#شهید_بهشتی:تا زمانی که من و شما زنده هستیم، هرگز روزی را شاهد نخواهیم بود که رژیمی غیر از #جمهوریاسلامی در این سرزمین باشد؛ تحقیقاً قبل از آن به سعادت #شهادت رسیدهایم.
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🇮🇷⚡️ #شهیدانه
#یاد_یاران
⚫️قاب تصویر چهارده #شهید مدافع حرم که در #شانزدهم_آذرماه سال ۱۳۹۴ در سوریه به فیض #شهادت نائل آمدند.
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو.
🌸اعــتقاد عجــیبی به #حدیث_کـسا داشـت. محال بـود روزے از روزهاے جبهه بگذرد و شیخ حدیث کسا را نخواند. بیشتــر هم به خاطــر محوریتی که #حضــرت_زهــرا (سلام الله علیها) در این حدیـث دارد.
آنقدر شــیخ در توسلاتش نام حضرت زهرا را می آورد که آوردن نام ایشان، نام حضـرت زهـرا را هـم در ذهن می آورد.
جالب ایـنکه روز #شهــادت حضــرت زهــرا، با تیــرے در گلــو و پهلــو در حالےڪه یا زهـــرا و یا حسیــن ع می گفت #شــهید شد.
در وصیتش نوشــته بود : دوست دارم مثل #حضرت_زهـــرا(س) بے نشان باشم. ده ســــال در غربت بی نشان افتاده بود و مفقودالاثر بود..
🌷
#طلبه_شهیــد علیــرضا نجف پور
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
#چندخاطره
🔸چند بُرش از زندگی عارف شهید علیرضا شهبازی
🌼 #با_شهدا|هر پنجشنبه غسل میکرد، وضو میگرفت و با موتورش میرفت بهشت زهرا. عکس شهدا رو هم به دیوار اتاقش زده بود و میگفت: هر چه میخواید از شهدا بخواید.
🌼 #گریههای_شبانه|بعضی شبها به سفارش پدرش میرفتم طبقهی بالا تا چیزی بندازم رویش و سرما نخوره، اما میدیدم عبا انداخته روی دوشش و با گریه به درگاه خدا و شهدا التماس میکنه. ازش میپرسیدم: چرا اینطور گریه میکنی مادر؟ میگفت: من هر شب با شهدا حرف میزنم، اونا قول دادند منو هم ببرند.
🌼 #تفحصشهدا|یه بار وقتی ازش پرسیدم: چطوری توی تفحص شهید پیدا میکنید؟، گفت: روزه میگیریم، نماز شب و زیارت عاشورا میخونیم و متوسل میشیم تا بتونیم شهیدی رو پیدا کنیم.
🌼 #چهلنمازشب|علیرضا همینجایی که مزارش قرار داره، چهل شب نماز خواند و دوست داشت اگه شهید شد، مزارش در کنار شهدای گمنام باشه.
🌼 #شهادت|ساعت ۱۲شب بود، وقتی خواستم از اتاق برم بیرون، یهو نور زیبایی جلوی پاهام افتاد و خاموش شد. هراسان دویدم داخل و به پدرش گفتم: حاجآقا! علیرضا یا شهید شده یا شهید میشه؛ چون من نوری رو دیدم... وقتی هم خوابیدم، علیرضا رو در عالم خواب دیدم که توی خونه دراز کشیده بود. تعداد زیادی کبوتر هم از راه هواکش اومده بودند داخل. توی خواب به علیرضا گفتم: بذار کبوترها رو بیرون کنم. اما ایشون گفت: نه مادر! اینا کبوترهای امام رضا(ع) هستند، نباید بیرونشون کنیم... فردای دیدنِ این خواب بود که روز خبر شهادتش رسید
📌هدیه ی روز مادر؛خاطره ای از شهید آرمان علی وردی
🔸روز مادر بود، میدانستم آرمان یادش نمیرود... آمد توی خانه پیشم؛ گفت: مامان چشمات رو ببند. گفتم: چی کار داری؟
🔹گفت: حالا شما ببند. چشم هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به بوسیدن دستم. گفتم: مادر نکن. دست هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق رو توی دستانم گذاشت.
