آخرین نامهای که برای یک دوست نوشتم:
دوست من سلام
همونطور که جواب نامه قبلیو ننوشتی جواب این نامه رو هم لازم نیست بنویسی!
فقط جهت حسن ختام نامه نوشتن چند جملهای با غصه و درد برات مینویسم تا پیش خدا بگم خدایا اونچه که لازمه خیرخواهی بود در حق دوستانم انجام دادم
اول دلیل جواب ننوشتنت رو از دو منظر بررسی میکنم و بعد کلام آخر
اول از منظر خوش بینانه
تو این سن که هستی بازکردن یه فایل جدید فکری و عملی اون هم درباره نظام دینداری کاری سخته مگر با یه همت بلند
مخصوصا فایلی که منجر به بازتعریف کل نظام معرفت دینی میشه!
اما از منظر غیر خوش بینانه
شما و تمام کسانی که نظام معرفت دینیشونو از حوزه سنتی گرفتن دچار مشکلی هستن به نام «کفایت اهل بیت» در دینداری!
(اگر به صراحت از زبان دوستان هیات این رو نشنیده بودم نسبت نمی دادم!)
در این مدل دینداری اهل بیت برای دینداری کافی هستن و نیازی به قرآن نیست!
در این مدل روایات که به غلط معادل عترت دانسته میشه جایگزین قرآن میشه و ارزش استنادیش از قرآن بالاتر میره و برای اینکه ما به عذاب وجدان فقدان قرآن دچار نشیم، قرآنی مختصر به عنوان زینت المجلس در حد تبرک و تیمّن نگه می داریم
یا حداکثر با استناد تک گزاره ای و گسسته به آیات قرآن که هرگز به یک نقشه منجر نمیشه کلام خودمونو زینت میدیم
فقط چند مورد از اشکالات این مدل رو میشمرم و بقیه اشکالات رو حواله میدم به یک گفتگوی وقت گل نی!
در این مدل کمکم حرفهای علمای دین ارزش و اعتباری بیشتر از قرآن پیدا میکنه!
حتی کمکم سیره علما ارزشش بیشتر از حرفهای خدا میشه! چون حرفهای خدا فهمیدنی نیست اما حرفهای علمای دین فهمیدنیه !!!
شاهدش استنادهای غلیظ و شدید به سیره علمای معاصر و سلف!
(نمونه غلیظش در توصیه آیتالله بهجت به تعویض روکش طلای گنبد حضرت معصومه از باب تعظیم شعائر دین)
در این مدل دینداری ما کاری نداریم خدا در کتاب ۶۰۰ صفحه ای که فرستاده چه مسیری رو برای رسیدن به جامعه آرمانی ترسیم کرده
بلکه هر چی خودمون تشخیص میدیم عمل میکنیم!
مثلا خدا میگه برای تثبیت عفاف و حجاب باید گامهای سوره نور رو طی کنید. اما ما این نقشه رو به کناری میندازیم و گشت ارشاد راه میندازیم که جز تنفر از حجاب چیزی درست نمیکنه!
مثلا خدا میگه برای دور شدن از دنیاگرایی باید به نظام سوره فجر و سوره لیل و سوره ماعون و سوره بلد و سورههای بسیار دیگه عمل کنید تا به مقام بندگی برسید که عید قربان تجلیگاهشه
ما میگیم عید قربان عید ببعی هاس!!!
مثلا خدا میگه اگر جهاد نکنید به سرنوشت شوم بنیاسرائیل دچار میشید که در یک سقوط تاریخی از سرکشی در برابر پیامبر خدا به اراده خاموش کردن نور خدا رسیدن (سوره صف)
ما میگیم ما در عراق و سوریه با داعش میجنگیم که مجبور نباشیم در کرمانشاه با اونا بجنگیم! و انگیزه جهاد مقدس رو تنزل میدیم به دفاع از خاک
مثلا خدا میگه اگر جهادگرانه با ابزار انفاق در جهت تحقق آرمان اقامه قسط قدم برندارید هرگز به آرمان های الهی مورد نظر خدا نمیرسید (سوره حدید)
ما میگیم نه همین چند روز دیگه امام زمان میان و ما چند گام بیشتر تا تحقق حکومت عدل فاصله نداریم!
مثلا خدا میگه جز با نفی تمام شائبههای شرک و اثبات توحید از طریق درک جنبههای تدبیر خدا بر عالم نمیتونید به مقام مسلمانی و پاداش بهشت برسید (سوره نحل، نبأ، واقعه، الرحمن و بسیاری سورههای دیگه)
ما میگیم مردم خیالتون راحت باشه همین که یه سفر اربعین اومدید شما حتی از رزمندگان دفاع مقدس بالاترید!!!
(به عنوان نمونه داستانهای بیسند و دلیل حاج حسین انصاریان درباره بهشتی شدن انسانهای فاسق)
آره دوست من این موارد تناقض بین مدل دینداری مورد نظر خدا و مدل ما مدعیان سربازی امام زمان بسیاره که میدونم حوصله شنیدن و خوندنشو نداری!
ما دلمون میخواد این طوری مسلمونی کنیم کاری هم به این نداریم که خدا برای کی ۶۰۰ صفحه کتاب فرستاده!
خدا درباره یهودیها میگه حتی یک دهم آنچه که ما براشون فرستادیم بلد نیستن!
صد رحمت به اونا چون ما حتی یک صدمش که میشه ۶ صفحه هم بلد نیستیم و کاری نداریم پیغمبر ما توصیه اکید کرده که حزب مفصل را که ۵ جزء پایانی قرآن میشه یاد بگیرید
همین چهار تا آیه که بلدیم بسه!
کلام آخر
به ما میگن شما قرآنیا اهل بیتو کنار گذاشتید!
اما ما میگیم اگه میخوای شأن واقعی پیامبر خدا و اهل بیتو که هدایت مردم با کتاب خداست بشناسی بیا تو بحر قرآن!
بعضی با تهمت انحراف کل جریان ها و سیستم های فرهنگی کشور رو از ما ترسوندن
اما ما دلمون قرصه به حرفهای روشن و صریح خدا و مسیری که به سوی جامعه آرمانی در سوره سوره قرآن ترسیم کرده
مجید جان تا ما مذهبی ها و انقلابیا به کتاب خدا ایمان نیاریم هرگز به کعبه نخواهیم رسید
یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا
بدرود
نامه قبلی که برای یک دوست نوشتم:
مجید جان سلام
یه نامه برات نوشتم
نوشتنش یک ساعت طول کشیده اما خوندنش 5 دقیقه هم طول نمیکشه!
