eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷در اين آيات آمده است: «قد صدقت الرّءيا انا کذلک نجزي المحسنين انّ هذا لهو البلاء المبين و فديناه بذبح عظيم؛[۲] او را ندا داديم که اي #ابراهيم، رؤياي خود را حقيقت بخشيدي و ما #نيکوکاران را چنين پاداش مي دهيم راستي که اين همان #آزمايش آشکار بود و او را در ازاي #قرباني بزرگي باز رهانيديم». براي اين که برنامه ابراهيم ـ عليه السلام ـ ناتمام نماند #خداوند قومي بزرگ فرستاد تا قرباني کند و سنتي براي آيندگان در مراسم #حج و سرزمين منا از خود بگذارد. 🔷از آن چه بيان شد معلوم مي شود که ريشه قرباني کردن از زمان آدم ابوالبشر بوده و #پيامبران بعد از او نيز اين کار را انجام مي داده اند. اما زماني که #پيامبر_اکرم (ص) به پيامبري مبعوث گرديد اين سنت پيامبران به آئين خرافاتي و غلط آميخته شده بود. شيوه مردم در زمان #جاهليت چنان بود که پس از ذبح يا نحر، #کعبه را به خون قرباني مي آلودند و قسمتي از گوشت آن را بر خانه کعبه مي آويختند تا خداوند آن را قبول کند.[۳] 🔷اما #اسلام حرمت خاصي براي قرباني قرار داد که به آن در اين آيه اشاره شده است: «لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ القائد؛[۴] #شعائر خدا را #حلال مشماريد و نيز چهار ماه #حرام را حلال مشماريد و نيز کشتن و خوردن قرباني هاي بي نشان مردم و قرباني هاي نشان دار آنان را حلال ندانيد». 👇👇👇
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از منظر امام علی (علیه السلام) «عدالت» و «احسان» چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ 🔹(عليه السلام) در حکمت ۲۳۱ با اشاره به تفسير آيه ۹۰ سوره نحل: «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِحْسانِ»، ميفرمايد: « همان رعايت [و پرداختن حق مردم] و احسان به معناى نيكى بيشتر [از حد انصاف] است». خداوند در اين آيه شريفه به سه چيز امر و از سه چيز نهى كرده است، ميفرمايد: «خداوند به و و كمك به فرمان، و از و و نهى میكند»، و در پايان آيه مى افزايد: (خداوند به شما اندرز میدهد تا متذكر شويد)؛ «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الإِحْسَانِ وَ إِيتَاءِ ذِى الْقُرْبَى وَ يَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ وَ الْبَغْىِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ». 🔹اين آيه دربرگيرنده يكى از جامع ترين برنامه هاى اجتماعى بشر است كه هرگاه جامه عمل به خود بپوشد، و بر او حكمفرما میشود. در اينكه ميان و چه تفاوتى است مفسران احتمالات فراوانى ذكر كرده‌اند؛ بعضى گفته اند: ، اداى واجبات و ، انجام مستحبات است. برخى ديگر عدل را توحيد و احسان را اداى واجبات میدانند، و عدّه اى را به معناى هماهنگى ظاهر و باطن، و را به معناى برترى باطن نسبت به ظاهر دانسته اند. اين تفسير نيز از سوى گروهى عنوان شده كه مربوط به جنبه هاى عملى، و مربوط به جنبه هاى گفتارى است. 🔹ولى از همه اين تفسيرها بهتر همان است كه در كلام (ع) آمده كه را به معناى تفسير فرموده؛ زيرا رعايت انصاف آن است كه حق هر كسى را به خودش بپردازند (و به نظر میرسد كه اين واژه از ماده «نصف» گرفته شده؛ زيرا هرگاه انسان در حقوق مشترك، آن را تنصيف كند رعايت را به طور كامل كرده است). سپس اين واژه به معناى هرگونه عدالت آمده است. همانگونه كه از مفهوم آن استفاده میشود، نيكى كردن به ديگران است و اين نيكى همان است كه حضرت در كلام بالا به آن اشاره فرموده است. از این رو برقرار شدن بدون و و و امكان پذير نيست؛ زيرا ترك عدالت و انصاف سبب خشم كسانى میشود كه حقوقشان پايمال شده و طبعاً برمى‌خيزند و نظم جامعه را به هم میريزند و اى بسا منجر به خونريزى هاى وسيعى گردد. 