مامان» و «بابا» از برای آنها لذت بخش است. ، هم، فی نفسه موجب نشاط والدین میشود و هم از دیدن فعالیت های شیرین و دل انگیز آنها و نگاه به و تبسم آفرین فرزندان میکنند. بنابراین، همانگونه که تولد فرزندان میتواند موجب نشاط و سلامت روانی والدین شود، نگاه به چهره فرزند نیز میتواند وصف ناشدنی برای آنان به ارمغان آورد و موجب شان شود». [۱] 🔹لذا وقتی که از امام صادق (عليه السلام) سؤال می کنند که: بهترین چیزها برای آدمی چیست؟ می فرمایند: «داشتن ، وقتی سوال می شود بدترین و تلخ ترین حالت برای انسان چیست؟ می فرمایند: از دست دادن فرزند». [۲] 💠نقش فرزند صالح 🔹در دستگیر می‌شوند و پس از مرگ والدین، سبب رشد و تعالی معنوی آنها می‌گردند.  💠فرزندان موهبت الهی هستند 🔹از نظر شرع مقدس اسلام، ، هستند که به در اختیار قرار گرفته اند، و والدین در دنیا و آخرت در برابر اعمال آنان . (علیه السلام) در رساله حقوق خود می‌فرمایند: « هرگونه که باشد، چه چه ، در دنیای گذرا به تو منسوب است، و تو در آنچه به او سرپرستی داری هستی، در و به سوی ، 🔹پس بر این کار می‌گیری اگر عمل کنی، و می بینی، اگر عمل نمایی». و فرزند در درجه اول بستگی به والدینش دارد که او را چگونه تربیت کنند. (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: «خداوند متعال را با به انسان عطا می‌فرماید و این هستند که او را بدبخت و گمراه می‌کنند».    💠جواب قرآن به کسانی که بهانه می‌آورند که ما بچه نمی‌خواهیم 🔹امروزه برخی از به بهانه هایی همچون وضعیت و تربیت صحیح فرزندان از زیر بار مسئولیت، شانه خالی می کنند و زندگی دو نفره را به مشغله هایش ترجیح می دهند. این یکی از برای جلوگیری از است که: آیا اگر بچه دار شوم، می‌رسم تربیت شان کنم یا نه؟ اصلا با این مخارج سنگین مگر می‌شود بچه دار شد؟! درست است که هم تربیت می‌خواهد هم حداقل مخارجی برای تامین معاش را، اما آدمی برای رشد و باید تلاش کند و خیالش راحت باشد که کسی پشتش ایستاده است. مگر شده است کسی به اعتماد کند و جواب نگیرد؟  🔹مردی به نام بکر ابن صالح گوید به (علیه السلام) نوشتم که پنج سال است که از خودداری کرده ام، زیرا خانواده ام فرزند نمی‌خواهد و می‌گوید: بزرگ کردن ایشان به خاطر فقر و مشکل است، شما چه می‌فرمایید؟ حضرت در جواب نامه مرقوم فرمود: بخواه که به آن ها می‌دهد. همچنین خداوند در آیه ۱۵۱ سوره انعام می‌فرماید: «لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ»؛ ( تان را از بیم نکشید، ما شما و آن‌ها را می‌دهیم). پی نوشت‌ها؛ [۱] با کودکان خود رشد کنید، جوزف براگا، لوری براگا (مترجم پروین عظیمی) ص ۱۶ و ۲۵ [۲] من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۸۸ منبع: راسخون @tabyinchannel
⭕️مقصد اصلی انبیا 🔹کوشش هایی که می‌کردند و که با راه حق می‌کردند، و خصوصاً جنگهایی که در واقع شد، مقصد جنگ نبوده است، و مقصد کشورگشایی هم نبود. مقصد این بوده است که یک که در آن نظام عادلانه، جاری بشود [باشد]. 🔹 آن همه زحمت کشیدند نه فقط برای اینکه طرف را از صحنه خارج کنند و خودشان صحنه را دست بگیرند، بلکه مقصد اصلی این بوده است که این انسانهایی که ندارند، این اشخاصی که در راه دارند سیر می‌کنند و آنها می‌دیدند که این راه خلاف، راه است، راه است، راهی است که مردم را در این دنیا به شقاوت و در آن دنیا هم به می‌کشاند؛ از طرف خدای تبارک و تعالی مامور شدند برای ، مردم را اگر به حال خودشان می‌گذاشتند جز یک حیوانی که خوردن و خوابیدن را و شهوات را ادراک بکند و در راه آن، عمل بکند چیز دیگری را نمی‌توانستند بفهمند، از باب اینکه بر مردم پوشیده است. 🔹آنی که مردم می‌دانند همین عالم را عالم طبیعت را و آنهایی که دیگر زیاد هست، خصوصیات طبیعت را زیادتر می‌فهمند. لکن همه آنها همین است که از طبیعت بهره‌ور می‌شوند و به طبیعت توجه دارند و انسان را هم به همین جنبه طبیعی می‌شناسند، و برای همین جنبه طبیعی انسان هم زحمت می‌کشند. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۴/۱۷ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
⭕️هرچه هست از اوست 🔹خدا فرموده است بروید دست را قطع کنید. ما میرویم، آن قدری که قدرت داریم، دست را، بتوانیم قطع می‌کنیم؛ نتوانستیم، کار خودمان را انجام داده‌ایم. به ما فرموده است که «قاتلوهم»، یا خداوند تعزیرشان می‌کند به دست شما. ما می‌کنیم، اطاعت است؛ یعنی سربسته و دربسته در اختیار او باید باشیم، بکنیم، دنبال هرچی می‌رویم اطاعت بکنیم. اگر موعظه می‌کنیم برای اطاعت خدا باشد و اگر موعظه می‌شنویم هم برای خدا باشد. 🔹اگر میکنیم برای خدا باشد، اطاعت خدا باشد و اگر میکنیم، خدا. هر جا فرموده آن کار را بکنید، آن کار را میکنیم. هرجا فرموده این کار را بکنید، این کار را می‌کنیم. اگر اینطور شدیم که از خودمان یک چیزی را مایه نگذاشتیم، هرچه هست از اوست، چیزی هم نداریم که مایه بگذاریم، خیال میکنیم چیزی داریم، «هر چی هست از اوست». هرچی ما خیال می‌کنیم داریم، نه! از اوست پیش ما، است. این امانت هم یک وقتی رد میشود به خودش. اگر هم داشته باشیم به خیال خودمان، از ما نیست، اشتباه می‌کنیم. 🔹همه که در آن عالم هست برای است. خیال میکند خودش چیزی است، چون خیال میکند خودش چیزی است، می‌خواهد به همه پیدا کند. چون برای خودش هست، می‌خواهد همه چیز را برای خودش تحصیل بکند، و این است که را به میرساند. و این است که هم چیز را برای «او» بخواهد و برای او خواستن، یعنی برای ، برای . بیانات حضرت امام ۶۴/۰۱/۰۱ منبع: وبسایت روح الله (ره) @tabyinchannel