هر وقت پنج دقیقه وقت خالی و فارغ داشتی بخونش
باور کن انقلابی شدن و انقلابی ماندن رو بدون نقشه قرآن نمی فهمم
نه اینکه هیچ نمی فهمم بالاخره سالها پای منبر اخوان پناهیان چیزهای زیادی یاد گرفتم
ولی همه چیزهایی که از ایشون و سایر چهره های انقلابی یاد گرفتم مجموعه گزاره های خوب ولی از هم گسسته است.
تا همه اینها رو در قالب نقشه جامع قرآن یاد نگیری به یک نگاه جامع و فراگیر نمیشه رسید و این امکان وجود نداره که از پیش خودمون یه نقشه جامع براش درست کنیم
یه نقشه ناقص می تونیم درست کنیم ولی نقشه جامع هرگز
نقشه جامع فقط کار خداست
خدای خالق و تدبیر کننده همه عالم
فرق نقشه ناقص با نقشه جامع اینه که نقشه ناقص نمی تونه تضمین کننده سعادت فرد و جامعه باشه .
بدون داشتن نقشه جامع نمی تونی بفهمی الان کجای راه وایستادی و کجا رو داری شخم می زنی .
ای بسا داری روی یه زمین شوره زارزحمت می کشی و شخم می زنی و در نتیجه همه یا بخش زیادی از زحمتت به هدر میره .
شاهد این حرف بسیاری زحمات و کارهای به نتیجه مطلوب نرسیده یاران انقلابه !
اگر ما این همه کار کردیم چرا بعد چهل سال از انقلاب بخش عمده حکومت به دست یک مشت لیبرال سکولار اه؟
چرا حتی در عالی ترین مناصب حکومتی مثل ق.ق دنیاگرایی شدید و ظلم حاکمه؟
چرا عده رانت خواران و سوءاستفاده کنندگان از خادمان بیشتره؟
چرا عده زیادی از مردم اسما و عده بسیار بیشتری رسما کافر شدن و هیچ اعتقادی به این دین و این انقلاب ندارن؟
چرا عالمان دین دین فروشی می کنن و فقط چهره هایی مقدس هستن و نقشی بیشتر از پاپ ندارن؟
چرا نهاد دین، یعنی حوزه هر روز داره سکولارتر میشه و حتی به قول استاد رحیم پور ، حوزه خودش منشا سکولاریسم شده ؟
که همین عامل به تنهایی برای کندن ریشه انقلاب کافیه چون منشا انقلاب در حوزه است و وقتی حوزه سکولار بشه انقلاب ریشه خودشو از دست می ده.
چرا حرکت به سمت آرمان عدالت این قدر کند شده و رسدن بهش تبدیل به آرزو شده؟
چرا مدرنیسم را در حد بالایی حتی در ساختارهای حکومت پذیرفتیم و تصوری جز آنچه غرب بهش رسیده در خیلی عرصه ها نداریم؟
و چرای آخر
چرا تعریف دین در جامعه این قدر سطحی شده و دیگه مفهوم روشنی از بنیادی ترین مفاهیم دین مثل توحید و معاد در بین دین داران ما وجود نداره؟
تعریف دین اون قدر تنزل پیدا کرده که به یه محبت صوری نسبت به اهل بیت خلاصه شده و هیچ تعارضی با دنیاگرایی نداره!
حتی جامعه دینی ما درکی از مفهوم عمیق کفر، شرک و نفاق نداره!!!
از این چرا ها بسیار میشه نوشت و هرچه بیشتر بنویسیم شاید سایه ناامیدی روی سرمون سنگین تر بشه و مخاطب من فکر کنه که ما زیادی ناامیدیم!
ناامیدی به خودی خود بد نیست ! تا از سیستم دینی موجود ناامید نشی به دنبال دین حیات بخش نمی گردی!
اما همه این چرا ها که نوشتم از روی نقشه قرآن نوشتم.
در نقشه قرآن این چرا ها جواب روشن و راه حل روشن داره.
در واقع تا در نقشه قرآن قرار نگیری لیست چراها و ناکامی ها اصلا اینا نیست !
هر کس یه لیستی از ظن خود درست می کنه و از ظن خود هم یه راه حل پیشنهاد میده
برای همین هم دوستان به صراحت می گن شما راه نقشه قرآن رو برید و ما همین راهی رو که بلدیم میریم! انگار که هر کس می تونه از هر راه که میخواد بره و به هدف برسه!
اما در نقشه قرآن خدا هم مشکلات و مسائل رو درست تعریف می کنه و هم از گنجیه الهی خودش راه حل میده!
شاید خیلی وقتها راه حل خدا رو ببینی بگی ما هم همینو می دونستیم و همین راهو داریم می ریم ولی وقتی نگاهتو بیاری بالا بین نگاه ما به دین و جامعه دینی با نگاه خدا تومنی نه قرون تفاوت هست
مثالش شباهت و تفاوت جاده هاست. همه جاده ها در نگاه نزدیک شبیه هم ان. اما وقتی روی نقشه به جاده ها نگاه می کنی هیچ دو جاده ای شبیه هم نیستن
یکی به ترکستان میره و یکی به مکه!
در نقشه قرآن به وضوح میشه دید که این تعریف فعلی دین قطعا به همه اهداف دین منجر نمیشه!
به وضوح میشه دید که قطعا این شکل حکومت به حکومت عدالت منجر نمیشه!
به وضوح میشه دید که با این روند هرگز به افق های آرمانی نخواهیم رسید!
آرمان تنها فتح قدس نیست! بلکه رفع فتنه از عالمه !
این آرمان بزرگ جز با نقشه راه دقیق قرآن دست یافتنی نیست و با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نخواهد شد!
زیادی نوشتم
جمله آخر
در اولین سریال سنگین بعد انقلاب که مال بهایی ها بود یعنی هزاردستان، یه سکانس جالبی بود!
جمشید مشایخی شکارچی بود! یه روز علی نصیریان اومد تو زندگیش و مسیر زندگی شو عوض کرد. گفت اینا که تو شکار می کنی شکار نیست! عزم شکار ناب کن!