🔹در مورد بسيار میشود كه تنها با استفاده از اصل عدالت و انصاف مشكلات جامعه حل نمیگردد؛ مثلاً سيل عظيمى آمده و خانه هاى فراوانى را ويران كرده و يا زلزله شديدى رخ داده و منجر به ويرانی هاى وسيعى شده است. در اينجا نمى‌توان تنها با استفاده از حقوق واجب و حتى مالياتهاى معمولى مشكلات را حل كرد. اينجاست كه اصل و بايد به ميدان آيد و دامن همت به كمر بزنند، ويرانى ها را آباد و ضايعات را جبران و ناشى از حوادث را حل كنند. گاه در يك نيز مشكلاتى به وجود مى آيد. مثلاً شوهر در حادثه اى از دنيا مى رود و اطفال صغير او باقى مى مانند. 🔹اينجاست كه بايد افراد صرفه نظر از اصل ، به سراغ و بروند و ايتام را تحت حمايت خود قرار دهند و مشكلات آن خانواده را حل كنند، خواه يك نفر اقدام به اين كار كند يا همه فاميل دست به دست هم بدهند. در «معانى الاخبار» كه اين حديث را قبل از سيد رضى نقل كرده، میخوانيم: (ع) بر اصحاب وارد شد در حالى كه آنها درباره بحث ميكردند، فرمود: چرا در اين باره به سراغ قرآن نمیرويد، عرض كردند: كجاى قرآن درباره مروّت بحث كرده؟ فرمود: اين آيه شريفه كه ميفرمايد: «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِحْسانِ»، همان است و همان ». [۱] 🔹در حديثى كه مرحوم طبرسى آن را در «مجمع البيان» ذيل آيه مورد بحث نقل كرده میخوانيم: «عثمان بن مظعون كه از صحابه معروف پيامبر اسلام (ص) است ميگويد: من در آغاز به صورت ظاهری اسلام را پذيرفته بودم نه با قلب و جان، و اين وضع ادامه داشت تا آنكه روزى در خدمت آن حضرت، ديدم در فكر فرو رفته، ناگهان چشم خود را به طرف آسمان دوخت، گويا پيامى را دريافت میدارد. وقتى كه به حال عادى برگشت از ماجرا پرسيدم، فرمود: هنگامى كه با تو سخن میگفتم ناگهان جبرئيل را مشاهده كردم كه اين آيه را براى من آورد: «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِحْسانِ...» عثمان ميگويد: چنان محتواى آيه در قلب من اثر گذاشت كه اسلام همان لحظه در جان و روح من جاى گرفت». پی نوشت: [۱]معانى‌الأخبار، ابن بابويه، جامعه مدرسين، چ۱، ص۲۵۷ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۱۳، ص۷۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «سريع الحساب» بودن خداوند در آخرت چیست؟ 🔹يكی از صفات خداوند «سريع الحساب» بودن اوست، و در به سرعت به رسيدگى می‌كند. در «سوره ص»، آیه ۵۳ بعد از اشاره به باغ هاى جاودانى بهشت و نعمت هاى گوناگون آن، مى فرمايد: «هَذا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ» (اين، چيزى است كه براى به شما وعده داده مى شود). يعنى مسئله «حساب» و رسيدگى به در آن روز به قدرى روشن است كه آن روز «روز حساب» ناميده شده است. 🔹در «سوره مائده»، آيه ۴ سخن از به ميان آمده، مى فرمايد: «اِنَّ اللهَ سَرِيعُ الْحِسابِ» (خداوند است). اين مطلب كه خداوند با سرعت حساب بندگان را رسيدگى مى كند در آيات متعدّدى از ديده مى شود. [۱] این تکرار، نشانه اهمیّت موضوع است؛ زیرا از یک سو است برای که در آن روز به سرعت خود را دريافت مى دارند، و از سوى ديگر است براى که هرگز به تأخير نمى افتد، به سرعت حسابشان را مى رسند و حقّشان را در دستشان مى گذارند!... 🔹درباره در آن روز تعبيراتى در بعضى از روايات ديده مى شود كه بسيار تكان دهنده است. در حديثى از امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است: «اِنَّه سُبْحانَهُ يُحاسِبُ جَميْعَ عِبادِهِ عَلَى مِقْدارِ حَلْبِ شَاةٍ» [۲] (خداوند تمام بندگانش را در زمان كوتاهى به اندازه زمان دوشيدن يك گوسفند رسيدگى مى كند). اين تشبيه در حقيقت براى نشان دادن كوتاهى زمان است، لذا در روايت ديگرى آمده: «اِنَّ الله يُحاسِبُ الْخَلائِقَ كُلَّهُمْ فِي مِقْدارِ لَمْحِ الْبَصَرِ» [۳] (خداوند همه بندگان را تنها در يك چشم بر هم زدن رسيدگى مى كند!). 