eitaa logo
شهدا
384 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
7.3هزار ویدیو
49 فایل
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال خانمان را چه کند دیوانه کنی هردو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند «برای شادی روح شهدا صلوات» تاسیس: 1401/22 پایان:شهادت به حمایتتون نیاز داریم🌿 بمونین برامون🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشم‌که‌عاقبتم‌گره‌به‌زلف‌تو‌خورد . .❤️●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدر شهید عباس روزبهانی که در کنسولگری دمشق شهید شدند ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
📌 شهید زاهدی بر بالای تابوت شهید سیدرضی 🔹️ چه صحبت عاشقانه ای با هم داشتید که که وصال در بهشت نصیبتان شد. 🔸️ الهـی؛ اگـر جُــز سوختگان را به ضیـافت عنداللـهی نمی‌خوانی، مـا را بسـوز آنچنـان که هیچ‌کس را آنگـونه نسوختـه باشی. 🔻 شهـادت پایان نیست، آغــاز است؛ تولـدی دیگـر است در جهـانی فـراتر از آنکـه عقـل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستاره‌ای است که پرتو نـورش عرصه زمـان را در می‌نوردد و زمین را به نـور رب‌ُالارباب، اشـراق می‌بخشد. ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
: سردار زاهدی از دهه شصت در میدان‌های خطر و مجاهدت چشم انتظار شهادت بود. (۱۴ فروردین ۱۴۰۳‌) 📸 سردار شهید محمدرضا زاهدی درکنار رهبر معظم انقلاب در دوران دفاع مقدس ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
14.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 فریاد مادر شهید مسلم فراهانی بر سر مسئولین بی‌غیرت 💠 وظیفه‌تان هست که وضعیت را درست کنید! ❗️آقایان مسئول ❗️از سلیطه‌ها نترسید ❗️از خانواده شهدا بترسید... ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🌺🤚🏻 شبهای پـر از شهــاب را خــواهم ديد... درياچه ی نــور نــاب را خــواهم ديد... وقتی ڪه سپيده می دمـد می دانـم... من چهـره ی آفتـــاب را خــواهم ديد... ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
آمدم چادر فرماندهی گروهان، تورجی نشسته بود، طبق معمول به احترام سادات بلند شد، گفتم: شرمنده محمد آقا! من با یکی از دوستام قرار دارم باید برم مرخصی و تا عصر برمی‌گردم، بی‌مقدمه گفت: نه! نمیشه! گفتم: رفیقم منتظر منه، دوباره با جدیت گفت: همین که شنیدی، با تمام احترامی که برای سادات داشت اما در فرماندهی خیلی جدی بود، عصبانی شدم وقتی داشتم از چادر بیرون می آمدم، با ناراحتی گفتم: شکایت شما رو به مادرم می‌کنم، هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم، با پای برهنه دوید دنبال من، دستم را گرفت و گفت: این چی بود گفتی؟ به صورتش نگاه کردم خیس اشک بود، بعد ادامه داد: این برگه مرخصی! سفید امضا کردم هر چقدر دوست داری بنویس اما حرفت رو پس بگیر، گفتم: به خدا شوخی کردم، اصلا منظوری نداشتم با دیدن حال و گریه ‌ی او، خودم هم بغضم گرفت. 🌷شهید محمدرضا تورجی‌زاده🌷 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
مادر شهید در حالی‌که  قطرات اشک را با گوشه چادرش به آرامی پاک می‌کند می‌گوید: روزهای آخر یک بار در همین اتاق امیر را دیدم که دارد یواشکی چیزی می‌نویسد، صبح زود بود، بعدها فهمیدیم وصیتنامه‌اش است. تنها چیزی که تا امروز آرزویش بر دلم مانده این بود که می‌خواستم قبل از خاکسپاری سینه امیررضا را ببوسم ولی همکارانش نگذاشتند داخل قبر فرزندم را ببینم و این دلتنگی همچنان ادامه دارد و در این لحظات گریه امانش نمی‌دهد و پدر ادامه می‌دهد او سالم رفت اما بی سر و دست برگشت. 🌷شهید امیررضا علیزاده🌷 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
گفتم: آقا ابرام اینها ڪی هستند دنبال خودت میاری؟! با تعجب پرسید: چطور؟ چی شده؟! گفتم: دیشب این پسر دنبال شما وارد هیئت شد بعد هم آمد و کنار من نشست، حاج آقا داشت صحبت می‌کرد از مظلومیت امام حسین «علیه‌السلام» و ڪارهای یزید می‌گفت، این ‌پسر هم خیره‌خیره و با عصبانیت گوش می‌ڪرد، وقتی چراغ‌ها خاموش شد به‌جای اینکه اشڪ بریزه، مرتّب فحش‌های ناجور به یزید می‌داد! ابراهیم داشت با تعجّب گوش می‌ڪرد، یک‌دفعه زد زیر خنده بعد هم گفت: عیبی نداره این پسر تا حالا هیئت نرفته.و گریه نڪرده، مطمئن باش با امام حسین «علیه‌السلام» که رفیق بشه تغییر می‌کنه، ما هم اگر این بچه‌ها رو مذهبی کنیم هنر کردیم. دوستیِ ابراهیم با این‌ پسر به جایی رسید، که همه کارهای اشتباهش را کنار گذاشت، او یکی از بچه‌های خوب ورزشکار شد. 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 📚کتاب "سلام بر ابراهیم۱" ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
يہ مذهبـے باید بـدونہ کہ رفیق شهـید داشتـن فقـط واسـہ‌ی خوشگلـے پروفـایل نیـس! باید یـاد بگیـره حـرف شـهید رو تـو زنـدگیش پیاده کـنہ:) وگرنـہ از رفـاقت چیـزی نفهمیـده..!
🔴اللهم ارزقنی🤲🤲 💫👇 الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم📿 =صَــــدَقِه جاریِه📲 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●