پشت عملکرد فاجعه بار شورای نگهبان پنهان نشویم!
✍️یاسر عرب
1: سر صبح که توییتر را باز کردم دیدم آقای مهدی نصیری یک ویدئو گذاشته است از وضعیتی شبیه افتتاح المپیک چین! که البته نه چین بود و نه المپیک بلکه نمایش-همایش شروع به کار ستاد انتخاباتی نماینده ای از مجلس شورای اسلامی بود. آقا مهدی نوشته بود «شورای نگهبان با وجود تفسیر سخت گیرانه اش از التزام به اسلام و ولایت فقیه ظاهرا مشکلی با صلاحیت این نماینده و کاندید که چنین سبکسرانه و مسرفانه تبلیغات اش را آغاز کرده نداشته است!»
2: من آن نماینده (تاجگردون) را به همت و قلم خانم صبا آذر پیک شناختم. نماینده ای که اسم اش در کنار هر نوع فسادی (از پوشک تا موشک) که گمان ببرید دیده می شود! و هشتگ #فساد_تاجگردون از نام خود ایشان در شبکه های اجتماعی پیشی گرفته است. من همواره در بهت و حیرت بودم که با صدها صفحه سند فسادی که خانم آذرپیک از او منتشر کرده است چه باید کرد؟ اگر خانم آذر پیک راست می گوید این حضرت آقا چرا الان پشت میله های زندان نیست؟ و اگر دروغ می گوید چرا این خانم خبرنگار به جرم نشر اکاذیب و .. گرفتار پنجه ی عدالت نمی شود؟
3: بگذریم که سخن بنده هیچکدام از اینها نیست! من در آن ویدئوی کذایی (که بیشتر به فیلم عروسی شبیه بود) بیش از شوعاف های تاجگردون و پیش از توجه و عنوانِ گزاره ی «این بود عارمانهای ما؟» به نکته ی دیگر توجه کردم و آن حضور چند صد (یا هزار) نفری مردمِ گچساران در این پارتیِ اسلامی بود. آدمهایی که برای دست و جیغ و هورا آمده بودند تا تاجگردون برای آنها دست اش را به شکل قلب در بیاورد و بوس بفرستد! آدمهایی که خوب می دانند این جشن هیچ ربطی به واقعیت شهر شان ندارد!
4:من گچساران را با فیلمهایی که در مورد محله ی لبنان، محله ی سادات و محلات حاشیه نشین دیگر اش ساخته ام می شناسم. من می فهمم گچساران رزق از کجا می گیرد و علی رغم اینکه یاسوج مرکز سیاسی استان است چرا شهر اول اقتصادی استان کهگیلویه و بویر احمد است؟ اما باز هم سوالم در مورد همان مردم است...
5: مردم ما می دانند کار اصلی نماینده مجلس چیست؟ پس چرا وقتی او وعده ای برای کشیدن اتوبان می دهد خوشحال می شوند؟ چرا وقتی او منافع ملی را نادیده گرفته و در مقابل بالا دهی ها با چشم خونین و رگ گردنِ بر افراشته، برای پایین دهی ها خط و نشان می کشد ذوق می کنند؟ مردم ما به خصوص در استانهای توسعه نیافته تر به دنبال حرفهای هیجانی و پخش شیرینی و رای دادن برای خواباندن کَلِ فلان قوم و قبیله نیستند؟ چرا در آن جمعیت یکی نبوده که این کاندید را مورد پرسش و عتاب قرار دهد که هزینه ی این نوع تبلیغات و ریخت و پاش را "از کجا آورده ای؟"
6: به نظر من مردمی که در محل تبلیغات ایشان دستمال بالای سر برده و تکان دادند اتفاقا بسیار به شورای نگهبانی که بر آنها حکومت می کند شبیه هستند. برای هر دوی آنها این مهم نیست که تاجگردون کلامی بر خلاف "مواضع همایونی" بر زبان نیاورده بلکه تنها این مهم است که بتواند انتخابات را رنگین تر و وعده های پوشالی بیشتری ارائه نماید. (ولو ده ها پرونده فساد مالی داشته باشد)
7: آری .. تقلیل این حجم از #جمهوری_جهل به تصمیم شورای نگهبان در تایید صلاحیت امثال این کاندید سکه ی رایج نقد بازار و کم فایده است. بنابراین کمی هم انگشت اشاره را به سمت خودمان بگیریم! امثال بنده و آقا مهدی نصیری و دیگر دوستان دغدغه مند در این سالها برای رشد #جمهوری_معرفتی چه کرده ایم؟ آیا این حجم از مردم را هم شورای نگهبان مجبور کرده در این سیرک انتخاباتی شرکت کنند؟ ما نمی توانیم از این واقعیت فرار کنیم که اگر انتخابات همین امروز آزاد شود مردم بین جناب خان و آن اشخاص دیگر (که نمی توان اسم آنها را نوشت) جناب خان را انتخاب می کنند. حالا یا از سر لج بازی یا از سر ناآگاهی.. این است که در کنار نقد به شورای نگهبان بهتر است از پشت سنگر شورای نگهبان بیرون بیاییم و مسئولیت خودمان را در قبال جامعه ای چنین توده ای، و مردمی چنین مسخ شده که به #معجزه_ی_پول ایمان آورده اند، بپذیریم.
این برای مان بهتر است...
5da5513f341483b36fa34dac_1511444386189096976.mp3
8.08M
خفتگان سیاسی که در آستانه انتخابات بیدار شده اند!
بهترین روش برای داشتن یه موضع روشن در مسائل سیاسی بررسی جریانی جریاناته.
یعنی بیایم بررسی کنیم که برآیند این جریان در فضای سیاسی کشور چیه؟
این روش چند فایده داره:
اولا وارد قضاوت مصداقی نمی شیم . قضاوت مصداقی نیاز به اطلاعات کافی از ابعاد قضیه داره که چون ما این اطلاعات رو نداریم دچار سوء قضاوت خواهیم شد.
ثانیا نگاه ما عمق پیدا می کنه یعنی به جای اینکه دچار مسائل سطحی مصداقی بشیم می تونیم در یک نگاه عمیق به جنبه های راهبردی مساله برسیم.