🔹دليل اين سرعت روشن است؛ زيرا منوط به و ، و رعايت از هر نظر است، و چون همه اين صفات را در حد اكمل داراست مى تواند در يك چشم بر هم زدن همگان را برسد. اصولا وضع و آثارى كه از خود در روح و جسم ما به يادگار مى گذارد چنان است كه خود به خود همه كارها را حفظ مى كند، 🔹و از اين نظر مى توان آنها را به اتومبيل ها، هواپيماها و كشتى هايى تشبيه كرد كه با داشتن دستگاه هاى كيلومترسنج هميشه حساب تمام مسيرهايى را كه در گذشته عمر خود داشته اند حفظ مى كند و با يك نگاه مى توان فهميد آنها در تمام عصر خود چقدر راه پيموده اند، منتهی ديده اى مى خواهد كه اين مسافت سنج ها را در ، در چشم، گوش، دست، پا، روح و جان او ببيند و بخواند! اين تعبيرات همه داراى مهمّى است كه با اندكى دقت روشن مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] علاوه بر آيه فوق در سوره مائده، آيه ۴؛ سوره ابراهيم، آيه ۵۱؛ سوره غافر، آيه ۱۷ عين همين تعبير ديده مى شود. [۲] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش، چ سوم، ج ۴، ص ۴۸۴ [۳] مجمع البيان فى تفسير القرآن، همان، ج ۲، ص ۵۳۱ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۲۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه توصیه ای به فرماندار خود درباره برخورد با نیکوکاران و بدکاران می کند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از عهدنامه مالک اشتر، خطاب به او می فرماید: «وَ لاَ يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِيءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَة سَوَاء، فَإِنَّ فِي ذَلِكَ تَزْهِيداً لاَِهْلِ الاِْحْسَانِ فِي الاِْحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لاَِهْلِ الاِْسَاءَةِ عَلَى الاِْسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ كُلاًّ مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ». (هرگز نبايد افراد و در نظرت باشند؛ زيرا اين كار سبب مى شود به نيكى ها و به اعمال بد گردند، بنابراين هر يك از اينها را مطابق آنچه براى خود خواسته اند ده). 🔹آنچه (عليه السلام) در اين دستور بيان كرده يكى از است؛ از مديريت خداوند و پيامبران بر جهان انسانيت گرفته تا مديريت يك پدر در خانواده. (صلی الله علیه و آله) را به بشارت و انذار دستور مى دهد و او را «مُبشر» و «نذير» مى نامد. خداوند وعده را به و را به داده است. اين اصل در با تمام اختلافاتى كه در عقايد و فرهنگ و حكومت دارند تحت عنوان و ، سارى و جارى است. 🔹دليل آن روشن است؛ زيرا ادامه انگيزه مى خواهد و بازايستادن از كار خلاف نيز انگيزه اى مى طلبد. ممكن است و اعتقادات دينى آثار مطلوبى از خود در اين زمينه به يادگار بگذارند، ولى اين انگيزه ها در همه نيست؛ به علاوه اگر مسأله و نباشد آن انگيزه ها نيز سست مى شود. جمله «وَ أَلْزِمْ كُلاًّ...» اشاره لطيفى به اين نكته است كه وقتى آنها چيزى را براى خود بپسندند دليل ندارد حاكم آن را به آنان ندهد. را براى خود پسنديده و را، بنابراين خواسته خودش را بايد به او داد. 🔹از اين بالاتر، انگيزه اى براى و كيفر بدكار انگيزه اى براى ادامه كار نيكوكار مى شود، همان گونه كه حضرت در عبارت زيباى ديگرى در فرموده: «ازْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ»؛ [۱] ( را به واسطه مجازات كنيد). اشاره به اينكه وقتى خود را از هاى مادى و معنوى محروم مى بيند مى شود، و بر سر عقل مى آيد و چه بسا از كار خود كند و باز ايستد. پی نوشت: [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۵۰۱، (حکمت ۱۷۷) 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۰، ص ۴۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«ارواح» انسانها پس از «مرگ» چه سرنوشتی دارند؟ 