▪️گفت: مبارکه. بعدم رفت پایین که پاهام رو ببوسه... اجازه نمیدادم؛ میگفت: مگه نمیگن بهشت زیر پای مادرانه!نمیخوای من بهشت برم؟
#روز_مادر
#شهید_آرمان_علی_وردی
#میلاد_حضرت_زهرا(س)
#شهید
#مادر
#شهادت
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
#یاد_آن_روزهای_خوب_بخیر
روز اول زمستان بود و آماده میشدیم برای عملیات...
کجا و کی ...خبر نداشتیم اما از آموزش ها میتونستیم حدس بزنیم که عملیات در جنوب و در نخلستان انجام میشه...
ما #بچه_های_تخریب مشغول آموزش انفجار نخل بودیم کمربندهایی از ماده انفجاری و ترکیبی »پودرآذر« درست کرده بودیم و به دور نخل میبستیم و با چاشنی و فیتیله منفجر میکردیم به طوری که پلی باشد برای عبور نیروها....
شبهای زمستان جنوب به شدت سرد بود و گاها بارون هم میومد و لباسها خیس میشد و سرما به استخون میرسید اما کار ادامه داشت...
سعی میکردیم کمربندهای بیشتری رو در آموزش ها حمل کنیم تا بتونیم مسیر گذر از آبرهه های داخل نخلستون برای عبور سریع رزمندگان راحت تر باشه.... این به این معنی بود که شب عملیات بیش از ده کیلو مواد منفجره رو با خودت حمل کنی و سر ستون قرار بگیری و به دل خطر بزنی... و این رو هم میدونستیم که اگر اتفاقی بیفته به جای مفقود شدن مفدود میشیم؟؟!!!!!
همه چیز مهیا بود برای یک نبرد تا اینکه شب سوم دیماه 1365 از راه رسید و ما مامور شدیم به #گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام برای جلوداری و عبور از نخلستان #جزیره_ام_الرصاص....
قرار بود چند ساعت بعد از شروع عملیات حرکت کنیم و با قایق از اروند عبور کنیم و با عبور از #لشگر_ثارالله به عمق جزیره ام الرصاص و به سمت #نهر_ابوفلوس و شهر ابوالخصیب پیشروی کنیم
یاد همه ی اون روزهای خوب بخیر
و به یاد جوان هایی که آماده میشندند برای #شهادت بخیر
(جامانده از شهدا: جعفر طهماسبی
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
😔دݪ نوشته تڪان دهنده از شهید نوجوان
"مهدے زاده"
میخواسٺم بزرگ بشم
درس بخونم و مهندس بشم
خاڪو آباد ڪنم
زن بگیرم
مادر و پدر مو ببرم ڪربݪا
دخترمو بزرگ ڪنم ببرمش پارڪ ، ٺو راه مدرسہ با هم حرف بزنیم...
خیݪے ڪارا دوسٺ داشٺم انجام بدم
خب نشد
باید میرفتم از مادرم ، پدرم ، خاڪم، ناموسم، دخترم، دفاع ڪنم !!
رفتم ڪہ
دروغ نباشہ
احترام ڪم نشہ
همدیگر رو درڪ ڪنیم
ریا از بین بره
دیگہ توهین نباشہ
محتاج ڪسے نباشیم
#شهید_ڪاظم_مهدیزاده
شهادٺ: عملیاٺ ڪربلاے ۱ ـ مهران
#شادی_روح_پاکش_صلوات
#شهید
#وعده_صادق
#شهادت
••|🌿🕊|••
"عجیب ترین شهدا"
شهید حمید عرب نژاد= شهیدی که نشانی قبر خود را داد.😍😭
----------------------------------------------
شهید سید مرتضی دادگر درمزاری=شهیدی که قرض های یک نفر را داد🙂🌱
---------------------------------------------
شهید محمدرضا شفیعی=شهیدی که بدنش با اسید هم از بین نرفت و بعد ۱۶سال سالم به خانھ بازگشت.🙂🌱
----------------------------------------------
شهید محمود رضا ساعاتیان=شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت.🙂🌱
----------------------------------------------
شهید محمدرضا حقیقی=شهیدے که درقبر خندید.🙂🌱
----------------------------------------------
شهید عباس صابری=شهدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند.🙂🌱
----------------------------------------------
شهید سید مجتبی علمدار=شهیدی کھ روز تولدش شهید شد.🙂🌱
----------------------------------------------
شهید سید مهدی غزالی=شهیدی که هر هفته مادرش را سرقبر صدا میزند.🙂🌱
---------------------------------------------
شهید علیرضا حقیقت=شهیدی که لحظه خاک سپاریش خندید.🙂🌱
---------------------------------------------
شهید هادی ثنایی مقدم =شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است.🙂🌱
----------------------------------------------
شهید علی رخشانی=شهیدی که پیکرش هنگام نبش قبر سالم بود.🙂🌱
----------------------------------------------
شهید سید احمد پلارک=شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد.🙂🌱
---------------------------------------------
شهید علیاکبر دهقان=شهیدی که سر بی تنش سخن گفت.🙂🌱
----------------------------------------------
شهید محمدحسین شیرزاد نیلساز=شهیدی که باوجود اینکه بدنش به استخواڹ تبدیل شده بود اما پاهایش دروݧ پوتین سالم بود.🙂🌱
---------------------------------------------
شهید مهدی خندان=شهیدی که عاشورا متولد شد و اربعین به شهادت رسید.🙂🌱
----------------------------------------------
شهید حاج اکبر صادقی=شهیدی که به حرمت مادرش درقبر خندید🙂🌱
---------------------------------------------
شهید حاج علی محمدی پور فرمانده گردان ۴۱۲رفسنجان=شهیدی که درشب عملیات به تڪ تڪ اعضای گردان👥 گفت که سرنوشت شما چه خواهد شد:{شهادٺ،اسارٺ،زنده ماندڹ}
↰شهدا را یاد کنیم با صلوات
#شهید
#وعده_صادق
#شهادت
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این دنیــای غــم کـــم آوردم ..
#شهادت کجــایی کـــم آوردم..🚶🏻♂💔'
الهی هیچ مسافری ..
از رفیقاش جا نمونه ..✋🏻
#اللهمالرزقناتوفیقشهادتفیسبیلک
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
از خدا یک چیز خواسته ام؛
خواستم که،
خدایا اگر من خواستم به انقلاب اسلامی خدمت کنم ، باید خودم را وقف انقلاب کنم . ازخدا خواستم اینقدر به من مشغله بدهد ، که حتی فکر گناه هم نکنم.
#حاج_قاسم
#بصیرت
#وعده_صادق
#شهادت
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
#خاطرات_شهید
🔹بیشتـر وقت ها لباس پوشیدنش جوری بود که تیپ و ظاهرش مثل بچههایجنگ باشد... ولی آن روز شلوار کتان پوشیده بود و خیلی شیک شده بود. جلو رفتم و گفتم: سید! شما هم ؟! سید گفت :
به نظر تو از لحاظ شرعی اشکالی داره؟؟؟
🔸گفتم: نه! گشاده، هیچ علامتی هم نداره ، ولی برای شما خوب نیست. گفت: میدونم؛ ولی امروز رفته بودم با یه سری از جوون ها فوتبال بازی کنم! بعد هم باهاشون صحبت کردم و دعوتشون کردم به هیئت. بعد هم گفت: «وقتی با تیپ و ظاهری مثل خودشون باهاشون حرف میزنی بیشتر حرفت رو قبول میکنند.»
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷
#شهید
#وعده_صادق
#ماه_رجب
#شهادت
#حاج_قاسم
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●