مثلا در موضوع قالیباف وقتی با نگاه راهبردی نگاه می کنیم ایشون رو یک نیروی شاخص جبهه انقلاب می بینیم که با حاج سعید قاسمی اختلاف فاز داره.
هر چند حاج سعید قاسمی هم انسان بسیار مخلص و با روحیه جهادیه ولی تاثیر اقدامات قالیباف در جبهه انقلاب بسیار بیشتر از حاج سعید قاسمیه.
من اگر این جمله رو از ایشون می شنیدم حتما سوال می کردم خوب چرا؟!
این جمله ای که ایشون درباره آقای قالیباف گفته بسیار سنگینه و من به شخصه بدون دلیل روشن هرگز این جمله رو قبول نمی کنم.
و یه مطلب دیگه !
کدوم ما عیب نداریم؟
من به همین دوستان مثل آقای یامین پور ایرادهای راهبردی دارم که در صحبتهای شخصی که با ایشون داشتم بحث و گفتگو کردم ولی این ایرادها باعث نمیشه که ایشون رو طرد کنم بلکه واقعا ایشون رو یکی از نیروهای مخلص انقلاب می دونم
اگر جای این دوستان بودم هرگز قالیباف رو تخریب نمی کردم.
کسی آرزو کرده که روزی تمام نمایندگان مجلس آخوند باشند!
نوشتم:
آرزوی بی اساسی کردید آقای تقوی!
مگه لباس برای کسی لیاقت یا شرافت میاره؟!
مهم عقل، فکر، درایت و سواده که اگر نداشته باشی با هیچ لباسی جبران نمیشه!
اگه به لباسه سیدحسن تقی زاده هم آخوند بود!
شاعر خوب گفته که: نه همین لباس زیباست نشان آدمیت!
بچه تمساح قاتل!
📌 در یک روز تابستانی سال 2010، 18 مسافر پرواز L-410 هواپیمایی شرکت filair در فرودگاه شهر Semendwa به مقصد شهر Bandundu در جمهوری دموکراتیک کنگو سوار هواپیما شدن. موتورهای هواپیما محصول کشور جمهوری چک و سال ساخت هواپیما هم ۱۹۹۱ میلادی بود.
📌 وضعیت آب و هوا، آفتابی و مساعد برای پرواز بود. موتورهای هواپیما بدون نقص کار میکردن، وزش باد موافق بود، ارتباطات رادیویی هواپیما بی نقص و خلبانهای هواپیما کاملا مسلط و با تجربه بودن. هواپیما از زمین بلند شد ، بعد از طی مسافت 80 کیلومتر که تا مقصد داشت در هنگام فرود ناگهان سقوط کرد.
🔰تمام سر نشینان به جز ۱ نفر کشته شدن.
📌 تحقیقات شروع شد، همه چی چک شد، و هیچ مشکلی از نظر فنی، کمبود سوخت، عدم قابلیت کنترل توسط خلبان ، وجود نداشت.
همه تعجب کردن و انجمن بین المللی بررسی حوادث هوایی یه تیم تحقیقاتی خبره برای بررسی حادثه ارسال کرد.
📌 بعد از اینکه از همه تحقیقات نا امید شدن، تنها امیدشون مسافری بود که توی این حادثه آسیب دیده بود و در بیمارستان بستری بود. رفتن سراغ مسافر باقی مونده و ازش پرسیدن که آیا میتونه کمک کنه و بگه چرا هواپیما سقوط کرد؟
📌 مسافر گفت: دلیل سقوط هواپیما یه بچه تمساح بود!
بچه تمساح؟ یعنی چی؟
مسافر توضیح داد: یکی از مسافرهای هواپیما کارش قاچاق تمساح بوده و همیشه بچه تمساح ها رو داخل کیف دستیش میذاشته و با خودش میاورده تو هواپیما تا بتونه به شهرهای دیگه ببره و به توریستها و شرکتها بفروشه.
📌 وقتی کیفش رو میزاره زیر پاش،ظاهرا یادش میره زیپ کیفش رو ببنده و وقت فرود هواپیما، بچه تمساح از کیف سر میخوره و میره زیر صندلی مسافرا.
مسافرا با دیدن به بچه تمساح تو هوایپما حسابی میترسن، جیغ و داد میکنن، و همه از جاشون بلند میشن و میرن به سمت کابین خلبان.
📌 با اضافه شدن بیش از ۱۰۰۰ کیلو وزن به دماغه هواپیما، سر هواپیما به سمت پایین میاد، بچه تمساح باز سر میخوره و میره به سمت جمعیت.
جمعیت با دیدن بچه تمساحی که به سمتشون میومده بیشتر میترسن و همه میرن داخل کابین خلبان.
📌خلبانهای هواپیما هر کاری میکنن تا هواپیما رو کنترل کنن ،به خاطر از بین رفتن تعادل، هوایپما سقوط میکنه.
📌 به محض شنیدن این حرف، تیم جستجو دوباره منطقه رو به دقت میگرده و جنازه ی بچه تمساح رو پیدا میکنه.
📌از مسافر میپرسن: تو چطوری زنده موندی؟
میگه: من آخر هواپیما نشسته بودم، وقتی سایز بچه تمساح رو دیدم، فهمیدم این خیلی کوچکتر از اونه که بخواد به من آسیب برسونه، برای همین روی صندلیم نشستم و وقتی دیدم هواپیما داره سقوط میکنه، با رعایت موارد ایمنی که تو هر پرواز آموزش میدن، تونستم سرم رو بپوشونم و فقط بدنم آسیب دید.
🔰بعد از خوندن این حادثه ی عجیب هوایی به خودم گفتم:
📌 ترس دیدن بچه تمساح، از خود بچه تمساح خطرناک تر بوده!
بعد به زندگی نگاه کردم و دیدم نه فقط توی اون هواپیما این واقعیت تلخ وجود داشته، بلکه تو تمام مراحل زندگی ممکنه این اتفاق رخ بده.
📌 اما تا به امروز هیچ راه حل و دارویی برای ترس از خطر، کشف نشده.
📌 در واقع مردم اکثرا به خاطر ترس از خطر میمیرن نه به خاطر خود خطر.
📌 سکته هایی که بر اثر فکر کردن و ترس از مشکلات رخ میده ، هیچ وقت در مواجه ی واقعی با مشکلات رخ نمیده!