🔹پس از ، گرفتار مجازات هاى سختى هستند كه در به بعضى از نمونه هاى آن مانند عذاب اشاره شده است: «النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوّاً وَ عَشِيّاً وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ» [۱] (عذاب آنها است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى شوند و روزى كه برپا شود [مى فرمايد:] را در وارد كنيد). 🔹اما در جاى مى گيرند و آن گونه كه قرآن درباره شهيدان راه خدا مى گويد: «فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ» [۲] (آنها از هايى كه خدا به آنها بخشيده شاد و اند). بلكه از بعضى روايات چنين استفاده مى شود كه با يكديگر ديدار دارند و حلقه هاى انس تشكيل مى دهند. 🔹مرحوم «كلينى» در جلد سوم «كافى» در «باب » از (عليه السلام) نقل مى كند كه به اتفاق يكى از يارانش [حبّة العرنى] به پشت ديوار شهر كوفه كه به نام وادى السلام معروف بود رفت و گويى با پيوسته و آهسته سخن مى گفت؛ من مدّتى ايستادم و مدّتى نشستم و خسته شدم، 🔹عباى خود را بر زمين گستردم و عرض كردم: اى اميرمؤمنان! من از اينكه اين همه سرپا ايستاده ايد براى شما ناراحتم، ساعتى استراحت كنيد؛ حضرت فرمود: من با اين سخن مى گويم و انس مى گيرم، عرض كردم: اى اميرمؤمنان! آيا آنها واقعاً چنين هستند؟ فرمود: «نَعَمْ وَ لَوْ كُشِفَ لَكَ لَرَأَيْتَهُمْ حِلَقاً حِلَقاً مُحْتَبينَ يَتَحادَثُونَ» [۳] (اگر پرده ها از جلوى چشم تو كنار رود آنها را مى بينى که به صورت حلقه هایی گرد هم نشسته اند و مى گويند). پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره غافر، آيه ۴۶ [۲] همان، سوره آل عمران، آيه ۱۷۰ [۳] الکافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، چ ۴، ج ‏۳، ص ۲۴۳ 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۸، ص ۴۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا با مرگ، پرونده اعمال انسان بسته می شود؟ 🔹 (عليه السلام) در پايان خطبه ۴۲ به مهم‌ترين تفاوت و اشاره كرده، مى فرمايد: «وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لاَحِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لاَعَمَلَ» (امروز روز است نه حساب، و فردا وقت است نه عمل!). اين سخن از يك سو بيانگر اين واقعيت است كه تا در دست داريد، بر حجم خود بيفزاييد، و اگر مى بينيد و ، پاكان و ناپاكان، اولياءالله و اشقياء، حزب خدا و حزب شيطان، در اين جهان در كنار هم زندگى مى كنند، بى آن كه بدكاران مورد مجازات الهى قرار گيرند و نيكوكاران مشمول پاداش خير شوند، به خاطر آن است كه اين جهان تنها است نه حساب و جزا. 🔹و از سوى ديگر هشدار مى دهد كه با پايان ، براى هميشه بسته مى شود و راهى به سوى بازگشت و نخواهد بود، و كمترين سودى نخواهد داشت، همان گونه كه (عليه السلام) در کلامی ديگر مى فرمايد: «لا عَنْ قَبِيْح يَسْتَطيعُونَ اِنْتِقالا وَ لا فِي حَسَن يَسْتَطيعُونَ اِزْدِياداً» [۱] (نه مى توانند از كه انجام داده اند بر كنار شوند، و نه مى توانند بر نيكى هاى خود بيفزايند!). 🔹نه براى فرياد «رَبِّ اِرْجِعُونِ لَعَلَّى اَعْمَلُ صالِحاً» [۲] (خداى من! مرا بازگردانيد تا انجام دهم)، پاسخى مى شنوند و نه آرزوى «فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ» [۳] (اى كاش بار ديگر به باز مى گشتيم تا از مؤمنان باشيم) هرگز به واقعيت مى پيوندد! از اين آيات، و روايات مشابه آن كه در خطبه بالا آمد، به خوبى نتيجه مى گيريم كه اين، يك است كه با يا زمانى كه انسان در آستانه مرگ قطعى قرار مى گيرد، بسته مى شود و راهى به سوى بازگشت و جبران نيست! 