May 11
📝 نقد ضرغامی بر جمنا و چشماندازی برای سیاستورزیِ جریان انقلابی
«ایدهام این است که جبهه مردمی نیروهای انقلاب، قبل از اینکه بخواهد صرفا در مقاطع انتخاباتی فعال باشد و یک سری تصمیمات مکانیکی بگیرد که بسیاری را هم راضی نمیکند، وظیفه جبههای خود که کادرسازی، نزدیکی تفکرات به یکدیگر و دادن خوراک فکری به اعضاست را انجام دهد که متاسفانه در این حوزه کاری انجام نشده است. یعنی پس از انتخابات، شما یک بیانیه نمیبینید که درباره یک موضوع مهم سیاسی در کشور، جمنا به هوادارانش، خط سیاسی داده باشد.
مثلا در برههای، موضوع نظام پارلمانی مطرح شد؛ خوب بود که جمنا هم نظرش را درباره این مساله بیان میکرد. اصلاح طلبان موضع گرفتند که ما مخالف نظام پارلمانی هستیم؛ من خودم موافق نظام ریاستی هستم چون ما احزاب قوی نداریم، در نتیجه لابیها زیاد شده و اُلیگارشی شکل گرفته، قدرتمندتر می شود و در نتیجه لابیگرها پیروز میشوند و در نهایت، همین انتخابات مستقیمی که مایه نشاط مردم است و میتوانند رئیس جمهور را خودشان، مستقیم انتخاب کنند را از دست میدهیم.
آیا یک جریان سیاسی نباید نظرش را درباره موضوع این چنینی بیان کند؟ لااقل ابعاد آن را تبیین کند؛ این ضعف جمناست. قبل از انتخابات هم همین بود؛ من به برخی دوستان که قبل از انتخابات نزد من میآمدند، میگفتم که باید برای انتخابات، به نیروهای انقلاب خوراک فکری بدهید.
من به دوستان میگفتم، مگر شما در یک جبهه نیستید؟ خب بروید نگاهتان را در اقتصاد، سیاست و هنر یکی کنید. نه قبل از انتخابات این اتفاق افتاد، نه پس از انتخابات.
شما ببینید سازمان مجاهدین انقلاب پس از تحولاتی که در زمان مرحوم «آیت الله راستی کاشانی» داشت، آن جریان ۵ نفره ای که سعید حجاریان می گفت در یک فولکس هم جای میگیرند؛ آمدند نشریه ای به نام «عصر ما» راه انداختند و برای هواداران خود به طور مرتب خوراک فکری تهیه میکردند.
جبهه مردمی در زمان انتخابات یک کانال تلگرامی راه انداخت که تا ۴۰ هزار member داشت؛ اما الان به کمتر از ۱۴ هزارتا رسیده است؛ شما فقط به این کانال نگاه کنید، من چیزی نمی گویم!»
(متن کامل گفتگو: yon.ir/hF5d4)
⚠️ پینوشت:
1️⃣ گفتگوی اخیر ضرغامی با خبرگزاری مهر حاوی نکات مهمی است و بصیرتهای خوبی در کلام او دیده میشود. این صحبتها نشان میدهد ضرغامی به درک خوبی از رویکرد ناکارآمد و فشل جماعت موسوم به اصولگرا رسیده و به کُنشِ خلاقانهی متفاوت و مورد نیاز کشور (حداقل براساس برداشت خود) دست زده است. به غیر از جمنا دربارهی فضای مجازی، دوگانههای ناکارآمد و... هم حرفهای خوبی مطرح شده است. اینکه اساسا درک روشنی از پدیدهی «اُلیگارشی» دارد و درک میکند که نظام پارلمانی طرحی برای نهادینهسازی و قدرتمندسازی این الیگارشیِ چپ و راست در ساختار سیاسی و حاکمیتیِ جمهوری اسلامی است مغتنم است. اینها نقطه تمایزات خوب او با بعضیهاست!
2️⃣ با این همه این سخنان کافی نیست و جریان انقلابی در سیاستورزی باید گامهای بُنیادین و مهمتری بردارد. همین «پراگماتیسم انتخاباتی» و بر صدر نشستن «لابیبازها» دردی است که باید عوامل و ریشههایش شناخته و شناسانده شود. سوالات مهمی پیشروی جریان انقلابی است:
چرا بسیاری از نخبگان و فعالین دردمندِ انقلابی نقشی در معادلات ندارند و برخی «حزببازها» و «انتخاباتکارها» بر سر گردنه نشستهاند؟ عقبهی تئوریک جریان انقلابی (فراتر از بیانات امام (ره) و رهبری بهعنوان منشور و خط اساسی) کجاست؟
اگر از بازسازی سازمان مجاهدین مثال زده میشود باید دلایل آن نیز مورد توجه قرار گیرد. اینکه جریان غربگرا توانست بعد از قضایای ۸۸ خود را بازسازی کرده و با قدرتی قابل توجه نهادهای انتخاباتی را در اختیار بگیرد اما جریان انقلابی همچنان آسیبشناسی، چارچوب نظری و طرح عملیاتیاش برای آینده روشن نیست، بهنوبهی خود سوالات رادیکالی را پیشروی انقلابیها قرار میدهد.
3️⃣ نکتهی آخر اینکه کُنش اجتماعی - سیاسی امثال ضرغامی و سعید جلیلی در حال حاضر به طرز محسوس و غیرقابل مقایسهای از بیعملی و رکود بسیاری از مدعیان اصولگرایی و «انتخاباتکارها» بیشتر به سود بازسازیِ اجتماعی - سیاسی جریان انقلابی است. با اینحال همچنان بعضیها بر سر گردنه نشستهاند و ۲ ماه مانده به انتخابات پیدایشان میشود!
برای بازسازیِ سیاسی انقلابیها کنشهای فردی بهتنهایی کفایت نمیکند. باید این تحرکات بههم متصل شده و با بهمیدان آوردن نسل جدیدِ انقلابیهای حوزه و دانشگاه به چشمانداز، گفتمان و طرحی روشن تبدیل شود.
برای غلبه بر «انتخاباتکارها» و ایجاد «هوایی تازه» کارهای بیشتری باید کرد؛ کارهایی از جنس همافزایی مخلصانهی انقلابی و شکلدهیِ مناسبات و ساختارهای تازه. باید از برخیها بُرید و به برخی دیگر پیوست!
🔻🔻🔻
❇️ «تبیین اساس کار ما است.»
➕ @tabyinehagh
کنایه و تمسخر اصولگرایان برای برخی بچه حزباللهی ها نوعی پرستیژ دانستن و پز استقلال شده است.
البته این منش میراث دوران "همه یک طرف و من یک طرف "است.
پس از اشباع شدگان این کنایه و تمسخر، در گام بعدی به کسانی می رسیم که دنبال زدن آخرین سنگرند
به نام #عدالتخواهی کسانی پیدا می شوند که در انقلابی بودن جلوتر از رهبر و در عدالتخواهی جلو تر از علی (ع)و در تقسیم بندی انتصابی-انتخابی جلوتر از تجدیدنظر طلبانی هستند که جلای وطن کرده اند
🔗 @Dr_A_Ganji
تبیین | مهران کریمی
کنایه و تمسخر اصولگرایان برای برخی بچه حزباللهی ها نوعی پرستیژ دانستن و پز استقلال شده است. البته
نقدی بر یادداشت آقای عبدالله گنجی 👇👇