📌 خیلی از ما فقط به خاطر ترس از عدم موفقیت، کاری که آرزوشو داریم شروع نمیکنیم.
📌 خیلی از ما از ترس آینده حاضر نیستیم به آیندمون فکر کنیم.
📌 خودمون تصمیم میگیریم که با کوچکترین خبرها بدترین نتیجه گیری هایی که ممکنه هیچ وقت به واقعیت تبدیل نشه رو بگیریم و خودمون هم از نتیجه ای که گرفتیم به وحشت میفتیم و همین وحشت و ترس روز به روز عمیق تر میشه و ما بیشتر گرفتار میشیم.
📌 متاسفانه مردمان امروز ما مثل مسافرین پرواز L410 با دیدن کوچکترین مشکلات بدترین عکس العملها رو از خودشون نشون میدن و همگی به سمت دهنه ی هواپیما فرار میکنن و باعث سقوطش میشن.
📌 کاش ماهم مثل مسافری که با دیدن بچه تمساح منطقی فکر کردو فهمید که این بچه تمساح نمیتونه آسیبی به کسی برسونه، بفهمیم که هرمشکلی که بوجود میاد قرار نیست همه ی ما رو ازبین ببره و خیلی وقتها مشکلات باتصمیم گیری درست وحفظ آرامش به راحتی قابل حله.
📌 یادمون نره،ما انسانها فقط ۱ بار قراره بمیریم ، پس تاوقتی نمردیم اینقدر روزمره خودمون رونکشیم و زندگی کنیم.
📌 ولی کاری که جامعه ی ما این روزا با خودش میکنه واقعاجای تاسف داره.
📌 نه فقط بچه تمساح بلکه، با دیدن یه مارمولک هم دست وپامونو گم میکنیم و دستی دستی خودمون رو به کشتن میدیم.
برگرفته از کانال jomhuriyat@ با اصلاحات در جزئیات واقعه
https://en.wikipedia.org/wiki/2010_Filair_Let_L-410_crash
https://aviation-safety.net/database/record.php?id=20100825-0
دوش دیدم کرونا بر در میخانه زده
شسته از کشتن ما دست و یه گلخانه زده
گفتمش دیده پر از آب، عجب می بینم
کرونایی تو و یا خواب رجب می بینم؟!
گفت آری چو رسیدم به قم از چین بلا
دست پر بودم و سوغات یه خورجین بلا
راهم افتاد به جایی که شنیدم حوزه است
راه می رفتم و در فکر، ندیدم حوض است
وسط فیضیه در آب کمی افتادم
خواستم تا بجهم در بلمی افتادم
بعد دیدم که بلم نیست یکی عمامه است
خوش نگه کردم و دیدم که عجب برنامه است
دو نفر آب گرفتند از آن وال* بلند
همرهش چرخ زدم همچو یکی شال کمند
گیج بودم که خودم را روی یک سر دیدم
سوده بر خاک دری آن سر برتر دیدم
لب گشودست و شنیدم که خدا می خواند
ز سرش تا به قدم اشک، خدا می داند
''اِشفِ'' می گفت خدا از تو شفا می خواهم
این که جسم است فدای تو، صفا می خواهم!
خواستم از ره چشمش بروم، اشک و نمک
خواستم تا ز دهانش بروم، ذکر و ملک
بنشینم روی دستش، سر فرصت بروم
نشد از آب وضو، به که به خلوت بروم
الغرض خسته شدم بر در میخانه زدم
شستم از کشتنتان دست و یه گلخانه زدم
شاعر: استاد علی صبوحی
* وال: نوعی پارچه نازک که برای عمامه استفاده می شود
اگر کسی صحبت گفتمانی نداشته باشه قطعا اینستاگرام بهتره.
اگر کسی خودش رو نماینده گفتمان دین و انقلاب میدونه بهتره اینجا بمونه.
#اینستاگرام یعنی روزمرگی
و در واقع دوای ازبین بردن تلخی روزمرگی
#توییتر یعنی تضارب آرا
و در واقع حضور من با تفکرم در این جامعه روزمره تا در چاه روزمرگی نیوفتم
بسم الله الرحمن الرحیم
خاب الوافدون علی غیرک و خسر المتعرضون إلا لک و أجدب المنتجعون إلا من انتجع فضلک
خودم و همه متدبران عزیز قرآن کریم را به ضرورت بهره مندی از فرصت بسیار ارزشمند ماه رجب توصیه می کنم.
ماه عبادت و ذکر و عبودیت و فکر؛
چنانکه می دانید مساله اول این روزهای جامعه ما، ویروسی به نام کرونا است.
از آسیب های این ویروس درباره سلامتی مردم عزیزمان به خدا پناه می بریم: «قل أعوذ برب الفلق من شر ما خلق» (فلق، 1)
و چندین برابر بیشتر از فضای جنجالی رسانه ها درباره این ویروس نگرانیم و باز هم بر خدا توکل می کنیم، چون معتقدیم که شیطان از این طریق در پی ایجاد حزن و ناامنی در جامعه مومنان است و صد البته نمی تواند به کسی ضرری برساند مگر به اذن خدا، پس باید بر خدا توکل کرد: «إنما النجوی من الشیطان لیحزن الذین آمنوا و لیس بضارهم شیئا إلا بإذن الله و علی الله فلیتوکل المؤمنون» (مجادله، 10)
برخی به بهانه این ویروس، می خواهند جنگ کهنه و ساختگی علم و دین را لباس حیات بپوشانند که به خواست خدا ناکام خواهند ماند و به اعتقاد ما شیاطین و یا پیروان ناآگاه ایشان هستند که یا عناد دارند و یا نه الفبای دین را می فهمند و نه الفبای علم را.
به طور قطع نه دین، مخالف بهداشت و درمان و علم پزشکی است و نه علم پیشگیری و درمان، مخالف دعا و توسل و توکل و نگاه توحیدی است
بالاتر از آن، رعایت بهداشت و توجه به درمان از توصیه های مهم دینی است چه اینکه دانش پزشکی خود از شواهد توحید و نگاه ناب توحیدی است.
بر همین اساس، بعید است عالم بصیر دینی با دانشمند پزشکی بر سر بهداشت و درمان مشکل پیدا کند و یا پزشک متعهد با عالم دینی بر سر توحید و توکل و توسل و دعا و مناجات زاویه پیدا کند.
