هرچی بهش پیام دادم انگار نه انگار
نگران شدم ولی چارهای نداشتم باید صبر میکردم ببینم چی میشه کی جواب میده . .
بعد ها فهمیدم که اصلا اهمیتی نمیده که بخوام منتظرش باشم !
میدونی ،
گاهی به خودت و زندگیت یه نگاهی بنداز .
ببین به چه چیزایی مشغولی ، چه چیزایی برات مهم شدن و به کی و چی اهمیت میدی ؟
گاهی واسه زندگیت قانونهای جدیدی بزار و خودتو مجبور کن که حتما بهشون عمل کنی . تو باید بتونی به قانون های زندگی خودت وفادار بمونی تا در برابر قانون های خدا هم درست عمل کنی !
[ وقتت رو برای کسی صرف کن که وجودت رو جدی بگیره و درکت کنه . ]
خیلی وقتا شده با خودم گفتم:
وقتی میتونی با سکوت تحقیرش کنی،
چرا جوابش رو میدی خب ؟!
و خب مطلقاً و همیشه حقِ :)
خیلی هامون فکر میکنیم گناه کردن
یعنی مقدسات رو زیر پا بذاریم یا
رفتارمون بر خلافِ رفتار یک مؤمن باشه
یا مثلاً عمل نکردن به اعتقادات ؛
ولی نه . .
گناه یعنی ضربه زدن به خودت
و خدا از چیزی که به ما ضربه بزنه ،
مارو منع کرده
میگفت من اونقدر تا الان عمرم رو تباه کردم که دیگه وقت واسه اشتباه کردن ندارم ..
طرف بعد تحولش سه برابر عمرش نماز خونده
وقتی داره نماز میخونه کیف میکنی که نگاش کنی .
تو درساش موفقه ، اطلاعات عمومی و دینیش بالا ، اونقدر کتاب خونده که وقتی
باهاش میرم کتاب فروشی از یه کنار شروع میکنه میگه این داستانش اینه این یکی این ..
اخلاق و رفتارش عالی ،
این بشر دیگه از زندگی چی میخواد ؟
ما تا کی قراره الکی زندگی کنیم ؟
کی قراره بلند شیم و شروع کنیم؟
[ اگر از امروز شروع نکنیم
و کارهایمان را به فردا واگذرا کنیم ،
هیچوقت آن فردا برای کارمان صبر
نمیکند و باعث میشود عقب بمانیم . ]