🔹در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه در بسيارى از روايات آمده كه آثار كارهاى نيك و بد انسان بعد از مرگ، نیز به او مى رسد و به اين ترتيب او از نظر حسنات يا سيّئات سنگين تر مى شود؛ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى فرماید: «سَبْعَةُ اَسْباب يُكْتَبُ لِلْعَبْدِ ثَوابُها بَعْدَ وَفاتِه، رَجُلٌ غَرَسَ نَخْلا اَوْ حَفَرَ بِئْراً اَوْ اَجْرى نَهْراً اَوْ بَنى مَسْجِداً اَو كَتَبَ مُصْحَفاً اَوْ وَرَّثَ عِلْماً اَوْ خَلَّفَ وَلَداً صالِحاً يَسْتَغْفِرُ لَهُ بَعْدَ وَفاتِه» [۴] (هفت سبب [از اسباب خير] است كه ثوابش براى بنده خدا بعد از او نوشته مى شود: كسى كه نخلى بكارد يا چاه آبى حفر كند يا نهرى به جريان اندازد يا مسجدى بنا كند يا قرآنى و يا كتابى سودمند بنويسد يا علمى از خود به يادگار بگذارد يا فرزند صالحى بعد از او بماند كه پس از درگذشت وى برايش استغفار كند). 🔹روشن است كه آنچه در اين حديث آمده نمونه هاى بارز است، وگرنه تمام آثار نيك و سنّت هاى حسنه اى كه از انسان باقى مى ماند همين اثر را دارد. با این وصف، آيا اينها با آنچه در بالا گفته شد منافاتى ندارد؟ پاسخ اين سؤال روشن است؛ سخن امام (علیه السلام) بدین معنا است که انسان بعد از ، عمل تازه اى نمى تواند انجام دهد، نه اين كه آثار اعمال گذشته به او نمى رسد، آرى بسته مى شود و چيزى بر آن افزوده نمى گردد؛ 🔹ولى پرونده اعمال پيش از مرگ همواره گشوده است و انسان از ميوه هاى درخت هاى در و بهره مند مى شود. حتى از اعمالى كه فرزند صالح او انجام مى دهد و از آثار تربيت صحيحى است كه او در حال حياتش در مورد فرزند انجام داده بهره اى به او مى رسد و طبيعى است كه انسان از ميوه هاى درخت برومندى كه نشانده است بهره ببرد. پی نوشت‌ها [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ۱۴۱۴ق، چ ۱، ص ۲۷۹، (خطبه ۱۸۸) [۲] قرآن کریم، سوره مؤمنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰ [۳] همان، سوره شعراء، آيه ۱۰۲ [۴] تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام)‏، ورام بن أبي فراس، مكتبة فقيه‏، قم‏، ‏چ ۱، ج ‏۲، ص ۱۱۰ 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۴۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تجسّم اعمال» در روایات اسلامی چگونه مطرح و بازتاب داده شده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸در اعم از احاديثى كه از طرف شيعه يا اهل سنت رسيده است مسئله بازتاب گسترده اى دارد، به گونه اى كه مرحوم شيخ بهائى در يكى از سخنانش مى گويد: «تَجَسُّمُ الأعْمالِ فى النَّشْأَةِ الاُخْرَوِيَّةِ قَدْ وَرَدَ فى اَحادِيثَ مُتَكَثِّرَة مِنْ طُرُقِ الْمُخالِفِ وَ الْمُؤالِفِ» [۱] ( در جهان ديگر در احاديث زيادى از طرق موافقين و مخالفين نقل شده است). در اينجا از ميان آنها به احاديث زير قناعت مى كنيم: 3⃣در حديثى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: جبرئيل به من گفت: «يا مُحَمَّدُ! عِشْ ما شِئْتَ فَاِنّكَ مَيِّتّ ... وَ اعْمَلْ ما شِئْتَ فَاِنّكَ مُلَاقِيهِ» [۱] (اى محمد! هرچه مى خواهى زندگی كن، ولى سرانجام بدرود حيات خواهى گفت... و هر مى خواهى انجام بده كه سرانجام، آن را ملاقات خواهى كرد). 4⃣باز در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «اِنّ الْمُؤْمِنَ اِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ صُوِّرَ لَهُ عَمَلُهُ فِي صُورَةٍ حَسَنَةٍ فَيَقُولُ لَهُ مَا اَنْتَ؟ فَوَ الله اِنِّي لَاَرَاكَ اِمْرَأَ صِدْقٍ، فَيَقُوُلُ لَهُ اَنَا عَمَلُكَ فَيَكُونُ لَهُ نُوراً وَ قَائِداً اِلَى الْجَنَّةِ...» [۲] (هنگامى كه از قبرش [در قيامت] خارج مى شود او در صورت زيبايى در برابر او ظاهر مى شود و مى گويد: تو كيستى كه به خدا سوگند من تو را شخص صادقى مى بينم؟ او در جوابش مى گويد: من توام و او براى نور و روشنايى و راهنما به سوى است...). 5⃣و بالاخره در حديثى از (عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «اِذا وُضِعَ الْمَيِّتُ فِي قَبْرِهِ مُثِّلَ لَهُ شَخْصٌ وَ قالَ لَهُ يَا هَذَا كُنَّا ثَلَاثَةً، كانَ رِزْقُكَ فَانْقَطَعَ بِاِنْقِطَاعِ اَجَلِكَ وَ كانَ اَهْلُكَ فَخَلَّفُوكَ وَ انْصَرَفُوا عَنْكَ وَ كُنْتُ عَمَلُكَ فَبَقَيْتُ مَعَكَ، اَمَا اِنِّي كُنْتُ اَهْوَنُ الثَّلَاثَةِ عَلَيْكَ!» [۳] (هنگامى كه در قبر گذارده مى شود، شخصى در برابر او نمايان مى گردد و به او مى گويد: اى انسان! ما سه چيز بوديم: يكى رزق تو بود كه با پايان عمرت قطع شد و ديگرى خانواده ات بودند كه تو را گذاشتند و رفتند و من توام كه با تو مانده ام؛ ولى من از هر سه براى تو كم ارزش تر بودم). 🔹احاديث در اين زمينه بسيار است از جمله «احاديث معراج» كه (صلى الله عليه و آله) از كنار و مى گذرد و هر گروهى از را به و كيفرى شبيه خود گرفتار ديد، و نيز اعمال را مشاهده كرد كه سبب پيدايش مرافق تازه اى در مى شود. اخبارى كه درباره وارد شده و تجسّم آن را به صورت پاره كه غيبت کننده آن را تناول مى كند بيان مى دارد شاهد ديگرى بر اين مدّعاست. 🔹از مجموع روايات گذشته به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه در صورت هاى مناسبى در عالم و ، مى گردد، حتّى تعبير «اَلَّذِينَ يَأْكُلُونَ اَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْماً اِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً» [۴] (كسانى كه را از روى ظلم و ستم مى خورند، فقط در شكم خود داخل مى كنند) نشان مى دهد كه در عالَم دنيا نيز از نوعى تجسّم برخوردار است، به طورى كه در باطن به شكل است، هر چند كسانى كه چشم واقع بين ندارند آن را نمى بينند. دليلى ندارد كه همه روايات را بر معناى مجازى و كنايى حمل كنيم و همه را تأويل و توجيه نماييم، با اينكه عمل به ظواهر آنها بى مانع است و مشكلى ايجاد نمى كند. پی نوشت‌ها؛ [۱] كنز العمال في سنن الأقوال و الأفعال، متقي هندی، مؤسسة الرسالة، چ ۵، ج ۱۵، ص ۵۴۶؛ [۲] همان، ج ۱۴، ص ۳۶۶؛ [۳] الکافی، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۳، ص ۲۴۰؛ [۴] سوره نساء، آیه ۱۰ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۶، ص ۱۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام‌ جواد عليه‌السلام:  🔸«أهلُ المَعـروفِ إلَى اصطِناعِه أحوَجُ مِن أهلِ الحاجَةِ إلَيهِ؛ لأِنَّ لَهُم أجرَهُ و فَخرَهُ و ذِكرَهُ، فمَهما اصطَنَعَ الرَّجُلُ مِن مَعروفٍ فإنَّما يَبدأ فيهِ بِنَفسِهِ، فلا يَطلُبَنَّ شُكرَ ما صَنَعَ إلى نَفسِهِ مِن غَيرِهِ». 🔹 به «نيكى كردن» نيازمندترند، تا كسانى كه به آن نيازمندند؛ زيرا و افتخار و نيك ناميش از آنِ آنهاست؛ بنا بر اين، آدمى هر كه كند، نخست به خود كرده است؛ پس، نبايد به خاطر خوبی‌ای كه به خود كرده از ديگران سپاسگزارى بخواهد. 📕كشف الغمّة، ۳/۱۳۷ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قرآن در مورد خشم و فرو بردن آن چه فرموده است؟ 🔹 و از خطرناكترين حالات انسان است كه اگر جلو آن رها شود، گاه به شكل يك نوع و ديوانگى و از دست دادن هر نوع كنترل بر اعصاب خودنمايى ميكند، و بسيارى از و جناياتى كه انسان يك عمر بايد كفاره و جريمه آن را بپردازد، در چنين حالتى انجام میشود. و همانند آتشى سوزان است كه گاه يك جرقّه آن، تدريجاً مبدل به دريايى از آتش میشود، و خانه ها و شهرهايى را در كام خود فرو مى برد. 