اما عزیزان از این جنگ نخ نما که بگذریم، فضای رسانه های موافق دین را بین دو دیدگاه دینی مردد می بینیم:
1. برخی با استناد به معارفی مانند «أینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیدة» (نساء، 78) بر این باورند که نیازی به احتیاط و مراقبت ویژه در برابر ویروس کرونا نیست، چون اگر قرار بر مردن باشد، هرکجا که باشید و هرقدر هم که بخواهید خودتان را از خطر دور نگه دارید و از خودتان محافظت کنید، باز هم مرگ شما را درک خواهد کرد و گرفتار مرگ خواهید شد.
2. برخی هم با استناد به معارفی مانند «لا تلقوا بأیدیکم إلی التهلکة» (بقره، 195) بر این باورند که انسان باید به طور خاص در برابر ویروس کرونا از خودش محافظت کند و گرنه مصداق «خود را به هلاکت انداختن» است و قطعا حرام؛ لذا در این ایام، خانه نشین شده اند و دست از انجام امور عادی زندگی کشیده اند.
به راستی کدام دیدگاه صحیح است؟ بی تردید هر دو معرفت مذکور برخاسته از قرآن و صحیح است و فقط باید حدود و ثغور آن را شناخت.
اگر به سیاق آیه «أینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیدة» (نساء، 78) مراجعه کنیم می فهمیم که منظور این است که به بهانه ترس از مرگ از انجام وظیفه الهی خودتان (جهاد) کوتاهی نکنید چون مرگ دست خداست و اگر او بخواهد جان شما را بگیرد، هرجا که باشید و هرقدر هم که از خودتان محافظت کنید باز هم او قادر است بر اینکه جان شما را بستاند.
همچنین اگر به سیاق آیه «لا تلقوا بأیدیکم إلی التهلکة» (بقره، 195) مراجعه کنیم می فهمیم که منظور این است که با ترک انجام وظیفه (انفاق) خود را به هلاکت نیاندازید.
حال اگر این دو دسته از معارف را به طور صحیح بر مسأله کرونا تطبیق دهیم، چنین نتیجه می گیریم:
به بهانه ترس از ابتلا به کرونا از انجام وظیفه الهی خودتان (جهاد اقتصادی از جمله کسب حلال برای اهل و عیال، جهاد فرهنگی، جهاد علمی، جهاد سیاسی، جهاد نظامی و...) سر باز نزنید و کوتاهی نکنید، چون ابتلا به این ویروس و یا خطر مرگ ناشی از ابتلای به آن دست خداست و اگر او بخواهد که بیماری به شما برسد و یا جان شما را بگیرد، هرجا که باشید و هرقدر هم که از خودتان محافظت کنید باز هم او قادر است بر اینکه بیماری یا مرگ را بر شما مسلط کند.
با ترک انجام وظیفه الهی تان (پرهیز از هدر دادن مال و جان و تلاش برای انفاق مال و جان در راه خدا) خود را به هلاکت نیاندازید. هلاکت اصلی این است که شما برای حفظ جان و مال که امانت خداست، کوشش نکنید و خدای نخواسته به خاطر کوتاهی شما از بین برود و توفیق انفاقش در راه خدا به شما نرسد.
نتیجه این که اگر نسبت به حفاظت خود و جامعه از خطرات ناشی از این ویروس بی تفاوت باشیم، غلط است چه اینکه اگر تصمیمات ما (اعم از تصمیمات جمعی و فردی) درباره حفاظت از خودمان در برابر کرونا، منجر به ترک انجام وظایف بندگی ما شود و جامعه ما را به رکود و توقف و عقب گرد بکشاند، صحیح نیست و باید راه جهاد و انفاق و زندگی مجاهدانه و بذل مال و جان برای خدا با قوت ادامه یابد.
لزوم رعایت بهداشت و مراقبت متعارف از خود دربرابر بیماری، هم حکم عقل است و هم حکم شرع و نیازی به اثبات و بحث و جدل ندارد، ولی حد آن تا جایی است که مانع از جریان جهاد و انفاق در راه خدا نشود و روند رو به رشد زندگی اجتماعی و فردی ما را به چالش نکشد.
اینک که تشخیص مسئولان امر و متخصصان بهداشت و درمان بر این شده است که تا جای ممکن از اجتماعات پرهیز شود ما نیز به این تشخیص و تصمیم احترام می گذاریم و تا زمان رفع شرایط خاص، کلاسهایمان را برگزار نمی کنیم.
اما خواهران و برادران عزیز! این ایام را ایام تعطیلی جهاد و انفاق نبینیم و با قوت و قدرت در راه انجام وظایف بندگی خودمان کوشا باشیم.
آن چه به طور خاص مد نظر نگارنده این سطور است، تلاش فراوان همه ما برای تثبیت آموخته های قبلی از قرآن و برنامه ریزی برای زندگی بر مبنای قرآن کریم است.
هم فراغتی زمانی حاصل است و هم ظرفیتی معنوی به خاطر ماه رجب، پس بهترین فرصت برای تثبیت و تحکیم و برنامه ریزی در جهت تمسک همه جانبه به قرآن عزیز است.
پس یا علی...
با قوت و قدرت و توکل بر خدا به انجام امور زندگی با رویکرد جهاد و انفاق ادامه دهید و امر خود را به خدا بسپارید.
بهداشت را رعایت کنید و از تجمع غیر ضروری بپرهیزید اما وحشت نکنید و امر خود را به خدا بسپارید.
اگر بیمار شدید نترسید و در پی درمان باشید و باز هم امر خود را به خدا بسپارید.
برای تثبیت آموخته های خود از قرآن بکوشید و امر خود را به خدا بسپارید.
آرام باشید و بدانید که «ألا بذکر الله تطمئن القلوب»
اینک چند آیه را از زبان ابراهیم ع تقدیم حضورتان می کنم:
قال أفرأیتم ما کنتم تعبدون * أنتم و آباؤکم الأقدمون * فإنهم عدو لی إلا رب العالمین * الذی خلقنی فهو یهدین * و الذی هو یطعمنی و یسقین * و إذا مرضت فهو یشفین * و الذی یمیتنی ثم یحیین * و الذی أطمع أن یغفر لی خطیئتی یوم الدین * رب هب لی حکما و ألحقنی بالصالحین (شعراء، 76 تا 83)
امید که در این آیات تدبر کنید و دلتان بیش از پیش در پرتو توحید روشن شود و قلبتان ثبات یابد.
در پایان برای همه بیماران به ویژه مبتلایان به کرونا ویروس آرزوی سلامتی و بهبود داریم و شفای همه را از خدای عز و جل خواهانیم و برای برادران و خواهران پرتلاش و متعهدمان در جامعه بهداشت و درمان کشور که پاسداران کیان مسلمین در حوزه سلامت هستند، توفیق روزافزون و اجر الهی مسألت می کنیم.
علی صبوحی
باید از #محسن_مقصودی به خاطر ساختن مستند #آفریقا_سرزمین_فرصتها تشکر ویژه کنیم.
با دیدن این مستند10قسمتی انگار واقعا به یه سفر اکتشافی میری به4کشور سرسبز آفریقا
هم شادی داشت هم غم
هم شوق هم حسرت
هم عشق هم نفرت
به این میگن کار #جهادی
حکایت آمیتاباچان آفریقا
حکایت مردی که از کنیا به خوزستان آمد و سه سال در جبهه در برابر بعثی ها جنگید تا به دیدار معشوق خود برسد.
و بالاخره در جماران به دیدار معشوق و امام خود رسید.
این حکایت شنیدنی را از زبان خود او بشنوید.
https://www.aparat.com/v/8pReP
البته بیش از سی سال پیش در مرداد 68 از #حاکمیت_دوگانه در جمهوری اسلامی ایران پرده برداری شده بود!
حاکمیت جمهوری در برابر حاکمیت اسلامی
و البته خاستگاه این حاکمیت دوگانه، قدرت مطلق رئیس جمهور در #قانون_اساسی است!
در این ایام خانه نشینی به تماشای مستند #اختاپوس درباره فساد #صنعت_خودرو نشستم.
اما غمی جانکاه تمام وجودم را فراگرفت!
غمی جانکاه از اینکه انحصاری که قرار بود به شکوفایی این صنعت منجرشود، جز به #انحصار در دست زالو صفتانی گردن کلفت منجر نشد!
جان و مال مردم بازیچه مشتی ثروتمند #خصولتی که هیچگاه سیری ندارند.
در کشوری که نقشها جابجا شده
رئیس جمهوری که کارش جوب کشیدنه میشه تعیین کننده خط مشی های کلان سیاست و اقتصاد و فرهنگ
و رهبری که کارش تعیین خط مشی و راهبری جامعه است میشه مدیر بحران
تا #قانون_اساسی اصلاح نشه و قدرت از رئیس جمهور گرفته نشه این جابجایی ها تشدید خواهدشد
و در نتیجه کار این ملک به سامان نمیرسه!
به مناسبت زلزله نیمه شب قم!
خدا هر روز و هر شب قدرت بینهایتش رو در چرخه منظم روز و شب به ما انسانهای غافل نشون میده تا نانی به کف آریم و به غفلت نخوریم.
اما ما با غفلت مشغول سرگرمی های گذرای خودمون هستیم و خدای خالق آسمانها و زمین رو نمی بینیم.
گه گاهی که با یک واقعه غیر معمول مثل زلزله ما رو تکون میده چند لحظه ای به قدرت خدا و کوچکی خودمون پی میبریم ولی از مسیر غفلت در نمیایم و همون راه هر روز رو میریم.
میریم تا روزی که تقویم عمرمون تموم میشه و ناگهان با مرگ از غفلت درمیایم که دیگه دیر شده!
اگر عقل انسان شکوفا باشه و در مسیر روزمرگی دچار غفلت نشده باشه قبل از اینکه دیر بشه خودش رو آماده میکنه برای گذر از این دنیای گذرا به دنیای بی انتها!
معرفی چند فیلم و مستند دیدنی که در ایام تعطیلی سفرها میشه دید
- فیلم 1917 (ساخته 2019)
یک درام جنگی درباره جنگ جهانی اول که اسکار گرفته
(در فیلم برداری این فیلم از تکنیک برداشت بلند استفاده شده که باعث همذات پنداری مخاطب با قهرمان میشه)
- فیلم ملکه صحرا با بازی نیکول کیدمن درباره زنی انگلیسی به نام گرترود بل که صد سال پیش به خاورمیانه آمد و سالها میان مردم ایران و عراق و سوریه و عربستان زندگی کرد و بعد از جنگ جهانی اول و شکست عثمانی نقشه کشورهای منطقه رو بر اساس منافع انگلستان ترسیم کرد.
- مستند ایکسونامی درباره تاریخچه سقوط اخلاقی در آمریکا از سایت فیلمگردی
- مستند اختاپوس درباره فساد صنعت خودرو از سایت فیلمگردی
- مستند باشگاه شهرت درباره تاریخچه سلبریتی ها در آمریکا از شبکه مستند
- مستند پایان بازی درباره افول آمریکا از شبکه مستند
- مستند آفریقا سرزمین فرصتها در 10 قسمت از شبکه سه
(در سایت خود برنامه ثریا به آدرس www.sorayatv.ir موجوده)
- مستند انسان ساخته یان آرتور برتراندز مستند ساز مشهور و صاحب سبک (از نماوا یا فیلیمو)
- مستند جنگ جهانی دوم به صورت رنگی در 13 قسمت
و قدیمی ترین مستند ایرانی
- مستند علف ساخته شده در سال 1304 توسط سه مستندساز آمریکایی . این سه با کشتی به استانبول آمدند و با شتر خود را به شمال خوزستان محل قشلاق ایل بختیاری رساندند و به مدت دو ماه با ایل بختیاری همراه شدند تا از کوچ این ایل بزرگ از شمال خوزستان تا زردکوه بختیاری مستندی منحصر به فرد بسازند.
صحنه های این مستند در زمانه ما هرگز تکرار شدنی نیست!
سال نو مبارک
بهار بهانه ای ست برای درک واقعیت زندگی دیگر باره انسان.
زندگی که اگر برایش مهیا باشیم، بهتر، عالی تر، ماندنی تر و لذت بخش تر خواهد بود.
و اگر مهیا نباشیم آنگاه آرزو خواهیم کرد که ای کاش برای زندگانی ام از پیش مهیا شده بودم
یقول یا لیتنی قدمت لحیاتی (سوره فجر)
برای استاد همیشه استاد:
در طول دوران تحصیل معلمان بسیاری داشتم.
اما از بین آنها تنها یک نفر حرف های نو داشت و سرزمین های جدید را با مناظر چشم نواز به ما نشان داد.
او به معنای واقعی یک نابغه است که از اندیشه ها و افکارش علم تولید می کند.
او به ما یاد داد که سواد آدم به اندازه افکاری ست که تولید می کند نه تعداد شاگردان یا کتاب هایی که خوانده.
او خواهدآ مد اما نه به خاطر آه و ناله ما در برابر یک بیماری.
او خواهد آمد تا «لقد أَرسلنا رسلنا بالبينات و أَنزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بِالقسط» را کامل کند.
خدا رسولان را با کتاب فرستاده تا مردم قیام کنند برای ایجاد قسط.
تا مردم آماده این هدف بزرگ نباشند نخواهد آمد.
#ThePromisedSaviour
سالیانی چند گرفتار یک بیماری بودم به نام روزمرگی!
بسیار گشتم ولی دارویی نداشت.
بیماری که داشت نابودم میکرد مثل خیلی از اطرافیانم.
اما بالاخره دارویش را یافتم به مدد معلمی دلسوز.
دارویی که هر روز خوراک تازه به فکر و روحم پمپاژ میکند.
دیگر حتی لحظه ای دچار روزمرگی نیستم.
خدایا شکر از این داروی یگانه!
#قرآن
هدایت شده از کانال مهدی نصیری
☘ خاطرات مطبوعاتی ام از کیهان تا صبح و سمات ....۴۴
❇️ دیدار با هاشمی رفسنجانی
✍ پس از بی ثمر بودن مجموع فعالیت هایی که در نشریه صبح برای مقابله با مفاسد اقتصادی صورت گرفت و عدم واکنش دستگاههای نظارتی و قضایی نظام به گزارشهای تحقیقی و مستند صبح، به تدریج انگیزه هایم برای تداوم کار مطبوعاتی این چنینی کاهش یافت.
هر چند در این میان با صبح و من برخورد حادی نیز صورت نمی گرفت اما احساس کردم گویا نظام آگاهانه این مسیر را دنبال می کند که هم مدیران و دستگاهها کار خودشان را هر جور که مایلند پیش ببرند و هم صبح و امثال صبح به انتقاد و افشاگری بپردازند. و این همان قصه و پارادوکس "به آهو میگن بدو و به تازی میگن بگیر" است!
🔸هر چند این مشی نوعی بلوغ جمهوری اسلامی را در مواجهه با رسانه ها نشان می داد اما نتیجه آن تزیین ویترین دکان حاکمیت و تهی بودن درون آن از محتوای عدالت خواهی و مبارزه با فساد و رانت خواری بود.
🔸علاوه بر این اتفاق دیگری نیز انگیزه فعالیت مطبوعاتی سیاسی و اجتماعی را در من تضعیف کرد و آن توجه و حساسیتی بود که به موضوع "سنت و تجدد" و "دین و مدرنیته" پیدا کرده بودم و خلا پرداختن به این بحث مهم را در میان نیروهای انقلابی حس می کردم.
در واقع چنته و عقبه فکری نظام را خالی از تحلیل عمیق نسبت به تحولات تمدنی دو سه قرن اخیر دنیا که بر ما نیز تاثیرات شگرفی گذاشته بود دیدم.
🔸توقف و جمود گفتمان فکری انقلاب بر آثار و دستاوردهای فکری بزرگانی چون آیات طباطبایی و مطهری و مصباح و ... که فاقد آورده قابل اعتنایی در باب نسبت سنت و تجدد بودند، مانع از برداشتن کمترین گامها در جهت زمان شناسی عمیق و فارغ از مشهورات بی بنیاد شده بود.
🔸و این در حالی بود که جمهوری اسلامی بیشترین تعارض را با نظامهای سیاسی غرب داشت و مدعی تقابل تمدنی با تمدن جدید بود اما نگاهی سطحی به آن داشت و تنها وجه استعماری و نظامی گری و فساد اخلاقی آن را می دید.
🔸در همین ایام و پس از گذشت یکی دو ماه از پایان افشاگریها نسبت به وزارت نیروی دولت سازندگی که موجب دلخوری و عصبانیت مرحوم آقای هاشمی نیز شده بود، دوستم آقای دکتر عباس ملکی معاون آقای دکتر ولایتی وزیر خارجه دولت سازندگی، پیشنهاد دیداری با آقای هاشمی را داد. من پذیرفتم و به اتفاق آقای ملکی به دیدار هاشمی در کاخ مرمر رفتیم.
🔸در ابتدای دیدار برای آقای هاشمی توضیح دادم که هیچ وقت در من غل و کینه ای نسبت به شما و دولتتان وجود نداشته و آنچه در نقد دولتتان در کیهان و صبح دنبال کرده ام، به منظور دفاع از انقلاب و کشور و منافع مردم بوده. در مورد گزارشهای چند ماه اخیر پیرامون عملکرد آقایان غرضی و زنگنه هم همین طور بوده است.
🔸آقای هاشمی در پاسخ من مطلبی را مطرح کرد که می خواست بگوید شما نباید با روند توسعه و سازندگی و عملکرد دستگاهها تنگ نظرانه برخورد کنید، چرا که بروز برخی فسادها و بریز و بپاشها در این مسیر طبیعی است و در مقایسه با دستاوردها امر مهمی نیست
🔸ایشان این نمونه را مطرح کرد که مثلا در زمان شاه اسکله ای را در خلیج فارس با یک میلیارد دلار می ساختند اما الان مانند همان را مهدی ما که یک الف بچه است به سیصد میلیون دلار می سازد و حالا اگر در این میان مبالغی کم و زیاد شود، در برابر دو سوم مبلغی که صرفه جویی شده چیزی به حساب نمی آید.
🔸من البته در این جلسه در مقام محاجه و جدال با آقای هاشمی نبودم و پاسخی به ایشان ندادم اما با خود گفتم خب آخر یک الف بچه و آن هم وابسته به شما چه دخل و ربطی با پروژه های کلان دولتی دارد و این چه استدلالی است که شما می فرمایید. آیا این عامل بروز فساد و حداقل سوء ظن مردم نسبت به نظام نیست؟
https://eitaa.com/nasiri1342