🔹اگر تاريخ را ورق بزنيم و مشكلات عظيمى را كه در جوامع انسانى بر اثر آتش سوزان غضب و به وجود آمده بررسى كنيم، مشاهده میکنیم كه سرچشمه بسيارى از ضايعات، ناملايمات و حوادث دردناك، همين و غضب میباشد و خساراتى كه دامن افراد و خانواده ها و اجتماعات را گرفته از بيشترين خسارات است. با اشاره به اوصاف گروهى از مؤمنان پاكدل و مشمول عنايات حق، بعد از ذكر ايمان و توكل بر خدا، میفرمايد: «آنها كسانى هستند كه از و اعمال زشت اجتناب می‌ورزند، و هنگامى كه شوند [خشم خود را فرو مى برند و] عفو میکنند ». [ترجمه آيه۳۷ سوره شوری] 🔹به تعبير ديگر آنها هنگامى كه در درونشان شعله ور میشود، خود را ميكنند و دست به انواع و جنايت آلوده نمیسازند. ذكر اين صفت بعد از مسأله اجتناب از گناهان بزرگ و اعمال زشت، شايد به اين جهت است كه سرچشمه بسيارى از ، حالت است كه را از دست عقل بيرون برده و آزادانه به هر سو مى تازد. جالب اينكه نمیفرمايد: آنها غضب نمیكنند، چرا كه و غضب به هنگام بروز ناملايمات سخت، برای هر انسانى طبيعى است، 🔹مهم آن است كه آنها بر مسلّطند و هرگز زير سلطه غضب قرار نمیگيرند، بخصوص اينكه وجود غضب در انسان هميشه جنبه منفى و ويرانگرى ندارد، گاه میشود كه بسيار سازنده است كه پرداختن به آن مجال دیگری می طلبد. همچنین در آيه ۱۳۴ سوره آل عمران، بعد از آنكه به ، وعده بهشت جاويدان را میدهد، آن هم بهشتی كه به اندازه آسمانها و زمين وسعت دارد، در بيان اوصاف آنها نخست مسأله انفاق را مطرح کرده و میفرماید: «اَلَّذينَ يُنْفِقُونَ فى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ؛ اين كسانى هستند كه در وسعت و پريشانى میكنند»، سپس مى افزايد: «وَ الْكاظِمينَ الْغَيظِ؛ و خود را فرو مى برند» و در نتيجه «وَالْعافِيْنَ عَنِ النّاسِ؛ از میگذرند»، و در مجموع آنها ، «وَ اللّهُ يُحِبُّ الْمحسِنينَ؛ چرا كه خداوند را دوست دارد». 🔹جالب اينكه در آيه بعد از آن وعده آمرزش و مغفرت به آنها داده شده، كه اگر لغزشى براى آنها پيدا شود، و گناهى از آنها سر زند و به ياد خدا بيفتند و كنند، خداوند آنها را مشمول عفو خود قرار میدهد. اشاره به اينكه همانگونه كه آنها ديگران را عفو ميكنند و از خطاهايشان میگذرند، هم آنها را ميكند و از خطاهايشان ميگذرد. به هرحال از «كظم غيظ»، یعنی فرو بردن ، در اين آيه بعنوان يكى از «صفات برجسته پرهيزكاران» یاد شده است. 🔹و در آیه دیگر، سخن از خشم و غضب يكى از پيامبران الهى، يعنى (ع) نسبت به امت خويش است. حضرت يونس (ع) از هدايت قوم خود نااميد و بر آنها خشمگين شد، اما خشمى كه در ظاهر مقدس بود، ولى در واقع از عجله و دستپاچگى نشأت میگرفت و به همين دليل خداوند به خاطر اين «ترك اولى» او را در تنگناى شديدى قرار داد و او از اين «ترك اولى» توبه كرد، میفرمايد: «و ذاالنُّون [يونس] را [به يادآور] در آن هنگام خشمگين [از ميان قوم خود] رفت، و چنين مى پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت [اما هنگامى كه در كام نهنگ فرو رفت] در آن ظلمت هاى متراكم صدا زد خداوندا جز تو معبودى نيست، منزّهى تو، من از ستمكاران بودم». [ترجمه آيه ۸۷ سوره انبياء] 🔹سرانجام و بعد از تحمل سختیهاى فراوان، خداوند توبه او را پذيرفت و بى آنكه در شكم نهنگ هضم شود، او را بيرون فرستاد، با تنى بسيار رنجور، ضعيف و ناتوان. جايى كه چنين خشمى را [كه زياد هم بى دليل نبود] خداوند بر پيامبرانش نمى بخشد، چگونه شعله هاى خشمى را كه از كينه توزى، انتقام، حسد و خوى هاى زشت ديگر زبانه مى كشد خواهد بخشيد؟ بديهى است منظور از خشم در اينجا خشم بر قوم گنهكار است، و منظور از جمله «فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ» در خود آیه، اين است كه او گمان میكرد، هجرتش از ميان آن قوم گنهكار كار بدى نيست كه در خور سرزنش و كيفر باشد، و منظور از اعتراف يونس (ع) به ظلم و ستم، همان ظلم و ستم بر خويشتن است كه گرفتار مجازات «ترك اولى» شد. 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر چ۱ج۳ص۳۷۷ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شيوه های کنترل فشارهای جنسی (بخش اول) 🔹 يکی از غرايز نيرومند، حساس و زندگی ساز انسان است، که در حيات روانی و جسمانی او تأثيرات بسزايى دارد. اين در وجود ، همچون لبه تيز چاقو دارای وظايف دو بُعدی است، که هم مى تواند و تعالی انسان باشد، و هم مى تواند تنزل و او را فراهم سازد. 🔹لذا اگر و عاقلانه داشته باشد، و ارضاء آن بر مبنای اعتدال و و در مجرای باشد، زندگی را قرين خوشی و آسايش می‌گرداند. از همين رو، دين مقدس دستور به و تعديل اميال غريزی انسان داده است. امروزه نيز دانشمندان و روانشناسان سرتاسر جهان آن را اساس کار خود قرار داده و می گويند: مراتب شدت و ضعف اين اميال منجر به اختلال در اعمال حياتى و مانع سلامت جسمی و روانی میشود. 💠رمز غلبه بر فشارهای جنسی 🔹 با بلوغ بيدار ميشود و تقريباً همه جوانها تحت فشار اين غريزه هستند و بسيارى از آنها شرايط ازدواج را ندارند. اساساً با طوفان و بحران و شکوفا شدن خواسته ها و غرايز خويش تعريف ميشود، و اين از حکمتهای الهی است که جوان با نيروى و اختيار خويش بر و شهوات خويش غلبه کرده و به و بالندگی دست يابد. «ترک عصيان، در جوانی، شيوه پيغمبرى است - ورنه هر گبری به پيرى ميشود پرهيزکار». 🔹 و خود ساخته ای که اينک معلم اخلاق هستند و به مقامات معنوی رسيده اند، از ابتدا و به صورت فطری خودساخته نبودند؛ در آنها نيز و بسيارى وجود داشته و جاذبه ها و عوامل تحريک کننده بيرونی آنها را به سوى خود فرا می خوانده است. از اينکه تقوای (عليه السلام) را نداريم، نگران نباشيم، با و ما هم می توانيم بذر و  را در وجود خويش بپاشيم. 🔹پس راه غيرممکنی نيست، ديگران توانسته اند، ما هم يقيناً میتوانيم. در ابتدا شايد و مبارزه با نفس و بدست آوردن و تقوا قدری دشوار به نظر آيد، اما وقتی در اين راه گام برداريم و از خداوند طلب يارى نماييم، قطعاً ما را با امدادهای غيبی خود، در اين راه يارى و خواهد کرد، و اين است که می‌فرمايد: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَ إِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» [۱] (و كسانى كه در راه ما کنند، به يقين راه‌هاى خود را بر آنان مى‌نماييم و در حقيقت، خدا با است). 💠اصل اوليه کنترل غريزه جنسی؛ عفت جنسی 🔹در اين ميان ، همه و به خصوص که شرايط ازدواج کردن را ندارند، به يک سجيه مهم و صفت عالی اخلاقی يعنى  و پاکدامنی دعوت ميکند. «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ» [۲] (و کسانی که امکانی برای نمی‌یابند، باید پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز گرداند). ملکه تمايلات جنسی انسان را و تعديل ميکند و انسان را از پليدی و مصون ميدارد. در لغت می‌خوانيم: «، حصول حالتى برای نفس است که در سايه آن بر آدمی غالب نميشود». ديگر فوايد و آثار عبارتند از: حفظ والايى و ، پيشگيرى از و ، پيشگيرى از آشفتگی فکر و داشتن کانونی گرم و سعادتمند در خانواده ها. [۳] ... پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه ۶۹ [۲] همان، سوره نور، آیه ۳۳ [۱] قائمی، علی، مرزها و روابط پسران و دختران، تهران، سازمان ملی جوانان، ص۱۴۴؛ و فلسفی، محمد تقی، کودک از نظر وراثت و تربيت، هيئت نشر معارف اسلامی، ج۲، ص۳۶۰ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel